«عجّل» با کار شما باید تعجیل شود/صرف تسبیح دست گرفتن زمینه ساز ظهور نیست
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، دوه آخرالزمان برگ آخر تاریخ دینی است. این فصل سنگین ترین فصلی است که بر اهل اعتقاد می گذرد. در این فصل و در برابر هجوم خشن شبهات فکری، می توان بی خیال بود و بی تفاوت گذشت تا آنجا که مشکلات، ما را محاصره کنند و می توان به استقبال رفت و به ریشه ها پرداخت و مزاج ها را واکسینه کرد.
در این مصاف نابرابر، پیروزی از آن کسانی است که با بنیان های فکری در برابر شبهات و با عشق بزرگ تر در برابر شهوات «الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه» و با توان استناد و تفسیر مستند در برابر بدعت ها و تفسیر به رأی ها، خود را مجهز کنند.
کسانی که از سرچشمه ها و ریشه ها آغاز کرده اند و از اعماق کاویده اند و انسان را نه در محدوده هفتاد سال دنیا که در وسعت هستی دیده اند و به ضرورت رسالت و اضطرار به حجت و امام رسیده اند و با امام زمان علیه السلام خود آشتی کرده اند و از عشق و محبت به او سرشار شده اند، می توانند در برابر تمامی شبهات عتیق و جدید بایستند و سرود زیبای «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» را سر دهند و در راه او هستی خود را فدا کنند و چشم به راه آمدنش باشند.
از این رو و به مناسبت فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی در ادامه بخشی از فرمایشات و سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با حضرت بقیه الله امام مهدی علیه السلام مرور می شود. (جملات عینا نقل شده و در جمله بندی و نگارش دخالتی صورت نگرفته است.)
«بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسنیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچون اعتقادی دارند. این ها به تکالیف شرعی خودشان نیز عمل می کردند، نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند. لکن همین است و بس؛ دیگر غیر از این کاری از آنها بر نمی آمد و به فکر این هم که یک کاری انجام دهند نبودند.
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند: این می دانند که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد. به این چیزها ما کار نداشته باشیم ما تکلیف خودمان را عمل می کنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت(عج) بیایند، ان شاءالله درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم.
تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم. این ها هم مردمی بودند که صالح بودند.
یک دسته ی دیگری بودند می گفتند: «عالم باید پر از معصیت شود تا حضرت(عج) بیاید. ما نباید نهی از منکر کنیم، امر به معروف هم نکنیم، تا مردم هر چه خواستند انجام دهند، گناهان زیاد شود و امر فرج نزدیک گردد.»
دسته ای نیز می گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق شود این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آن هایی که بازیگر نبودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلمَی بلند شود قبل از ظهور حضرت(عج)، آن عَلمَ، علم باطل است. آن ها خیال کرده اند که هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند، علم مهدی باشد، به عنوان مهدویت بلند کند.(ادعای مهدویت منظور است.)
حالا فرض می کنیم که چنین روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیف مان ساقط است. یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما معصیت کنیم تا حضرت(عج) صاحب بیاید. حضرت صاحب(عج) برای چه می آیند؟ برای این که عدالت را گسترش بدهند. برای این که حکومت را تقویت کنند. برای این که فسادها را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم؛ دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت(عج) بیایند.
حضرت(عج) بیایند چه کنند؟ حضرت(عج) می آیند می خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلفی ندارد؟ بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذناب شان، از قبیل صدام و امثال اینها تا این که این ها عالم را از جور و ظلم پر کنند و حضرت(عج) تشریف بیاورند!
بعد حضرت(عج) تشریف بیاورند که چه کنند؟ حضرت(عج) بیایند که ظلم و جور را بردارند. همان کاری که ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت(عج) می خواهند همین را بردارند. ما اگر دست مان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمی توانیم، اینی که هست، این است که حضرت(عج) عالم را پر می کنند از عدالت. نه این که شما دست بردارید از تکلیف تان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.
اگر خود حضرت صاحب علیه السلام مقتضی بدانند، خوب، خودشان تشریف بیاورند! یکی از علما این جور می گفت (خدا رحمتش کند) که: «من که دلم بیشتر از حضرت صاحب علیه السلام برای اسلام نسوخته است. خوب ایشان هم که می بینند این وضعیت را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟»
این منطق اشخاصی است که می خواهند از زیر بار دَر بروند. اسلام اینها را نمی پذیرد. اسلام این ها به هیچ چیز نمی شمرد....
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد. در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهن ظالم بزند و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا ما منتظر ظهور امام زما(عج)ن هستیم پس دیگر در خانه هامان بنشینیم، تسبیح دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه. عجّل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او و فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاءالله ایشان ظهور می کنند.»/1325//102/خ