تحول در متون حوزه راه بازشدن گرههای کور اجتماعی/ خلأ نویسندگان برجسته متون حوزوی
اشاره: تحول و پیشرفت های عظیم در جوامع کنونی سبب ایجاد شبهات و نیازهای فراوانی شده است که اگر این شبهات و نیازها به موقع و صحیح رفع نشوند هر جامعهای را دچار انحراف کرده و از مسیر اصلی خود خارج میکند. متأسفانه دشمنان اسلام از ابتدای ظهور اسلام تا کنون درصددند که زیر سایه این تحولات با ایجاد شبهات فراوان اسلام و تشیع را دچار انحراف کنند.
بی شک تناسب دروس حوزوی با نقش های فرهنگی اجتماعی طلاب و در کنار آن به روز بودن این دروس می تواند نقش بسزایی در جلوگیری از انحرافات جامعه ایفا کند.
تجربه دست اندرکاران مدارس علمیه می تواند ما را با روند تغییر درسی حوزه علمیه، موانع تحول و پیامدهای ضعف متون و روش ها در حوزه آشنا کند و روند این تحولات را سریع تر نماید.
برای درک بیشتر اهمیت تحول به سخنان رهبر معظم انقلاب به مدیران و مسؤولان حوزه های علمیه سراسر کشور که در بیان ضرورت تحول درحوزه های علمیه گفتهاند اشاره ای خواهم کرد، ایشان میفرمایند: «تحول را مدیریت کنید... تحول اجتناب ناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است... موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمی کند، زیر دست و پا له می شود، از بین می رود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد.»
در تبیین این موارد خبرنگار خبرگزاری رسا، گفتوگویی با حجتالاسلام سید مرتضی مرتضوی ترتیب داده، که به خوانندگان محترم تقدیم میشود.
رساـ روند تغییر درسی حوزه علمیه از ابتدای انقلاب تا کنون چگونه بوده است؟
قبل از انقلاب در مدارس علمیه به جای بعضی کتب حوزوی کتاب های دیگری تدوین و تدریس شد که با موفقیت همراه نبود و بعد از مدت کمی این کتاب ها منسوخ شدند، به طور مثال سه کتاب از آیت الله مشکینی با نام های« المعالم الجدیده» «الرسائل الجدیده»و «المکاسب الجدیده» به جای کتاب های قبلی وارد حوزه شد که «المعالم الجدیده» و «الرسائل الجدیده» دوسه سالی تدریس شدند و کنار گذاشته شدند، «المکاسب الجدیده» هم که اصلا تدریس نشد.
بعد از آن به جای «مختصر» و «مطول»، «جواهرالبلاغه» را در دروس حوزوی قرار دادند، این یکی از تغییرات ماندگاری بود که تا کنون باقی مانده و طلاب برای فراگیری دروس حوزوی آن را مطالعه می کنند.
یک دیگر از تغییرات منسوخ شده و ناموفق قرار گرفتن «اصول استنباط» به جای «معالم» بود؛ اما بعد از اینها حضرت آیتالله سبحانی کتاب «الموجز» را نوشتند که با کش و قوس ها و تلخیص های چندباره ای همراه بود، محصول این کش و قوس ها و تلخیص های چندباره کتاب خوبی بود که در حال حاضر هم در حوزه علمیه تدریس میشود.
یکی دیگر از تغییرات ماندگار متون حوزوی بعداز انقلاب جایگزینی «المنطق» به جای«حاشیه» و «اصول فقه» به جای « قوانین» بود که علت اصلی ماندگاری این ها ادبیات خوب و متقن آنها بود.
رساـ امروزه حوزه علمیه در تحول متون درسی طلاب باید دست به چه اقداماتی بزند؟
حوزه علمیه باید ابتدا متونی را انتخاب کند که متنشان مستحکم باشد، متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب متونی که رواج پیدا کردند استحکام چندانی نداشتند.
دوم این که متون باید متناسب با نیازهای روز جامعه تدوین شوند یکی از این نیازها مسائل فقهی است که باید در متون حوزوی به آنها پرداخته شود؛ به طور مثال در مورد تهیه کاغذ مطالبی در دروس حوزوی قرار دارد که مربوط به 500 سال قبل است و الان کسی دیگر نیاز به قرتاس و دیگر موارد برای تهیه کاغذ ندارد.
مسأله دیگر اینکه متن باید متناسب با شرایط روز باشد فرض بگیرید در «الموجز» یکی از کارهایی که انجام شد یک دوره جواهر را از اول تا آخر بازبینی کردند تا برای بعضی از اصول مثال بیاورند.
مرحله بعدی حذف برخی از مطالب است، به طور مثال نیمی از کتاب «الرسائل» در رابطه با انسداد است که هیچ کاربردی ندارد، همینطور در کتاب«اصول» آنقدر به اجتماع امر و نهی پرداخته شده که اصلا در اصول کاربردی ندارد و اگر بخواهیم برای آنها مثالی در جامعه پیدا کنیم تعداد محدودی هم مثال عینی پیدا نمی شود؛ اما متأسفانه طلبه ها بایدشش ماه از وقت خود را صرف این مسائلی بکنند که هیچ ارتباطی با آینه آنها و نیازهای جامعه ندارد. این مسائل غیر کابردی باید از متون حوزه حذف شوند و کتبی مطابق با نیازهای روز ارائه شود.
رساـ به نظر شما موانع تغییر و تحول در متون آموزش حوزه چیست؟
موانع تغییر و تحول در متون آموزشی حوزه چند نکته است: نکته اصلی عدم وجود محققان و نویسندگانی مثل سابق است که همه عمر یا اکثر عمرشان را در ادبیات، فقه و اصول صرف کرده باشند و به امور وارد باشند تا اگر چیزی می نویسند با تحقیق کامل باشد، متأسفانه درحالحاضر یکی از موانع، کمبود چنین اشخاصی است که عمر خود را در حوزه و علوم آن صرف کرده باشند به عنوان مثال، در حال حاضر اشخاصی در ادبیات فارسی مثل ادیب نیشابوری یا مدرس افغانی که عمرشان را در این راه صرف کرده باشند تا اگر دست به قلم می برند متنی مستحکم پدید آورند نداریم، حوزه های علمیه باید برای تربیت چنین افرادی که عمر خودرا در کلام قدیم و جدید صرف کرده اند تلاش کنند.
مانع دیگر در باب این موضوع، وجود افرادی است که با تغییر مخالفند و تا صحبت از تغییر میشود صدای وای آنها به گوش میرسد و میگویند دارند حوزه را ازبین می برند، این هم یک مانع بزرگی است، البته همین اشخاص اگر متن خوبی را در کنار متون قدیم ببینند مشکلی نخواهند داشت.
رساـ نقاط ضعف در روش آموزش حوزه را بیان کنید. حضرت عالی چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
یکی از نقاط ضعف عدم شروع تحصیلات دینی از دبستان است اگر میخواهیم طلبه رشد کافی داشته باشد باید با تعلیمات دینی از سنین پایین آشنا شود، درحالی که مشاهده میکنیم در قبل همینطور بوده، حوزه های علمیه قدیم از هفت یا ده سالگی پیش زمینه های فراگیری علوم دینی را فراهم میکردند و مثل حال نبود که از مقطع سیکل، دیپلم یا حتی دانشگاه طلاب وارد حوزه شوند، اینها اگر دارای هوش و استعداد زیادی باشند فقط میتوانند مؤثر واقع شوند؛ اما اگر هوش و استعداد معمولی داشته باشند کارایی لازم را در فراگیری دروس حوزوی و پرداختن به آنها نخواهند داشت.
تجربه نشان داده اگر از سنین پایین روی افراد کار شود در آن زمینه موفقتر خواهند بود و یکی از پیشنهادهای من هم تغییر در سن پذیرش طلاب است.
در صورت عدم تغییر سن پذیرش، روش دیگری که وجود دارد تغییر متون حوزوی در سه سطر است، باید متونی مخصوص مقاطع مختلف تدوین شود، اینکه در حال حاضر یک کتاب برای سنین مختلف با مدارک تخصیلی متفاوت یک نواخت تدریس میشود یکی از نقاط ضعف مهم است.
روش دیگر تغییردادن درس های خارج است، دروس خارج ما تحقیقی اجتهادی نیست و به صورت کنفرانس است، عده زیادی پای درس یک مرجع تقلید مینشینند اگر اشکال هم بکنند یکی دونفر، در دنیا مشاهده میکنیم کلاسهای دکتری که معادل همان کلاس های اجتهادی حوزه است، دانشجویان اگر تعدادشان زیاد باشد ده نفر هستند و این منجر میشود اساتید وقت بیشتری برای تک تک آنها بگذارند، لذا آنها می توانند بگویند هردو یا سه سال یکبار ده متخصص فارغ التحصیل می کنیم؛ اما متاسفانه مشاهده می کنیم یک مرجع چهل سال درس خارج می گوید ولی نمی تواند بگوید از پای درسش چهل نفر متخصص بیرون می آید، در صورتی اگر این کار عین دانشگاه بود هر ساله می توانستیم با این ظرفیت حوزه هزار نفر متخصص و مجتهد به جهان تشیع عرضه کنیم.
رساـ نقاط مثبت مراکز علمی غیر حوزوی در دوساحت متن و روش را بیان بفرمایید؟
مراکز غیر حوزوی هم دچار نقاط قوت و ضعفی هستند که یکی از نقاط ضعف آنها عدم وجود متون مشخص برای هر استاد است؛ اما نقطه مثبتی که این مراکز غیر حوزوی دارند وجود تعداد محدود دانشجو در کلاس های مقاطع ارشد و دکتری است این محدودیت سبب ارتقای سطح آموزشی دانشگاه ها شده است و استاد همیشه در دسترس دانشجو است؛ اما حوزه های ما برعکس این است به طور که اگر طلبه برای پایان نامه خود استاد راهنمایی انتخاب میکند جایی وجود ندارد که اینها با هم حرف بزنند و استاد به طلبه مشاوره بدهد، نهایت وقتی که گذاشته می شود درب منزل استاد است، آن هم اگر عجله ای بتوانند چند دقیقه راهنمایی بگیرند.
رساـ اگر امکان دارد به پیامدهای ضعف متون و روش ها در حوزه هم اشاره کنید.
این پیامد ضعف متون، سبب بی سواد بار آمدن و دیر به بار نشستن طلبه میشود به طور مثال یکی از کارهای خوبی که در بعضی مراکز حوزوی انجام میشود بیان روش های مختلف تبلیغ است که اگر طلبه ها به خوبی آن روشها را یاد بگیرند در عرصه های مختلف تأثیرگذاری بیشتری خواهند داشت به عنوان مثال، روش روضه خوانی را که بعضی طلاب فراگرفته اند، تفاوت قبل و بعد از یادگیری این روشها به صورت محسوس در آنها مشاهده می شود.
رساـ عدم تناسب دروس حوزوی با نقش های فرهنگی و اجتماعی چه خطری را متوجه اصل حوزه می کند؟
اصولا به دلیل غرق شدن طلبه در یک متون مشکل که باید بیشتر وقت خودش را در مسائل حاشیه ای صرف کند سبب عقب ماندگی از بسیاری مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه و عدم توانایی تجزیه و تحلیل نیازهای روز جامعه می شود.
راه برون رفت از این بنبست، انتخاب متون درست و متنی مستحکم و ساده است همانگونه که در هیچ کجای دنیا متون سنگین را برای آموزش انتخاب نمیکنند.
رساـ در پایان اگر نکته ای دارید بیان بفرمایید.
در پایان به نکته مهم اشاره خواهم کرد که باید به آنها توجه کرد: ابتدا باید بدانیم نویسنده و محققان متون قبلی چه ویژگی هایی داشتند. علم و تحقیق، اخلاص و تقوا علت ماندگاری متون قبلی حوزه است، اگر چنین چیزی در حوزه های علمیه ایجاد شود و درکنار آنها متن های خوبی هم نگاشته شود قطعا میتواند جایگزین خوبی برای متون قبلی باشد.
دوما باید از کشورهای دیگرهم الگوهای مناسب را وارد کنیم و در کنار آن نوآوری هم داشته باشیم به عنوان مثال ازفعالیت هایی که در کشورهای دیگر مشاهده کرده ام شیوه پایان نامه های حوزوی و دانشگاهی در عربستان است، عربستان کشوری است که حکومت دینی دارد، طلاب و دانشجویانش بسیار در مباحث دینی فعالیت می کنند، اینها پایان نامه طلاب و دانشجویان را به طرف اشکالات روز، رفع شبهات و حج عمره سوق میدهند و از این پایان نامه ها برای رفع نیازها و اشکالات استفاده میکنند، این بسیار خوب است، به طور مثال برای پایان نامه طلبه موانع رمی در جمرات را تعیین میکنند و اورا مجبور به تحقیق در رابطه با رفع این موانع میکنند، نتیجه این تحقیقات سبب پیشرفت شده، متأسفانه در حوزه ما چنین چیزهایی وجود ندارد و تحقیق در مورد مشکلات روز جامعه را به طلبه ها نمی سپارند، ما چندین تحقیق در مورد غنا و رشوه داریم؛ اما مباحث جدید و نیازهای روز در این میان چه جایگاهی دارند؟ ما نیازهای فراوانی داریم که باید به آنها پرداخته شود به طور مثال وقفهای امروز نکات جدیدی دارند که به آنها پرداخته نشده است، در مسائل فقه حکومتی، در مسائل پزشکی و غیره هم همینطور است، لذا در این زمینه حوزه باید احساس نیاز کند و طلاب را به طرف تحقیق بر نیازهای روز جامعه سوق دهد این سبب باز شدن بسیاری از گرههای کور اجتماعی خواهد شد./874/گ403/س
خبرنگار: محمدصالح غلامعلی نژاد