۳۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۳
کد خبر: ۲۸۹۶۹۶
به مناسبت روز عرفه و عید سعید قربان؛

از حسین وارث آدم تا ابراهیم پدر ایمان/ عرفه و قربان، آوردگاه عبودیت در آستان جانان

خبرگزاری رسا ـ چه حکایت لطیف و اشارت ظریفی است در اینکه «عرفه» مقدمه‌ای بر «قربان» می‌شود و نام حسین(ع) در آوردگاه زیارت ناب و تابناکش در عرفه، تمرین دلدادگی و رمز ورود بر قربان، عید ایمان می‌گردد و از باب الحسین(ع) است که نوآموزان ایمان و عبودیت، به بارگاه ذبح تعلقات مادی خویش در آستان جانان، بار می‌یابند.
عرفه

ابراهیم(ع) را پدر ایمان خوانده‌اند؛ او که در زیر پرهیبی از شکوه و شیدایی و قطع تعلق از ماسوی الله، به تصویرگری یکی از ماندگارترین و عاشقانه‌ترین تصاویر خلقت بر آستان جانان نائل آمد و از خوف و تردید و شک و سؤال برگذشت و به ساحل امن دلدادگی و سرسپردگی بر حرم حق آرمید.

و عید قربان رسمی است که تا همیشه تاریخ و از فراسوی ازل تا ماورای ابد با نام و یاد ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بر مدار عبودیت ماند.


ابراهیم(ع) از خود و عشقش؛ از هستی‌اش؛ از فرزندش گذشت تا به مقام قرب حق و منزلت عشق رسد و در این مسیر، تاریخی از ابراهیم‌های زمان از ابراهیم ادهم تا ابراهیم همت تصویر شد.

 

 

پدر ایمان در مصاف با خویش و عشق؛ ذبح خود در بارگاه جانان

 

ابراهیم به قربانگاه خود رفت؛ او فرزند خویش را به مصاف با تعلق ماسوی الله برد و در این مسیر اگر حتی خویشتن را به مذبح سپرده بود کم بود؛ او اسماعیل را به فرمان حق، بر تیغ حقیقت سپرد تا در رگ حیاتش، خون رهایی و آزادگی و عبودیت جاری شود؛ کسی را که از جان شیرین خویشتن، دوست تر می‌داشت.


و قربان عیدی است بر این رسم و بر این مناط؛ قربان عید همه اهل ایمان است.


و چه حکایت لطیف و اشارت ظریفی است در اینکه «عرفه» مقدمه‌ای بر «قربان» می‌شود و نام حسین(ع) در آوردگاه زیارت ناب و تابناکش در عرفه، تمرین دلدادگی و رمز ورود بر قربان، عید ایمان می‌گردد و از باب الحسین (ع) است که نوآموزان ایمان و عبودیت، به بارگاه ذبح تعلقات مادی خویش در آستان جانان، بار می‌یابند.

 

عرفه و قربان؛ روزهای خطیر انسان در آوردگاه ایمان

 

چه روزهای خطیر و حیاتی و حساس و نفس برده‌ای است عرفه و قربان؛ ورود به میدان عبودیت از فراز تاریخ و با کلمه رمز حسین(ع) و آنک یاد و نام ابراهیم(ع) که به مدد دعای ناب و تابناک سالار عاشقان و سید شهیدان، می‌شود پدر ایمان و بر چکاد دردانگی و آزادگی و گمشدن در نور حق، نماد عبودیت.


انسان در صافی عرفه و در غربال قربان به مدد مناسک این دو روز عزیز، تولدی دوباره می‌یابد و شوری ناب در تار و پودش نقش می‌بندد.

 

رقص واژه در آسمان معنا و تپیدن قلب هستی در کالبد عبودیت خدا همان ارمغانی است که عرفه و قربان برای انسان تدارک دیده و او را به بینایی و رهایی و آزادی فرامی خواند.

 

 

حسین! ای شاعر نغزترین دلسروده انسان در هستی عاشقانه‌اش

 

چه زیبا فرمود در طلیعه این رهایی و بالیدن در بهار این همسرایی، نام و یاد خدایی را که ملکوت همه چیز در ید قدرت اسوت؛ و در این معاشقه پرمغز و نغز، چه ترنمی پدید آورد مولای عاشقان: «اَلْحَمْدُ لله الَّذی لَیسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفی عَلَیهِ الطَّلایـعُ وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازی کلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کلِّ قانعٍ وَراحِمُ کلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْکرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ...؛ خدای را سپاس که برای حکمش برگرداننده‌ای و برای بخشش بازدارنده‌ای و همانند ساخته‌ای ساخته هیچ سازنده‌ای نیست و او سخاوتمند وسعت بخش است، انواع مخلوقات را پدید آورد و ساخته‌ها را با حکمتش محکم نمود، طلیعه‌ها بر او پوشیده نمی‌ماند و ودیعه‌ها نزد او ضایع نمی‌شود پاداش دهنده هر سازنده و بی‌نیازکننده هر قناعت‌گر و رحم‌کننده بر هر نالان و فرو فرستنده سودها و نازل‌کننده کتاب جامع با نور درخشان است، او شنونده دعاها و دورکننده بلاها و بالابرنده درجات...»

 

عید اضحی؛ عید خون؛ عید انسان؛ عید جنون

 

آری؛ عید قربان، عید اضحی و عیدخون. معاشقه ای از تسلیم و رهایی در بارگاه الهی.


آزمایش و اطمینان؛ عزم و رزم؛ جهاد و شهود؛ ابراهیم و اسماعیل و تصویر افتخار آفرینی که خلق و خالق را به هم در می‌آمیزد و «فَلَمّا اَسْلَما وَتَلّهُ لِلجَبینِ وَنادَیناهُ اَنْ یا اِبراهیم، قد صدّقت الرّؤیا انّا کذلک نجزِی المحسنین؛ ...هان ای ابراهیم به خوبی انجام وظیفه کردی و ما نیکوکاران را این چنین پاداش خواهیم داد.»

 


باری؛ تاریخ و روایت راوی صادق حق چنین می نگارد بر صفحه زرین افتخارات بشریت که «چون شب هشتم ذی الحجه(یوم الترویه) فرا رسید، حضرت ابراهیم بعد از انجام وظائف عبادی، سر بر بالین استراحت نهاد و در خواب به او ندا شد:
«ای خلیل گر تشنه وصال مائی برخیز و با کارد تیز فرزند دلبند خود را قربانی کن!» ابراهیم از هیبت این خطاب بیدار شده و با خود گفت آیا این امر رحمانی است یا وسوسه شیطانی؟ شب عرفه نیز همان خواب را دید ودر شب نحر(عید قربان) نیز همین خواب را دید و یقین او زیاد شد و صبح روز عید قربان ابراهیم خلیل با همسرش هاجر وداع کرده و با اسماعیل از خانه به سوی منی روی نهادند. وقتی به منی رسیدند، جریان خواب خود را به فرزندش بازگو کرد و اسماعیل در واکنش به این سخن پدر چنین گفت: ای پدر بزرگوار من اگر هزار جان داشتم، همه را به فرمان الهی قربان می‌کردم و تسلیم امر الهی می‌شدم.


ابراهیم چون در منی به جمره اول رسید، شیطان آمد که او را تعرض کند، هفت سنگ به سوی او انداخت و در جمره دوم و سوم هم هفت سنگ پرتاب کرد. این رمی جمرات ثلث از جمله مناسک حج شد. پس هنگامی که پدر و پسر حکم خدا را گردن نهادند، ابراهیم پیشانی پسر را بر زمین نهاد و تیغ تیز بر حلق او گذارد اما ذره‌ای از پوست و گوشت و رگ او بریده نشد و سرانجام از طرف حق سبحانه و تعالی ندا آمد که عمل ابراهیم مقبول درگاه ما شد و آنرا پسندیدیم.»


چه شگرف و شرنگ؛ چه باشکوه و بلند؛ چه عظیم و قدیر؛ چه رعب آور و خطیر؛ چه تأمل زا و درنگ آلود؛ آن ندا و این صدا؛ آن خطور و این خدیر؛ در تهافتی از جنس آدم و فرشته؛ وسوسه ای از نور ناب و خاطر تراب؛ ابراهیم ای پدر ایمان! بشتاب!

 

سر دلبر در کلام مولای سخن و امیر بیان؛ فراغ دل و فراق یار

 

از این یادآوری تاریخی برگذریم و به مناسک عرفه و قربان روی آوریم:


امام صادق (ع) فرمود: «امام علی (ع) دوست داشت چهار شب از سال، خود را فارغ نماید؛ شب اول رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان»
در المراقبات در این باب می‌خوانیم که:


«منظور از فراغت، فراغت برای عبادت در آن با زنده نگهداشتن آن باشد. بلکه به قرینه احادیث مشابه ظاهراً منظور همین است. زنده نگهداشتن آن عبارت از فارغ ساختن نفس، قلب و اعضای بدن در خدمت به خداوند متعال است، به این صورت که دل او در یاد خدا بوده، بدنش مشغول فرمانبرداری و عبادت خدا بوده و در طول شب هیچ چیزی حتی مناجات، او را از خداوند غافل ننماید؛ مگر اینکه مشغول شدن به این مناجات نیز برای خدا و به خاطر او باشد، که این مطلب اولین درجه مراقبت است.»

 


آری؛ فراغت از غیر و ماسوی الله و روی گرداندن در وادی خدا، آمدن به بارگاه حق و بر تن کردن جامه عبودیت، طی کردن سلوک عرفان عرفه و قربان با نماز و راز، با قربانی و دعا و با زیارت حضرت اباعبدالله (ع) ذره وجود ما را به سوی نور ناب و تابناک «او» خواهد کشید.


تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

بر جهان تکیه مکن ور قدحی می‌داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

 

الهی...‍!

 

و پایان این نگارگری عاشقانه و عارفانه جرعه ای دیگر از کلام ناب و تابناک حضرت اباعبدالله (ع) در دعای عالی اعلای عرفه:


اِلهی حَقِّقْنی بِحَقائِقِ اَهْلِ الْقُرْبِ وَاسْلُکْ بی مَسْلَکَ اَهْلِ الْجَذْبِ اِلهی اَغْنِنی بِتَدْبیرِکَ لی امعَنْ تَدْبیری وَبِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیاری وَاَوْقِفْنی عَلی مَـراکِـزِ اضْطِراری اِلـهی اَخْرِجْنی مِنْ ذُلِّ نَفْسی وَطَهِّرْنی مِــنْ شَکّـی وَشِرْکی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسی بِکَ اَنْتَصِرُ فَانْصُرْنی وَعَلَیْکَ اَتَوَکَّلُ فَلا تَکِلْنی وَاِیّاکَ اَسْئَلُ فَلا تُخَیِّبْنی وَفی فَضْلِکَ اَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنی وَبِجَنابِکَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنی وَبِبابِکَ اَقِفُ فَلا تَطْرُدْنی... .


خدایا مرا به حقایق اهل قرب محقق کن، و به راه و روش اهل جذب ببر، خدایا به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم، و به اختیارت از اختیارم بی‌نیاز گردان، و مرا به مواضع بیچارگی‌ام آگاه کن، خدایا مرا از خواری نفسم نجات ده، و از شک شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم، از تو یاری می‌جویم، پس مرا یاری ده، و بر تو توّکل می‌کنم، پس مرا وامگذار، و از تو درخواست می‌کنم. پس ناامیدم مکن، و در فضل تو رغبت می‌نمایم، پس محرومم مگردان، و خود را به تو منسوب می‌کنم، پس دورم مکن و در آستانه تو می‌ایستم پس مرانم ... .

 

دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان

 

منابع و پی نوشت‌ها:


ملکی تبریزی، میرزا جواد، المراقبات.
قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه هادی شرفی تبریزی.
امام خمینی، مناسک حج، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
دیوان حافظ شیرازی.

 

/1327/704/ر

ارسال نظرات