شبکه جهانی ولایت؛ دانشگاهی برای مسلمانان جهان
اشاره
حجت الاسلام سید جعفر علوی عدل، قائممقام شبکه جهانی ولایت که متولد سال 1356 است، وی دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد تولید سیما از دانشکده صدا و سیما می باشد . او دورههای فیلم سازی، عکاسی، تصویربرداری، کارگردانی فیلم کوتاه، فیلمنامه نویسی و کارگردانی نمایش را خانه هنر و اندیشه مرکز پژوهشهای صدا و سیما ، و دوره های مختلف مکالمه انگلیسی و رایانه در مراکز مختلف گذرانده است. از فعالیتهای هنری او میتوان به ترجمه منظوم خطبه غدیر که حدود ششصد بیت است؛ ترجمه منظوم خطبه فدکیه حضرت زهرا3 که سیصد بیت است؛ دیوان شعر دو هزار بیتی؛ نگارش چند فیلمنامه که او به خاطر نگارش یکی از آنها در سال پیامبر اعظم 6 جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره بین المللی رویش دریافت کرده است؛ کارگردانی چند فیلم کوتاه (عبادت ، سفر و سرشک دلها) و تهیه کنندگی (برای فیلم داستانی کودک عطر گل محمدی برای شبکه 1 سیما ) نیز از آثار اوست؛ البته برخی آثار دیگر وی در جشنوارههایی چون فیلم رحمت، رشد و راوش نیز برگزیده شده است.
حجت الاسلام علوی، از سال 91 با سمت معاون تولید و پخش شبکه ولایت با این شبکه به همکاری پرداخت و بعدها در معاونت برنامه ریزی، توسعه و ارزیابی آن مجموعه فعال بود و از سال 93 به سمت قائم مقام شبکه جهانی ولایت منصوب شد. با ایشان گفت و گویی انجام شده که در ادامه خواهد آمد.
حجت الاسلام سید جعفر علوی عدل در آغاز فعالیت حرفهای خود، راهاندازی وبگاه بعضی از علما را بر عهده داشته است؛ مدیریت محتوایی پژوهشی سایت تبیان نیز از فعالیتهای اوست و او در سال 86 به سمت قائممقام مؤسسه تبیان، دفتر قم، منصوب شد و بعد از آن مدیریت پرتال اندیشمندان سایت تبیان نیز به او واگذار شود و او در این دوره ، مسئولیت مدیریت بانک های اطلاعاتی تبیان ( فیلم، عکس، صوت و کتابخانه تبیان) را نیز برعهده داشت. وی در فضای موبیلیتی هم در بحث محتوای معنوی رایتل و ایرانسل فعالیت داشته، عضو هیأت مدیره کانون فارغ التحصیلان دانشکده صدا و سیما نیز بوده است.
حجت الاسلام سید جعفر علوی عدل، قائممقام شبکه جهانی ولایت در گفتو گوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری رسا، به ضرورتها، نوع فعالیت و اهداف شبکه ماهوارهای ولایت پرداخته و به خطرات شبکههای فارسی زبان وهابیت اشاره دارد و راه مقابله جدیتر با این شبکهها را همکاری بیشتر رسانه ملی و حوزههای علمیه میداند.
رسا ـ دلایل ایجاد شبکه ولایت در شرایط فعلی چه بوده است؟
برای پاسخ به این پرسش اجازه فرمایید مقدمهای را عرض کنم.
جریان شوم وهابیت به عنوان یک غدّه ی خطرناک در کالبد حیات بشری در بعد سیاسی و اعتقادی از تمام ظرفیت رسانه ها در فعالیت های خود بهره می برد و برای تمامی مخاطبین و زبان ها درگستره همه درگاه های رسانه ای برنامه ریزی دارد اما آنچه در این بین، شبکه جهانی ولایت را به خود مشغول نموده فعالیت وهابیت در حلقه ی مخاطبین فارسی زبان است .
برای شناخت بهتر جایگاه و ماموریت و عملکرد شبکه جهانی ولایت لازم است در آغاز شناختی نسبت به شبکه های وهابی فارسی زبان ،اهداف، رویکرد و دامنه تاثیرات آنها داشته باشیم تا ماموریت اصلی شبکه ولایت -که خنثی سازی تحرکات شبکه های وهابی فارسی زبان است – را بهتر بشناسیم .
این شبکه ها با تمرکز بر جامعه مخاطبین ایران، افغانستان ،تاجیکستان در حلقه اول و سپس فارسی زبانان مقیم دیگر کشورها در اقصی نقاط جهان چند ماموریت اصلی را به طور جدی دنبال می کند: ماموریت اول آنها ، وهابی نمودن اهل سنت در این مناطق هست یعنی جامعه آرام و صمیمی اهل سنت را در یک بازه زمانی نه چنان بلند به یک جامعه نا آرام و خطرناک وهابی تبدیل می نماید یعنی همان سیاست رسانه ای که در سوریه به طور کامل اجرا شد ؛گسترش کمی و کیفی وهابیت در این مناطق مطلوب اول این شبکه ها است هم از جهت جمعیت همسو و همراه وهم از جهت شدت تعصب و اعتقاد.
با کمی تامل و تحقیق به سادگی می توان دریافت که این شبکه ها گام ها را دارند یکی یکی محکم و قاطع بر میدارند و ما داریم کم کم به وضعیت هشدار نزدیک میشویم .
اما ماموریت دوم آنها نفوذ در جامعه بزرگ شیعیان شناسنامه ای است ، شیعیانی که در یک مارپیچِ سکوتِ رسانه ای، آنچه آنها در بین میلیون ها پیام رسانه ای نشنیده اند در حقیقت آن چیزی بوده که اعتقاداتشان را تثبیت کند و به علت این غفلت بزرگ رسانه ای در طول سالیان سال و از دست دادن فرصت برای تثبیت اعتقادات مردم ، بستر نا مناسب فکری اعتقادی ای آماده شده تا این طیف شبکه ها به راحتی در این شرایط بذر پاشی کرده و از بین جامعه شیعیان یار گیری نمایند.
البته این یارگیری از بین شیعیان ، غالبا با رویکردی نرم و غیر مستقیم صورت می پذیرد تا عامه شیعه رو به خودشان جذب کرده و دافع نباشند و این با مراعات و احترام به پوسته نازک ظواهر عادت شده دینی مخاطب شیعی است تا شخص ، حرف آنها را بشنود، بنیشند و بلند نشود تا زهرشان را به تدریج در وجودش تزریق کنند.
بله با یک رویکردی نرم تا مخاطب شیعی پذیرا باشد مثل اینکه تمام هجمه را در حمله به اعتقادات شیعه با حمله به روحانیت شیعه -در قالب دفاع از عوام شیعه - ارائه میدهند و با عامه شیعی -که بعضا زوایه دار با روحانیت هم هستن - همگام و همراه می شود و سپس میروند به سراغ تفکیک شیعه به علوی و صفوی و همه هجمه اعتقادی را به مکتب اهل بیت و شیعه با هجمه به شیعه باپسوند صفوی انجام میدهند تا مخاطب حساس و تحریک نشود، آن شیعه صفوی که به گفته خودشون ساخته روحانیت هست و مثلا خلاف نظر خود اهل بیت می باشد . و این در حقیقت جدا کردن تدریجی مخاطب شیعه از سرچشمه زلالی است که حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف به آن ارجاع داده یعنی علما و روحانیت .
بعد از مدتی همراهی مخاطب با این شبکه ها .. می بینیم شخص نگاهش به اهل بیت علیم السلام از حد برگزیدگان الهی به انسان هایی بسیار خوب و بزرگوارکه مردند و تمام شدند و اکنون کاری ازایشان ساخته نیست و فقط فقط باید دوستشان داشت ،کاهش می یابد و این همان ادامه خط سیری است که در موردش گفته شده که " و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها " و از آن طرف نسبت به دشمنان راه حق و حقیقت، به انسانهایی تعبیر میشود که اشتباهی داشتند و خدمات فراوان .... اما گذشته ها گذشته و تمام شده و دیگر جای نبش قبر و این گونه مباحث نیست ... خلاصه بعد از مدتی همراهی فرد با این شبکه ها ..دیگر برای مخاطب این شبکه ها تولی و تبری معنی پیدا نمی کند و همه و همه این تاثیرات در قالب همذات پنداری با عوام شیعه معترض و سست عقیده است که بعد از مدتی دیگر توسل ، تبرک ، توجه، زیارت ، شفاعت و مقوله امام زادگان و بسیاری بسیار از این موضوعات که حتی مشترکات اعتقادی شیعه و سنی است از سبد اعتقادی این شیعیان ماهواره ای رخت برمیبندد و نسل جدیدی به نام شیعیان وهابی به عنوان محصول مشترک این شبکه ها متولد میشود.
ما خودمان در بازخورد و برخورد با برخی مخاطبین با این دست افراد زیاد مواجه شده ایم و شما هم قطعا در کوچه و خیابان، مدرسه ودانشگاه با این افراد و با این سطح فکرِ ساخته شده ،برخورد کردید .
بله در بحث ماموریت شبکه های وهابی فارسی زبان بودیم که ضمنش کمی به شیوه و تکنیک های این شبکه ها نیز اشاره شد
اما ماموریت سوم آنها یک ماموریت سیاسی است مقابله جدی با نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نماد حکومت شیعی در عصر حاضر و تلاش جهت معرفی آن به عنوان یک مدل شکست خورده .
البته این ماموریت یک ماموریت مشترکی است که در حلقه گسترده تر آرایش رسانه ای شامل رسانه های عربی صهیونیستی، رسانه های عقیدتی ( مسیحی ،وهابی، بهایی)و حتی رسانه شیعی تکفیری میگنجد.
پس شبکه های وهابی فارسی زبان بر دو بال حرکت می کنند : یک بال سیاسی و یک بال اعتقادی.
اینجاست که شبکه جهانی ولایت تلاش میکند تا بهره گیری حداکثری از ظرفیت حوزه های علمیه ، بال اول این شبکه ها را بشکند و دست آنها را - البته در حد توان خود و در حد امکانات شبکه - از این ماموریت خطرناک کوتاه کند .
اما اینکه این ماموریت ، یک مسئولیت روی زمین مانده هست از این جهت است که پرداخت رسانه ملی به این موضوعات ، به علت جایگاه رسمی و مشخصی که در نظام دارد ممکن است حساسیت های مذهبی و سیاسی را تحریک کند و آسیب پذیر و آسیب زا باشد که البته در جای خودش میشود مفصل در این مقوله و جوانب آن بحث کرد و از طرفی دیگر رسانه های شیعی همسو ، شبکه های ماهواره ای شیعی ، در سنگری دیگر و ماموریتی متفاوت بیشتر شبکه های درون مذهبی هستند و به مقوله پاسخ به شبهات و این گونه مباحث پرداخت ندارند و جنبه اثباتی مناسبتی تبلیغ را پر رنگ می پردازند و به هر حال اینجا سنگری است که بدون دفاع باقیمانده که از این جهت شبکه ولایت در آن متمرکز شده است .
بعد از شناخت اهداف و دلایل تشکیل شبکه های وهابی فارسی زبان میتوان گفت که شبکه جهانی ولایت برای مقابله با هجمه اعتقادی شبکه های وهابی و ایجاد مانع درمسیر این شبکه ها برای رسیدن به اهداف و خواسته هاشون ایجاد شده و این مطلب یکی از فلسفه های وجودی شبکه جهانی ولایت هست و ضرورتی است که گریزی هم از آن نیست.
رسا ـ شبکههای وهابی در موضعگیریهایشان علیه مذهب شیعه بین مذهب تشیع و جمهوری اسلامی ایران چندان تفاوت قائل نیستند و خط مشخصی را بین این دو ترسیم نمیکنند و هر جا از روحانیت شیعه صحبت میشود، به حکومت اسلامی ایران هم اشاره میشود و یا برعکس؛ شما در این باره چه سیاستی را دنبال می کنید؟
همانطور که عرض شد ، یکی از دلایل ضروری ایجاد شبکه جهانی ولایت پر کردن یک خلاء رسانه ای بود ، عرض کردم که این خلاء با غفلت از باران شبهات رسانه ای به مکتب اهل بیت علیهم السلام ایجاد شد، اما بحث نظام مقدس جمهوری اسلامی و مباحث سیاسی پیرامون نقطه خلا رسانه ای ما نیست ، رسانه ملی با همه شبکه های ملی، برون مرزی و استانی سعی میکند که مباحث سیاسی گفتمان انقلاب اسلامی را به صورت جدی دنبال کند و در مباحث مذکور به صورت جدی و با قوت و قدرت حضور فعال و موثر دارد . می توان گفت که بهترین و موفق ترین بخش رسانه ملی همین بخش سیاسی است و اگر در سالهای گذشته بخش معارفی در رسانه ملی نتوانسته به اهداف مطلوب برسد ولی از آن سو بخش سیاسی با قدرت جلو رفته و توانسته دفاع و هجمه خوبی در فضای رسانه ای داشته باشد؛ پس اولا در این فضا خلا ای نیست و غفلتی صورت نگرفته که ما به دنبال پر کردن آن باشیم ، ثانیا پرداخت ما به مسایل سیاسی به صورت مستقیم ، با توجه به ماموریت خاصی که در باب دفاع عقیدتی از مذهب تشیع داریم و حلقه مخاطب خاصی که انتخاب کرده ایم ، از جهات مختلف به مصلحت نمی باشد.
البته اینکه می گوییم رسانه ملی در بخش سیاسی خوب عمل کرده بیشتر بحث خبر، تحلیل ، فضا سازی سیاسی و مدیریت افکار عمومی بوده اما آن هجمه گسترده ای که خیلی از رسانه های معاند عقیدتی به مبانی حکومت اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه دارند که در حقیقت یک بحث سیاسی عقیدتی است ، این جای طرح و بحث و تثبیت و دفاع از آن در رسانه ملی خالی هست ، این چیزی است که رسانه ملی به صورت جدی باید وارد بشود ، اینجا هم باز جایی است که با امواج گسترده شبهات بی پاسخ و سنگرهای بی دفاع در عرصه رسانه روبرو هستیم.
رسا ـ شما امروزه مخاطبان جوان زیادی دارید و این مخاطبان شبکههای مختلف ماهوارهای را میبینند و ظاهر بهتر و برنامههای متنوع، جذابیت بیشتری برای جوانان ایجاد میکنند؛ از طرف دیگر، شما با هدف تبلیغ، تبیین اعتقادات و القای مطالب معنوی فعالیت میکنید؛ حال، روش شما برای جذب مخاطبان جدید از بین این جوانان چگونه است؟
کسانی که کمتر شبکه های دینی مذهبی را می بینند ، دورادور فکر می کنند هیچ شبکه ای با وجود موضوعات عقیدتی و با حضور مبلغ مذهبی در عرصه رسانه موفق نخواهد شد و مخاطبی نخواهد یافت و اساسا این رویکرد به رسانه ارتباطی ندارد و از جنس رسانه نیست و نباید در این فضا منتشر شود ، اما بایک نگاه علمی تجربی می توان به این نکته پی برد که روحانیون مذاهب و مکاتب مختلف می توانند از ابزار رسانه به عنوان یک فرصت طلایی در عصر حاضر کاملا بهره برداری نموده و تبلیغ رو در رو را با یک برنامه ریزی مطلوب به برنامه های زنده ، گفتگوهایی مستقیم ، تعاملی ،پرسمان فرم، چالشی، با مخاطبینی در گستره جهانی تبدیل نمایند ؛ بحث های جدی ای که بین دو کارشناس یا دو بیننده یا بین کارشناس و بیننده شکل گرفته فضایی را ایجاد می کند که مخاطب را به شدت جذب خود می نماید آن هم در موضوعات اساسی که به سرنوشت انسان ها مرتبط می شود .
بله اکنون فرمِ غالبِ برنامه سازی در شبکه های دینی (اسلامی و غیر اسلامی) برنامه های گفتگو محور، کارشناسی، ترکیبی و پرسمان فرم است و همچنین بهره گیری محدود از قالب مستند و مسابقه . اما نباید فراموش کرد که در شبکه های عقیدتی به خلاف شبکه های سرگرمی و سبک زندگی ، اینجا نقطه قوت در محتواست ، در پیام است ، در انتخاب و بکارگیری صحیح کارشناس و موضوع است ، آنهم با به کارگیری عناصر جاذب رسانه ای در همین چارچوب ، مثل : زنده بودن ، تعاملی بودن، چالشی بودن و حتی غیر رسمی بودن ، نامرئی بودن خطوط قرمز و آزادی بیان مخاطب و ... عناصر مختلف دیگر .
بهره گیری از درگاه های تعاملی تلفن، پیامک ، واتساپ ، تلگرام و ... در برنامه های زنده جهت ارتباط بینندگان ، موجب حضور فعال مخاطبین با هر نوع عقیده و طرز تفکر در بحث ها و برنامه ها میشود و ضمن ایجاد نشاط و هیجان و زندگی ، یک ماندگاری مخاطب تا مرحله القای پیام را در بر دارد و آنچه در این فرم برنامه سازی نصیب صاحبان رسانه میشود تاثیرپذیری مطلوب و مورد نظر در بازه زمانی کوتاه مدت است یعنی یک پیام مشخص برای یک هدف مشخص که به ثمر هم می نشیند بر خلاف عنصر نمایش در فیلم و سریال که غالبا مخاطب در مواجهه باران پیام هایی است که به صورت مجزا و به آسانی قابل مدیریت نیست، ما حتی در فیلم و سریال های مذهبی هم نمیدانیم پیام های لحظه ایِ منفیِ مکررِ این سریال ها را بپذیریم که نقدِ نقد است و جاری و ساری ؛ یا پیامِ مثبتِ نسیه ای که ان شاالله بالاخره ته نشین ذهن مخاطب خواهد شد یا نخواهد شد ، پیام های سهل الهضم و کوتاهی که از درگاه های چشم و گوش به مخاطب می رسد و می گویند : لازمه ی عناصر جاذب درام و کشش و ماندگاری مخاطب است. هر چند غافل اند از اینکه اینها عناصر جاذب و لازم در درام غربی است و ما می توانیم با عناصر دراماتیک بر اساس گرایش های فوق مادی بشر ، مدل خود را ارائه بدهیم و تجربه کنیم که چگونه همه و همه به این سو جذب خواهند شد .
به هر حال آنچه مسلم است در این فرم برنامه سازی که شبکه های عقیدتی تا به حال بکارگرفته اند تاثیرات عمیق و جدی ای در گستره مخاطبین خود داشته اند که این مهم به عنوان یک فرصت و البته تهدید باید جدی گرفته شود .
این را باید بگویم بنده انکار نمی کنم که فرو رفتن شبکه های عقیدتی در لاک این فرم محدود رسانه ای ، در وهله اول ، محدودیت های مادی و هزینه های سرسام آور در فرم های دیگر رسانه ای بوده است ، چون از طرفی این شبکه ها مستقل و مردمی هستند و متکی به دولت ها نیستند و از طرفی هزینه سنگین اجاره ماهواره تقریبا تمام رمق مادی شبکه ها را گرفته است ، اما به برکت این محدودیت ها ، ما در فرم مطلوبی قرار گرفتیم که دامنه تاثیراتش را به خوبی حس می کنیم .
شاید جالب باشه که این نمونه را عرض کنم که بعضی از بینندگان شبکه جهانی ولایت از بین همین جوانان در داخل و خارج در تماس های خود ابراز میدارند که برنامه های این شبکه برایشان جذاب تر از فیلم های هالیوودی است. و برخی دیگر از بینندگان شبکه از اروپا و آمریکا همان ماه اولِ بعد از بسته شدن شبکه های برون مرزی صداوسیما که به تازگی شبکه ولایت را پیدا کرده بودند در تماس تلفنی با شبکه ولایت با احساسات فراوان بیان میکردند که سالها مخاطب شبکه های رسانه ملی بودیم اما این مدت کوتاه بیش از آن چند سال لذت بردیم و استفاده کردیم ، ملاحظه می کنید رسانه های رسمی با هزینه های میلیادری و بهره گیری از تمام فرمت های رسانه ای اینجا جا می مانند ؛ در فرم ؟ نه ؛ در محتوا ، در محتوا و چگونگی ارائه آن ، بحثی که مختصر به آن پرداختیم .
البته این مطلب رو هم باید اضافه کنیم که هر روحانی با هر موضوع یا هر مدل ارائه ای در نظر بیننده جذاب نخواهد شد و این کاری که تا به حال شبکه جهانی ولایت انجام داده با برنامه ریزی دقیق بوده یعنی برنامه ها با چه مدل و موضوع ، چه کارشناس و چگونه برای مخاطب اجرا شود تا نتیجه مطلوبی را داشته باشد تا بیننده از بحث و گفتگو و آنچه میگذرد در بازه زمانی محدود لذت برده و درگیر شود .
اما نکته قابل توجه در خصوص شبکه جهانی ولایت این است که شبکه جهانی ولایت از قابلیت های چند رسانه ای در برنامه های کارشناسان خود بهره می برد . در این شبکه مباحث گفتگویی به شکلی بصری تولید میشود ، یعنی تمام بحث ها هر چند به ظاهر شفاهی است اما به صورت بصری و علمی در قالب پاورپوینت ، اسلاید ، کلیپ ، سرچ آنلاین با بهره گیری زنده از نرم افزار های مختلف برای بیننده ارائه می شود . اگر کسی تنها صدای شبکه را بشنود ، در حقیقت حدود 80 درصد مطالب رو از دست داده است ، بیشتر مطالب ارائه شده در این شبکه با الفاظی چون "اینجا را نگاه کنید" ، "این واژه را ببینید" ، "با هم جستجو می کنیم " ، "سندش را ملاحظه کنید" ، " به این کلمه توجه کنید" ، "فلان کلیپ را با هم ببینیم " ، "اتاق فرمان لب تاب من را نشان بدهید " همراه است که بیانگر یک فرم برنامه سازی چند رسانه ای در دل یک برنامه زنده تلویزیونی است . در شبکه جهانی ولایت ، در جمله به جمله و بحث به بحث ، چشم مخاطب درگیر است ، چشم مخاطب کامل به بازی گرفته میشود ؛ این روش، نقطه قوت شبکه جهانی ولایت نسبت به شبکه های عقیدتی دیگر است .
اما شبکه های وهابی چون نمی خواهند و نمی توانند حرف هایشان را مستند مطرح کنند و به سراغ منابع نمی توانند بروند ، قادر نیستند از این روش استفاده کنند . چون نقطه ضعف هایشان مشخص شده ، برایشان نتیجه معکوس و منفی خواهد داشت .
شبکه های وهابی به خاطر دلایل یاد شده به جای استفاده از برهان و استدلال بیشتر حالت خطابه دارند ، مغالطه و عوام فریبی خاصی در پیش می گیرند ، این شبکه ها به گونه ای زرد عمل می کنند ، سعی دارند از مباحث علمی فاصله بگیرند . این شبکه های مقابل ما بیشتر در فریب های رسانه ای و روانشناسی مخاطب قوی هستند . درباره نقاط قوت و ضعف این شبکه ها و چگونگی دستیابی آنها به اهدافشان نیز باید به طور مفصل بحث هایی داشته باشیم .
رسا ـ به نظر می رسد فعالیت های شبکه های مذهبی شیعی با توجه به هجمه های شبکه های وهابی و مسیحی به مذهب تشیع، محدود است، با این وجود، آیا شبکه هایی مانند ولایت می تواند این محدودیت فعالیت ها را جبران کند؟
جواب: دامنه سوال کمی گسترده است ولازم است تفکیکی صورت پذیرد .
در هجمه عقیدتی رسانه ای، در محدوده مخاطب فارسی زبان ، آن هم فقط در مواجه با شبکه های وهابی، شبکه جهانی ولایت یک سدی محکم است و مانعی جدی برای جبهه مقابل ، اما در غیر فارسی زبان ها، یا در همین زبان، در مواجه با شبکه های غیر وهابی، جبهه به شدت ضعیف و بعضا رها شده است؛ خصوصا در حوزه رسانه بردکست و ماهواره.
اما اگر بخواهیم فقط در همین محدوده صحبت کنیم یعنی هجمه رسانه های وهابی درحلقه مخاطبین فارسی زبان، باید اول پرسید که اینجا ظرفیت وداشته های ما چیست؟ به نظر من یکی رسانه ملی است و دیگری شبکه های شیعی فارسی زبان .
در شبکه های شیعی رویکرد غالب آنها - همان طور که گفته شد - رویکردی درون مذهبی و اثباتی است ، یعنی این شبکه ها عمدتا بر مبنای تقویم و مناسبت ها و فقط برای مخاطب شیعی به تعظیم شعائر می پردازند و مناسبات ایام را به جِدّ و پُرشور برگزار می نمایند، اما بحث خطر تفکرات ابن تیمیه، وهابیت و تکفیر بر جامعه اسلامی ، واکسینه کردن جامعه در مقابل باران شبهات سهمگین ، نجات جوانان شیعه و اهل سنت از چنگال تفکرات و وسوسه های زهرآگین، پاسخگویی به روز و به لحظه و مقابله جدی با این همه هجمه چیزی است که در برنامه شبکه های شیعی به وضوح دیده نمیشود.
اما صداوسیما که اصلا در مواجهه با خطر وهابیت به طور کامل سنگر را واگذار کرده است و درغفلتی بزرگ یا اشتباهی فاحش مقوله وحدت و اهل سنت را با وهابیت یکی کرده است ونتوانسته اند در این بین استراتژی درستی اتخاذ کنند.
ما 30 سال فرصت داشتیم شیعیان و اهل سنت را نسبت به تفکرات خطرناک و مسموم ابن تیمیه واکسینه کرده و بین اهل سنت و وهابیت تفکیک کنیم و از گرایش اهل سنتِ آرام و صمیمی به سمت وهابیتِ ناآرام و خطرناک پیشگیری کنیم ، نکردیم و غفلت کردیم.
اگر امروز مقدسات اهل سنت خط قرمز رسانه ی ماست فردا که عِدّه و عُدّه وهابیت در کشور گسترده شد و به یک اقلیت بزرگ و خطرناک رسید ، دیگر تفکرات ابن تیمیه و عبدالوهاب می شود خطوط قرمز رسانه ی ما ، در اینجاست که باید گفت اگر دغدغه های مذهبی هم نداشته باشیم لااقل عِرق ملی و مقوله امنیت ملی اقتضا می کرد از بستر رسانه ملی این آگاهی سازی در این مدت طولانی صورت می پذیرفت و این روشنگری به مرور انجام میشد.
به هر حال ، تا بحال غفلت کرده ایم، اما هم اکنون چه باید انجام داد؟ شبکه های برون مرزی و برخی شبکه های استانی که در معرض تهدید بیشتری هستند ، برایشان چه برنامه ای داریم ؟ یا بهتر است بپرسیم اصلا برنامه ای در این زمینه وجود دارد؟
و همچنین در شبکه های شیعی باید یک سازماندهی درستی صورت گیرد که با یک هم افزایی و همکاری جدی قدمی با قدرت در این مهم برداشته شود.
و این بماند که همه معرکه در جبهه جنگ نرم، فقط این سنگر نیست غیر از شبکه های وهابی بسیارند شبکه های دیگری که با قدرت و قوت از بین مخاطبین فارسی زبان، یارگیری کرده و می کنند ......و در حلقه ای بزرگتر ماهواره های غیر فارسی زبان .......و باز در حلقه ی گسترده تر غیر ماهواره از درگاه های رسانه ای دیگر .
الان زمان کندی و سستی و کهنگی نیست ، باید با سرعت نو به نو شد و به روز ، و محکم و استوار گام برداشت ، چه صاحبان رسانه و چه صاحبان عقاید و مکاتب، چه رسانه ملی و چه حوزه های علمیه.
رسا ـ از نظر شما، تشکیل، راهاندازی و تأمین برنامه شبکههای شیعی، بر عهده نظام مقدس جمهوری اسلامی است یا حوزههای علمیه؟
همان طور که می دانیم تبلیغ ، ماموریت اصلی حوزه های علمیه است ؛ اگر هزینه کلانی می شود تا یک طلبه آموخته شود و مهیا گردد تا به کشوری رفته و در مسجدی فعالیت کند بر اساس همین ماموریت است ، اما سوال این است فارغ از میزان موفقیت آن طلبه در ارشاد و تقویت اهل آن مسجد و محله در فلان کشور،آیا اگر بتوان همان طلبه را در همین قم مهمان خانه های همه مشتاقان در 5 قاره نمود و مسجد و منبری به گستره عالم گسترد و به نشر معارف اهل بیت پرداخت، آیا این خارج از محدوده ی ماموریت حوزه های علمیه است؟
اگر منبری 5 نفره تشکیل دادیم این همان است که ما می خواهیم و آن منبری که میلیون ها نفر مخاطب دارد این چیزی نیست که وظیفه و ماموریت ما باشد؟
قطعا از نعمت ها سوال می شود، از مسئولیت ها سوال میشود. چرا صاحبان همه عقائد و مکاتب باطل با تمام قدرت و توان از ظرفیت همه درگاه های همه رسانه ها کامل بهره می برند تا تفکرات باطل خود را به گوش جهانیان برسانند، اما حوزه های ما هنوز فقط در نسل رسانه ی مکتوب مانده اند و با آن انس گرفته و به آن راضی شده و اکتفا نموده اند و در باب ورود و عدم ورود به بستر گسترده تبلیغی رسانه های نو با گستره جهانی هنوز مرددند.
شاید منتظریم رسانه ملی به این مهم بپردازد و فکر می کنیم این بار را برداشته است .
بسیار خوب ، بررسی کنیم، سهم اهل بیت علیهم السلام از رسانه ملی چقدر است؟
در سوال قبلی بحث این بود که در رسانه ملی در باب روشنگری خطر تفکرات ابن تیمیه در این مدت غفلت کرده اما این را قاطعانه می گویم در باب معارف اهل بیت هم به مراتب شامل غفلتی بزرگتر شده است.
آیا رسانه ملی کام همه مردم دنیا را از شهد شیرین نام و یاد و پیام اهل بیت علیهم السلام سیراب نموده است،. آیا از تمام ظرفیت دنیای رسانه در نشرمعارف اهل بیت بهره برده است.
شاید اگر مناسبت ها و لزوم برنامه سازی مرتبط با آن نبود از اهل بیت علیهم السلام در رسانه ملی خبری نبود.
در جواب شما باید بگویم نه رسانه ملی از ظرفیت حوزه های علمیه استفاده نموده و نه حوزه های علمیه از ظرفیت رسانه ملی بهره برده اند . شاید هر دو در این ماموریت اصلی به امید همدیگر نشسته اند.
اینجا مجبورم باز ورودی به شبکه جهانی ولایت داشته باشم، ملاحظه کنید در این دوره ای که امواج مسموم و سیل آسای شبهات رسانه ای به تاراج دین و مذهب و اعتقادات مردم پرداخته ، شبکه ولایت می آید در کنار حوزه علمیه قم لنگر می زند و از تمام ظرفیت حوزه بهره گرفته و می کشد تا به هدف مشخص خود برسد البته د رحد توان مالی و امکانات رسانه ای خود. خب چگونه ؟
13 گروه علمی در شبکه تشکیل شد در 13 رشته اصلی ، و برترین اساتید حوزه های علمیه را در این گروه ها دور خود جمع نمود، برای نمونه ،گروه علمی مهدویت با مدیریت آیت الله نجم الدین طبسی و حضور گرم اساتید حجج اسلام و المسلمین کلباسی، پورسیدآقایی، دکتر جواد جعفری و ....گروه علمی تاریخ و سیره با مدیریت مورخ و دانشمند فرزانه استاد مهدی پیشوایی وحجج اسلام و المسلمین محمد هادی یوسفی غروی، دکتر محمدرضا جباری، دکتر حسینیان مقدم، دکتر رنجبر، دکتر منتظری مقدم و .... گروه علمی قرآن و حدیث با مدیریت حجه الاسلام و المسلمین حمید ملکی رییس مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی و با حضور حجج اسلام والمسلمین دکتر سیدرضا مودب، دکتر رضایی اصفهانی، دکتر مهدی رستم نژاد، دکتر فاکر، دکتر اسکندرلو و....گروه پاسخ به شبهات با مدیریت آیت الله سیدمحمد حسینی قزوینی و........... و گروه های دیگرهمه از برترین های حوزه تحت اشراف مرجعیت عالیقدر شیعه . خب آیا این فقط یک حضور صرف است؟ نخیر ، تمام برنامه های تولیدی و زنده و تامینی از فیلتر این اساتید می گذرد و بدون مجوز این بزرگان اجازه پخش ندارد ، به روز موضوعات و مباحث نیازسنجی شده برای هر درد رسانه ای بهترین درمان ، استاد و طبیب آن مشخص میشود و سریع بدون تشکیلات گسترده و پیچیده سازمانی برنامه ها تولید و بخش می شود .
مثلا مدتی شبکه های وهابی به مقوله امامزادگان هجمه گسترده ای داشتند تا اعتقادات مردم را سست کنند اینجا در دوگروه بحث طرح شد : گروه پاسخ به شبهات و گروه تاریخ و سیره ، در گروه تاریخ بررسی شد که فلان استاد در کشور در موضوع امامزادگان مسلط است و از ایشان برنامه سازی شود ... دوستان برنامه ساز که در کنار اساتید هستند فرم و قالب را به دست آوردند با آن محتوا عجین کردندو برنامه ها به سرعت تحت نظارت گروه تاریخ ، تولید و پخش شد و در گروه شبهات نیز سلسله برنامه ای پرسمان فرم، به صورت زنده اجرا شد و با یکحرکت سریع رسانه ای یک هجمه به سرعت رام وآرام شد .
ملاحظه کنید جوهره این حرکت در تولید رسانه ای حوزه بود ، حالا حضور حوزه به این تفصیل و عمق و گستره مطلوب شبکه ای با ماموریت در حد ما می باشد ، اما رسانه ی ملی چگونه باید با حوزه تعامل کندو از حوزه بهره ببرد؟
نظام تهیه کنندگی رسانه ملی و تهیه کننده محوری سازمان موجب شده گروه های برنامه ساز پیشنهادات تهیه کنندگان را به شور بنیشیند و آنتن را درنهایت تقدیم تهیه کنندگان کنند. در شبکه ولایت نیازسنجی شده و بر اساس نیازها توسط خود بدنه نظارتی برنامه سازی میشود و لحظه به لحظه آنتن در اختیار خود صاحبان شبکه و اهدافشان قرار میگیرد.
در این فرم ما میبینیم رسانه ملی حتی آنجا که از حیث فیزیکی هم نزدیک حوزه علمیه است از آن نمی تواند بهره برد، مثلا در صداوسیمای مرکز قم نسبت به مراکز دیگر برتری ای در بهره گیری از ظرفیت حوزه علمیه دیده نمی شود ، تنها نقطه قوت معارفی سازمان، رادیو معارف است که در این باب تا حد زیادی موفق بوده است و آن هم به همت یکسری از طلاب رسانه ای که ماهیت خود آنها این شکاف را پر نموده و این اتصال را برقرار کرده است.
رسا ـ پس شما عدم موفقیت صداوسیما در حوزه برنامه های معارفی را نبود یک ارتباط موثر با حوزه های علمیه می بیینید؟
جواب: اگر دنبال ریشه و مشکل اصلی باشیم به نظرم نوع دیدگاه و نظر دوستان به ماهیت رسانه مشکل اساسی است.
اینکه تعریف آنها از رسانه و رویکرد غالب آن، سرگرمی و اوقات فراغت است آنهم با تعریفی که از مدل غربی گرفته اند، مساله اساسی ما است.
مشکل اینجاست که تمام همت و تلاش خود را برآن گذاشته اند که مردم به سمت ماهواره ها نروند و مع الاسف برای ممانعت از رفتن به سمت غرب باز از خود غرب کمک می گیرند. باز هم از همان عناصر دراماتیک رسانه ای فرهنگ غربی - هر چند تعدیل شده و نرم شده اش - بهره می برند تا مخاطب را پای رسانه خود نگه دارند ، خطر اینجاست که رسانه ملی می خواهد نقش "دیوارِ مانع" را بازی کند اما غفلتا نقش "پله یِ واسط" را بازی می کند، یعنی حلقه مخاطب رسانه ملی که عمدتا بدنه مذهبی جامعه را تشکیل میدهند نمی توانند به یکباره با فضای آلوده ماهواره ارتباط پیدا کرده و به آن فضا راه یابند و نیاز مبرم به یک پله ی واسط دارند تا برای ورود به آن فضا تمرین داده شده و مهیا گردند ، یعنی در حقیقت مخاطب در جایی که در آن ماهواره و فرهنگش تعدیل شده است ، بعد از یکسری خوراک دهی و آلوده شدن به این محیط ، امکان راهیابی به آن محیط آلوده تر برایش فراهم میشود.
لازم است مثل صداو سیمایی باشد تا با عادی سازی ارتباطات زن ومرد، دختر و پسر، دانشجو و همکار و غریبه و آشنا در کوچه و خیابان و ..... با دیالوگ و ادبیات و معاشرت ها و سبک زندگی غربی ، چهارچوب روابط ها را تا حد زیادی جلو ببرد - البته همه با یک خط قرمز نازک موی سر - تا بعد از این، جوان بتواند قدم بعد را راحت بردارد به سمت ماهواره .
ما به صورت لحظه ای مخاطب را از ماهواره دور نگه میداریم تا دائما او را در آغوش آن جای دهیم.
ریشه اینجاست، در یک نشریه قدیمی که برای اوایل انقلاب بود ، دیدم که حضرت امام خمینی ( ره) فرموده اند« صدا و سیما باید دانشگاه بشود» این مبنای فکری امام (ره) است آیا مسئولان رسانه ما هم اینگونه فکر می کنند؟ و آیا اینگونه عمل می کنند؟
در دانشگاه که بودیم بارها تجربه کردیم که خیلی از اساتید رسانه با این مبنا مشکل دارند اما تجربه ای که در شبکه جهانی ولایت دیدیم و چشیدیم کلام ناب امام را برایمان به شیرینی عسل تثبیت و اثبات کرد.
مکرراً ، بارها و بارها از لسان بینندگان شیعه و اهل سنت روی آنتن شبکه در برنامه های زنده ، در ارتباطات تلفنی با روابط عمومی شبکه، در بین پیامک هاو... دیدیم و شنیدیم که می گفتند و می گویند که این شبکه برای ما یک دانشگاه شده است.
باور کنیم حرف اهل بیت هم خریدار دارد ، باور کنیم کلام اهل بیت هم شنیدنی است ، بلکه از همه کلام ها و پیام ها محبوب تر و مطلوب تر و موثرتر و پرمخاطب تر است به شرط اینکه معتقد باشیم و برایش تلاش کنیم./836/گ402/س