استكبارستيزي وظيفه قرآني و ملي است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، فردا «13 آبان» روز ملي مبارزه با استكبار جهاني است. شايد اين سؤال، ذهن بخشي از جامعه و خصوصاً برخي از جوانان را به خود مشغول كرده باشد كه «چرا بايد با استكبار ستيز داشته باشيم؟» اين سؤال، در واقع با بيان ديگر ممكن است پررنگتر مطرح باشد كه «چرا بايد با امريكا مبارزه كنيم؟» اين مبارزه تا كي و تا كجا ادامه خواهد داشت؟ آيا از طريق مذاكره و توافق همانند توافق هستهاي و برجام، ميتوان به نقطهاي رسيد كه استكبارستيزي و امريكاستيزي تمام شود؟ براي پاسخ به اين قبيل سؤالات، بايد دلايل استكبارستيزي ملت ايران را مورد بررسي قرار داد. بايد چرايي مبارزه ملت ايران با امريكا را مورد توجه قرار داد. بديهي است كه تا آن دلايل پابرجا باشد، رفتار ملت ايران در اين خصوص تغييرناپذير خواهد بود. رفتار و مواضع ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي در قبال امريكا، داراي مباني و دلايل قرآني، عقلاني و ملي است. در تبيين و تشريح اين مباني و دلايل، توجه به چند نكته حائز اهميت است:
1- استكبارستيزي يك وظيفه ديني و قرآني است
تصور «استكبار»، تصديق «استكبارستيزي» را در پي خواهد داشت. معني اين سخن آن است كه تا استكبار وجود دارد، مبارزه با استكبار هم وجود خواهد داشت. به عبارت ديگر، استكبارستيزي تعطيلپذير نيست. اين گزارهها، داراي مباني قرآني و عقلي است. براي درك آن بايد ماهيت «استكبار» را مورد توجه قرار داد. استكبار يك بحث قرآني است و قرآن دو گروه مستكبرين و مستضعفين را با ويژگيهايشان مورد بررسي قرار داده و تكليف مستضعفين را در قبال مستكبرين بيان داشته است. واژه «استكبار» از ماده «كبر» و مصدر باب استفعال است. استكبار خود را برتر از ديگران پنداشتن و با اين خودبرتربيني، دنبال سلطه بر ديگران بودن است. آيات زيادي در قرآن به موضوع استكبار و مستكبرين اختصاص يافته است.
مفسر بزرگ قرآن مرحوم علامه طباطبايي(ره)، با استناد به آيه شريفه «فاستكبروا فيالارض بغير حق»، تصريح ميكند كه استكبار، هميشه يك امر باطل، ناروا و مذموم است. ايشان در تعريف استكبار و فرق بين متكبر و مستكبر بيان ميدارد: «مستكبر كسي است كه ميخواهد به بزرگي دست يابد و درصدد است كه بزرگي خود را به فعليت برساند و به رخ ديگران بكشد و متكبر كسي است كه بزرگي را به عنوان يك حالت نفساني در خود سراغ دارد و براي خود پذيرفته است.»
خداوند در قرآن به چهار شكل از استكبار با مصاديق آن شامل: استكبار عبادي (ابليس)، استكبار سياسي (فرعون)، استكبار اقتصادي (قارون) و استكبار علمي (بلعم بن باعورا) اشاره ميكند.
براساس آيات متعدد قرآن، مستكبرين كه سردمدار آنان ابليس است، داراي ويژگيهايي چون خودبرتربيني و تحقير ديگران، فخر و مباهات به خاطر امتيازات مادي، تحقير تودههاي مستضعف و تلاش براي سلطه بر ديگران هستند. از ديدگاه قرآن، مستكبرين با استفاده از تمامي شيوهها، روشها و ابزارهاي ممكن و در اختيار براي دستيابي به قدرت سياسي و تسلط بر مستضعفين بهره ميگيرند.
به بردگي و بندگي گرفتن انسانها و واداشتن آنان به اطاعت، فريب دادن و خدعه نمودن، جنگ رواني به قصد استعمار مردم، رواج رسوم خرافي و قبيلهاي و ايجاد جامعهاي طبقاتي از شيوههاي مستكبرين براي سلطه بر مستضعفين است كه قرآن به آن اشاره ميكند. از نمونههاي برجسته تاريخي استكبار سياسي كه در قرآن به تفصيل در مورد آن بحث شده، فرعون است.
استكبار سياسي يعني حكمراني به ناحق بر مردم و تحميل خود بر ديگران. قرآن در مورد فرعون ميگويد: «اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الأرْضِ وَجَعَلَ اَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ اَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ اِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» (فرعون در سرزمين (مصر) سربرافراشت و مردم آن را طبقهطبقه كرد و دچار اختلاف نمود و طبقهاي از آنان را زبون ساخت و پسرانشان را سر ميبريد و زنانشان را زنده بر جاي ميگذاشت. به درستي كه او از مفسدين بود.)
مبارزه با اين مستكبرين، وظيفهاي است كه خداوند بر دوش مستضعفين و ايمانآورندگان به خود قرار داده است. خداوند از مستضعفين و مؤمنين خواسته تا با تشكيل جبهه در برابر مستكبرين، به مبارزه با آنان بپردازند و حضرت حق وعده نصرت و پيروزي به مؤمنين در اين مبارزه داده است. «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ اِن كُنتُم مُؤمِنينَ».
خداوند صحنه نبرد حق و باطل و فرجام اين نبرد را اينگونه توصيف مينمايد: «الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِياءَ الشَّيطانِ اِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا».
2- امريكا مصداق عيني و كامل استكبار جهاني
اگر در دورهاي فرعون و در زماني نمرود مصداق استكبار بودند، در عصر حاضر امريكا مصداق عيني و كامل استكبار جهاني است. نظام سياسي امريكا و سردمداران اين نظام، داراي تمامي ويژگيهاي مطرح شده براي استكبار در قرآن هستند.
در زمان ما، آن كشور و آن نظام سياسي كه ميخواهد قدرت برتر جهان باشد و مديريت بينالمللي را در اختيار بگيرد و تمامي دولتها و ملتها را تابع خود سازد، دولت ايالات متحده امريكاست. امريكا براي رسيدن به اين سلطه، در دهههاي گذشته، دست به هر كاري كه توانسته زده است.
امريكاييها همانند تمامي مستكبران در طول تاريخ، تمامي شعارهاي زيبا را مصادره كرده و بر اين اساس، خود را پرچمدار حقوق بشر، مدافع صلح و ثبات و امنيت جهاني، طرفدار دموكراسي و نظامهاي دموكراتيك، طرفدار حقوق شهروندي و آزاديهاي مدني معرفي ميكنند، لكن در عمل، عامل اصلي بيشترين جنايتهايي هستند كه در اقصي نقاط جهان و خصوصاً در منطقه راهبردي غرب آسيا رقم ميخورد. امريكا تنها كشوري است كه از سلاح هستهاي عليه انسانهاي بيگناه، بيدفاع و غيرنظامي استفاده كرده است. امريكاييها با طراحي بيش از 100 كودتا، دولتهاي مستقل و مردمي در ديگر كشورها را ساقط و دولتهاي دستنشانده را بر ملتها تحميل كردهاند. امريكاييها كشورهاي متعددي را به اشغال نظامي خود درآورده و در هر اشغال، هزاران نفر بيگناه را به خاك و خون كشيده و سرزمينهايي را نابوده كردهاند. اشغال نظامي افغانستان و عراق از نمونههاي نزديك به زمان كنوني است. اكنون امريكاييها، عامل اصلي كشتار انسانهاي بيگناه و خصوصاً مسلمانان در جهان هستند. كيست كه نداند پشت سر تمامي فعاليتهاي رژيم كودككش اسرائيل غاصب، امريكا قرار دارد كيست كه نداند در پشت صحنه شكلگيري گروههاي تروريستي در منطقه راهبردي غرب آسيا، امريكاييها هستند. كيست كه نداند در پشت صحنه جنگ در سوريه، جنگ در عراق و جنگ عليه ملت مظلوم يمن، امريكاييها هستند.
بنابراين امريكا در عصر حاضر سركرده نظام و شبكه استكبار جهاني است و از همين روي مصداق كامل استكبار جهاني و طاغوت اعظم است. «شيطان بزرگ» ناميدن امريكا از سوي حضرت امام خميني(ره)، يك نامگذاري بر مبناي آموزههاي قرآني است. بنابراين مبارزه با امريكا، يعني مبارزه با شيطان و مبارزه با ظالم و ستمگر و اين مبارزه، مبارزه با استكبار است.
3- امريكاستيزي علاوه بر وظيفه قرآني، وظيفه ملي هم هست
مبارزه با امريكا به عنوان مصداق برجسته استكبار در زمان كنوني، علاوه بر اينكه يك تكليف ديني و وظيفه قرآني تمامي مسلمانان و از جمله ملت مسلمان ايران است، يك وظيفه ملي هم براي تمامي ايرانيان است.
امريكا به دنبال سلطه بر ايران است و تلاش ميكند سلطه از دست رفتهاش با انقلاب اسلامي را مجدداً بازيابد. امريكا به اين سلطه براي حفظ برترياش در جهان نياز دارد. امريكاييها سلطه بر جهان در قرن بيست و يكم را اساس سياست خود قرار دادهاند. بر همين مبنا، امريكاييها با نگاه كارشناسي معتقدند سلطه بر جهان نخواهند داشت مگر از طريق سلطه بر غرب آسيا و سلطه بر غرب آسيا (خاورميانه) تنها و تنها از طريق سلطه بر ايران ممكن خواهد بود. بنابراين جداي از مباحث ديني و انقلابي، استقلال و حاكميت ملي ايران در معرض خطر و تهديد جدي از سوي امريكا و سلطهگران اين كشور قرار دارد. در چنين شرايطي وظيفه ملي چه حكم ميكند، تن به سلطه دادن يا در مقابل امريكا ايستادن و از استقلال كشور دفاع كردن؟ پاسخ براي هر انسان صاحب عقلي روشن است.
4- استكبارستيزي و امريكاستيزي جزو ذات انقلاب اسلامي است
امام خميني(ره) قيام كرد تا ملت مسلمان و دربند طاغوت ايران و استكبار جهاني را رهايي بخشد و به استقلال برساند. سخنراني تاريخي امام(ره) كه منجر به تبعيد ايشان در 13 آبان سال 1344 شد، سخنراني افشاگرانه و مبارزهجويانه عليه سلطه امريكا در ايران بود كه از طريق لايحه كاپيتولاسيون دنبال ميشد. مبارزه ملت ايران در جريان انقلاب اسلامي، مبارزه توأمان عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي بود، شاه با تكيه بر قدرت امريكا بود كه عليه ملت ايران ستم ميكرد. به خاك و خون كشيدن ملت ايران در جريان مبارزات دوران انقلاب و از جمله كشتار دانشآموزان در 13 آبان 1357 از سوي مزدوران پهلوي تحت حمايت و هدايت امريكاييها انجام گرفت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، امريكا با تمام توان به مقابله با انقلاب ملت ايران پرداخت و براي شكست انقلاب اسلامي، سفارتخانهاش در تهران را به كانون توطئه و جاسوسي عليه جمهوري اسلامي تبديل كرد. به همين خاطر بود كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، در 13 آبان سال 1358 اين لانه جاسوسي را تسخير كردند. با اين حال طي 37 سال گذشته امريكاييها، به دليل همان خلق و خوي استكباري و دشمني با انقلاب اسلامي، استقلالطلبي و عزتخواهي ايرانيان، براي يك لحظه هم از شيطنت و توطئه عليه ملت ايران دست برنداشتهاند. از همين روي 13 آبان به دليل ماهيت حوادث تاريخي سهگانهاش «روز ملي مبارزه با استكبار جهاني» نامگذاري شده تا راهنمايي براي جهتگيريهاي ملت ايران و آيندگان باشد.
5- برجام و استكبارستيزي ملت ايران
عده اندك در ايران همانند كثيري در غرب و خصوصاً در امريكا، ميپنداشتند كه با برجام، فتيله استكبارستيزي در جمهوري اسلامي پايين كشيده خواهد شد. بديهي بود كه براساس آنچه ذكر شد، اين پنداشتها با واقعيت همخواني نخواهد داشت. اكنون روحيه استكبارستيزي در فضاي پسابرجام، به دليل بدعهدي و نقض پيمان امريكاييها در برجام كه ريشه در همان خلق و خوي استكباري آنان دارد، به مراتب بيشتر از قبل شده است. تجربه برجام، بر اطمينان ملت ايران مبني بر «شيطان بزرگ» بودن امريكا، غيرقابل اعتماد بودن امريكا و زيادهخواه بودن امريكا افزود. تجربه برجام ثابت كرد كه امريكاييها به چيزي كمتر از نابود ساختن هويت مستقل ديني ايرانيان رضايت نخواهند داد. همان هويتي كه قدرت تمدنسازياش آشكار شده و نفسهاي غرب را در منطقه راهبردي غرب آسيا به شماره انداخته است.
6- فرجام استكبارستيزي ملت ايران
حال اين سؤال هم مطرح است كه فرجام اين استكبارستيزي ملت ايران كه با انقلاب اسلامي شروع شده، چه خواهد بود. باور و اعتقاد بر اين است كه فرجام روشن است. با ثباتقدم ملت در اين راه، پيروزي نهايي از آن مستضعفين است. ترديد به خود راه ندهيم و تحت تأثير سبكسراني كه ميگويند مشكلات كشور ناشي از مبارزه با امريكا بوده، قرار نگيريم. همان خدايي كه امر به مبارزه با مستكبرين كرده، وعده نصرت داده است: «ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم». روي اين نصرت حساب كنيم كه فرمود: «ان ينصركم الله فلا غالب لكم.» امام راحل(ره) با اعتقاد و اعتماد به نصرت الهي قيام كرد و امور به ظاهر غيرممكن را ممكن ساخت و براساس همين باور به وعدههاي الهي فرمود: «امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند» و «ما امريكا را زير پا له ميكنيم» و اكنون مقام معظم رهبري هم با همين باور و اعتماد، پرچم استكبارستيزي را در دست دارند و با صلابت جبهه مستضعفين عليه مستكبرين را رهبري كرده و به نتيجهبخش بودن اين مبارزه همانند امام(ره) ايمان دارند./836/د102/ل