کودکان را چگونه به نماز علاقهمند کنیم؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از ابنا، وقتی توجه داشته باشیم که همه هستی و حتی خود ما از آن خداوند و مملوک او هستیم، رفتار بسیار تغییر خواهد کرد. فرزندان ما، مانند ما مخلوق و مملوک خداوند متعال هستند و باید بر اساس نگاه توحیدی تربیت شوند و هرگز سلیقه شخصی والدین نباید به فرزندان تحمیل شود و پدران و مادران نباید فرزندان را از حق طبیعی خود محروم کنند که در این صورت باید پاسخگوی خدا باشند.
در خصوص تربیت فرزندان و چگونگی نگاه ما به آنان، با سعید امانی، محقق علوم دینی و تربیتی و مدرس حوزه به گفت و گو نشستیم.
در نگاه تکوینی، نسبت والدین با فرزندان، چگونه نسبتی است؟
در برخورد با فرزندان و گل هایی که خدای مهربان به ما عطا فرموده، اولین مطلبی که مطرح است این است که این ها مملوک ما نیستند بلکه مملوک خدای رب العالمین اند و در این زمینه با ما اشتراک دارند، بلکه مساوی هستند و چون مملوک خدای رب العالمین هستند همان که مربی ماست همان هم مربی آن هاست.
رعایت این نکته چه اثری در برخوردهای تربیتی ما با فرزندانمان دارد؟
چون شما کودکان را مملوک خود می دانید به راحتی آن ها را کتک می زنید، به راحتی دعوایشان می کنید و به راحتی تحقیرشان می کنید، چون در باطن خود را صاحب و مالک می دانید. ولی اگر یقین کردیم که ما مالک آن ها نیستیم بلکه امانت هایی از طرف خدا و در اختیار ما هستند، قطعاً نگاه و رفتار ما با آن ها عوض می شود. مثلاً جوان شما احتیاج به زن دارد، خدا فرموده اسباب ازدواج او را فراهم کنید، ولی شما مانع می شوید! می گویید نمی خواهم، موافق سلیقه من نیست، این ادعای مالکیت بوده و خلاف مالکیت پروردگار عالم است و شما مانع می شوید.
البته شاید مصلحت باشد که این خوب است، ولی اگر سلیقه های شخصی است اینجا به تعبیر روایات استعدادهای گل ها از بین می رود. لذا اولین و محوری ترین مطلب در تربیت بچه ها این است که بچه ها باید برای خدا تربیت شوند، برای عَرضه به خدا تربیت شوند نه برای عرضه به اجتماع، نه برای عرضه به فامیل و خانواده ها! این ها مسائل فرعی هستند. باید طوری آن ها را به توفیق الهی تربیت کنیم که در صحرای محشر قابلیت عرضه کردنشان باشد.
امام علی (ع) می فرمایند: إنَّما خُلقِتم لِلبقاء لا لِلفناء(غررالحکم / ص 133). یعنی شما برای بقاء خلق شده اید نه برای فنا.
این عالم، عالم فناء است، هر برنامه ای که برای تربیت بچه ها در نظر گرفته می شود باید برای عالم بقاء در نظر گرفته شود نه برای عالم فناء. اینجا 50 سال یا 40 سال یا 10 سال است. عالم اصلی آنجاست. این اولین مطلب قرآن کریم به عنوان محور مسایل تربیتی است. پیامبر و ائمه معصومین بچه ها را از آن خدا می دانستند، از خودشان نمی دانستند، خود را والد می دانستند ولی مالک نمی دانستند.
مالک با والد چه تفاوتی دارد؟
والد با مالک خیلی متفاوت است. والد یعنی کسی که آن ها را تولید کرده ولی پروردگار عالم، مالک آن هاست. اختیار مملوک از این جهت که چگونه باید باشد، چه عمل کند، چه بخورد و چه بپوشد، چگونه تربیت شوند، در اختیار مالک است. نکته دوم، ما در محیط منزل ممکن است خیلی حرص بخوریم، 80 درصد این حرص و جوش ها برای این است که چرا آن طوری که ما می خواهیم نیستند، این حرف باطلی است بلکه باید بچه ها آن طور که خدا می خواهد باشند، وقتی قصد و غرض پدر و مادر عوض شود و تصمیم بگیرند که بچه شان آن گونه که خدا اراده کرده است باشد، اولین اثر کاربردی اش آنست که حرص و غیظ و غضب در وجودشان به فضل الهی منتفی خواهد شد و اولِ خوش خلقی با فرزندان و بچه ها می شود.
چون اگر بچه ها در محیط منزل احساس امنیت نکنند، تأثیر تربیتی پدر و مادر پایین می آید. قطعاً اگر پدر به خود قبولاند که من کاره ای نیستم و سلیقه من محور نیست بلکه سلیقه رب العالمین میزان است، غضب او پایین می آید، غضب که پایین بیاید قدرت منطق بالا می رود، و چون قرار است که باب گفتگو را با بچه ها باز کنیم بسیار مفید خواهد بود.
حضرت علی (ع) می فرمایند: شدّة الغضب تغیِّر المنطق و تقطع مادّة الحجة (بحارالانوار / ص 428) یعنی: غضب منطق را تغییر می دهد و ماده حجت (استدلال) را از بین می برد.
یعنی نمی گذارد انسان قدرت تکلم و تبیین و سخن گفتن با فرزندانش را داشته باشد. اثر کاربردی اش اینست که دوستانه با بچه ها صحبت می کنیم. اگر حرفی زده می شود فکر نکنید شعار است، مبنای بسیار مهمی است که کل رفتار ما را در برخورد با بچه ها عوض می کند. چرا بچه های ما نمی توانند بنشینند و با ما درد و دل کنند و حرف هایشان را بزنند. چون هر چه برای ما گفتند ما غیظ کردیم. عصبانی شدیم و حرص خوردیم.
جالب اینجاست که خیلی از امر و نهی هایی که ما می کنیم در حیطه ما نیست. مثلاً فرزند شما می خواهد یک لباس با طرح و مدل خاصی بپوشد و به مهمانی بیاید ولی به نظر شما این نوع لباس در شأن خانوادگی تان نیست. اگر شما خود را مالک بدانید، می گویید من نمی خواهم این لباس را بپوشید، دوست ندارم. کم کم با هم بحث می کنید. چون بچه ها الان زبان هایشان باز شده، غیظ می کنید. اگر این را در چهارچوبی که بیان کردیم بگذاریم، آیا خدای رب العالمین اجازه می دهد که بچه ما این لباس را بپوشد؟ آیا مراجع تقلید پوشیدن این لباس را خلاف شرع می دانند، بله قبول داریم اخلاقاً بهتر است لباس دیگری بپوشد اما خلاف شرع آنست که اگر انجام دادند فردای قیامت عقاب دارد. (بگویید باباجانم خدا فرموده مانعی ندارد) نام خدا و یادخدا، خنک کننده دلهاست. وقتی آرام می شوید حوصله مواجهه صحیح و منطقی با بچه ها را پیدا می کنید.
چرا بچه های ما دچار مشکل می شوند، چرا در زمان بلوغ بحران روحی پیدا می کنند؟
علت اینست که ما قدرت حرف زدن با یکدیگر را نداریم. این مسئله ساده ای نیست. امیرالمؤمنین(ع) که امام الکلام هستند می فرمایند: «تکلّموا فَتُعرَفوا» حرف بزنید تا شناخته شوید.
اگر بچه ها بخواهند سِرّشان را برای شما علنی کنند، چگونه علنی کنند؟ باید احساس امنیت کنند، تا خیالشان راحت شود و حرفشان را بزنند، در این صورت خجالتشان هم از بین می رود. امروزه کودکان نوعاً خجالت می کشند. والدین ریزه کاری های دوران بلوغ را بگویند، چون باب گفتگو و سخن گفتن آزادانه باز نشده است. اتفاقاً اگر میدان داده شود تا صحبت کنند خجالت شکسته می شود و بچه ها از بسیاری از مسائل، به مدد خدا، نجات پیدا می کنند. چون خیلی از آن ها نمی دانند قصه چیست. (مخصوصاً مسائل دختر خانم ها که باید در این زمینه ریزتر صحبت کرد).
باید فضایی ایجاد کرد تا بچه ها این مطلب را بیان کنند. فرزند ما بدون اکراه و بدون اجبار درونی دو رکعت نماز را باید برای خدای مهربان اقامه کند. الان تمام همت ما بسیج می شود برای نماز خواندن بچه ها. ما باید بچه ها را دوست دار نماز کنیم، این برگرفته از جمله سیّد الشهدا ء سلام الله علیه است: انی اُحِبُّ الصَّلوة (لهوف / ص 89) باید آرام آرام جلو برویم، چون اساس دین، رغبت است و این رغبت در باطن کودکان طلوع نمی کند مگر این که یاد بگیرند نمازشان نماز ریایی نباشد، یعنی خودشان را برای پدر و مادر تنظیم نکنند، برای اجتماع تنظیم نکنند.
اگر چنانچه روی این قضیه تأکید نشود، بچه های ما بچه های فریب کاری می شوند. نماز بسیار شیرین است. اگر دیدید بچه ای خودش بلند شد، وضو گرفت و نماز خواند، نور نماز وجودش را گرفته که او را بلند کرده نماز بخواند. بعد از قبول کردن این اصل که بچه ها و ما متعلق به خدا هستیم، باید طبق سلیقه و رأی خدا تربیت شوند. نه طبق سلیقه ما./۹۶۹//۱۰۳/خ