۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸
کد خبر: ۵۲۹۶۷۸
یادداشت؛

«شبکه تربیتی نامحسوس» و چالش‌های پیش رو

شبکه تربیتی نامحسوس در واقع به تمامی ارتباطاتی گفته می‌شود که فرد در تعامل با دیگران نزد خود تجزیه و تحلیل می‌کند و در واقع نگرش فرد را می‌سازد.

خانواده

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، شبکه تربیتی به منظور جهت‌ دهی تربیتی در سطح کلان می تواند به صورت محسوس و غیر محسوس باشد که در این میان «آموزش خانواده‌ها» را می توان مهمترین رکن برای تربیت کلان مورد مداقّه قرار داد.

از مهمترین اموری که انسان توانسته خود را از دیگر حیوانات متمایز کند، آموزش، تعلیم و تربیت است که البته این امر نیز به طور غریزی در میان حیوان و انسان مشترک است، اما چیزی که در این میان مهم است، آموزش هدفمند به منظور تربیت انسان برای رسیدن به سعادت و کسب معرفت است که تفاوت را با حیوان مشخص می سازد.

تربیت درست، سعادت انسان را تضمین و جامعه را به تکامل رسانده و تمدن را می‌سازد. در نتیجه مانع از نفوذ عوامل مخرّب ومنحط در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود. البته زمینه این همکاری و همیاری وحدت است كه انسان در سایه وحدت فردی و اجتماعی به کمال می‌رسد. از این رو می‌توان گفت؛ وحدت در هدف‌های تربیتی فردی و اجتماعی از ارکان مهم تعلیم و تربیت است که سعادت فرد و اجتماع را در کنار هم رقم خواهد زد که به نظر می‌رسد برای رسیدن به این مهم، جهت دهی در سطح کلان نیاز باشدکه شبکه ای علمی و عملیاتی طراحی شود و با فرهنگ، ساختار، اهداف سرزمین ایران همخوانی داشته باشد و از تقلید صرف دیگر فرهنگ‌‌ها جلوگیری به عمل آید.

بنابراین شاید اولین مطلبی که برای این طرح ضرورت داشته باشد، وحدت روش و رویه در کنار «خواستن و توانستن» باشد که نقش خانواده و مدرسه بسیار حائز اهمیت است. از این رو برای جهت‌دهی تربیت و تعلیم نیازمند حضور مردم در صحنه، همراه با مسئولینی دلسوز است. تاریخ ژاپن به ما می آموزد که با طرح های «میجی» که به انقلاب میجی معروف شد، مردم با این طرح ها همراهی کردند و البته شروع تغییر نیز با فرهنگ ژاپن سازگاری داشت. در ایران نیز امیرکبیر با میجی هم دوره بود و طرح‌هایی به نسبت بهتر ایفا کرد اما متاسفانه جهل و خرافات از یکسو و عدم مسئولین دلسوز نتوانست ، آن‌طور که بایسته و شایسته است تربیت اصولی شکل گیرد و متاسفانه تعلیم و تربیت و جهت‌دهی در آن دوران به نوعی همراه با جهل بود، چرا که نان بسیاری از مسئولین آن دوره از جمله آقا خان نوری و مهدعلیا در روغن بود.

پس به وضوح می‌توان دریافت، در حال حاضر در جامعه اسلامی ـ ایرانی نقش خانواده به عنوان اولین طراح تربیت و تعلیم، و آموزش و پرورش که در قالب مهدکودک، پیش دبستانی، دبستان، مدرسه، دبیرستان، دانشگاه و حوزه نمایان است، به عنوان مهمترین طراحان تربیتی در کشور می توانند حضور داشته باشند. البته جدایی از این شاخص‌ها، باید از روابط اجتماعی افراد در گروه دوستان، همکاران نیز نام برد که همان‌طور که ذکر آن رفت؛ نقش خانواده و مکان هایی تعلیمی و تربیتی بیشتر حائز اهمیت است. به نظر می رسد ارتباط خانواده و مدرسه به عنوان دو نهاد تربیتی نیاز به مداومت، همکاری و تداوم دارد تا جهت دهی کلان تربیتی به صورت دقیق مسیر خود را بپیماید.

همچنین از دیگر نهادهای تعلیمی، تعلمی و تربیتی می توان؛ مسجد، پایگاه های بسیج، ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، زندان ها، کلانتری‌ها و حتی ادارات دولتی نام برد که از آنها می‌توان مصادیق «شبکه تربیت و تعلیم» نام برد که هر کدام به نوبه خود می تواند تاثیر بسیار چشمگیری برای این امر داشته باشند. فرض کنید اگر نوجوانی که برای اولین بار به مسجد می‌رود و رفتارهایی را از بچه‌های مسجدی و حتی بزرگسالان ببیند (خواه مثبت و خواه منفی)، بدون شک، تاثیرپذیری و نگرش نوجوان را بسیار تغییر خواهد داد. همچنین اگر در پایگاه های بسیج، آنچنان که روحیه بسیجی های عزیز در دوران جنگ تحمیلی داشته اند، یافت نشود، نحوه و نگرش تازه واردها به این نهاد جهادگر، به کلی تغییر خواهد کرد و برای نوجوانی که می‌خواهد وارد این نهاد شود، نگاه متفاوتی به بسیاری از مبانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی به بار خواهد داشت. یا نمونه دیگری که شاید در حال حاضر مهمترین نوع نگرش افراد را تغییر دهد، طرز رفتار، کردار و زندگی طلاب است که دید مردم را به دین می تواند به کلی تغییر دهد و در حقیقت نوع نگاه دین و ارزش ها را می‌سازد چرا که در جامعه از آنها به عنوان عالم یاد می‌شود. پیامبر فرمودند: « العلماء مصابيح الارض، و خلفاء الانبياء، و ورتني و ورثه الانبياء »، ( علما چراغ هاي زمين اند و جانشينان پيامبران و وارثان من و پيامبران هستند).

در نتیجه می‌توان از دو نوع شکبه تربیتی در کشور نام برد که برخی محسوس و قابل لمس هستند و بعضی از آنها نامحسوس هستند که شبکه تربیتی نامحسوس در واقع به تمامی ارتباطاتی گفته می‌شود که فرد در تعامل با دیگران نزد خود تجزیه و تحلیل می‌کند و در واقع نگرش فرد را می‌سازد که دوران کودکی تا حدود هفت سالگی، مهمترین دوران به حساب می‌آید و آن زمانی است که کودک در خانواده حضور دارد و کمتر با جامعه در تعامل است و شبکه تربیتی محسوس، نهادهای آموزشی و پرورشی هستند که ساختارها را می سازند. پس می‌توان گفت؛ مهمترین نقش شبکه‌ای تربیتی، توسط خانواده شکل می‌گیرد و آموزش والدین می تواند، موثرترین راهکار برای جهت دهی تربیت در سطح کلان باشد.

لازم به ذکر است؛ شبکه‌های تربیتی در کشور می‌تواند بسیاری از «روش‌ها»، «ارتباطات» و «تعاملات» و نهادهایی همچون، خانواده، مدرسه، دانشگاه، حوزه، بسیج، ادارات دولتی و خصوصی و حتی نهادهای غیرانتفاعی را در برگیرد که در حقیقت روابط فرد به فرد و نیز روابط فرد در اجتماع را شامل شود، و شاید به نوعی اشتباه باشد که شبکه تربیتی را صرفاً در خانواده و مدرسه یافت. البته باید گفت؛ این دو نهاد مهمترین تاثیر و شاید اساسی ترین تاثیر را جامعه و تمدن اسلامی برجای گذارد، اما نیاز است نگرشی جدی تر به این دو نهاد برای راهبری جامعه در سطح کلان داشته باشیم. پس نقش دولت به عنوان کارگزار دلسوز در اینجا حائز اهمیت است.

بنابراین می‌توان گفت، مهمترین مسئولیت تربیت و شبکه تربیتی ابتدا بر دوش خانواده و سپس آموزش و پرورش از مهدکودک تا دوران کهولت افراد است، چرا که انسان نیازمند به آموزش از گهواره تا گور است و یک خطای استراتژیک است، اگر گفته شود همه مسئولیت بر دوش خانواده و آموزش و پرورش است، چرا که باید در شبکه تربیتی سطح کلان، نقش رسانه را نیز باید جدی دید و اگر رسانه بتواند به صورت جهت دار عمل نماید، بسیاری از فرهنگ‌های غلط مانند مصرف گرایی در جامعه رخت خواهد بست. پس برنامه های به روز و منطبق با جامعه ایرانی ـ اسلامی، در صدا و سیما لازم و ضروری است.

بنابراین با توجه به مبانی معرفتی اصیل اسلامی – ایرانی لازم است تدارکی جهت تربیت کلان در بیلبوردهای سطح شهر، روی لوازم تحریر، صدا  و سیما و حتی رادیو انجام شود، چرا که ایران کشوری غنی از نظر فرهنگی و تمدنی است چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام! و باید گفت؛ چرا آنقدر اسطوره های ایرانی مانند رستم و اسفندیار و ... در تلویزیون نقش ببازند و اسطوره هایی مانند «بنتن»، «بتمن»، «باب اسفنجی» و «جومونگ» و هزاران هزار اسطوره دیگر برای تربیت کودکان و نوجوان ما خریداری، دوبله و پخش شود... . آیا سرزمین ایران از اسطوره های ارزشی، دینی و ملی کم دارد که باید فرهنگ و تمدن با ریشه تاریخی ضعیف کپی پرداری و تبلیغ شود؟ پس صریح باید گفت؛ تربیت نسل هم می تواند عمدی باشد و هم نقش ساختاری در آن دخیل باشد که در این میان،  نباید فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی را نادیده گرفت و نباید برای کسب سود دست به کاری زد، که چند صباحی دیگر، اسوه و قهرمانانی مانند ائمه که زندگیشان سرشار درس و عبرت آموزی است و همچنین اسطوره های ملی را نادیده گرفت.

در حال حاضر جامعه ایران  به سمت نوسازی تمدن نوینی است که هم تمدن اسلام و هم تمدن ایرانی را در بر می‌گیرد؛ اما این را نیز باید دانست که نیاز به هوشمندی مسئولان از یکسو و همت آحاد مردم از سوی دیگر برای مصرف گرا نبودن هستیم، تا بتوانیم تولیدگر شیوه تربیتی همخوان با ارزش های اسلامی و ملی باشیم، چرا که هنوز بسیاری امیرکبیرها در ایران وجود دارد و این همت خانواده ها را برای تربیت نسل های بهتر طلب می کند که در این میان جهت دهی تربیتی کلان در خانواده می تواند بهترین گزینه روی میز برای تربیت نسلی انقلابی و هدفمند باشیم./۹۰۱/ی۷۰۲/س

هادی ترکی، پژوهشگر فرهنگی

منابع
کنزالعمال/ ۲۸۶۷۷ .

 

ارسال نظرات