۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۵
کد خبر: ۴۵۸۲۵۰
نگاه فقه به اداره جامعه(۲)

شاخص های امارت پیامبر خدا

رسول خدا علاوه برداشتن امامت، در فرمانده نظامی، گرفتن مالیات، قضاوت کردن و تبیین قانون بر امتش امارت داشتند.
حجت الاسلام قوامی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از حوزه، در راستای انتشار نگاه فقه به مسائل نوپدید، دومین جلسه از درس فقه الاداره حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی را منتشر می کند.

ادامه مبانی بینشی طرح

گفته شد نظریه اتحاد امامت و امارت می تواند به عنوان نظریه سازمانی و سازماندهی اسلام مطرح شود که برای پردازش نظریه ابتدائا به مبانی بینشی و ارزشی اشاره می شود و در ادامه مبانی بینشی طرح و به چند مبنای دیگر می پردازیم. 

* رسول خدا صلی الله علیه و آله امامت دارد

وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ.[1]

هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مى‏شوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مى‏كنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزى‏دهندگان است.

در شان نزول گفته شد، هنگامى كه كاروان" دحيه" وارد مدينه شد (و او هنوز اسلام را اختيار نكرده بود) با صداى طبل و ساير آلات لهو مردم را به بازار فراخواند، مردم مدينه حتى مسلمانانى كه در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پيامبر ص بودند، به سوى او شتافتند، و تنها سيزده نفر، و به روايتى كمتر، در مسجد باقى ماندند.[2]

*  رسول خدا امارت دارد.

الف : فرمانده نظامی است.

فَقاتِلْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً.[3]

در راه خدا پيكار كن! تنها مسئول وظيفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشويق نما! اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيرى كند (حتى اگر تنها خودت به ميدان بروى)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناكتر است.

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ. التوبة : 73

اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتى دارند!

ب : دریافت صدقات

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم.[4]

از اموال آنها صدقه‏اى (بعنوان زكات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن زكات،) به آنها دعا كن؛ كه دعاى تو، مايه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست! (103)

ج : قضاوت می کند

وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً.[5]

هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!

د : تبیین قانون می کند

بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.[6]

(از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند!

*  رسول خدا و امت او مسجد محور هستند

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ.[7]

بگو: «پروردگارم امر به عدالت كرده است؛ و توجّه خويش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او كنيد! و او را بخوانيد، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيد! (و بدانيد) همان گونه كه در آغاز شما را آفريد، (بار ديگر در رستاخيز) بازمى‏گرديد! (29)

البقرة : 150 وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُلِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْني‏ وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتي‏ عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ .

و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن! و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم، جز ظالمان (كه دست از لجاجت برنمى‏دارند،) دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ (زيرا از نشانه‏هاى پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده، اين است كه او، به سوى دو قبله، نماز مى‏خواند.) از آنها نترسيد! و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت شويد![8]*[9].[10]

*پاورقی:

[1] . الجمعة : 11

[2]. مجمع البيان جلد 10 صفحه 286. تعبير به" قائما" نشان مى‏دهد كه پيامبر ص ايستاده، خطبه نماز جمعه مى‏خواند، چنان كه در حديثى از" جابر بن سمره" نقل شده كه مى‏گويد:

" هرگز رسول خدا ص را در حال خطبه نشسته نديدم و هر كس بگويد نشسته خطبه مى‏خواند، تكذيبش كنيد و نيز روايت شده كه از" عبد اللَّه بن مسعود" پرسيدند:" آيا پيامبر ص ايستاده خطبه مى‏خواند"؟ گفت: مگر نشنيده‏اى كه خداوند مى‏گويد: وَ تَرَكُوكَ قائِماً:" تو را در حالى كه ايستاده بودى رها كردند

[3] . النساء : 84

[4] . التوبة : 103

[5] . الأحزاب : 36

[6] . النحل : 44

[7] . الأعراف : 29

[8]. تفسير" در المنثور" جلد 6 صفحه 222- اين روايت را مفسران ديگر مانند" آلوسى" در" روح المعانى" و" قرطبى" در تفسيرش نقل كرده‏اند. در تفسير" در المنثور" آمده است كه اولين كسى كه نشسته، خطبه نماز جمعه خواند، معاويه بود

[9]. مجمع البيان" جلد 10 صفحه 286. اما اولين جمعه‏اى كه رسول خدا ص با اصحابش تشكيل دادند، هنگامى بود كه به مدينه هجرت كرد، وارد مدينه شد، و آن روز روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول هنگام ظهر بود، حضرت، چهار روز در" قبا" ماندند و مسجد قبا را بنيان نهادند، سپس روز جمعه به سوى مدينه حركت كرد (فاصله ميان قبا و مدينه بسيار كم است و امروز قبا يكى از محله‏هاى داخل مدينه است) و به هنگام نماز جمعه به محله" بنى سالم" رسيد، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت، و اين اولين جمعه‏اى بود كه رسول خدا ص در اسلام بجا آورد، خطبه‏اى هم در اين نماز جمعه خواند كه اولين خطبه حضرت در مدينه بود

[10]. این آیات اطلاق دارد و رویکرد به مسجد را در عبادت و غیر عبادت را دلالت میکند./836/د102/ل

ارسال نظرات