آرزوی بلند موجب فراموشی آخرت می شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث خود امل و آرزو را مورد بررسی قرار داده و می گوید آرزوی بلند موجب می شود آخرت را فراموش کنیم.
آنچه که می خوانید بخشی از مطالب امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث است:
بدان که اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است، چنانچه مشایخ اهل سلوک در منازل سالکان بیان فرموده اند. و از برای این منزل، چنانچه شیخ عظیم الشأن شاه آبادی، دام ظله، بیان فرمودند، ده بیت است که اکنون در مقام تعداد آن نیستیم، ولی آنچه اکنون لازم است بیان شود این است که انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر، و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، عزم برای او حاصل نشود و دارای اراده نگردد. و هر یک از این امور دارای بیان و شرحی است که به ذکر آن اگر بپردازیم، به طول انجامد.
و باید دانست که از موانع بزرگ این تیقظ و بیداری، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان می میراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا می کند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر می کند. و این حال طول امل و درازی رجا و ظن بقا و امید حیات و رجاء سعه وقت انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوی او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز می دارد، و انسان بکلی آخرت را فراموش می کند و مقصد از یاد انسان می رود. و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز پر خطری در پیش داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عُده و عِده برای او خیلی لازم باشد، و هیچ نداشته باشد، و با همه وصف از یاد اصل مقصد بیرون رود. و معلوم است اگر این نسیان حاصل شد، هیچ در فکر زاد و توشه برنیاید و لوازم سفر را تهیه نکند، و ناچار وقتی سفر پیش آید، بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایی نبرد.
پس ای عزیز، بدان که یک سفر پر خطر لازمی در پیش است که عُده و عِده آن و زاد و راحله آن علم و عمل نافع است، و وقت سفر معلوم نیست چه وقت است، ممکن است وقت خیلی تنگ باشد و فرصت از دست برود. انسان نمی داند چه وقت کوس رحیل می زنند که باید ناچار کوچ کند. این طول امل که من و تو داریم، که از حب نفس و مکاید شیطان و شاهکارهای آن ملعون است، به طوری ما را از توجه به عالم آخرت باز داشته که در فکر هیچ کار نیفتیم. و اگر مخاطرات سیر و موانع حرکت داشته باشیم، در صدد اصلاح آن به توبه و انابه و رجوع به حق برنیاییم و هیچ در صدد جمع زاد و راحله نباشیم، ناگاه اجل موعود در رسد و ما را بی زاد و راحله و بی تهیه سفر ببرد: نه عمل صالحی داریم و نه عمل نافعی، و مؤنه آن عالم روی این دو مطلب چرخ می زند، و ما هیچیک را تهیه نکردیم. اگر عملی هم کرده باشیم، خالص و بی غل و غش نبوده، بلکه با هزاران موانع قبول به جا آوردیم. و اگر علمی تحصیل نمودیم، علم بی حاصل و نتیجه بوده که خود یا لغو و باطل است و یا از موانع بزرگ راه آخرت است.
اگر این علم و عمل ما نافع بود، در ما که سالهای سال است دنبال آن هستیم باید تأثیر واضحی کرده باشد و در اخلاق و اطوار ما تفاوتی حاصل شده باشد، چه شده است که علم و عمل چهل پنجاه ساله ما در قلوب ما اثر ضد بخشیده و دلهای ما را از سنگ خارا سخت تر کرده؟ از نماز که معراج مؤمنان است ما را چه حاصل شده؟ کو آن خوف و خشیتی که لازم علم است؟ اگر خدای نخواسته با این حال که هستیم ما را کوچ دهند، خسارتهای بزرگی و حسرتهای بسیاری در پیش داریم که زایل شدنی نیست.
پس، نسیان آخرت از اموری است که اگر ولی الله اعظم، امیرالمؤمنین، سلام الله علیه، بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول امل است، حق است، زیرا که او می داند این چه سفر پر خطری است. و انسانی که باید آنی راحتی نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقه ای ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمی هم هست و چنین سیری هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختی هایی خواهد گرفتار شد.
خوب است قدری در حال آن حضرت و حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه و آله، که اشرف خلیقه و معصوم از خطا و نسیان و لغزش و طغیان هستند، تفکر کنیم و بفهمیم که ما در چه حال هستیم و آنها در چه حال بودند. علم آنها به بزرگی سفر و خطر آن، از آنها راحت را سلب کرده، و جهل ما نسیان در ما ایجاد کرده. حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدس حق جل و جلاله آیه نازل شد: طه ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی. جناب امیرالمؤمنین، علیه السلام، که حالات و عبادات و خوفش از حق تعالی معلوم است.
پس، بدان که سفر خیلی پر خطر است، و این نسیان و فراموشی که در ما است از مکاید نفس و شیطان است، و این امیدها و آمال طولانی و دراز از دامهای بزرگ ابلیس و از مکاید نفس است. پس، از این خواب برخیز و تیقظ و تنبه پیدا کن. بدان که مسافری و دارای مقصدی. مقصد تو عالم دیگر است و تو را از این عالم خواهی نخواهی می برند. اگر تهیه سفر و زاد و راحله آن را دیدی، در این سفر درمانده نشوی و در این سیر بیچاره نشوی، و الا فقیر و بیچاره و بینوا گردی، و خواهی رفت به سوی شقاوتی که سعادت ندارد، ذلتی که عزت ندارد، فقری که غنا دنبالش نیست، عذابی که راحت ندارد، آتشی که خاموشی پیدا نکند، فشاری که برطرف شدن ندارد، حزن و اندوهی که خوشحالی در پی آن نیست، حسرت و ندامتی که آخر ندارد./1324/ت۳۰۳/ج