فرهنگ انقلابی از رهگذر دولتی انقلابی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی برهان، درمقاله قبل، اشارهای ابتدایی به لازمه مدیریت فرهنگی و نیز شاخصههای دولت انقلابی در حوزه فرهنگی داشتیم. در این مقاله بناست که به بقیه شاخصههای یک دولت انقلابی در حوزه فرهنگ از نگاه گفتمان انقلاب اسلامی یعنی دین مبین اسلام و کلام امامین انقلاب، بپردازیم.
حمایت از جریانات مومن و جهادی
یکی از تاکیدات صریح رهبر انقلاب اسلامی به مدیران کشور، حمایت از جریان اصیل و مومن جهادی در مقابل جریان وابسته است. این تاکید رهبر انقلاب آنجایی با شدت بیشتر مطرح میشود که در سالهای اخیر، جریانی هدفمند با انواع شگردهای تبلیغی سعی در افراطی، خشن و بی منطق نشان دادن جوانان مومن و دلسوز دارد و با این شگرد، تلاش میکند روحیهی دفاع بی مزد و منت از انقلاب را به حاشیه براند.
زیرا اگر قرار باشد افرادی از داخل جامعه و طبق بند میم وصیتنامه امام، فریضهی امر به معروف و نهی از منکر و بطور خلاصه وظیفه شناسی دینی خطاهای مسئولین را به آنها گوشزد نمایند؛ این جریان قطعا همان جریان مومنی است که رهبر انقلاب آنرا شرح میدهند.
در نتیجه برای کم کردن مزاحمت این جریان که به مثابهی سرمایهای ارزشمند برای یک حکومت دینی است، باید آنها را به انواع طرق عملیات روانی، توطئه و پرونده سازی تضعیف نمود. پروژههایی همچون قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه، ترور ساختگی برخی چهرههای فکری اصلاح طلب و ... در سالهای اصلاحات به وقوع پیوست و در دولت یازدهم نیز با پروژههایی چون اسیدپاشی، در راستای تخریب و سیاه نمایی از نیروهای انقلابی طراحی گردید.
رهبر انقلاب بارها به این قشر بی ادعا با کلیدواژه «جوان مومن انقلابی» یا «جوان حزب اللهی» اشاره داشتهاند و در وصف این قشر چنین میفرمایند: «ما امروز، جوان انقلابی بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم، از همهی قشرها داریم، در دانشگاهها بسیار داریم، جوانی که هم متدین است، هم انقلابی است؛ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابی اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آنروز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آنروز اینترنت نبود، ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، ... اینها چیزهای مهمی است. نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید».
ایشان دستگاههای دولتی را بجای تضعیف این جوانان دلسوز، به حمایت از ایشان تکلیف میکنند: «دستگاههای دولتی، آنهایی که مربوط به فرهنگند، به جای اینکه آغوش خود را به روی کسانیکه نه اسلام را قبول دارند، نه انقلاب را، نه نظام اسلامی را، نه ارزشهای اسلامی را [باز کنند]، آغوش خود را به روی بچّهمسلمانها، به روی جوانهای مؤمن، به روی بچّههای انقلابی، به روی بچّههای حزباللّهی باز کنند». رهبر انقلاب اسلامی در این فراز از سخنان خود، صراحتا دیدگاه آزادگذاری فرهنگ و حمایت از هر جریان فرهنگی را توسط دولت نکوهش میکنند.
همچنین ایشان در جریان روند تضعیف جوانان مومن و دلسوز در دولت یازدهم، بار دیگر به مسئولین چنین میفرمایند: «عناصری هستند متعهّد به انقلاب، پایبند انقلاب، پایبند به مسائل دینی و ظواهر دینی، کسانی با اینها از مسئولین... از طرف اساتید، مدیران، با یک چنین عنصری، با یک چنین جوانی، با پسری یا دختری که متعهّد و پایبند است، مقابله کند، این قابل قبول نیست؛ باید عناصر مؤمن تشویق بشوند». ایشان درباره این جریان به مسئولین و وزرا اینگونه هشدار میدهند: « یکی از هشدارهایی که واقعاً باید وزرای محترم به آن توجّه کنند، مقابلهی با عناصر متدیّن و انقلابی در دانشگاهها است».
تحکیم خانواده توسط دولتمردان:
در راستای تقویت سبک زندگی اسلامی، توجه ویژه به خانواده نیز از سوی امامین انقلاب مورد تاکید قرار میگیرد. امام امت در ابتدای شروع مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی، در اولین اعتراضات خود به فعالیتهای رژیم سرمست از قدرت پهلوی در حوزهی فرهنگی انتقاد کردند. ایشان در سخنرانی خود در جمع اقشار مختلف مردم قم و پس از آزادی از زندان رژیم ستم شاهی، نسبت به قانون عوام فریبانه حمایت از خانواده که با همان جهت گیری مدرنیزاسیون در دوران پهلوی دوم طراحی شده بود و هدفی جز تقابل بین زنان و احکام نورانی اسلام نداشت، چنین موضع گرفتند: «من متأسفم از اینکه در مملکت اسلامی برخلاف قانون اساسی اوراقضالۀ مخالف با نص قرآن و ضروریات دین مقدس نشر می شود، و دولتها از آن پشتیبانیمی کنند. کتاب انتقاد که بر رد قرآن مجید نوشته شده، و طرح قانون خانواده که برخلافاحکام ضروریۀ اسلام و خلاف نص کلام الله مجید [است ] طرح و منتشر می گردد، وکسی نیست از دولتها استیضاح کند». ایشان دولت و سایر نهادهای ناظر بر دولت را موظف بر مقابله با چنین رویکردهایی میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی نیز در نشست اندیشههای راهبردی و در جمع متفکران، اندیشمندان و برنامه ریزان کشور؛ بعد از اشاره به عملکرد غرب در هجمه به اسلام و زیر سئوال بردن جایگاه اسلام در نگاه به زن در افکار عمومی، به فرار رندانهی غرب از مسئله خانواده و ترسیم «زن منهای خانواده» اشاره میکنند: «غرب رندانه از زیر بار طرح مسئلهی خانواده در میرود. توی همهی بحثهائی که اینها میکنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطهی ضعف غرب است. مسئلهی زن را مطرح میکنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمیآورند؛ با اینکه زن از خانواده جدا نیست. بنابراین رسیدن به این مسئله، لازم است».
توجه به آرمانها و اصول دینی و انقلابی:
در نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی، توسعه و بخصوص توسعهی فرهنگی با ویژگیهای آن جایگاهی ندارند. برعکسِ الگوی غیر بومی توسعه فرهنگی، گفتمان انقلاب اسلامی، استقلال فرهنگی بر اساس داشتهها و مبانی دینی و بومی را برای کشور تجویز میکند. امام خمینی، پنج ویژگی اصلی برای آنچه توسعه فرهنگی خوانده میشود را بر میشمارند:
«1. جامعیت مفهوم توسعه به نحوی که کلیه ابعاد وجودی انسان را فرا میگیرد.
2. فرهنگ اساس توسعه است.
3. استقلال فرهنگی، عامل اصلی توسعه و وابستگی فرهنگی، عامل اصلی توسعه نیافتگی است.
4. فرهنگ اسلامی، اساس و هدف توسعه فرهنگی است.
5 تربیت و تعالی انسان، شرط توسعه و غایت آن است».
البته باید توجه کرد که مبانی نظری توسعه از دیدگاه امام خمینی و در حقیقت گفتمان انقلاب اسلامی، تفاوتهای فاحشی با توسعه مد نظر غرب دارد. لذا در گفتمان انقلاب اسلامی، برای توسعه کلمهای معادل یعنی پیشرفت را معرفی میکنیم. « در رابطه با مقوله پیشرفت که برخی به اشتباه آن را معادل توسعه می دانند دو نوع نگاه وجود دارد. یک نگاه کسانی است که آن را معادل توسعه میپندارند، پیشرفت را در پارادایم غربی آن فهم می کنند و با نگاهی ساده انگارانه تصور می کنند با تمسک به غرب و یاری جستن از آن میتوان به مطلوب رسید. نگاه دوم که نگاه درست است پیشرفت را مترادف توسعه غربی نمی داند و معتقد است با توجه به آرمان تعالی جویانه مادی و معنوی انقلاب اسلامی، اساساً مدل پیشرفت اسلامی متفاوت از مدل غربی توسعه است و تعاریف و مسیر متفاوتی دارد».
یونسکو در سایت رسمی خود به این واقعیت بطور ضمنی اشاره میکند که هدف اصلی توسعه اقتصادی است ولی رسیدن به آن، نیاز به تغییرات ماهوی در فرهنگ نیز دارد.
تحمیل سیاستهای سند 203 یونسکو به نظام آموزشی کشورمان را میتوان نزدیکترین مثال از این مسئله دانست. سندی که در راستای ایجاد توسعهای همه جانبه، حتی به سادهترین مسائل آموزشی کودکان نیز دخالت میکند و متاسفانه با غفلت مسئولین دولت یازدهم، مورد موافقت و حتی اجرای تلویحی نیز قرار گرفته است.
هر چند توسعه و نظریات آن بیشتر حول توسعه اقتصادی مطرح بوده و هست و به فرآیند تحول جامعه از سنت به مدرنتیته در امور اقتصادی اشاره دارد، ولی این فرآیند نیاز به تحول اساسی در فرهنگ، سیاست و سایر حوزههای یک جامعه و دولت حاکم بر آن نیز دارد. لذا در حوزهی فرهنگی نیز الزاماتی را ایجاد میکند.
سازمان یونسکو نیز در شرح سیاستهای خود پیرامون ترویج توسعه، به ایجاد واژه توسعه فرهنگی و نام گذاری دههای در این راستا با نام «دهه جهانی توسعه فرهنگی» ازسال 1988-1998 میلادی بمنظور رسیدن به هدف ترویج توسعه در جهان اشاره میکند. یونسکو در سایت رسمی خود به این واقعیت بطور ضمنی اشاره میکند که هدف اصلی توسعه اقتصادی است ولی رسیدن به آن، نیاز به تغییرات ماهوی در فرهنگ نیز دارد.
تحمیل سیاستهای سند 203 یونسکو به نظام آموزشی کشورمان را میتوان نزدیکترین مثال از این مسئله دانست. سندی که در راستای ایجاد توسعهای همه جانبه، حتی به سادهترین مسائل آموزشی کودکان نیز دخالت میکند و متاسفانه با غفلت مسئولین دولت یازدهم، مورد موافقت و حتی اجرای تلویحی نیز قرار گرفته است.
توسعه گرایی دولت سازندگی بارها مورد نقد صریح رهبر انقلاب، بعنوان دیدبان گفتمان انقلاب اسلامی قرار گرفت. زیرا جریان غربگرا صراحتا برخی دالهای فرهنگ سرمایهسالار غربی را به اسم حکومت اسلامی به جامعه عرضه میکرد و میتوانست سبب شود نارضایتیهای انباشته شده مردم به بدبینی از نظام دینی منجر شود.
در ایران بعد از انقلاب نیز، این دو جریان فکری اصیل و غربگرا وجود داشتهاند. جریان غربگرا بطور شاخص در دوران دولت سازندگی، به اجرای سیاستهای توسعه در همه ابعاد ولی با محوریت توسعه اقتصادی پرداخت. «دولت آقای هاشمی از همان ابتدا برنامه توسعهای خود را براساس اولویت سازندگی کشور به مثابه تأمین آبادانی ایران و عزت اسلامی اعلام و اعمال کرد. از این رو همه ابعاد دیگر توسعه – ازجمله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی - و ارزشها و آرمانهای اسلامی و ملی بر مدار توسعه اقتصادی تعریف و جایابی و هماهنگ شدند».
این وضعیت بارها مورد نقد صریح رهبر انقلاب، بعنوان دیدبان گفتمان انقلاب اسلامی قرار گرفت. زیرا جریان غربگرا صراحتا برخی دالهای فرهنگ سرمایهسالار غربی را به اسم حکومت اسلامی به جامعه عرضه میکرد و میتوانست سبب شود نارضایتیهای انباشته شده مردم به بدبینی از نظام دینی منجر شود. از جمله اشرافیت، فقدان عدالت در زیر چرخهای توسعه، مدیریت پر هزینه و .... که در همان سالها بارها مورد عتاب رهبر انقلاب قرار گرفتند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز علاوه بر دورانِ حاکمیت دیدگاه غربگرایانه و توسعه طلبانه بر قوه مجریه، سالها بعد نیز به تفاوت معنایی فاحش دو جریان فکری اصیلِ انقلابی و غربگرا اشاره میکنند و حتی لزوم توجه به انتخاب کلمات در مجامع علمی، راهبردی و مدیریتی را نیز مطالبه مینمایند: «کلمه "پیشرفت" را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمه "توسعه" را به کار ببریم. علت این است که کلمه توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتاده متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعه کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از "پیشرفت". معادل معنای فارسی پیشرفت را میدانیم؛ میدانیم مراد از پیشرفت چیست».
بر این اساس میتوان گفت یک دولت انقلابی، باید بتواند با بهرهگیری از اندیشمندان همسو با انقلاب، در جهتگیریهای کلان خود نیز مسیر صحیح را مد نظر قرار دهد. خصوصا در کشور ما که حاکمیت سالهای متمادی جریان غربگرا، هم مفاهیم و هم روشهای ناکارآمد غربی را رسوخ داده است./998/د۱۰۱/س