لزوم تبعیت از مجتهد چیست
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امروزه با توجه به نفوذ عقل گرایی در جوامع اسلامی شاهد به وجود آمدن شبهاتی در ذهن جوانان هستیم؛ برخی انسان را موجودی عاقل و بی نیاز به راهنما میدانند که با عقل خود میتواند احکام دین را تبیین کند و به آن عمل کند و دیگر نیازی به مجتهد و متخصص در زمینه دینی ندارد؛ در این بخش از چیستی و چرایی تقلید به رفع این شبهات پرداخته میشود.
لزوم تبعیت از مجتهد
ما برای هر عملی سخن و اقدامی که در این دنیا انجام دهیم، باید برای فردای قیامت و در برابر خداوند متعال، سند و دلیل و برهان داشته باشیم؛ چرا این حرف را زدی؟ چرا این کار را کردی؟ چرا آنجا رفتی؟ و چراهای دیگر؛ برای همه این چراها باید دلیل مجکمه پسند داشته باشیم که در زبان شرع و دین، به آن «حجت» میگویند؛ حجت یعنی چیزی که هر کسی میتواند به وسیله آن با طرف مقابل خود، احتجاج کند و او هم قبول میکند.
در رابطه با عمل به احکام اسلامی و بحث تقلید نیز، چنانکه گفته شد، فقها و مجتهدان، نایب «عام» امام معصوم و حجت ایشان میباشند؛ همان طور که امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ فرمودند: «فُأمّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعُوا فِیها اِلی رُواةِ حَدِیثِنا، فَاِنَّهُم حُجَتِی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ»؛ یعنی در مسائل دینی جدید که واقع میشود، به فقها و راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت و راهنمای از طرف من میباشند و من نیز حجت خدا هستم.
بنابراین هر کاری که ما انجام میدهیم، اگر از طرف خودمان است، خود باید حجت و دلیل بیاوریم (و ما هم که از جایی خبر و اطلاعی نداریم) اما اگر به واسطه و گفته مجتهد و مرجع تقلید باشد، حجت و دلیل ما، فتوای مرجع میباشد، میگوییم فلانی گفته، و گفته ایشان نیز بنا به فرمایش معصوم، در نزد خداوند متعال، حجت و مدرک محکمه پسند میباشد.
آیا عقل خومان کافی نیست؟
مطابق آموزههای دینی و اسلامی، خداوند متعال برای هر کدام از ما انسانها دو حجت و راهنما قرار داده است؛ یکی درونی و دیگری بیرونی؛ حجت بیرونی پیامبران هستند که با دلایل و معجزات آشکار به کمک و راهنمایی انسان فرستاده شدهاند و حجت درونی هم عقل انسان است.
هماهنگی این دو حجت به گونهای است که هر چه از جانب حجت بیرونی آمده باشد، حجت درونی نیز آن را، هم درک و هم تأیید میکند و آنچه عقل سالم درک درک کرده باشد، حجت بیرونی هم میپذیرد، تا آنجا که به «قاعده ملازمه» معروف شده و فرمودند: «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ العَقلُ، حَکَمَ بِهِ الشَّرعُ وَ کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الشَّرعُ، حَکَمَ بِهِ العَقلُ».
همچنین بنا به فرمایش امیر مؤمنان علیه السلام، نزول وحی و پیامبران علیهم السلام به این جهت است تا معادن و گنجینههای عقول مردم را به یاد آورده، آنان را از غفلت بیرون آورند؛ حتی در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «أَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ العقلَ»؛ اولین چیزی که خدا آفرید عقل بود.
قرآن نیز در بیش از 300 آیه، مردم را به تعقل و تفکر، ترغیب و تشویق نموده، آنان را از تقلید کور کورانه بر حذر داشته است؛ بنابراین عقل بزرگترین نعمت خدا است که به انسان داده شده است تا مصلحت و مفسده خود را درک کند.
نکته اساسی این است که عقل انسان کلیات را درک میکند؛ مثل اینکه نماز و دعا و هر عبادت دیگری در برابر خدا چه تأثیری بر شخصیت و رفتار انسان دارد؟ اما اینکه همین نماز چند رکعت باشد، آیا چه شرایطی داشته باشد را درک نمیکند.
لذا از همین جاست که خود عقل، دست انسان را میگیرد و در دست شرع میگذارد؛ از این به بعد است که باید ببیند شرع و دین چه میگوید و او نیز گفته شرع را تعبدا میپذیرد؛ حال چه خودش مستقیما گفته شارع را استنباط کرده و به دست آورد یا از دیگری که زحمت این کار را کشیده قبول کند.
گفتنی است مطالب عنوان شده برگرفته از کتابچه «تقلید؛ چیستی، چرایی، چگونگی» از آثاری است که به موضوعات گوناگون مسأله تقلید پرداخته است؛ این کتاب به قلم احمد سعیدی و به همت مؤسسه فرهنگی هنری طلاب سروقامت تعالی منتشر شده است./840/ت302/س