سه نکتهای که مبلغان در برخورد با کودکان باید مدنظر داشته باشند
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، یکی از دغدغههای بسیاری از مادران و پدران محترم، تربیت دینی کودکانشان است. همین امر سبب شده تا به دنبال یک روش موثّر برای جذب کودکانشان نسبت به آموزههای دینی باشند. از سوی دیگر؛ همه والدین میدانند یکی از آموزههای مهمّ دینی که نقش بسیار موثّری در تربیت فرزندانشان دارد، نماز است. لذا به دنبال شیوههای کاربردی برای جذب و علاقه فرزندانشان به نماز است.
آنچه در ادامه میخوانیم گفتوگویی حجتالاسلام راستگو، مدیر سابق مرکز مربی کودکان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با مرکز تخصصی نماز (qunoot.ir) است که در ادامه میآید:
سن مناسب برای آموزش نماز به کودکان
سن آموزش نماز نسبی است یک خانوادهای که کودک آنها از ابتدا و بدو تولد نماز خواندن پدر و مادر را میبیند و یا خانواده اهل نماز جماعت و وضو و غیره است این کودک برای یادگیری نماز زمینه بهتری دارد تا کودکی غیر از این. امام صادق(ع) فرمودند ما به کودکانمان در هفت سالگی امر میکنیم که نماز بخوانند. در مورد دخترها خوب است که هفت سالگی نزدیک تکلیفشان است ولی برای پسرها هشت سال فاصله دارد تا تکلیفشان و با این حال در خانه امام صادق سن هفت سالگی سن شروع به نماز خواندن است. در حالیکه خانوادههایی هستند زمینه رویکرد نماز در آنها نیست و حتی از سیزده سالگی هم آموزش نماز را به سختی شروع میکنند. ما در مورد نماز فقط آموزش نداریم بلکه سه حیطه داریم که پایینترین سطحش آموزش است. حیطه دوم گرایشی یعنی از نظر عاطفی و روحی است یعنی از نظر حب و بغضی که باید به آن کودک منتقل کنیم تا ضمیمه آموزش ما شود و حیطه سوم روان حرکتی و حوزه رفتاری است.
نتیجه مطلوب ما در نماز این باید باشد که وقتی میگوییم نماز کودک بگوید آخ جون نماز و جوری بشود از نظر عاطفی که وقتی صدای اذان بلند میشود وضویش را گرفته باشد و یا با ذوق برای وضو اقدام کند. این تفاوت را ما د ر مورد عید غدیر و عید نوروز داریم که برای عید نوروز میبینی یک ماه یا دو ماه قبل از عید شروع میشود و خیاطها دیگر وقت ندارند و گاهی تا صبح کار میکنند؛ دو هفته تعطیلی مدارس و چند روز تعطیلی برای ادارات هست ولی برای عید مهم غدیر که باید این گونه باشد این طور نیست چون این مقدمات و حیطهها رعایت نشده است. یک امتیازی که بچهها دارند این است که چیزی که یاد میگیرند فراموش نمیکنند و سطح یاد گیری اینها بالاتر است.
جذاب شدن نماز برای کودکان
اول باید پرسید که والدین آیا خودشان نماز میخوانند یا نه؟ یا به نماز اهمیت میدهند یا نمیدهند؟ امکان نماز خواندن در خانواده وجود دارد یا نه؟ زمینه نماز خواندن در خانه را ایجاد کردهاند یا نه؟
مثلاً خانوادهای پیش من آمدند و گفتند کودک ما قبل از تکلیفش نمازش را می خواند ولی حالا بعد از تکلیفش نماز خواندن برایش مشکل شده است و به سختی نماز می خواند و سستی میکند. من هم گفتم برای وضویش یک چارپایه بگذارید. مدتی بعد که مرا دیدند گفتند راهکارت معجزه کرد و از من خواستند که فلسفه این کار را بگویم که گفتم: «خودم»؛ و توضیح دادم که من وقتی کوچک بودم برای نماز به مسجدی میرفتم اگر محل شیر آب بالا بود و دست من به سختی میرسید از مسجد، نماز و نماز خوانها و حتی امام جماعت مسجد بدم میآمد چرا که موقع وضو آب به داخل لباسم وارد میشد و حالت چندش آوری پیدا میکردم و ناخودآگاه این سختی را به حساب مسجد و مسجدیها میگذاشتم برعکس وقتی که مسجدی شرایط خوبی برای وضوی من داشت من هم از محیط و فضای مسجد خوشم می آمد. به آنها توضیح دادم کودک شما قبل از تکلیف بدون وضو نماز می خواند و شما برای وضو سختگیری نمی کردید ولی حالا که باید وضو بگیرد مشکل فاصله با شیر آب دارد.
مسأله بعدی برخورد با کودکها در مورد نماز است چراکه نماز کودک که کامل نیست یا در قرائت نماز اشکال دارند و یا در رکوع و سجود؛ اگر در مقابل کودک بد برخورد کنند و متناسب با فهم و ظرفیت کودک نباشد این کودک در کل با نماز مشکل پیدا می کند. در برخورد با اشتباه یا اشکالی در نماز آنها باید آرام و به تدریج و با مهربانی اصلاح کنیم و هر دفعه بخشی از اشکالات را مطرح کنیم و بعد آن هم خشک و خالی با آن برخورد نکنیم و تشویق و تشکر هم داشته باشیم نمی گویم معامله کنیم و بعد از هر نماز پولی به کودک بدهیم مثلا نماز صبح دو هزار تومان و نماز ظهر چقدر.. نه پسر خود من وقتی که کوچک بود و می آمد برای نماز پشت سر من به من اقتدا می کرد من آن نماز را سریعترین نمازم قرار می دادم و از مستحبات صرف نظر می کردم بعد از نماز هم دست میدادم و قبول باشه می گفتم و حالا جوری شده است که نماز شبش شاید ترک نشود.
مثلا یکبار در رکعت دوم من، اقتدا کرد و دیدم برای تشهد نمی داند چکار باید بکند. بعد از نماز من فقط به او گفتم که هر کاری می کنی اشکالی ندارد ولی تشهد خودت را در رکعت دوم خودت یادت نرود و بقیه جزییات را نگفتم و بعدا در طول زمان با مطالعه رساله مرجع تقلیدش بقیه احکامش را هم یاد گرفت. والدین باید بسترهای کار را آماده کنند. برای نماز شرایطی در روایات داریم که مثلا در مقابل نماز عکس باشد شما الان را در نظر بگیرید که تلوزیون را درست سمت قبله می گذارند و حالا اگر فرزندمان بخواهد نماز بخواند باید حواسش به نماز باشد یا تلوزیون حالا اگر برنامه مورد علاقه اش و یا بازی تیم مورد علاقه اش باشد دیگر بدتر. پدر و مادر باید این زمینه را ایجاد کنند مثلا اگر امکان دارد یک اتاق جداگانه به کودک بدهند و شرایط اتاق را جوری فراهم کنند که برای نماز متناسب باشد.
آشنایی مبلغین با زبان کودک
اما در مورد مبلغین به نظر من باید دوره ویژه ببینند چون زبان کودک ادبیات و فهم او با بزرگسالان بسیار متفاوت است. مثلا برای سفری به خوزستان می رفتم در زمستان، قطار که در اراک توقف کرد. یک جوان خوزستانی که تا به حال برف از نزدیک ندیده بود از مهماندار قطار خواهش کرد تا در واگن را باز کند تا به برف ها دست بزند.
بعد از این که مهماندار قطار در را باز کرد و آن جوان به برف ها دست زد بسیار خوشحال شده بود وقتی که به واگن برگشت به دوستانش می گفت که چقدر برف سرد است. من متوجه شدم که چقدر ذهنیت این جوان از واقعیت برف فاصله داشته است و این نکته ای را به من آموخت که برای کسی که در جنوب کشور است مثال به جنگل و کوه و برف نزنم و برای کسی که در شمال زندگی می کند از کویر نگویم و برای هر کسی متناسب با فضای زندگیش مثال بزنم و مطابق محیط و فضای پیرامونیش بحثم را آماده کنم.
کودکان در دنیای خیال خودشان هستند، ما در کنار محدودیتهایی که در احکام دین وجود دارد را با تخیل کودک لحاظ نکنیم چراکه آن محدودیت عقب میرود و تخیل جلو میآید و کودک نمیتواند بپذیرد که نماز از خود کودک مهمتر است
اما آنچه مبلغ باید در نظر داشته باشد سه چیز است
جنس کودکانی که می خواهد برا آنها برنامه اجرا کند. دختر و پسر ادبیات و روحیات متفاوتی دارند و توقعات و مطالبات متفاوتی هم دارند که مبلغ باید به اینها دقت کند.
معلومات آنها چقدر است. چه کتابهای درسی و چه معلومات در دسترس آنها قرار دارد.
مبلغ باید بهروز باشد و آشنایی با پیشرفت ها و ابزارهای بروز با خبر باشد چرا که بعضی از کودکان به تناسب وضعیت خانواده و فرهنگی اطلاعات زیادی نسبت به دیگر هم سن و سالان خود دارند.
در یکی از دبستانهایی که دانش آموزان آنجا اطلاعات عمومی خوبی داشتند و به کار کامپیوتر هم تسلط داشتند، با استفاده از کامپیوتر توبه را توضیح دادم از دلیت و آن دلیت و هیستری و ریکاوری و... و روش صحیح توبه را به این کودکان که آشنایی خوبی با کامپیوتر داشتند آموزش دادم که بسیار مورد استقبال آنها قرار گرفت.
مبلغ نباید برنامه زیاد داشته باشد بهتر است که یکی دو کار و یا برنامه داشته باشد ولی با کیفیت باشد و یا این که صادرات داشته باشد ولی واردات نداشته باشد. یک روز تمام می شود و حرفی برای گفتن ندارد.
حضور کودکان در مسجد و نماز جماعت
فضای نماز و عبادت کودکان باید مورد توجه باشد مثلا فضای فیزیکی مسجد، بعضی از مساجد بوی بد جوراب و عرق پا میدهد یا بعضی جاها سیگار می کشند و باقیمانده سیگار را در لابلای فرشها می گذارند و یا افراد مریض و بیمار در مسجد زیاد رفت و آمد می کنند و مدام صدای سرفه و عطسه و... که اینها باعث می شود کودک ها مسجد را پس بزنند. ما چقدر روایات داریم در مورد جارو کردن مسجد نظافت مسجد و عطر زدن مسجد اینها آداب خود مسجد است یعنی آن ظرفی که می خواهیم در آن غذای معنوی قرار دهیم اگر پاک نباشد مثل ظرف کثیف و محل رفت و آمد حشرات باشد شما بهترین غذایی که دراین ظرف بریزید شخص تا نگاهش به این آلودگی ها بیفتد به غذا نگاه نمی کند. ظرف خانه خدا مثل خود خدا هم باید جمیل باشد و هم تمیز باشد ان الله جمیل و یحب الجمال نمی گویم تشریفات و تزیینات زیاد کنند و حواسها را پرت کنند تمیزی بدون تجمل باشد.
مرحله بعد برخورد دست اندرکاران مسجد از روحانی، هیئت امنا، نمازگزاران، مکبر و خادم مسجد و غیره هم مهم است گاهی به خاطر کوچکترین سرو صدایی به کودک توهین و یا در حضور جمع به آنها بی احترامی و یا سرزنش شوند. برای خود من هم در کوچکی پیش آمده بود که با این که پدرم امام جماعت مسجد بود ما را به خاطر سرو صدا از مسجد بیرون کردند و من حرف جالبی به آن پیرمرد زدم که در همان عالم بچگی پدرم خوشش آمد. من به آن پیرمرد گفتم تو مگر رییس خدا هم هستی که این جا دستور می دهی این جا مسجد خداست. بعضی از مساجد یا محیط هایی که بچه ها برای نماز شرکت می کنند مثل نماز خانه مدرسه اگر این ها رعایت شود آثار قابل توجهی دارد. پنج دبستان در مدرسهای بودیم که برای نماز جماعت می آمدیم. بچه ها در رکوع و سجود شوخی می کردند و نماز را جدی نمی گرفتند ولی مدیر مدرسه هیچ تذکری در این باب نمی داد وقتی می گفتند که چرا به نماز این ها اهمیت نمی دهی می گفت نماز بر این ها هنوز واجب نشده است و من همین قدر که در نماز شرکت می کنند از اینها متشکرم و باید خدا را شکر کرد
بچه های این مدرسه بعدها جز بهترین انسانهای آن منطقه شدند بعضی شهید شدند و بعضی جز مسئولین آنجا و... در همین مدرسه یکی از کودک ها کار اشتباهی کرد و مدیر او را صدا زد و فقط به او گفت از تو توقع نداشتم واین کودک سرش را بر شانه مدیر گذاشت و گریه کردو شروع به عذر خواهی کردن بود و منی که خلاف نکرده بودم هنوز از حرف آن مدیر متاثر هستم. این نتیجه یک ارتباط خوب و صحیح با کودک و شیوه صحیح دعوت به نماز است.
نقش تشویق در دعوت کودکان به نماز
باید سعی کنیم شرایط کودکان را درک کنیم و جنبه مثبت کارها آنها را بیشتر ببینیم و تقدیر و تشکر و جایزه مادی و معنوی را در نظر داشته باشیم. چند جور جایزه داریم مادی و معنوی و رتبه ای.
اگر دقت کنیم خدا هم در نوع آموزش عبادت شرایط مخاطب را در نظر می گیرد دعای افطار که مسلمانان گرسنه اند سه جمله است و دعای سحری مثل ابوحمزه که طولانی است.
مصطفی رحماندوست می گفت یکبار فرزندم قبل از خواب به من گفت بابا آب! برایش یک لیوان آب دادم دوباره گفت آب! دوباره برایش آب ریختم و دفعه سوم دیدم این تشنگی توجه است و نه تشنگی آب؛ دفعه سوم با حالت بازی و مثال برایش ادای آب ریختن را در آوردم و او هم که خوشش آمده بود لیوان خیالی و آبش را خورد و تا چند دفعه این کار را تکرار کرد و بعد گفت کافیست. کودکان در دنیای خیال خودشان هستند و در کنار محدودیت هایی که در احکام دین هست را با تخیل کودک لحاظ نکنیم آن محدودیت عقب می رود و تخیل جلو می آید و نمیتواند کودک بپذیرد که نماز از خود کودک مهمتر است.یک عمل عبادی که آنهم به زبان کودک نیست با یک سری حرکات و احکام مثل رو به قبله بودن، حرف نزدن، نخندیدن... یک سری محدودیت ها برای کودک است که هنوز مفاهیم آن را درک نمیکند و ما هم انتظار نباید داشته باشیم کودکان ما درک این محدودیتها را داشته باشند مخصوصا این که شیوه درستی هم برای آموزش این مفاهیم در نظر نداشته ایم.
توجه به محدودیتهای مکانی و زمانی و... کودکان برای نماز
یکی از مسایلی که در نماز مدارس باید مورد توجه قرار بگیرد بحث زمان مقدمات نماز است اگر هر دانش آموز 2 دقیقه برای تجدید وضو زمان لازم داشته باشد در یک مدرسه 400 نفره 800 دقیقه وقت لازم است که تمام این کودک ها برای نماز آماده بشوند بعد از این هم اگر کسی با تاخیر به نماز رسید نباید مورد مواخذه و تحت فشار قرار بگیرد.
توجه به مسایل فیزیکی قبل از توجه به مسایل مادی است پیامبر الهی هم که میخواهد به دین خدا دعوت کنه اقوام را اول یک سفره پهن می کند. در مفاتیح هم هست از حضرت زهرا پرسیدند شما چگونه کودک را شب قدر بیدار نگه میدارید که جواب می دهند من روز قبل خسته اشان نمی کنم و شب ه غذای سبک به آنها می دهم. این توجه به مسایل مادی برای مسایل معنوی یک مکمل است در نماز کودک ها هم باید این مقدمات را دید.
در برنامه دراز مدت برای بچه ها می توانیم اسرار نماز را به آنها بگوییم یعنی تقسیم می کنیم مثلا نماز تشکر از خداست. ما برای انتقال این مفهوم از روز شنبه تا سه شنبه مقدمه چینی می کنیم که در روز چهار شنبه که روز آخر تحصیلی بچه هاست خود بچه ها این را متوجه بشوند که نماز یعنی تشکر از خدا
محرم یک سال به مدرسه ای دعوت شدیم تا برای دانش آموزان برنامه داشته باشم، ولی اشتباهی وارد سالن دیگری شدم که اولیا آنجا بودند و جلسه مداحی بود و روضه؛ دنبال من آمدند و مرا به سالن دانش آموزان بردند دیدم در آنجا هم به همین سبک دارند برای دانش آموزان روضه می خوانند و تعجب کردم و گفتم اگر قرار است این دو مراسم مثل هم باشد چرا سالن ها را جدا کردید؟ بعد از مداحی برای اجرای برنامه چند تا از دانش آموزان را انتخاب کردم و یک داستان جذاب پرهیجان کربلا را با نمایش خود بچه ها اجرا کردم که برای آنها بسیار جذاب بود بدون شادی و خنده ولی جذاب و با نشاط.
آموزش مفاهیم نماز به کودک
ما خیلی وقتها در برنامه دراز مدت برای بچه ها می توانیم اسرار نماز را به آنها بگوییم یعنی تقسیم می کنیم مثلا نماز تشکر از خداست. ما برای انتقال این مفهوم از روز شنبه تا سه شنبه مقدمه چینی می کنیم که در روز چهار شنبه که روز آخر تحصیلی بچه هاست خود بچه ها این را متوجه بشوند که نماز یعنی تشکر از خدا.
مثلا در روز اول می آییم یک داستان می گوییم که مردی که پایش درد می کرد وارد اتوبوس می شود و یک کودک هم با کیف مدرسه روی صندلی نشسته است مثلا دارند روی کیفش ضرب می زند؛ در تکانهای اتوبوس این مرد با پای معیوبش این طرف و آن طرف می افتد و ناله می کند. این کودک که متوجه حال این مرد می شود از روی صندلی بلند می شود و جایش را به این مرد میدهد. این مرد ابتدا از این کودک و سپس از خدا تشکر میکند که بچه های خوبی مثل این کودک داستان ما، با محبت و مودب خلق کرده است. در روز اول ما کلمه تشکر و خدا را می آوریم.
روز بعد یک داستان دیگر میگوییم: مادری برای فرزندش لیست خرید نوشت مثلا ماست، نان و سبزی خوردن. پسرش هم مقابل هر خریدی دستمزد آن کار را می نویسد؛ خرید ماست 200 تومان و خرید نان 500 تومان و خرید سبزی مثلا 300 تومان و جمع 1000 تومان و گذاشت را زیر قندان روی میز و به مدرسه رفت. مادرش لیست خرید و قیمت دستمزد های پسرش را که می بیند می نویسد: نه ماه بارداری مجانی دو سال شیر دادن مجانی و مثلا 8 سال پرستاری مجانی و جمع هم مجانی و کاغذ را دوباره روی میز می گذارد. وقتی کودک از مدرسه برمی گردد و این نوشته را می بیند گریه می کند و مادر را در آغوش می گیرد و عذر خواهی و از زحمات مادر تشکر می کند.
همینطوری بحث می کنیم تا روز آخر می گوییم که حالا از خدا چطور تشکر کنیم؛ آیا گفتن تشکر خالی کافی است. تشکر از مادر فقط زبانی باید باشد یا وقتی گفت نان بگیر باید زود این کار را بکنیم؟ اگر برای تشکر از زحمات معلمان همیشه داد بزنیم معلم عزیزم تشکر تشکر فایده ای ندارد اما اگر درسی که به شما داد خوب گوش دادی و یاد گرفتی معلم شما خوشحال می شود و بهترین تشکر از معلمتان است. این یک مثال برای آموختن یکی از مفاهیم نماز به کودکان و همینطور مفاهیم دیگر. چهار تا پنج روز لازم است که بدون اینکه کودک متوجه شود ما این را مقدمه چینی می کنیم تا روز آخر خود کودک این را کشف کند واین گونه برای کار آموزشی موفق هستیم.
عوامل تقیّد به نماز
شکل گیری شخصیت می تواند ریشه در نطفه داشته باشد؛ ما یک سری در روایات در مورد انعقاد نطفه داریم که در شکل گیری شخصیت کودک تاثیر گذار است. یا می تواند ریشه در دوران بارداری مادر داشته باشد که خوردن و آشامیدن و آنچه که حواس مادر درگیر آن است هم بر جنین همراهش اثر گذار است واین دوران، دورانی شده است که بعضی دارند برای دوران آموزشی از آن استفاده می کنند که در علوم جدید هم ثابت شده است. نکته دیگر آداب وضع حمل مثل کام برداشتن با تربت امام حسین و اذان و اقامه گفتن و عقیقه کردن کودک است. دورهای تاثیر گذار بعدی دوران شیرخوارگی است که خوردن شیرمادر چقدر سفارش شده است و دوره های تربیتی هفت ساله. آموزشگاه هم باید هماهنگی خوبی بین والدین و مدرسه ایجاد کنند چون هر دو نهاد موثر تربیتی هستند. همانطور که برای مسایل مالی کمک و همکاری دارند در مسایل تربیتی هم همکاری داشته باشند مثلا یک جلسه بگذارند برای نماز خوان کردن فرزندان و هماهنگ با هم عمل کنند.
یکی از عوامل بستگان هستند که در رفت و آمد با هم هستند پدر و مادر اگر بتوانند روابط را طوری برنامه ریزی کنند که آسیب های این رابطه به حدالاقل برسد و تاثیرات مثبت بیشتر شود، خودش یک عامل تربیتی می شود. یک اشکال که الان وجود دارد شکل زندگی آپارتمانی است که مردم دارند و همسایه ها از هم بیخبرند این ارتباطات همسایگی و قوم و خویشی با ارتباطات فکری هماهنگ باشند و برنامه های مذهبی و آموزشی در محیط های همسایگی و خانوادگی برگزار می شود./1325//102/خ