مرحوم آیت الله فاضل فوق العاده بصیر و تیز بین بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله هادوی تهرانی استاد درس خارج حوزه علمیه به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی در درس خارج فقه گفت: مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی فوق العاده بصیر و تیز بین بودند. بعضی از چیزها که ایشان موقع حیاتشان میگفتند، الآن حکمتش را می فهمیم.
وی افزود: یکی از خصوصیات مرحوم آقای فاضل که خیلی خصوصیت عجیبی بود، این بود که به تعبیر یکی از آقایان فضلا «رفیق» بود! خیلی رفیق بود! و هیچ تعبیری بهتر از این نمیتوان گفت. من شاگرد مرحوم آقای فاضل به معنای متعارف نبودم. یک جلسه در درس ایشان شرکت کرده بودم و قسمتی از درسهای ایشان را به دلیلی، با نوار استفاده کردم. اما بیش از سایر اساتیدم، خدمت ایشان میرفتم و ارتباطم با ایشان از همه بیشتر بود و این به خاطر همان حالت رفاقتی بود که ایشان داشت و در این جهت فوق العاده بودند.
آیت الله هادوی تهرانی اطهار داشت: ایشان اهل این نبود که خودش را زاهد و عابد نشان دهد؛ اصلاً این طور نبود؛ در عین حال فوق العاده بصیرت داشتند؛ معرفت داشتند. بعضی از چیزها که ایشان آن موقع میگفتند، الآن حکمتش را میبینیم. چه تیز بین بودند. بعضی چیزها را ما نمیتوانستیم ببینیم، اما ایشان میدید و میفرمود! خیلی در شناخت افراد خیلی باهوش بود و خیلی سریع میفهمید طرف چه کاره است.
استاد درس خارج حوزه علمیه خاطرنشان کرد: در آراء سیاسی و اجتماعی خیلی مستقل و خیلی حُرو آزاد بودند. برای خودش مبنا داشتند. مثل برخیها نبود که دو نفر میروند پیش شان یک چیز میگوید و دو نفر دیگر میروند، چیز دیگری میگوید! مذبذب نبود، بلکه محکم بود. شجاع بود. در لحظات حساس اقداماتی میکرد که در آن لحظات این اقدامات برای جایگاه ایشان پر خطر محسوب میشد، ولی ایشان با جرات میآمد و آن کاری که به نظر خودش درست بود را انجام میداد. گاهی به من میگفت که من دیدم فلان کار را فقط من میتوانم انجام دهم و هیچ کس دیگر نمیتواند؛ به همین دلیل خودش میآمد به میدان و با جرات هم میآمد و انجام میداد.
آیت الله هادوی تهرانی تصریح کرد: خداوند متعال به ایشان برکت داده بود. ایشان وقتی از دنیا رفت، سن زیادی نداشتند. در سال 1386 که مرحوم شدند، هفتاد و شش سال داشتند. نسبت به برخی از بزرگان که هستند صد سال و نود سال ـ خداوند حفظشان کند ـ از لحاظ سن کوچک تر بودند، ولی فوق العاده مرجعیت ایشان توسعه داشت و این به سبب برکتِ خداوندی بود؛ چون مرجعیت واقعی دست خدا است. واقعاً این مرجعیت را در قلب و افکار دیگران داشت، نه صرفاً اسم و رسم مرجعیت باشد./1325/پ203/ج