دینمداری و ولایتمحوری؛ رمز بقا و پیروزی انقلاب اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، حجتالاسلام محمدحسین مختاری، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی طی یادداشتی نوشت:
تحقق شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) موجب شد تا تبیین ابعاد و زوایای مختلف چگونگی پیروزی مردم بر رژیم پهلوی و قدرت های استکباری مورد واکاوی همۀ محققان و صاحب نظران قرار گیرد، واز آنجا که انقلاب اسلامی ایران از عمق استراتژیک اعتقادی و دینی در شالودۀ حرکت عظیم مردم بر علیه شاه برخوردار است، لذا همۀ مورخان و صاحب نظران، خیزش عظیم ملت ایران در بهمن 57 را بر محور مولفه های دین خواهی ،آموزه های استکبار ستیزانه و قیام ملت مسلمان علیه اقدامات ضد دینی حکومت پهلوی تبیین نموده اند.
در این میان، مردم علیرغم حصول برخی پیشرفت های ظاهری و تجدد مآبانه(بخوانید وابستگی به اقتصاد نفتی و مصرف گرایی) به ویژه در دهۀ50، لیکن باتحمل مصائب مختلف در راه تحقق پیروزی انقلاب اسلامی کوشیدند و با تبعیت از علما و فقهای شیعی به ویژه امام خمینی(ره) به عنوان مرجعیت دینی و ولی فقیه جامعۀ اسلامی، التزام خود رابه آموزه ها و ارزش های دینی به منصۀ ظهور رساندند.
در تبیین این مسأله باید به تجددگرایی و نوسازی سریع وارداتی ایران در دهۀ50 اشاره کرد، افزایش قیمت نفت از 4دلار به 30دلار در آن برهه از زمان، ثروت هنگفتی نصیت رژیم پهلوی نمود که بذل و بخشش های محمد رضا پهلوی به دولت های غربی را به همراه داشت، در برخی از مراکز استان های مهم کشور به ویژه برخی مناطق اعیان نشین تهران نمادهای تجدد گرایی رشد قابل توجهی یافت، دسترسی سریع به واردات بی رویه و ارزان کالاها به نحوی بود که همۀ مواد مصرفی ازخارج از کشور تأمین می شد؛ لذا نابودی تولید داخلی و افزایش بی حدو حصر بیکاری در کشور غیر قابل اجتناب گردید ، از سوی دیگر ترویج مصرف گرایی در جامعه، تشدید فاصله طبقاتی و فساد وحشتناک رژیم شاهنشاهی در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ...رقم زد.
با همۀ این تفاسیر آمریکا گرایی، ثروت بادآورده ناشی از فروش نفت 30دلاری و...، رژیم پهلوی را از اقتدار حبابی در منطقه برخودار کرد، لیکن پیشرفت ناقص و تقلید وار در برخی مظاهر تمدنی و غربی نیز نتوانست از عمق استراتژیک انقلابی گری ، اسلام خواهی و سنت گرایی مردم بکاهد بلکه بر خلاف شاه پهلوی که پس از فراز ذلت بار از ایران،با تمسک به برخی اقدامات تجدد گرایانۀ خود در احداث فرودگاه و دانشگاه.. ملت را ناسپاس و نمک نشناس خواند، لیکن حقیقت این است که همدلی عمیق و راهبردی میان روحانیت و مردم آنچنان برجسته و بی بدیل بود که پیروی مطلق مردم از علمای و فقهای اسلامی به ویژه امام خمینی(ره) به پیروزی عظیم و شکوهمند انقلاب اسلامی منتهی گردید.
بنابراین دین مداری و تلاش برای استقرار حکومت اسلامی به عنوان مقدمه ای برای حکومت جهانی حضرت مهدی موعود(عج) مهمترین دغدغه ای بود که با تبعیت و پیروی مردم از روحانیت مروج اسلام اصیل و حرکت در مسیر ولی فقیه جامعه اسلامی به عنوان نایب عام امام زمان(عج) به پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی رهنمون گردید؛ یعنی همان مقوله ای که شاه و اربابان غربی و آمریکایی اش، از درک آن عاجز ماندند .
اینگونه است که در برهه هایی از تاریخ انقلاب، رسانه های غربی با طرح برخی شائبه های سخیف و توهین آمیز به امام(ره) و دیگر علما و مراجع معظم تقلید و مردم سعی در تحریف انقلاب اسلامی گرفتند و نویسندگان و اندیشمندان غربی با الهام از سیطرۀ سکولاریسم بر جوامع غربی و نفش متزلزل نهادهای دینی و عجزو ناتوانی متولیان دینی مسیحیت در هدایت بخشی جامعۀ غربی، در راستای تسرّی این نقیصه به مبانی معرفتی نظام اسلامی به ویژه تضعیف نقش روحانیت در پیروزی تاریخی مردم در انقلاب اسلامی ایران برآمدند، لذا در واکاوی نقش بی بدیل روحانیت به ویژه امام خمینی (ره)و دیگر فقهای عظام در پیروزی انقلاب اسلامی به بیراهه رفتند و قدرت طلبی و جمع آوری ثروت را به عنوان عامل انگیزشی! روحانیون و علمای اسلامی در پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 برشمردند؛یعنی همان تصویری که «هنری لوکاس»در کتاب تاریخ تمدن درباره وضعیت حاکم بر کلیساها ارائه کرده و گفته است: «دارایی های دنیوی و مناسبات سیاسی ای که بر اثر دارایی ها گسترش می یافت،کلیساییان را به فساد آلود. ...».[1]
وجود چنین ذهنیتی در میان مورخان غربی موجب شد تا پدیده ای شگرف به نام انقلاب اسلامی برای جوامع غربی قابل درک نباشد و حتی هر روز بر توهمات آنها افزوده شود به نحوی که در پیش فرض هایشان نسبت به نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی به تحریف و تخریب روی آوردند . از سوی دیگر عناصری هم چون لیدی شیل همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه، در خاطراتش چنین می نویسد:«در تمام شهرهای ایران عدۀ کثیری مجتهد و ملای دانشمند وجود دارد که در راستی و درستکاری آنها هیچ شکی نیست و اغلب مورد پشتیبانی و احترام عامه مردم قرار دارند و همگی با جان و دل به اجرای دستوراتشان گردن می نهند.بعضی از آنها به قدری در اعمال و رفتارشان وسواس دارند که حتی از تفسیر احکام و قضاوت شرعی نیز خود داری میکنند تا مبادا از این بابت مرتکب قصور و بی عدالتی شوند.»[2]
بدیهی است مواضع پارادوکسیکال میان پیش فرض های مادی نویسندگان غربی مبنی بر وجود قدرت طلبی در روحانیت شیعه با اعتراف برخی تاریخ نویسان غربی که به حق بر نفوذ اجتماعی عالمان شیعی در میان مردم و نیز رقابت مراجع معظم تقلید در بی اعتنایی به مواهب و قدرت های مادی تأکید کردند به نوبۀ خود غرض ورزی دین ستیزان غربی و تلاش قدرت های استکباری در تحریف دین و تضعیف جایگاه روحانیت را هویدا می سازد که البته توهمات اسلام ستیزان برای نادیده انگاری ماهیت دینی در پیروزی انقلاب اسلامی کماکان ادامه دارد و این دور باطل در غرب همچنان از سوی برخی اندیشمندان و سیاستمداران غربی به گوش می رسد.
در خاتمه باید گفت تقویت دوبارۀ هم دلی میان مردم(امت) و روحانیت[3] به مانند یوم الله 22بهمن 1357، بر مبنای نظریه ولایت فقیه؛ به عنوان بازوی اجرایی تحقق دموکراسی امامتی(امامت و انسان کامل)،خواهد توانست کارآمدی و ابرقدرتی روز افزون انقلاب اسلامی ایران در مقابل دموکراسی لیبرالی و نظریۀ موهوم جهانی شدن[4] به منصۀ ظهور رساند.
پی نوشت:
[1] هنری لوکاس،تاریخ تمدن،ج2،ص831.
[2] خاطرات لیدی شیل، ص117.
[3] «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم»( وسائل الشیعه؛ ج18، ص 101).
[4] Globalization.
/1325/102/خ