۱۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۹
کد خبر: ۳۲۳۷۶۲

مرگ و رستاخیز از منظر امام باقر

خبرگزاری رسا ـ انسان‌ها مرگ را به خوبی می‌شناسند؛ چرا که هر روز آن را در پیرامون خود تجربه می‌کنند، اما گرفتار شک در بعثت و رستاخیز هستند، با آنکه رستاخیز نیز همواره در پیرامون ما به نوعی خود را به نمایش می‌گذارد.
ولادت امام باقر(ع)

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انسان‌ها مرگ را به خوبی می‌شناسند؛ چرا که هر روز آن را در پیرامون خود تجربه می‌کنند، اما گرفتار شک در بعثت و رستاخیز هستند، با آنکه رستاخیز نیز همواره در پیرامون ما به نوعی خود را به نمایش می‌گذارد. امام باقر(ع) با تمثیلی بر آن است تا حقیقت مرگ و رستاخیز را برای توده‌های مردم تبیین کند.

 

هشدارهای روزانه خداوند

انسان‌ها گرفتار غفلت هستند؛ زیرا زینت‌های دنیوی و زینت‌آرایی هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی، چنان قوی و فریبنده است که انسان‌ها از آنچه در پیرامونشان اتفاق می‌افتد غافل می‌شوند و به آنها توجهی نمی‌کنند. خداوند در آیات بسیاری از قرآن بیان می‌کند که انسان‌ها بویژه کفار، گرفتار زینت‌های دنیوی می‌شوند به طوری که از زندگی اخروی غافل می‌گردند. (بقره، آیه 212؛ آل‌عمران، آیه 14 و آیات دیگر)

 

زینت‌های دنیوی، همانند پوشش تزیینی است که بر کالای بی‌ارزش کشیده شده و با فریبایی خود، خریداران را فریب می‌دهد و زمانی انسان به بی‌ارزشی و بی‌اهمیتی آن پی می‌برد که دیگر هزینه عمر را پرداخته است و راه بازگشتی برای جبران خسارت و زیان از سرمایه عمر ندارد. (مؤمنون، آیات 99 و 100)

این پوشش‌های فریبا هر چند که جزوی از نیازهای ضروری زندگی دنیوی است، ولی باید در حد همان پوشش و تمتعات دنیوی و ابزاری به آن نگاه شود، نه آنکه هدف قرار گیرد و انسان را از اصل زندگی و هدف اخروی باز دارد و به خود مشغول کند. خداوند در آیه 14 سوره آل عمران می‌فرماید: محبت و دوستی خواستنیهای گوناگون از جمله محبت و علاقمندی به زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و دامها و کشتزارها برای مردم آراسته شده، لیکن اینها همه، مایه تمتع زندگی دنیاست و حال آنکه فرجام نیکو نزد خداست.

 

در حقیقت بسیاری از مردم سرگرم همین زینت‌های زندگی دنیوی می‌شوند و در این میان شیطان نیز بیکار نمی‌نشیند و به اقدامات تزئینی خویش می‌افزاید تا کالای باطل و بی‌ارزش خود را به عنوان کالای ناب و اصیل و گرانبها قالب کند و به خورد مشتریان دنیا دهد. (انعام، آیه 43؛ محمد، آیه 25)

 

از آنجا که انسان‌ها از دو دشمن درونی هواهای نفسانی و بیرونی وسوسه‌های شیطانی دررنج و عذاب هستند و رهایی از آنها برای انسان دشوار است، خداوند به اشکال گوناگون بی‌پایگی و بی‌ارزشی زندگی دنیوی نسبت به زندگی جاوید اخروی را گوشزد می‌کند تا انسان‌ها از غفلت بیرون آیند و متوجه آخرت و زندگی ابدی شوند.

در پیرامون انسان هر روز تغییراتی چون مرگ دوستان و خویشان و دیگران به آدمی هشدار می‌دهد که زندگی دنیوی برای بقا نیست بلکه همگی در هر شرایطی باید جان به جان آفرین تسلیم کنند. همچنین خداوند به آدمی در رستاخیز زمین نشان می‌دهد که هر مرگی رستاخیزی دارد، چنانکه زمین مرده با باران بهاری زنده می‌شود و رستاخیز دوباره می‌یابد. (فاطر، آیه 9، ق آیه 11؛ زخرف، آیه 11؛ فرقان، آیه 49)

 

تمثیل؛ روش آموزشی در قرآن

یکی از روش‌های آموزشی قرآن بهره‌گیری از تمثیل است. انسان‌ها با توجه به درجه هوشی و تفاوت سطوح ادراک و فهم، نیازمند ابزارها و شیوه‌های گوناگون آموزشی هستند. از همین رو در آیات قرآن همان‌طوری که از حکمت‌های ناب استفاده شده و با برهان قاطع حقایق تبیین می‌شود، همچنین با موعظه و تمثیل، این آموزش انجام می‌گیرد. بر این اساس هر مطلب و اصلی از اصول دینی به اشکال گوناگون بیان می‌شود تا همه اقشار مردم از آن بهره‌مند شوند.

 

روش تمثیل نوعی آموزش حکمت‌آمیز است که با بهره‌گیری از مثال و مثل تلاش می‌شود تا حقیقتی به ذهن افراد نزدیک گردانیده شود و مخاطب بتواندتصور و فهمی از حقیقت پیدا کند. در آیات قرآن این اصل مورد تاکید است و خداوند مسائل و مطالب را در این قالب نیز بیان می‌کند که گاه این مثال‌ها بسیار ساده و پیش‌پا افتاده است؛ چنانکه برای بیان برخی از حقایق حتی از مثال پشه نیز استفاده می‌شود.

 

خداوند در آیه 43 سوره عنکبوت و 21 سوره حشر می‌فرماید: و تلک الأمثال نضربها للناس؛ این مثلها را برای مردم می‌زنیم. البته در همین آیات بیان شده که هدف از بیان مثال، توقف در مثال نیست، بلکه هدف آن است تا مردم آن را مقدمه و ابزاری برای تفکر قرار دهند و یا عالمان در آن تعقل نمایند و حکمت‌ها و مطالب دقیق را از آن استخراج کرده و به دست آورند.

 

البته بسیاری از مردم در مثال توقف می‌کنند و از آنها عبور نمی‌کنند، چنان که برخی در مثال خداوند به پشه مانده و از آن عبور نکردند و همان مثال، ابزاری برای تله افتادن مردم شد و در دام شیطان گرفتار آمدند. (بقره، آیه 26)

 

از همین رو گفته شده در مثال مناقشه نکنید و از آن به عنوان پلی برای عبور و رسیدن به حقیقت استفاده کنید و یا گفته شده است: المثال یقربک من وجه و یبعدک من وجوه، مثال ازیک وجه شما را به حقیقت نزدیک می‌کند و از جهاتی شما را دور می‌سازد. انسان تنها باید وجه شباهت را بگیرد و آن را ابزاری برای رسیدن به حقیقت قرار دهد. به عنوان نمونه در آیات قرآن امثله بسیاری آمده است که برای تبیین حقایق حکیمانه و مطالب عالی و بلند معرفتی استفاده شده است؛ چنان که خداوند رستاخیز زمین را مثالی برای خروج انسان در قیامت از گورها و رستاخیز جانها معرفی کرده است؛ اما شکی نیست که تفاوت‌های بسیاری میان رستاخیز زمین و رستاخیز جان وجود دارد و نمی‌توان گفت همان‌طوری که گیاه در بهارها با باران بهاری جان می‌گیرد، به همان شکل به تمام و کمال رستاخیز جان در قیامت خواهد بود. (فاطر، آیه 9؛ ق، آیه 11؛ زخرف، آیه 11؛ فرقان، آیه 49)

 

همچنین تمثیلات دیگری در قرآن است که می‌توان به آیه 17 سوره رعد، 25 و 45 سوره ابراهیم، 35 سوره نور، 21 سوره حشر و مانند آنها اشاره کرد؛ اما هیچ یک به معنای آن نیست که تمام حقیقت در مثال، وجود دارد و شخص با مثال، تصوری دقیق از ممثل له و چیزی که مقصود و مراد مثال است، به دست خواهد آورد. به عنوان نمونه نور حسی با نوری که خداوند در آیه 35 سوره نور بیان کرده بسیار متفاوت است. همچنین خداوند ایمان و قرآن را به نور تعبیر کرده است که تفاوت ماهوی آن با نور حسی مشهود و ملموس است.

 

شباهت خواب و مرگ و بیداری و رستاخیز

امام باقر(ع) بر اساس روش قرآن به تمثیل تمسک جسته است تا حقیقت مرگ و رستاخیز جان‌ها را بیان کند. ایشان می‌فرماید: در نصایح لقمان به پسرش، این است که گفت: پسرم! اگر درباره مرگ تردید داری، خواب را از خود دور کن، که نخواهی توانست؛ و اگر درباره رستاخیز تردید داری، بیدار شدن از خواب را از خود دور کن، که نخواهی توانست؛ زیرا اگر اندیشه کنی، آنگاه می‌دانی که جان تو در دست دیگری است و همانا خواب، به منزله مرگ است و بیداری پس از خواب، به منزله برانگیخته شدن پس از مرگ. (قصص الانبیا، ص 190 ح 239؛ بحارالانوار، ج 13 ص 417)

 

در روایات اسلامی آمده است که خواب برادر مرگ است: فان النوم اخ الموت (بحارالانوار، ج 73 ص 189) این بدان معناست که شباهت بسیاری میان مرگ و خواب است که می‌توان از این شباهت برای فهم بهتر مرگ و رستاخیز بهره برد. خداوند در آیه 42 سوره زمر می‌فرماید: خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز می‌ستاند و نیز روحی را که در موقع خوابش نمرده است قبض می‌کند. پس آن جانی را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه می‌دارد و آن دیگر جانها را تا هنگامی معین به سوی زندگی دنیا بازپس می‌فرستد. قطعا در این امر برای مردمی که می‌اندیشند نشانه‌هایی از قدرت خداست.

 

بنابراین، کسانی که در مسئله خواب و بیداری دقت کنند، می‌توانند حقیقت مرگ و رستاخیز را نیز به دست آورند. در این آیه می‌فرماید که خداوند است که جان را توفی می‌کند و به طور کامل هنگام خواب می‌گیرد ولی برخی از جان‌هایی که حکم مرگ برای آنان نوشته شده نگه داشته می‌شود و آن جان‌هایی که اجل مسمی و معین آنان فرا نرسیده دوباره به سمت بدن‌ها بازگردانده می‌شود.

 

پس انسان‌ها در هر خوابی که دارند مرگی را تجربه می‌کنند. با این تفاوت که در مرگ واقعی، جان اجازه بازگشت به سمت بدن را ندارد و ارتباط میان جان و بدن قطع می‌شود، اما در برخی جانها این قطعی موقت پایان یافته و روح به تن باز می‌گردد.

 

از سوی دیگر، در این آیه بیان شده که انسان هیچ اختیاری در رفتن و آمدن روح به بدن ندارد و این خداوند است که می‌گیرد و می‌فرستد. پس انسان همان‌طوری که اختیاری ندارد تا خواب و بیداری را از خود دور کند نمی‌تواند مرگ و رستاخیز را از خود دور سازد. از همین رو امام باقر(ع) تلاش می‌کند تا هرگونه اما و اگر و شکی را از اذهان نسبت به حقیقت و واقعیت مرگ و رستاخیز بزداید.

 

تقاضای بازگشت به دنیا و پاسخ خدا

از آیه 42 سوره زمر و حدیث امام‌باقر(ع) این معنا نیز به دست می‌آید که انسان‌ها هر روز پاسخ مثبت به درخواست بازگشت به دنیا را از سوی خداوند دریافت می‌کنند و خداوند این‌گونه به انسان‌ها مهلت می‌دهد تا جبران مافات کرده و اشتباهات و خطاهای خودشان را جبران نمایند.

 

خداوند در آیات 99 و 100 سوره مومنون می‌فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا آنها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ تا آنگاه که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می‌گوید: «پروردگارا، مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهاده‌ام کار نیکی انجام دهم. نه چنین است، این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.

 

زمانی این درخواست‌ها مطرح می‌شود که دیگر اجل مسمی و معین آمده و مرگ قطعی، او را به عالم برزخ برده است. در این زمان دیگر راه بازگشتی نیست تا شخص جبران گذشته کند.

 

علت درخواست بازگشت را می‌بایست در آیات 19 تا 21 سوره ق دید که خداوند در آنجا نقل می‌کند: و سکرات مرگ، حقیقت را به پیش آورد این همان است که از آن می‌گریختی! و هرکسی می‌آید در حالی که با او سوق دهنده و گواهی‌دهنده‌ای است به او می‌گویند: «واقعا که از این حال سخت در غفلت بودی. ولی ما پرده‌ات را از جلوی چشمانت برداشتیم و دیده‌ات امروز تیز است.»

 

پس وقتی مرگ آمد و شخص محتضر، با حقایق مرگ آشنا شد و پرده‌ها کنار رفت، در آنجا می‌یابد که گرفتار خسران بوده است و دنیا پرده غفلت بر او افکنده و او را به خود سرگرم کرده بود.

 

اکنون که دوزخ را در مقابل خود می‌بیند (تکاثر، آیات 6 و 7) و چشم برزخی به اراده الهی باز شده است، خود را مغبون می‌یابد و می‌خواهد بازگردد تا جبران کند، اما راه بازگشت بسته است.

 

در حقیقت خداوند هر روز پس از هر خواب و بیداری به او مهلت داده بود، ولی او درس نگرفته و همان مسیر باطل دیروز خود را ادامه می‌داده است.

 

به سخن دیگر، ما هر روزه در هنگام خواب وقتی به عوالم بالا برده می‌شویم، اعمال خود را می‌بینیم و با دوستان و دشمنان و چهره ملکوتی اعمال خود مواجه می‌شویم. در آنجا درخواست بازگشت و اصلاح اعمال می‌کنیم و از خداوند می‌خواهیم ما را بازگرداند تا جبران گذشته کنیم.

 

از همین رو وقتی بیدار می‌شویم از یک سو خوشحال هستیم که بیدار شده و بازگشته‌ایم و از سوی دیگر غمگین هستیم، زیرا چهره اعمال خودمان را دیده و مشکلات آن را به شکلی تجربه کرده‌ایم. اما جالب این است که درس نمی‌گیریم و دوباره دچار غفلت شده و با گرفتاری زینت‌های دنیوی پا در دام شیطان نفس و وسوسه‌های ابلیسی می‌گذاریم و شیطنت خود را ادامه می‌دهیم.

 

بنابراین خداوند هر روز به تقاضای بازگشت ما به سوی دنیا و انجام عمل صالح پاسخ مثبت می‌دهد تا در قیامت و پس از مرگ و اجل مسمی بهانه‌ای نداشته باشیم و حجت را بر ما تمام کرده باشد. ما در عالم خواب و رویا فهمیدیم که دست و پای عمل ما بسته است؛ از همین رو نمی‌توانیم کاری را که اراده کرده‌ایم انجام دهیم؛ چرا که در خواب اراده از ما سلب شده است.

 

در روایاتی از امیرمومنان علی(ع) آمده است: و ان الیوم عمل و لا حساب، و غدا حساب و لا عمل؛ امروز دنیا جای عمل است و حسابرسی نیست و فردا در قیامت حسابرسی است و جای عمل نیست. (نهج‌البلاغه، خطبه 42؛ و نیز نگاه کنید: شرح نهج‌البلاغه ابن عبده، ج 1) پس در قیامت ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. از همین رو کسی که ایمان نیاورده، در قیامت ایمان نمی‌آورد با آنکه حقیقت بر او آشکار می‌شود؛ زیرا قیامت جای عمل نیست که از جمله آن اعمال، ایمان است.

پس اگر می‌خواهیم عملی صالح داشته باشیم که از جمله آن ایمان است، باید در همین دنیا داشته باشیم و اگر مرده باشیم مانند کسی که خواب رفته دیگر اراده و اختیاری ندارد و نمی‌تواند کاری برای خودش انجام دهد./998/102/ب3

 

منبع: روزنامه کیهان

 

ارسال نظرات