۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۴
کد خبر: ۴۴۴۷۹۶

سال دشمني شيطان با اسلام از کودتاي ۲۸مرداد تا مذاکره و نفوذ

بازخواني پرونده سياه کودتاي ننگين و امريکايي ۲۸ مرداد، حاوي نکات عبرت‌آموزي است که توجه به آنها مي‌تواند ما را در مواجهه با موارد مشابه ياري کند.
کودتای 28 مرداد

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، بازخواني پرونده سياه کودتاي ننگين و امريکايي ۲۸ مرداد، حاوي نکات عبرت‌آموزي است که توجه به آنها مي‌تواند ما را در مواجهه با موارد مشابه ياري کند. مستندات خدشه‌ناپذير نشان مي‌دهد که مهم‌ترين علت وقوع کودتاي ننگين ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را بايد در اعتماد مصدق به امريکا و دوست دانستن دشمن جست‌وجو کنيم.

مصدق که دچار خطاي راهبردي شده بود جاي دوست و دشمن را اشتباه گرفته و در مبارزه خود با روباه پير انگليس، به غلط امريکا را کدخدا و يک قدرت بين‌المللي دانسته و براي دفع شر انگليس به شيطان پناه برده و دست دوستي به سوي دشمن دراز و با امريکا رابطه و مراوده برقرار کرد و به اين ترتيب پاي شيطان بزرگ و سرويس جاسوسي امريکا (CIA) به ايران باز و با ورود عوامل شيطاني خود به ايران و يارگيري از داخل بر اوضاع کشور ايران مسلط شد.

تقابل شيطان بزرگ با ايران که از ۲۸ مرداد شروع شده و تا امروز ادامه دارد، هيچ‌گاه از دشمني و محاربه پنهان و آشکار به سطوح پايين تقليل پيدا نکرده و بلکه از سوي امريکا همواره بر شدت، گستردگي، پيچيدگي و تنوع آن، به ويژه در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزوده شده است.

آن چيزي که در سال‌هاي اخير و در طول مذاکرات هسته‌اي، موجبات نگراني مردم را فراهم کرده و از ديگر سو موجب طمع بيشتر امريکا شده اين است که متأسفانه نگاهي در کشور ما در برخي از جريان‌ها و گروه‌ها و حتي اشخاص تقويت شده که برخلاف مشي انقلابي امام انقلاب اسلامي، نه تنها از تاريخ و عملکرد ننگ‌آلود شيطان اکبر و طاغوت اعظم درس عبرت نمي‌گيرند بلکه حل مشکلات کشور را در گرو دراز كردن دست به سوي کدخدا! دانسته و تصور مي‌کنند که دشمنان قسم خورده اين ملت با مذاکره در همه حوزه‌ها، دست از شيطنت و خدعه برداشته و ضمن تمکين از قواعد حقوقي و احترام به حقوق مردم ايران در جهت بهبود شرايط اقتصادي ايران گام برخواهند داشت.

اين جماعت خوش‌باور و سطحي‌نگر که ساده‌لوحانه، اساساً امريکا را دشمن نمي‌دانند عملاً سيره عملي امامين انقلاب را زير پا گذاشته و به هر بهانه‌اي در پي باز کردن باب گفت‌وگو با شيطان بزرگ در ساير زمينه‌ها هستند و خواسته يا ناخواسته مسير نفوذ را براي امريکا هموار مي‌کنند.

حضرت امام خميني(ره) در خصوص تحليل‌هاي ناصواب اين افراد مي‌فرمايند: «آنان که هنوز بر اين باورند و تحليل مي‌کنند که بايد در سياست و اصول و ديپلماسي خود تجديد نظر نماييم و ما خامي کرده‌ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تکرار کنيم و معتقدند که شعارهاي تند يا جنگ سبب بدبيني غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواي کشور شده است و اگر ما واقع‌گرايانه عمل کنيم، آنان با ما برخورد متقابل انساني مي‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مي‌گذارند، اين يک نمونه است که خدا مي‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآميز «آيات شيطاني» در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياي تفرعن و استکبار و بربريت، چهره واقعي خود را در دشمني ديرينه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌انديشي به درآييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بي‌تجربگي نگذاريم و با تمام وجود درک کنيم که مسئله، اشتباه ما نيست بلکه تعمد جهان‌خواران به نابودي اسلام و مسلمين است.»

ساده‌لوحان و خوش‌باوران و کدخداپذيران گويي چشم خود را بر مصاديق بي‌شمار دشمني امريکا بسته‌اند از جمله:

- توليد، کمک و هدايت حرکت‌هاي تروريستي در منطقه

- تصرف دارايي‌هاي ايران

- مصادره يک‌جانبه دارايي‌هاي ايران

- کمک به صدام در طول جنگ هشت ساله

- شليک به هواپيماي مسافربري

- اهانت مستمر به ملت ايران

- تحريم‌هاي ظالمانه همه‌جانبه و مستمر

در واکاوي علت خوي ددمنشي و دشمني امريکا عليه ايران به نفي سلطه‌پذيري و پافشاري بر هويت اسلامي و دفاع از مظلومان و تلاش براي فتح قله‌هاي علمي از سوي ايران برمي‌خوريم و مادامي که اين روحيه استقبال‌طلبي و سلطه‌ناپذيري در مردم ايران وجود داشته باشد بي‌ترديد هرگونه مذاکره با امريکا برخلاف عقل و منطق بوده و نتيجه‌اي جز بستر‌سازي براي پيشبرد اهداف سلطه‌جويانه امريکا در پي نخواهد داشت و آرزوي دستيابي به حقوق حقه مردم ايران در پناه مذاکره با شيطان «خامي محض» و بلکه «خسارت محض» و حاصلي «تقريباً هيچ» در پي خواهد داشت.

به فرمايش حضرت امام خامنه‌اي «تلقي ملت ما از دولت امريکا اين نيست که نسبت به او اعتماد ندارد بلکه او را دشمن خود مي‌داند» و از همين روست که امام عزيز سفر کرده ما، امريکا را شيطان بزرگ ناميده و رابطه ميان ايران و امريکا را به مثابه رابطه گرگ و ميش و غيرممکن مي‌دانند. آنان که به دليل ساده‌لوحي يا به هر دليل ديگر همچون مصدق، با اعتماد به شيطان اکبر و طاغوت اعظم، آشکارا در صدد نفي شعارهاي راهبردي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و تحريف انديشه‌هاي ناب و استکبارستيزانه حضرت امام خميني(ره) بوده و در مسير غربگرايي و استحاله جمهوري اسلامي ايران در نظام ظالمانه سلطه، به دنبال زدودن چهره انقلابي و جهادي کشور هستند و آرزوي لغو شعار راهبردي «مرگ بر امريکا» را در سر مي‌پرورانند، بدانند که آنچنان که حضرت امام خامنه‌اي مي‌فرمايند: «شعار مرگ بر امريکاي ملت ايران داراي پشتوانه قوي عقلاني و منطقي و برگرفته از قانون اساسي و تفکرات اصولي است که ظلم و ستم را بر نمي‌تابد.»

نتيجه اينکه حتي اگر غربگرايان غيرانقلابي، به ظاهر منکر اعتماد و دوستي با امريکا شده و با تکيه بر توهم توانمندي در مذاکره مدعي حفظ حقوق ايران باشند، بايد بدانند که تجربه گرانسنگ برجام و رفتار امريکا با ايران در پسابرجام (که مبتني بر خباثت، نقض عهد، تشديد تحريم و فشار، تحقير و زياده‌خواهي است)به ما حکم مي‌کند:

- مذاکره در سايه تهديد و فشار و از موضع ابرقدرتي، مذاکره نيست؛ محاکمه است.

- مسير مذاکره توهم‌زا و بن‌بستي است که به خسارات محض و تقويت راهبرد نفوذ دشمن کمک مي‌کند.

- جامعه را دوقطبي كرده و پازل سلطه دشمن بر افکار عمومي مردم را تکميل مي‌کند.

- امريکا را دشمن، فريبکار و بدعهد و مستکبر بدانيم.

- به جاي تکيه متوهمانه به حل مشکلات از طريق گفت‌وگو و مذاکره با شيطان بر ظرفيت‌هاي وسيع، گسترده، بالقوه و بالفعل داخلي توجه و تکيه کنيم.

- اقتصاد مقاومتي و تقويت و حمايت از توليد داخلي را تنها راه‌حل مشکلات جامعه و مردم بدانيم.

- دستيابي به قله‌هاي علمي و توانمندي‌هاي سياسي، فرهنگي و رشد بالنده اقتصادي کشور مستلزم وحدت آحاد مردم در سايه اتحاد ملي، انسجام اسلامي و تبعيت عملي از فرامين و منويات مقام معظم رهبري حضرت امام خامنه‌اي است./836/د102/ل

ارسال نظرات