لذت های مادی مانع بندگی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مرحوم آیت الله خوشوقت در یکی از درس های اخلاق خود به بیان موانع کمال و بندگی انسان می پردازد و لذات مادی را از مهمترین موانع بندگی می داند.
آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این استاد فقید اخلاق حوزه است:
ایمان به خدای متعال مقتضی اطاعت فرمان او است، اما موانعی سر این راه سبز شده است که با اینکه انسان ایمان به خدا دارد، باز گوش به حرفش نمی دهد، این موانع چند تا است.
یکی از موانع مسأله لذائذ است. حیوانات غذاهای مناسب را با بو کشیدن تشخیص میدهند اول بو میکشند بعد میخورند؛ در همین بو کشیدن میفهمند این غذا مناسبشان است یا نیست بو نکشیده نمیخورند، گوسفند همینجور است، حیوانات وحشی گوشتخوار هم همینجور هستند اول بو میکنند بعد میخورند.
انسان یک دستگاهی دارد که لذائذ را درک می کند؛ گاهی قوه چشایی انسان است، میچشد میبیند شیرین است، خوشمزه است، گاهی چیزهای دیگر است، ولی به هر حال آدم از یک راهی میفهمد این شیء خوب و ملذذ است، بعد از آن استفاده میکند، یک روز دو روز هم نیست، تا انسان هست اینها هستند، و در مسیر همه انسانها هم سبز میشوند، بعضی ها خیلی بیشتر بعضی ها کمتر، اما همه دچار هستند.
دوست دارند شیرین باشد، خوشمزه باشد، دوست دارند آن طور که نفسشان میخواهد باشد، بعضی از این دوست داشتنی ها ممنوع است؛ خدا گفته از آن استفاده نکن ولو برایت لذت بخش است، آن وقت آن لذت پرستی نمیگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد به نحوی از انحاء دست به آن لذت میزند و توبه را عقب میاندازد، میگوید خدا بزرگ است ان شاء الله میبخشد!، لذا صلاح این است که انسان مکلّف زیاد طرف لذائذ نرود، اگر برود عادت میکند آن وقت نمیتواند از آن لذت بگذرد و اگر نگذرد خطر پیش میآید.
در روایت است پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله آب خواستند یا چیزی خواستند، برایشان عسل به انضمام یک چیز دیگر آوردند، ایشان فرمودند به یکی میشود اکتفا کرد دو تا با هم زائد است و هر دو را نخورند ایشان شروع به تعلیم کردند که اگر یکی اش کافی است دو تا چرا؟ ولو لذت دارد اما اگر بخواهیم برویم در کوچه پس کوچههای لذت، مشکلات پیش می آید؛ بنابراین برای انسان در زندگی این موارد پیش می آید، اما لازم نیست از دو تا لذت، از سه تا لذت استفاده کند، یکیاش کافی است.
این عادت نکردن به لذت مسأله است، اگر به لذت عادت کنی ریشه پیدا می کند و آن وقت نمیشود از آن گذشت، دیگر سخت می شود، اگر به او فشار آمد میرود مرتکب گناه میشود کاری می کند که دسترسی به لذت داشته باشد؛ زمان پهلوی ملعون وقتی او با روحانیت و حوزهها مبارزه میکرد خیلیها از حوزه رفتند، اما اگر عادت به لذت نکنیم آدم به راحتی از این لذت می گذرد؛ بنابراین احتمال بدهیم که امتحان در پیش باشد آدم نباید زیاد به لذائذ دست بیاندازد.
اگر به یکی اکتفا کند، احیاناً اگر غیر لذت چیز دیگر هم بود گرفتار این مسائل نمیشود، و الّا نفس عادت میکند و نمیتواند بگذرد، نه از غذایش، نه از لباسش، نه از مرکبش، نه از خانهاش از هیچکدام اینها نمی تواند بگذرد؛ عادت کرده و دوست دارد، اما اگر عادت نکند در خانههای ساده هم میشود زندگی کرد، با لباس ساده هم میشود زندگی کرد با غذای ساده هم میشود زندگی کرد، عدهای زمان پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نان خالی هم نداشتند بخورند، اگر در این فاز برویم، دیگر برگشتنش کار مشکلی میشود.
ما تنها هم که نیستیم، زن و بچه داریم، اطرافیان داریم آن وقت آنها هم مثل ما میشوند، بنابراین نباید عادت کرد ولو امکان داشته باشد؛ اگر عادت کنیم «مصیبت بُوَد روز نایافتن»، دلمان میخواهد هر روز باشد اگر یک روز نباشد آنوقت مشکل پیش می آید بنابراین اگر ما مُطیع و مُنقادِ لذائذ مادی شدیم اطاعت فرمان خدا یادمان میرود. نمی توانیم اطاعت کنیم در فراهم کردن لذائذ فقط مجبوریم مطیع فرمان نفس باشیم، هر کار بیشتری برایمان تهیه کنند آنجا میرویم. کاری نداریم خدا راضی است یا راضی نیست. بندگی خدا فراموش میشود.
بنابراین چه بهتر که ما از اول به لذت، عادت نکنیم اگر عادت کنیم روز امتحان نمیتوانیم گذشت داشته باشیم زمین میخوریم و مشکلات زیادی پیش میآید به همانی که کافی است برای زندگی معمولی بسنده کنیم کافی است و الّا اگر در آن لذت برویم برگشتنش کار ما نیست عادت میشود خدا هم بگوید نه، به حرف او گوش نمیدهیم./1324/ت۳۰۳/ی