چهره ابلیس را بزک نکنید
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انتقاد شدید رهبر معظم انقلاب از کسانی که سعی میکنند چهره بدتر از ابلیسِ امریکا را فرشته نجات جلوه دهند.
این شاید بخشی از مهمترین بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب بود که افشاکننده حرکت خزنده اخیر تجدید نظر طلبان برای عادیسازی روابط ایران و امریکا است؛ موضوعی که تازگی ندارد و پیشتر نیز ایشان در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر به انتقاد از بزک کردن رسانهای چهره هیولایی امریکا پرداختند و آن را خیانت به ملت معرفی کردند.
این هشدارهای صریح مقام معظم رهبری در حالی است که مدتها است برخی چهرههای حاضر در جریان تجدیدنظر طلب میکوشند که به بهانه گفتوگوهای ایران و امریکا بر سر موضوعات هستهای، پای سایر موضوعات را نیز به این میز بکشانند و بکوشند به زعم خود این معضلات را نیز با کدخدا حل و فصل کنند و همچون کوبا با افتتاح سفارت این کشور در خاک ایران به خصومتها پایان دهند. این در حالی است که ایرانیان 62 سال خاطراتی بسیار تلخ را از کودتا گرفته تا حمایت از رژیم بعثی در جنگ با ایران و در نهایت تحریمها از ایالات متحده در ذهن خود دارند و قرار نیست به سادگی آنچه که تجدیدنظر طلبان میپندارند، حاضر به حل و فصل موضوعات شوند. اگرچه در این میان رسانههای اصلاحطلبان که حالا خود را شریک آنچه که در جریان مذاکرات هستهای به دست آمده میدانند، تلاشهای گستردهای را آغاز کردهاند تا به جامعه اینگونه القاکنند که ایالات متحده این روزها، زمین تا آسمان با امریکای سالهای گذشته تفاوت دارد و این توافق باعث تغییری بنیادین در رویکرد این حکومت با جمهوری اسلامی ایران شده است؛ تغییری که قرار نیست دیگر به فکر دشمنی با جمهوری اسلامی ایران باشد و اندیشه استحاله تفکرات انقلاب اسلامی در آن جایی ندارد. نکته مهم دیگر در خصوص این جریان تجدیدنظرطلبان که میکوشند «چهره بدتر از ابلیسِ امریکا را فرشته نجات جلوه دهند» آن است که آنان فراموش کردهاند که تخاصم ایران و امریکا قدمتی به بلندای عمر نظام جمهوری اسلامی و حتی فراتر از آن دارد و قرار نیست با چند روز مذاکره، این روابط عادی شود. تمام اینها نیز در حالی است که هنوز تغییری در سیاستهای خصمانه امریکا در قبال کشورمان دیده نمیشود و قطعاً اگر مردم ایران روزی بخواهند به سیگنالهای مذاکره با ایالات متحده پاسخ بدهند، بیشک به دنبال یافتن نشانهای از تغییر در مواضع ایالات متحده در قبال ایران خواهند بود؛ تغییری که رکن اصلی آن عذرخواهی رسمی از ملت ما، به خاطر 36 سال جنایت و دشمنی در قبال کشورمان است.
برای درک بهتر موضوع به نمونه کوچکی از چنین اقداماتی اشاره میشود که در مصاحبه مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق با یکی از خبرگزاریها نمود پیدا کرده است. وی در این گفتوگو عنوان کرده است: «در کوتاهمدت در مناسبات ایران و امریکا اتفاق خاصی نخواهد افتاد. البته در دوره اوباما یک اتفاقاتی خواهد افتاد اما شاید اتفاق برجسته و مهمی نباشد، مانند موضوع انگلیس که به گشایش سفارت در تهران کشیده شد، به این گستردگی نباشد. اما قطعاً فضایی ایجاد خواهد شد که با بهبود روابط در حوزههایی پیش برویم و نهایتا دور از ذهن نیست که سفارت کشورها باز شود، چون کوبا پس از ٥٠ سال سفارتها را باز کرد ما هم در نهایت یک روزی به این خواهیم رسید اما در یک دوره میانمدت به یک تفاهمی خواهیم رسید». این درست نمونه قابل مشاهدهای از نگرانیهای اخیر رهبر معظم انقلاب است که حالا در سخنرانیهای ایشان نمود پیدا کرده و این خطر را به جریان انقلابی گوشزد میکند.
چرا امریکا قابل اعتماد نیست؟
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا ایالات متحده قابلاعتماد نیست و همواره در خصوص برقراری رابطه با این کشور نگرانیهای جدی در کشور وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این سؤال به بازخوانی جهتگیری کلی سیاست خارجی دولت امریکا در برابر ایران، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز میپردازیم؛ جهتگیری که اگرچه در قالبهای مختلفی بوده اما هدفی واحد به نام دشمنی با نظام جمهوری اسلامی و براندازی آن در تمامی قالبها وجود داشته است. واقعیت آن است که ایالات متحده در این راه از هیچ اقدامی که آن را مؤثر میدانستند، فروگذار نکردهاند. این اقدامات در دهه نخست انقلاب اسلامی، یعنی از سال 1357 تا سال 1367 بیشتر نظامی و سختافزاری بود که به عنوان مثال، میتوان از جنگ مخرب و خانمانسوز عراق به نمایندگی از امریکا علیه ایران به مدت هشت سال، تجهیز کامل تسلیحاتی و حمایت قاطع سیاسی از رژیم بعث عراق، رویارویی مستقیم ارتش امریکا با ایران در جنگ خلیج فارس، کودتای نظامی نوژه، حمله نظامی برای آزادسازی گروگانهای امریکایی، حمایت از منافقین در انجام ترورهای کور و ترور شخصیتهای عالیرتبه نظام مانند شهدای هفتم تیر، شهدای هشتم شهریور و شهدای محراب، تحریمهای نظامی و اقتصادی و بایکوت سیاسی در مجامع بینالمللی نام برد. این سیاست، رویکرد غالب دولت ایالات متحده امریکا در براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب بود.
امریکاییها پس از تحمل شکستهای پیدرپی و اذعان به ناکارآمدی این سیاست در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، از دهه دوم انقلاب، جهت حرکتهای تخریبی و براندازانه خود را به سوی پروژههای نرمافزاری تغییر دادند اما از دهه سوم و به طور مشخص از خرداد 1376 به بعد، این رویکرد وارد فاز جدیدی شد. هدف از اجرای این پروژهها اولاً تهیسازی نظام از اصول و ارزشهای حاکم بر جامعه دینی و انقلابی ایران و ثانیاً گسترش ناامنی و بیثباتی در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود.
واقعیت دیگر نیز آن است که امروز اگرچه به ظاهر ایالات متحده حاضر به پذیرش واقعیت هستهای کشورمان شده اما بدون شک در پس این رفتار، طرحی تازه برای نفوذ مستقیم در داخل کشور و پیگیری اهداف بلندپروازانه آنها پنهان شده است. بنابراین مرور همین اشارات کافی است تا خطر نفوذ ایالات متحده به یک دغدغه جدی برای رهبر معظم انقلاب تبدیل شود که در سخنرانیهای مختلف به آن اشاره کنند و در خصوصش هشدار جدی دهند و از قشر ناآگاه جامعه بخواهند که از بازی در این پازل خطرناک که سرنوشتی شوم را برای کشور به همراه خواهد داشت، بپرهیزند./998/د101.ی
منبع : روزنامه جوان