جایگاه قرآن و آموزههای وحیانی در دنیای هنر
به گزارش خبرگزاری رسا، آموزههای قرآنی و روایی غنیترین منابع مسلمانان بهخصوص شیعیان است که دربرگیرنده موضوعات فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی است؛ دو منبعی که پاسخگوی نیاز فعلی و حتی نیازهای فراروی جوامع بشری هستند.
از سوی دیگر این کتاب آسمانی و آموزههای اهلبیت عصمت و طهارت(ع) در واقع چراغ راهی پیشِروی مسلمانان و حتی جامعه انسانی برای رسیدن به جامعهای آرمانی هستند؛ جامعهای که در آن شیاطین و دشمنان خدا و بشریت وجود ندارد و در آن نور و فضل و رحمت مطلق خداوند حاکم است.
اما بخشی از این موفقیت به نوع تحقیقات و پژوهشهای اندیشمندان اسلامی و تبدیل این محتواهای تحقیقاتی به فرمهای هنری برای ملموس بودن و قابل درک بودن برای عموم مردم بازمیگردد. اکنون ابزار هنر بهترین ابزار برای انتقال فرهنگ و آموزههای دینی و غیردینی است که متأسفانه جهان غرب در این زمینه نسبت به مسلمانان پیشروی بیشتری داشته است، لذا توسط این ابزار، آثار مخربی را برای جوامع بشری بهخصوص مسلمانان و شیعیان به جا گذاشته است، بنابراین در این فضا باید بهفکر تولید محتوای دینی مبتنی بر نیاز روز و نیاز آینده بشریت و بعد به فرم در آوردن این محتواها در قالبهای هنری بود.
در این زمینه با حجتالاسلام و المسلمین سید مرتضی میرکتولی، عضو مجمع عالی تفسیر قرآن حوزه علمیه به گفتوگو نشستیم تا ضمن استفاده از نظرات ایشان درباره راهکارهای تصویر کردن مفاهیم دینی به فرم هنر، درباره چرایی کمتوجهی حوزه علمیه به این عرصه صحبتی داشته باشیم.
وی معتقد است آثار دینی فاخر باعث ارتقای رشد فکری و معرفتی جامعه میشود و باید به این آثار بها داد و ملک سلیمان را نمونهای از این فیلمهای فاخر معرفی کرد که نگاه به حاکمیت جامعه را ارتقا بخشید.
میرکتولی در بخشی از این گفتوگو با هشدار نسبت به عدم بها دادن به آثار دینی در سینمای کشور گفت: ما شاهدیم در هر سال نزدیک به 100 فیلم به معاونت سیما برای حضور در جشنواره ارائه میشود، اما چهتعداد از این آثار دارای محتوای دینی و قرآنی هستند؟ بعد از انقلاب اسلامی تقریباً 10 فیلم و سریال قرآنی ساخته شده است که عام و خاص اعتراف دارند که جذابترین و پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلمها همین 10 فیلم قرآنی بوده است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
به نظرم میرسد ما هنوز آنچنان که بایسته است نتوانستیم مفاهیم قرآنی را تبدیل به قالبهای هنری کنیم؛ بهنظر شما چگونه میتوانیم بین مفاهیم قرآن و هنر ارتباط برقرار کنیم؟
آنچه در اینجا لازم است به آن توجه شود، مسئله توسعه فرهنگی هنری از نگاه قرآن کریم و جایگاه قرآن در ایجاد یک تمدن اصیل و بنیادین فرهنگی و هنری است. میدانیم که قرآن برای ورود به مباحث عبادی، اقتصادی، سیاسی و ... از روشهای زیباییشناسی و جاذبههای هنری قرآن مثل صوت و لحن و آهنگ و ادبیات و داستانسرایی و با توجه به جذب ذائقههای بشر از بُعد فطری و انسانی توجه دارد که بهنظرم ما نسبت به این بخش غافل شدیم. یکی از مباحث مهمی که امروز وجود دارد، شناخت زبان قرآن است.
از سوی دیگر ما قبل از اینکه فکر کنیم آیا قرآن بهزبان عربی، فارسی، انگلیسی و ... است، باید توجه کنیم قرآن در تمام ساحتهای خود دارای یک زبان آن هم زبان فطرت بشری است. اگر اینطور است که زبان قرآن، زبان فطرت است، پس یک ارتباط مستقیمی بین تعالیم قرآن با بُعد فطری بشر وجود دارد که همان بحث زیباشناسی، حقیقتشناسی و حقیقتیابی انسان است؛ لذا موضوع قرآن از نگاه هنر را باید بهصورت جدی پیگیری کنیم. حال باید ببینیم حوزه علمیه چقدر توانسته است در این زمینه موفق باشد. آیا اصلاً در این زمینه ورود کرده است یا خیر؟ آیا در این زمینه در سطح توقعات ملی و فراملی دستاوردی داشته است یا خیر؟ ما باید بگوییم حوزه علمیه در تصویرسازی مفاهیم هنری بهصورت شایسته ورود نداشته است و توقعات را برآورده نکرده است و باید بپذیریم هم متولیان فرهنگ متأسفانه ارتباط عمیق با حوزه علمیه نگرفتند و هم مسئولان حوزه علمیه و مدیران ارشد آن با نهادهای فرهنگی هنری ارتباط خوبی برقرار نکردند و این گلایه پس از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی خودش را بهصورت جدی نشان میدهدو ما این حقیقت تلخ را بپذیریم که حوزه علمیه نتوانسته است نسل جوان را با ابزار هنر جذب معارف دین کند، این در حالی است که توجهات نسل جدید جوانان از متن بهسوی تصاویر هنری جلب شده است.
الآن با وجود 5 هزار شبکه ماهوارهای و شبکههای مجازی که رو به گسترش هستند، ما چقدر توانستیم قرآن را در این فضا تعریف کنیم؟ یعنی تعالیم فطری قرآن که بهصورت مشترک در تمام انسانها وجود دارد و اختصاص به یک جغرافیای خاص ندارد، آیا توانستیم با زبان و ابزار روز به بشر انتقال دهیم؟ باید عرض کنم متأسفانه خیلی در این زمینه کمکاری کردهایم.
اینکه فرمودید «توجهات نسل جدید جوانان از متن بهسوی تصاویر هنری جلب شده است»؛ یعنی از فرهنگ متنی باید عبور کنیم و با هنر معارف را القاء کنیم؟
منظور این نیست بلکه قرآن تمامش متن است؛ منظور این است که معارف دینی و قرآنی را که سازگار با فطرت بشرند، به تصویر بکشیم و اتفاقاً از این طریق میتوانیم مردم را با متن قرآن هم صلح دهیم. اگر قرآن «تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْء» است و اگر قرآن کتابی است که همه چیز را در نظامهای معرفتی و فرهنگی و سیاسی و ... درون خودش جای داده است «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فی كِتابٍ مُبین» ما باید از قرآن بهتعبیر امیرالمؤمنین(ع) حقایق مورد نیاز بشر را به نطق بیاوریم. پس چرا از این قرآن استنطاق نمیکنیم؟ یعنی چرا آن را با زبان هنر به سخن نمیآوریم؟ بهترین ابزار به نطق در آوردن قرآن، زبان هنر است. اما لازمهاش این است که ابتدا بتوانیم محتوای مناسبی از آیات قرآن استخراج کنیم و این محتواها را بپرورانیم.
خوب، این مسئولیت به دوش کیست؟ آیا به دوش دانشگاههای هنر است؟ آیا بهعهده دانشکده الهیات است؟ بهنظرم خیر؛ زیرا در این مراکز متون اصیل و اولیه معرفتیِ آیات و روایات آنگونه که بایسته و شایسته است مورد تعمق و تأمل و تعمق و تدبر و استنطاق قرار نمیگیرد، در واقع خاستگاه مواد اولیه محتواهای دینی، حوزههای علمیه و در رأس آنها، حوزه علمیه قم است، در واقع مراکز علمی و هنری میتوانند از مراکز حوزوی کمک بگیرند و از ظرفیت آنها استفاده کند.
بله؛ متأسفانه بعد از 40 سال که از انقلاب اسلامی میگذرد، وقتی هرساله به جشنوارههای فیلم نگاه میکنیم، یک فیلم مناسب در زمینه آموزهها و داستانهای قرآنی ملاحظه نمیکنیم.
حرف ما این است که حوزه علمیه چه کار شاخصی را انجام داده است؟ همان طور که اشاره کردید، ما شاهدیم در هر سال نزدیک به 100 فیلم به معاونت سیما برای حضور در جشنواره ارائه میشود، اما چهتعداد از این آثار دارای محتوای دینی و قرآنی هستند؟ بعد از انقلاب اسلامی تقریباً 10 فیلم و سریال قرآنی ساخته شده است که عام و خاص اعتراف دارند که جذابترین و پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلمها همین 10 فیلم قرآنی بوده است. برخی از این فیلمهای تولیدی را نزدیک به یک میلیارد نفر مشاهده کردهاند؛ مثل فیلم مریم مقدس(س) و سریال مردان آنجلس، خوب، این فیلمهایی که در ایران ساخته شد، در ایتالیا، در شبهقاره هند و کشورهای اسلامی پخش شد و تخمین ما این بود که بیش از یک میلیارد نفر این فیلمها را مشاهده کردند. البته اعتراف کردیم که حوزه علمیه اگر ورود جدی داشت و با هنرمندان تعامل برقرار میکرد، چهبسا شاهد این رکود نبودیم.
نمونهای از اثر دینی سینمایی معرفی میکنید که بازخورد خوبی داشته باشد؟
در فیلمهای سینمایی اثر فاخری مثل ملک سلیمان را میبینیم که در زمان اکران در رتبه اول پربازدیدترین فیلمها قرار گرفت و این نشان میدهد مردم عزیز ما چقدر به ارزشهای قرآنی و دینی بها میدهند.فیلم ملک سلیمان در عین جذابیت، نگاه به حاکمیت را ارتقاء داد؛ یعنی همگان فهمیدند که در حاکمیت اسلامی الگوهای مناسبی وجود دارد به این معنا که یک حاکم اسلامی در عین اینکه سادهزیست و محبوب مردم است، میتواند ساختار سیاسی، اقتصادی و نظامی جامعه را سر و سامان دهد. سلیمان بهعنوان حاکم الهی کسی بود که از این ویژگی برخوردار بود. این فیلم خیلی از مطالبات را در مقابل خیلی از سلطنتهای غیراسلامی و غیردینی بالا برد.
آن چیزی که قابل توجه است، این است که در بخش تولید مواد هنری و تولید متن خام هنری فقط باید حوزویان و فعالان عرصه تفسیر قرآن متصدی این کار باشند؛ یعنی تحقیقات اولیه در مباحث زیباییشناسی دین و زیباییهای فطری الهی بهعهده حوزه علمیه است و در این راستا با تعامل با مراکز هنری میتوانند این تحقیقات را به یک محصول هنری مثل فیلم تبدیل کنند.
این نکته هم حائز اهمیت است که بسیاری از انحرافات و تحریفات جدی در مباحث دینی، در حین انتقال متنها و تصاویر تاریخی به یک محصول هنری اتفاق میافتد. درسته؟
بله، بنابراین نیاز است تصدی نظارت محتوا بهعهده حوزه علمیه باشد، در واقع قلمبهدستان شناختهشده معارف قرآن و مباحث تفسیری باید زیباییها را استخراج کنند و بعد این متون را کنار هنرمندان و صاحبان تکنیک، تبدیل به محصولات فرهنگی هنری کنند، آن هم نه با یک نگاه ملی و جغرافیای ملی بلکه با نگاه فراملی و بینالمللی اقدام به تولید کنند؛ زیرا تمام انسانها دارای نیازهای فطری هستند و آمادگی پذیرش مطلب را دارند. یکی از این نمونهکارها غیر از ملک سلیمان، فیلم «محمد رسولالله(ص)» بود. بهگفته کارگردان این فیلم، انتشار فیلم محمد رسولالله در نقاط مختلف جهان اسلام و در نقاطی که دارای تفکرات لائیک بودند، اثربخش بود و توانست توجهات را به خودش معطوف کند.
ما در حوزه علمیه متأسفانه آنطور که شایسته است این مسیر را پیش نگرفتیم و تکساختهایی تاکنون داشتهایم. این در حالی است که جامعه مسیحیت نزدیک به 200 فیلم و سریال برای زندگی حضرت مسیح (علیه السلام)، یهودیان حدود 100 فیلم و سریال و برنامههای انیمیشنی برای زندگی موسی و سلیمان(ع) و بوداییها نزدیک به 40 فیلم تولید کردهاند، حال ما برای پیامبر گرامی اسلام(ص) که سید رسولان و دارای بهترین کتاب آسمانی است، دو فیلم تولید کردهایم. البته فیلم اول که ساخته مصطفی عقاد است، با تحریفات و اشکالات جدی هم روبهرو بود. اولین و مهمترین اشکال این است که ما در این فیلم اصلاً برخوردی بین تفکر اسلام و حوزه انحصارطلبِ یهود صهیون مشاهده نمیکنیم با اینکه بیشترین مبارزات پیامبر (صلی الله علیه و آله) مربوط به مقابله با تفکر صهیون بود. در این فیلم هیچ اثری از جنگ خیبر، مصطلق و بنیقینقاع مشاهده نمیکنیم، خوب، این یک نقص مهم و اساسی بود.
نقص دیگر اینکه برخی از حقایق دین و آنچه با تعالیم پیامبر (صلی الله علیه و آله) متضاد است، در این فیلم قرار داده شده بود. اصلاً در هیچ منبع دینی نداریم که اهلبیت (علیهم السلام) مردم را از آب و رودخانه منع کرده باشند، در حالی که در این فیلم میبینیم در جنگ بدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) میگوید "چاهها را پر کنید تا دسترسی به آب نداشته باشند". این خلاف سیره پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است.
اکنون که مسئله صدور آموزههای شیعه و انقلاب اسلامی مطرح است، با توضیحاتی که فرمودید بهترین ابزار همین ابزار هنر است.
ما در محدوده انقلاب اسلامی ایران و در حوزه تفکری شیعه کمربند امنیتی برای جهان اسلام مقابل تفکرات امپریالیسم غرب ایجاد کردیم؛ همان تفکری که قصد دارد «نظم نوین جهانی» را با مدیریت صهیونیسم بینالملل رقم بزند. از سوی دیگر مدعی هستیم بهعنوان شیعه در تمام نظامات بشری مثل نظام دینی ــ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و ... حرفی برای گفتن داریم؛ بنابراین اگر واقعاً حرفی برای گفتن داریم، باید وارد عرصه هنر و فضای مجازی شویم و در قالبهای متعددی مثل بازیهای رایانهای، فیلم، انیمیشین و حتی هنرهای تجسمی، تفکرات شیعی و انقلابی خودمان را صادر کنیم. اکنون ما برای فرهنگسازی از قشر جوان به بالا شروع میکنیم، در حالی که دشمنان دین از کودکان آغاز کردند. اکنون آنها با یک بازی ساده کامپیوتری و یا بازیهای تحت اندروید تفکرات الحادی و الگوهای خودساخته خود را به کودکان منتقل میکنند.
پس متولیان فرهنگی ما در حوزه ارشاد و فعالیتهای هنری در شورای عالی انقلاب فرهنگی آیا نباید به این باور برسند که به تولیدات قرآنی باید توجه ویژه شود؟ البته همان طور که قبلاً هم اشاره کردم، باید مراقب انحرافات بود؛ باز در سریالی بهنام امام علی (علیه السلام) میبینیم بیشتر یک سریال تاریخی بود نه یک فیلم معرفتی و تأثیرگذار، یعنی در این فیلم زیباییهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی امیرالمؤمنین(ع) را نتوانستیم به تصویر بکشیم. این مسائل است که میتواند در ذهن پرشتابِ عجول تأثیرگذار باشد و او را در برابر عبودیت و بندگی خدا خاضع کند.
یا نمونه دیگر فیلم حضرت یوسف (علیه السلام) بود که کار بسیار زیبایی بود و باید در همین جا برای کارگردان این سریال یعنی مرحوم سلحشور طلب رحمت کنم. اما باز هم در این فیلم شاهد یکسری مسائلی هستیم که در قرآن زیاد به آن اهمیت داده نشده است. ببینید، خداوند در ماجرای یوسف (علیه السلام) تعالیمی را معرفی میکند که ما به این تعالیم اصلی نپرداختیم و بهعکس، آنها را گاهی در حاشیه قرار دادیم. در حالی که یوسف و یعقوب(ع) از جانب خداوند صاحبان حکم و علم بودند. ببینید، وقتی برادران یوسف (علیه السلام) با ایشان برخورد میکنند، میگوید «أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ یُوسُفُ»؛ یعنی تو همان یوسف هستی؟ یعنی هنوز یوسف واقعی را نشناختند؛ در مقابلش میبینیم در زندان او را یوسف صدیق میشناسند، لذا ما در قبال یوسف (علیه السلام) همین طور برخورد کردیم و یوسف واقعی را نشناختیم و نتوانستیم تصویر کنیم؛ زیرا وجود مبارک امام صادق علیه السلام میفرمایند معرفتِ شاهد، قبل از معرفت اوصاف آن، و شناخت غایب بعد از شناخت اوصاف ویژگیهای آنست. خداوند همه جا حاضر است، ما تمام تلاشمان آنست که خدا را با اوصافش بشناسیم، درحالی که انسان باید اول خدا را بشناسد بعد اوصاف حضرت حق را. بعد استدلال کرده این آیه که خداوند فرمود، برادران گفتند "تو یوسفی؟"، نگفتند یوسف تویی. از اَنتَ پی به یوسف بردند نه از یوسف پی به أنتَ.
در هر صورت اکنون باید در چند بخش کار کرد: هم کارشناسان حوزوی تیم محتوا داشته باشند، هم نویسندگان توانا این متون را به متن هنری در بیاورند و بعد هم فیلمسازان و کارگردانانی که از شخصیت و نگاه دینی برخوردارند وارد عرصه ساخت و تولید شوند نه کارگردانانی که ذهنشان با تفکرات سکولاری است./998/د۱۰۱/س
منبع: تسنیم