سبک زندگی دینی در آینه درس اخلاق استاد عابدی؛
بررسی مرض روحی و قلب سلیم در آموزههای دینی
خبرگزاری رسا - صحت قلب به یقینش است. در حدیث آمده است که کمترین چیزی که به مردم داده شده یقین است؛ پس آدمی که قلبش سالم باشد کم است و این نکته در سیر تحقق سبک زندگی اسلامی به لحاظ اخلاق و مبانی رفتاری قابل تأمل است.
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام عابدی در ادامه مباحث اخلاقی که پیرامون انسان سالم بود، به بیان آیاتی که کلمه"مرض" در آن بکار رفته و نکاتی راجع به قلب سلیم در آیهای از قرآن و روایاتی در ذیل آن پرداخت.
آیات مشتمل بر کلمه"مرض"
آیاتی که کلمه مرض در آن بکار رفته و مراد از مرض هم، مرض روحی است.
1- فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (بقره/10)
درباره منافقین که مشخص است منظور مرض روحی است.
2- فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ ... ؛ می بینی کسانی که دلشان مریض است، با عجله به سمت گناه میروند. (مائده52)
جایی که مجلس گناه باشد زود به آنجا میرود؛ فرض کنید اگر یک مجلس عروسی گناه باشد یا یک مجلس غیبت باشد، مشتاق است که آنجا برود. مشخص است که اینجا هم مرض روحی را میفرماید.
3- إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُم؛ منافقین و آنهایی که دلشان مریض است میگویند این مسلمانها دینشان فریبشان داده.(انفال/49)
یعنی نگاه منفی به مسلمان یا اسلام دارند.
اگر واو در آیه عطف تفسیر باشد؛ یعنی منافقین که مریض هستند و اگر هم عطف مباین باشد؛ یعنی منافقین و کسانی که مرض قلبی دارند هر دو این حرف را میزنند؛ یعنی هر دو را با هم ذکر کرده است.
4- وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (احزاب 12)
این آیه دقیقا شبیه آیه قبل است؛ منافقان و آنهایی که دلشان مریض است، میگویند که وعدههای خدا -نعوذ بالله- فریب است.
فرض کنید مثلاً قبل از انقلاب مردم یک طور مشکلات داشتند، مشکلات اخلاقی و اعتقادی زیاد بود، هیپیگری و پوچیگری بود؛ بعد از انقلاب هم جنگ و بعد از جنگ هم مسائلی دیگر. همان چیزی که در قرآن میفرماید: قالُوا أُوذینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ (اعراف/129)
بنی اسرائیل به حضرت موسی میگفتند تو که نیامده بودی، ما در سختی بودیم؛ حالا هم که آمدی باز هم مشکلات داریم. آن موقع فرعون اذیت میکرد، حالا هم گرانی و گرسنگی و قحطی .... .
این وعده خداست. آدمی که مریض است به این طور وعدهها اعتماد ندارد.
5- وَ أَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِم ؛ آدمهایی که مریضند وقتی قرآن بخوانند رجس و قذارتشان زیاد میشود. توبه/125
یک کسی از همین قم به مکه رفت؛ همین که خانه کعبه را میبیند، میگوید که این هم شد خدا که خانهاش این طوری است! این هم شد خانه!
این شخص طواف نمیکند و یک کافر تمام بر میگردد.
یک کسی کعبه را ببیند ایمانش زیاد میشود، یک کسی هم کعبه را ببیند رجسش زیاد میشود. یک کسی سیدی ببیند، ثوابش زیاد میشود؛ شخص دیگر ببیند، گناهش زیاد میشود. آدمهایی که دلشان مریض است، مسجد و قرآن و حدیث را ببینند، رجسشان بیشتر میشود؛ یعنی اگر کسی آیه و حدیثی را دید و متنفّر شد، معلوم است که مریض است.
6- لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمینَ لَفی شِقاقٍ بَعیدٍ ( حج/53 )
وسوسههای شیطان؛ حالا یک وسوسه است، یک خاطر هست، یک هواجس؛ اینها با هم فرق میکند؛ گاهی میگوییم وسوسه، گاهی میگوییم خاطره بد یا الهام شیطانی. "ما یُلقی الشیطان" یعنی این وسوسهها، "فِتْنَةً لِلَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ".
7- أَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا ... ؛ آیا آنها دلشان مریض است یا در شک و شبهه هستند.( نور/ 50 )
8- یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (احزاب/32)
آدمی که صدای زن بشنود، به نامحرم نگاه میکند و به وسوسه میافتد، مریض است.
به زنها میفرماید که وقتی با نامحرم صحبت میکنند صدایشان را نازک نکنند؛ مردهایی هستند که مریضند؛ پس کسی که دوست دارد به نامحرم نگاه کند و صدای نامحرم را بشنود مریض است.
9- لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً (احزاب 60)
به شایعات و خبری که دل مردم را خالی میکند؛ مثل اینکه میگویند فلان چیز گران شد، اراجیف گفته میشود . مرجفون، یعنی کسانی که شایعه پراکنی میکنند.
آیه میفرماید اگر منافقین و کسانی که مرض دارند و شایعه پراکنها دست بر ندارند، خدا آنها را مؤاخذه میکند.
10- ...رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ... محمد(صلی الله علیه و آله)/20
بعضی آدمها به پیامبر صلی الله علیه و آله خیره میشدند و میگفتند این چیزها چیست که او (پیامبر) میگوید. این آیه میگوید اینها مریض هستند؛ یعنی کسی که خیره میشود و با تعجب نگاه میکند. البته خیرهشدن با تعجب، یک نوع چشم زخم هم هست؛ ولی اصل خیرهشدن و با تعجب نگاه کردن یک نوع مرض است.
11- أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ؛کسانی که دلشان مریض است، تصور میکنند خدا کینه آنها را آشکار نمیکند. (محمد -صلی الله علیه و آله-/29)
یک موقع خود طرف هم حواسش نیست، آخرش یک چیزی میگوید که آن چیزی که در دلش هست، آشکار میشود و مردم میفهمند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه؛ هر چه را شما در دلتان پنهان کنید در نگاهتان یا نوع حرف زدنتان معلوم میشود.»
میگویند اگر یک موقع خوابی دیدید، خوابتان را برای کسی تعریف نکنید. کسی که تعبیر خواب بلد نیست، چرا به او میگویید؛ اگر هم بلد است، می فهمد که شما در روز در چه فکری هستید.
12- ... وَ لِیَقُولَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً... ؛کسانی که در دلشان مریضی است، برخی آیات را که میشنوند، میگویند منظور خدا چه بوده است.(مدثر/31)
اینها دوازده آیه که مرض قلبی و روحی در آن ذکر شده است.
قلب سلیم
بعضی آیات هم در مقابلش است که قلب سلیم را بیان کرده است.
وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَابْرَاهِیمَ إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ؛ ابراهیم علیهالسلام قلبش سالم بود. (صافات/ 84-83)
ذیل این آیه روایاتی است از جمله اینکه:
الف) "هُوَ الْقَلْبُ الَّذِی سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا"
چقدر در قرآن از هجرت تمجید شده «و السّابقون الاوّلون....».
خیلی از آیات قرآن، هجرت را سفارش کرده؛ هجرت این نیست که صرفا کسی از مکه به مدینه آمده باشد.
مثالی عرض کنم:
رسول خدا صلی الله علیه و آله یکی از مهاجرین و در رأس مهاجرین است. حضرت دو خانه در مکه داشت؛ یکی از مادرش آمنه به حضرت رسید، یک خانه هم حضرت خدیجه علیهاالسلام برای پیامبر صلی الله علیه و آله خریده بود.
ابولهب مسخره میکرد که مردها به زن مهریه می دهند، این چه عروسی است که به شوهر مهر میدهد. ابوطالب میگفت اگر مرد، برادرزاده من را میگویند، همه زنها باید به او مهر بدهند و اگر مرد مثل شما نامردها باشد، زنها باید پول بگیرند تا زن شما شوند.
پیامبر صلی الله علیه و آله خانه حضرت خدیجه را داشت که بزرگ هم بود. ایشان پس از بازگشت به مکه (پس از فتح مکه) خانهاش را پس نگرفت. تمام مهاجرین اینگونه بودند که وقتی برگشتند، هیچکدام خانههایشان را پس نگرفتند؛ حتی بعضی که هجرت کردند اگر همسرشان کافر بود، دیگر با او زندگی نکردند.
هجرت یعنی ترک هر چه مال داشتند. همسر و فرزند و همه چیز را به خاطر خدا ترک میکردند و بعدش پس نمیگرفتند.
پس قلب سلیم "الذی سَلِمَ منْ حُبّ الدنیا"؛ چیزی را که در راه خدا دادیم پس نمیگیریم.
ب) "لَا یَصْدُرُ عَنِ الْقَلْبِ السَّلِیمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِیمُ". صاحب قلب سلیم کسی است که همه کارهایش استوار باشد. افراط و تفریط نداشته باشد. کسیکه یک بار عصبانی میشود، یکبار نمیشود؛ یکبار رو دنده لج میافتد، یکبار نمیافتد؛ یکبار نماز شب میخواند یکبار نمیخواند، این آدم قلبش سالم نیست. در شرح حال آقای قاضی و برخی بزرگان میگویند که از اول عمر تا آخر عمر یکنواخت بود. این آدم سالم است.
ج)"لَا یَسْلَمُ لَکَ قَلْبُکَ حَتَّى تُحِبَّ لِلْمُؤْمِنِینَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک؛ قلب شما سالم نیست تا اینکه هرچه را برای خودت میخواهی، برای دیگران هم بخواهی."
اینها گفتنش راحت است؛ مثلاً کسی میخواهد مردم پشت سرش حرف نزنند، برای مردم هم همین را بخواهد. اگر دوست داریم در خانه اختلاف نباشد، برای همه بخواهیم.
د) "...فَحَیَاتُهَا عِلْمُهَا وَ مَوْتُهَا جَهْلُهَا وَ مَرَضُهَا شَکُّهَا وَ صِحَّتُهَا یَقِینُهَا و..." .
صحت قلب به یقینش است. در حدیث هست که کمترین چیزی که به مردم داده شده یقین است؛ پس آدمی که قلبش سالم باشد کم است.
این حدیث را شنیدهاید که حضرت عیسی علیهالسلام روی آب راه میرفت. امام صادق علیهالسلام فرمود که اگر یقین عیسی بیشتر بود، روی هوا راه میرفت. این همانی است که اگر کسی یقین داشت طی الارض دارد.
ه) الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ ؛ قلب سالم چیزی است که خدا را ملاقات کند و چیزی غیر خدا در آن نباشد و هر قلبی که شک و شرک در آن باشد، افتاده است.
طبق تعریفهای قبل، اگر کسی تعاون، همکاری و دستگیری از مردم داشته باشد، قلب سالم دارد؛ مثلا فرض کنید در مسجد، احیاء مسجد، نظافتش و... کار همه است، کار شخص خاص نیست؛ یعنی همکاری داشته باشیم و در معاشرتهای اجتماعی مسئولیت پذیر باشیم.
یکی دیگر از نشانههای انسان سالم حسن ظن داشتن به مردم است. خطا را در خودمان ببینیم و دیگران را نسبت به گناه توجیه کنیم.
والحمدلله رب العالمین
/999/ 301/م
ارسال نظرات