۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۸
کد خبر: ۳۰۴۶۷۵
آیت‌الله جوادی آملی:

رویاهای صادقه نشان از شنوا بودن گوش قلب افراد است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که اگر کسی به قله قلب و عقل برسد او در دنیا زندگی نمی‌کند و آخرتی می‌شود، اظهار کرد: دنیا ظرفیت آن را ندارد که قلب و عقل انسان را در خود جای بدهد، امام علی(ع) می‌فرماید از فرزندان آخرت باشید و در آن جا زندگی کنید.
آيت الله جوادي آملي

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، امروز سه‌شنبه در درس خارج تفسیر خود در مسجد اعظم در تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه شوری گفت: تا کنون روشن شد که کلمه یا کلام الهی دو قسم است، یک قسم تکوینی است، موجودات خارجی همه کلمات الهی هستند مانند حضرت عیسی(ع) که از او به عنوان کلام الهی نام برده شد و یک قسم کلام اعتباری است، همچون الفاظ قرآن کریم و سایر کتاب‌های آسمانی، این‌ها امور اعتباری هستند و گاهی سریانی یا عربی می‌شود.
وی افزود: گاه یک کلمه در میان یک ملت معنای بسیاری دارد، اما در میان نژادهای دیگر معانی بسیاری داشته باشد، مانند کلمه عین در عربی که معانی بسیاری دارد اما در دیگر ملت‌ها معنایی نداشته باشد، پس این قسم کلام اعتباری است، چون قرارداد و اعتبار است، در آن مرتبه که قرآن علی حکیم است، این قراردادها راه ندارد، آن که در آغاز سوره زخرف آمده است، قرارداد راه ندارد، در موطن انسانیت که جای قرار داد است، آن معانی با این الفاظ ارتباط برقرار می‌کند.
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان این که خارج از محدوده انسانیت اعتبارات نیست، تا آن معانی را با الفاظ و کلمات بیان کند، خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم(ص) نیز یا بلاواسطه یا مع‌الواسطه در درون نفس خود دریافت می‌کند، بیرون از نفس پیامبر اکرم(ص) این‌ها نه عبری و نه عربی است، بلکه «من لدن علیم حکیم» است اما وقتی وارد نفس پیامبر(ص) شد، تبدیل به «عربی مبین» می‌شود.
وی با اشاره به آیه «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَآئِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًۭا فَیُوحِىَ بِإِذْنِهِۦ مَا یَشَآءُ ۚ إِنَّهُۥ عَلِىٌّ حَکِیمٌۭ ﴿٥١﴾»، اظهار کرد: از پشت پرده این نیست که آن شجر که پرده است حرف بزند، مسأله «من وراء حجاب» نه یعنی این که آن حجاب حرف می‌زند، بلکه وجود مبارک حضرت موسی(ع) از لا به لای این درخت این سخنان را می‌شنود، از پرده درخت این حرف‌ها را می‌شنود.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که بین نزول و انزال یک تفاوت حقیقی نیست، خاطرنشان کرد: اگر به فاعل اسناد دهیم می‌شود انزال و اگر به قابل اسناد دهیم می‌شود، نزول، وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نه در لفظ و نه در معنا دخیل است،‌ منتها در حیطه نفس آن حضرت این پیوند بین حقیقت و اعتبار صورت می‌پذیرد.
وی در پاسخ به پرسشی درباره این که مخلصین چگونه از دنیا منقطع می‌شوند، ادامه داد: ما بدنمان در دنیا است، بخشی از روح میانی ما در دنیا است و گرنه اگر کسی به قله قلب و عقل برسد او در دنیا نیست، یک بیان نورانی از حضرت امام حسین(ع) هست که گویا ما اصلا در دنیا زندگی نمی‌کنیم، دنیا آن ظرفیت را ندارد که قلب و عقل را جا بدهد، در بیانات نورانی امام علی(ع) در خطبه متقین درباره اهل تقوا هست که آن‌ها اصلا در این دنیا زندگی نمی‌کنند، امام علی(ع) می‌فرماید از فرزندان آخرت باشید.
بحث درباره حادث یا قدیم بودن قرآن
استاد درس اخلاق حوزه علمیه قم گفت: با اشاره به این که در جریان کلام خدا بین اشاعره، معتزله و حنابله فرق جدی است، فخر رازی می‌گوید در این که خداوند متکلم است حرفی نیست اما هر کدام از این فرقه‌ها یک نوع فکر می‌کنند، برخی از این «من وراء حجاب» استفاده کرده‌اند که خداوند مکانی دارد، آن‌ها خیال کردند که خداوند پشت این حجاب نظیر شجر است، گروه مجسمه همچون توهم بیجایی دارند، مستمع و مخاطب پشت این حجاب حرف خداوند را می‌فهمد.
وی ادامه داد: معتزله می‌گویند اگر خداوند دیدنی بود ما قسم چهارمی از کلام هم داشتیم، در حالی که ظاهر این آیه حصر است و نشان می‌دهد که ما این سه قسم را بیشتر نداریم، این استدلال را فخر رازی ابطال می‌کند، خداوند با چشم دیده نمی‌شود، چشم‌ها او را درک نمی‌کنند، این جزو حقایق ثابت است و در همه نشأت صحیح است و سخن معتزله از این جهت تام است.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با بیان این که وقتی عقل نباشد به جای این که به دنبال غدیر بروند به دنبال سقیفه می‌روند، اظهار کرد: فخر رازی با حنابله به شدت برخورد می‌کند، زیرا می‌گوید آن‌ها قائل هستند که این کلمات با همین وضع قدیم هستند و بحث خود را با آنان شرح می‌کند، مرحوم کلینی می‌فرماید قطب فرهنگی جامعه و یک ملت را عقل تشکیل می‌دهد که بعد کتاب عقل را شروع به نوشتن می‌کند، این کلمات قرآن مخلوق و حادث است و هیچ چیزی غیر از ذات اقدس اله قدیم نیست اما آن «لدینا لعلی حکیم» به عنوان فیض او دائم است.
وی با اشاره به آیه «وَکَذَ‌ٰلِکَ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ رُوحًۭا مِّنْ أَمْرِنَا ۚ مَا کُنتَ تَدْرِى مَا ٱلْکِتَـٰبُ وَلَا ٱلْإِیمَـٰنُ وَلَـٰکِن جَعَلْنَـٰهُ نُورًۭا نَّهْدِى بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّکَ لَتَهْدِىٓ إِلَىٰ صِرَ‌ٰطٍۢ مُّسْتَقِیمٍۢ ﴿٥٢﴾»، ابراز کرد: ما فرشته‌ای را که روحی از امر ما است بر قلب تو نازل می‌کنیم، وقتی وارد قلب حضرت شد این کلمات را می‌خواند، حضرت پیامبر(ص) از گوش ظاهر نمی‌شنود بلکه از گوش باطن و قلب می‌شنود و به زبان ظاهر می‌آورد، وارد قلب می‌شود و این آیات را می‌خواند، این گوش قلب در درون ما هم هست، خیلی از ماها رؤیاهای صادقه یا نیمه صادقه داشته‌ایم، بدن ما خوابیده است و گوش ما بسته است، با یک گوش دیگر و با یک زبان دیگری صحبت می‌کنیم.
وحی سبب آموزش کتاب و ایمان
استاد درس خارج حوزه علمیه قم اظهار کرد: برای انبیا و اولیا در زمان بیداری همچون حالتی هست که فرمود این‌ها وارد قلب شما می‌شوند و این کلمات را برای شما می‌خوانند، البته جمع بین دو حالت هست که هم از گوش ظاهر و هم از گوش قلب بشنوند، فرمود ما این را به حق فرستادیم، این پیچیده به حق است و هیچ راهی برای باطل آن نیست، سهو و نسیان نیست، ما به حق گفتیم و آن را به حق نازل کردیم، گر چه در عالم دیگر این چیزها را یادتان دادیم اما در عالم طبیعت نمی‌دانستید که وحی و ایمان و کتاب چیست؟ اگر تعلیم الهی نبود شما این‌ها را نمی‌دانستید.
وی ادامه داد: فرمود شما بدون وحی الهی نه از ایمان و نه از وظیفه انسان با خبر بودید، به شما گفتیم که مردم را هدایت کنید، کسانی که هدایت شما را پذیرفتند و جلو آمدند بعد از آن یک هدایت پاداشی دارند، و گرنه «هدی للناس» است، اما در ادامه می‌فرماید «إن تطیعوه تهتدوا»، یا «من یؤمن بالله یهد قلبه»، آن که به خداوند ایمان آورد خدا قلب او را هدایت می‌کند، پس این دو هدایت تکرار نیست، این هدایت پاداشی است، تو راهنمایی و سخنرانی می‌کنی، آن‌ها که حرف تو را پذیرفتند، در صراط مستقیم می‌آیند.
حضرت آیت الله جوادی آملی با یادآوری آیه شریفه صِرَ‌ٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِى لَهُۥ مَا فِى ٱلسَّمَـٰوَ‌ٰتِ وَمَا فِى ٱلْأَرْضِ ۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِیرُ ٱلْأُمُورُ ﴿٥٣﴾ خاطرنشان کرد: این صراط راه الهی است که همه چیز در آن است، اگر کسی بخواهد از همه چیز با خبر باشد باید در این راه بیاید، هر چه بخواهی در این راه است، عرش و کرسی، لوح و قلم و هر چه بخواهی بشناسید در این راه است، حالا این صراط که سیر است، پایان این سیر صیرورت و شدن است، پایان مسیر صیرورت به سوی خداوند متعال است./914/پ201/ج
ارسال نظرات