۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۵
کد خبر: ۴۹۴۰۸۵
به بهانه سالروز شهادت آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی؛

عالم شهیدی که «مسجد و نماز جماعت» برایش اولویت داشت

آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی آنقدر به مسجد و نماز جماعت علاقمند بود که می‌گفت: "من این قدر به مسجد و نماز جماعت اهمیت می‌دهم که حاضرم از آن طرف شهر برخیزم و بیایم و نماز را بخوانم و دوباره به جلسه برگردم."
شاه آبادی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، آیت‌الله مهدی شاه آبادی، در سال ۱۳۰۹ در قم به دنیا آمد در ۴ سالگی به علت هجرت والدش؛ آیت‌الله میرزا محمد علی شاه آبادی؛ استاد عرفان امام خمینی، به تهران آمد و دوران کودکی خویش را در مکتب‌خانه قرآن امامزاده یحیی (ع) به مدت ۲ سال گذراند.

پدرش، آیت‌الله محمدعلی شاه آبادی، از استادان بارز امام خمینی به‌ ویژه در عرفان اسلامی محسوب می‌شود، استادی که رهبر انقلاب اسلامی ایران درباره‌اش از عبارت «روحی فداه» استفاده می‌کردند.

مهدی شاه آبادی از جوانی به علوم حوزوی علاقمند شد و پس از ارتحال پدرش، به قم رفت و در محضر حضرات آیات عظام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و اراکی درس خواند و البته درس، سیره و مکتب امام خمینی (ره)، معنای دیگری برای او داشت و همین بود که به همراه ایشان در مبارزات ضد رژیم ستمشاهی، حضوری وافر و موثر از خود نشان داد که از جمله حاصل آن برای وی، سال‌ها تعقیب و گریز، زندانی شدن و شکنجه بود.

این عالم دینی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شکل‌گیری و راه‌اندازی کمیته انقلاب اسلامی نقشی ویژه داشت و همچنین با شهیدان بهشتی، مطهری، باهنر و مفتح نیز در راه‌اندازی هسته مرکزی «جامعه روحانیت مبارز» همراه شد و در سال 1359 نیز با رای قاطع مردم تهران، به عنوان نماینده مردم به نخستین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت و در کمیسیون قضایی، منشأ آثار و برکاتی بود.

آنچه در زندگی این شهید بارز است، همراهی و همیاری او با مردم بود که تا آخرین لحظه هم آن را ترک نکرد و نشانه این همراهی با مردم، اهمیت دادن او به بحث مسجد و نماز جماعت بود که تلاش می کرد این حضور در مسجد و نماز جماعت به هیچ بهانه‌ای ترک نشود.

او حتی در سال‌های نخستین انقلاب و به عنوان یار پیشتاز در نهضت، به گونه‌ای برای حضور در جلسات مهم کشور - که با حضور شخصیت‌های رده بالای انقلاب تشکیل می‌شد – برنامه‌ریزی می‌کرد که حتما قبل از اذان، جلسه را ترک کند و راهی مسجد شود تا نماز جماعت را اقامه کند.

آن شهید می‌گفت: من این قدر به مسجد و نماز جماعت اهمیت می‌دهم که حاضرم از آن طرف شهر برخیزم و بیایم و نماز را بخوانم و دوباره به جلسه برگردم و می‌گفت: "نماز جماعت یک سنگر است و روحانی باید در عین اینکه مبارزه می‌کند، سنگر مسجد و مردمی بودن خودش را حفظ کند و هر چقدر هم مسئولیت اجرایی داشته باشد، نباید بعد ارشادی و تبلیغی را که وظیفه اصلی اوست فراموش کند و نباید صرفا یک ماشین اجرایی باشد.

همچنین در یکی از خاطرات از او نقل شده است، در اوایل ورود به روستای فشم، وقتی سراغ مسجد محل را از اهالی می‌گیرد، با مکانی متروکه رو به رو می‌شود که سرانجام، با تلاش بسیار و پس از دو روز، تنها موفق می‌شود که در مسجد را بگشاید، مسجدی که کف آن به قدری پستی و بلندی داشته که از نظر شرعی و به عنوان محل اقامه نماز، قابلیت استفاده نداشته است؛ اما او با این حال تصمیم می‌گیرد که چراغ مسجد همیشه روشن باشد؛ به همراه فرزندش به عنوان تنها مأموم، اقامه نماز جماعت را آغاز می‌کند و در عین حال تلاش می‌کند تا با جوانان و ورزشکاران محل، باب آشنایی و دوستی را بگشاید و مدتی همراه با آنان به کوه می‌رود و آرام آرام، آنها به شهید شاه آبادی علاقمند می‌شوند و پای‌شان به مسجد باز می‌شود.

وی با آغاز جنگ تحمیلی در قامت یک رزمنده‌، در آن حاضر شد و سرانجام در ششم اردیبهشت ۱۳۶۳، به شهادت رسید.

امام خمینی (ره)، با صدور پیام تسلیتی آن عالم شهید را مجاهدی شریف، خادمی مخلص و مایه سرافرازی روحانیون می‌خوانند‌  و در ادامهمی‌گوینداین شهید عزیز ... مجاهدی شریف "او خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود ... مبارک باد بر حضرت بقیةالله، چنین فداکاری در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز و درود بر آنان که با شهادت افتخار آمیز خود، ملت عظیم‌الشأن ایران، به ویژه روحانیت عالی قدر را سرفراز می‌کنند"./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات