۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۹
کد خبر: ۲۵۹۰۹۰
حکومت اسلامی در اندیشه آیت الله جوادی آملی؛

تحلیلی بر چگونگی رشد صنعتی و حقوقی در مدینه فاضله/راه رسیدن به توسعه حقیقی

خبرگزاری رسا ـ استفاده صحیح از منابع خدادادی در رشد صنعتی و همچنین بهره برداری از تجربیات حکومت‌داری از برجسته‌ترین نکات و ویژگی‌های مدینه فاضله و حکومت اسلامی است.
کارگزاران حکومت اسلامي به سوي مدينه فاضله
 
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، قوانین اسلامی و مسؤولان نظام دینی، عهده‏دار تبیین، تدوین و تحقق رشد حقوق داخلی و بین‏المللی هستند؛ زیرا جامعه انسانی هر چند در شؤون گوناگون اقتصاد مترقی باشد و هر چند در امور تشویقی صنعت کارآمد باشد، مادامی که از قوانین حقوقی کامل و متقابل آگاه نباشد، به آن معتقد نشود و در عمل به آنها متعهد شود هرگز کامیاب نخواهد شد؛ چرا که همان سلاح‏های اقتصادی و صنعتی، بدون صَلاح حقوقی و اخلاقی، زمینه تباهی را فراهم می‏کند. 
  
فرآیند صحیح صنعتی
پیشوایان نظام اسلامی، عهده‏دار ترغیب به فراگیری کامل فرایند صحیح صنعتی و تعلیم کیفیت بهره‏برداری از آن هستند. قوانین الهی، ضمن ارائه خطوط کلی فراگیری آن، با نقل سیره آموزنده اسوه‏های تمدن و عصاره‏های مدینه فاضله، نحوه استفاده از مدرن‏ترین صنعت‏های هر عصر را به انسان‏های صالحِ سالکِ کوی سعادت می‏آموزند که نموداری از آن بازگو می‏شود:
1 ـ سلیمان(ع) که حکومت اسلامی را در پهنه وسیعی از زمین گسترش داد و به برخی از زمامداران عصر خود نامه نوشت و آنان را به اسلام فرا خوانده و کامیاب شد، از امکانات فراوانی برخوردار بود و قرآن کریم نحوه استفاده او از وسایل صنعتی آن روزگار را چنین بازگو می‏کند «واسلنا له عین القطر»(1)؛ ما برای او جشمه مس گداخته را سیل‏گونه روان ساختیم؛ «یعلمون له ما یشاء من محاریب وتماثیل وجفان کالجواب وقدروا راسیات اعملوا ال داود شکراً وقلیل من عبادی الشکور»(2) کارگزاران نظام اسلامیِ حضرت سلیمان(ع)، در صنعت معماری بناهای بلند و قصرهای منیع می‏ساختند و در صنعت نقاشی و هنر، تمثال فرشتگان و پیامبران و صالحان را با زیبایی ترسیم می‏کردند تا ضمن تشویق به هنر و ارضای غریزه هنرجویی، روش بهره‏برداری صحیح را ارائه کرده و اسوه‏ها را به صورت نقاشی، فراسوی مردم نصب کنند تا با مشاهده نقش، هنر بیاموزند و با شهود منقوش، سعادت را تحصیل کنند.
در صنعت فلزکاری، ظروف مورد نیاز فردی و جمعی را می‏ساختند تا در کنار هنرآموزی، وسائل رفاهی را فراهم کنند و آیین بهزیستی را در سایه تأمین لوازم ضروری زندگی بیاموزند؛ از این رو به ساختن ظرف‏های بزرگ، کاسه‏های عظیم و دیگ‏های رفیع و استوار می‏پرداختند و در عین حال که نعمت صنعت را بجا صرف می‏کردند، به شکرگزاری خداوند منان مأمور شدند؛ خداوندی که نعمت مواد خام و معدنی را آفرید، نعمت استخراج آنها را در اذهان بشر خلق کرد و نعمت ساخت‏وساز وسائل سودمند را یادشان داد.
جریان ورود ملکه سبا به ساحَت قدس سلیمان(ع) و مشاهده قصر ظریف شیشه‏ای و پندار آب و بالا زدن پوشش پا، شاهد بر پیشرفت صنعت معماری، هنری، و صنعتی آن عصر است: «قیل لها ادخلی الصَّرح فلمّا رأته حسبته لجَّةً وکشفت عن ساقیها قال إنَّه صرحٌ ممردٌ من قواریر»(3).
2 ـ حضرت داود که پدر سلیمان(ع) بوده و زمینه حکومت اسلامی را با رهبری انقلاب و ستم‏زدایی از عصر خود آغاز کرد از امکانات مناسبی متنعم بود. او مأمور شد که از نعمت غیبی خداوند که آهن سرد و سخت را در دستش چون موم نرم کرده بود، صنعت زره‏بافی را ارائه کند و نظم هماهنگ بندها و حلقه‏های زره را رعایت کند. بیان قرآن مجید در این باره چنین است: «ولقد اتینا داود منّا فضلا یا جبال اوبی معه والطیر والنّا له الحدید»(4)؛ «أنِ اعمل سابغات وقدِّر فی السَّرد واعملوا صالحاً»(5)؛ «وعلَّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من بأسکم فهل أنتم شاکرون»(6).
نکته قابل توجه آن است که صنعت زره‏بافی، از علوم عملی، هنری و قابل انتقال به غیر می‏باشد؛ لذا قرآن کریم در این باره به کلمه «تعلیم» تعبیر کرده، ولی نرم کردن آهن همچون موم در دست، هرگز از علوم نظری یا عملی نیست؛ زیرا به کرامت روح ولیّ خدا و نزاهت نفس رسول حق وابسته است و به همین سبب قرآن در این باره تعبیر تعلیم را به کار نبرد، بلکه به کلمه «اَلَنّا» بسنده کرد تا روشن شود که لیّن و نرم شدن آهن در دست داود(ع) با قدرت غیبی میسر می‏شود؛ البته آهن را از دیر زمان با آتش نرم می‏کردند. لیکن آن، جزء علوم عملی بوده و مسأله ای عادی است نه خارق عادت؛ به خلاف اعجاز خارق‏العاده داود(ع).
3 ـ نوح، شیخ الانبیاء(ع) که نه تنها در مسأله وحی و نبوت، از پیشگامان کوی رسالت است، بلکه در جریان استفاده صحیح از علمِ صنعت، از پیشکسوتان به شمار می‏آید و خداوند، هم تعلیم کشتی‏سازی او را به عهده گرفت و هم توفیق و تأیید عملی آن را عهده‏دار شد که قرآن کریم در این باره چنین می‏فرماید «إصنع الفلک بأعیننا ووحینا»(7)؛ «فأوحینا إلیه أنِ اصنع الفلک بأعیننا ووحینا»(8).
خلاصه مطالب گذشته آنکه:
1) اصل‏ فرآیند صنعتی در حکومت اسلامی، ممدوح و مورد ترغیب است.
2) لزوم استفاده صحیح از آن، در سیره عملی زمامداران دینی بیان شده است.
3) مهم‏ترین بهره از صنایع پیشرفته هر عصر، عبارت است از تأمین نیازهای علمی و عملی مردم آن عصر.
4) آنچه در قرآن یاد شد، جنبه «تمثیل» دارد نه «تعیین»؛ یعنی در قرآن، مثال بهره‏وری صحیح از صنعت بازگو شده نه آنکه استفاده درست از صنعت، منحصر در همین چند مورد باشد.
5) صنعت کشتی‏سازی نوح(ع) الگویی برای ساخت و پرداخت هر گونه وسایل نقلی دریایی و زیردریایی، اعم از وسیله نقل مسافر، بار و مانند آن و نیز وسایل نقلی زمینی و هوایی به طور عام می‏باشد؛ صنعت زره‏بافی داود(ع)، الگویی برای ساختن هر گونه وسایل دفاعی است؛ خواه در برابر تیر و مانند آن باشد، خواه در قبال سموم شیمیایی و نظایر آن، صنعت معماری و کارهای دستی و ظرایف هنری و ساختن ظروف فلزی سلیمان(ع)، نمونه‏ای برای ساخت هر گونه لوازم زندگی است که نیازمندی‏های فردی یا گروهی و همچنین نیازمندی‏های هنری و ادبی، به وسیله آن برطرف می شود.
اکنون که عصاره سیره رهبران حکومت اسلامی در نحوه بهره‏برداری از صنعت بازگو شد، مناسب است آنچه از ذوالقرنین در قرآن کریم نقل شده بیان شود. قرآن کریم اگر چه از نبوت او سخن نگفت، ولی روش پسندیده او را با برخورداری از همه وسایل مقدور آن عصر، به طور نسبی گزارش داد. او از همه امکانات لازم بهره‏مند بوده و فعالیت های قابل توجهی انجام داده است.
یکی از آن کارهای شگفت‏انگیز، ساختن سدّ عظیمِ نفوذناپذیر بوده که بر اثر ارتفاع و صاف بودن، قابل فتح نبود و بر اثر استواری و استحکام، سوراخ نمی شد؛ زیرا آن سدّ عظیم فلزی، از خاک، آجر، سنگ، سیمان، و مانند آنها ساخته نشد، بلکه از پاره‏های آهن و مس گداخته ساخته شد که بیان قرآن مجید در این باره چنین است «اتونی زُبر الحدید حتّی إذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی إذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً»(9)، یعنی پس از چیدن تکه‏های آهنِ همانند قطعات سنگ، دستور داد که با استفاده از کوره آهنگری، در آن بدمند تا کاملا قطعه‏های آهن به صورت آتش گداخته درآید و آنگاه فرمان داد که مس گداخته را در آن تعبیه نمایند تا به صورت سد کامل و محکم فلزی درآید.
از مجموعه این نمودارها می‏توان خط مشی حکومت اسلامی را درباره بهره‏برداری از صنایع استنباط کرد که استفاده از تکنولوژی در همه امورِ سازنده و سودمند رواست، اما بهره‏برداری از آن در امور تخریبی، تهاجمی، سوزنده، کشنده و تباه‏کننده زمین، دریا، هوا، گیاهان، جانوران، انسان‏ها، مناطق معمور و...، هرگز روا نیست و با این تحقیق، می‏توان تفاوت میان کادر صنعتی در مدینه فاضله که هدف حکومت اسلامی است را با کادر صنعتی کشورهای مهاجم و مخرّب و مدعی تمدّن بررسی کرد.
رشد حقوقی داخلی و بین‏المللی
قوانین اسلامی و مسؤولان نظام دینی، عهده‏دار تبیین، تدوین و تحقق رشد حقوق داخلی و بین‏المللی هستند؛ زیرا جامعه انسانی هر چند در شؤون گوناگون اقتصاد مترقی باشد و هر چند در امور تشویقی صنعت کارآمد باشد، مادامی که از قوانین حقوقی کامل و متقابل آگاه نباشد، به آن معتقد نشود و در عمل به آنها متعهد شود هرگز کامیاب نخواهد شد؛ چرا که همان سلاح‏های اقتصادی و صنعتی، بدون صَلاح حقوقی و اخلاقی، زمینه تباهی را فراهم می‏کند.
جنگ جهانی اوّل و دوم و نیز تهاجم‏های موضعی پس از آن دو که سبب شد همواره زورمداران در موضع تخریب قرار گیرند و محرومان را در موضع انزوا و قتل و غارت قرار داد، گواهی صادق بر این سخن است.
حکومت اسلامی، برای پیشگیری از این فجایع و تباهی‏ها، اصولی را ارائه می‏نماید که نموداری از آن نقل می‏شود:
1 ـ نفی هر گونه سلطه‏گری یا سلطه‏پذیری «لا تظلِمون ولا تظلَمون»(10).
2 ـ رعایت عهدها و مواثیق بین‏الملل «وأوفوا بالعهد إنَّ العهد کان مسؤولا»(11).
باید دانست که لزوم عمل به عهد، اختصاصی به عهد با خدا ندارد بلکه اطلاق آیه و سایر ادله، دلیل است بر ضرورت وفای به عهد مطلقاً حتی در عهد با خلق خدا. قرآن کریم مؤمنان والا مقام را که به مرحله ابرار نائل آمده‏اند، چنین معرفی می‏کند: «والموفون بعدهم إذا عاهدوا»(12)، یعنی سیره و روش اَبرار آن است که وقتی عهدی می‏بندند، به عهد خود وفا می‏کنند و در سوی دیگر، خدای سبحان، مشرکان و کافران را به دلیل بی‏تعهدی و نقض عهد، چنین نکوهش می‏نماید «الّذین عاهدت منهم ثمَّ ینقضون عهدهم فی کلِّ مرَّة»(13).
اهتمام حکومت اسلامی برای برقراری نظامِ تعهد، قانون و عمل به پیمان و احترام به میثاق، برای آن است که جامعه متعهد، از امنیت و آزادی که از لوازم تمدن و اصول مدینه فاضله به شمار می‏آید، برخوردار گردد. اگر رعایتِ میثاق، از جامعه‏ای رخت بربندد، امنیت، آزادی، و سایر شؤون مدنیّت آن نیز از میان خواهد رفت.
قرآن کریم، تبیین رسایی در این باره دارد که با تحلیل آفرینش انسان و تساوی همه انسان‏ها در اصول کلی خلقت و عدم تأثیر زمان، زبان، نژاد، رنگ، رسوم، و آداب و عادات محلی و بومی و مانند آن «یا أیّها النّاس إنّا خلقناکم من ذکرٍ أو أُنثی وجعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنَّ أکرمکم عند الله أتقیکم»(14)، اجازه هیچ گونه اعتلا و برتری‏طلبی را به هیچ فرد یا گروهی نمی‏دهد و استکبار را عامل مهم بر هم زدن تعادل اجتماعی می‏داند.
نبرد با آن را از این جهت لازم می‏داند که خوی استکبار، خوی پیمان‏شکنی و نقض میثاق است و از این رو چنین می‏فرماید «وإن نکثوا أیمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فی دینکم فقاتلوا أئمة الکفر إنَّهم لا أیمان لهم لعلَّهم ینتهون»(15)، یعنی مهم‏ترین دلیل نبرد با مستکبران، همان پیمان‏شکنی آنان است.
قرآن کریم مبارزه با چنین اشخاصی را نه به جهت بی‏ایمانی آنان، بلکه به دلیل بی‏تعهدی‏شان لازم می‏داند و فرمود «لا أَیمان لهم» (به فتح همزه)؛ یعنی اینها افراد بی‏تعهّدی هستند؛ بنابراین غیر قابل اعتمادند. با «کافر بی إیمان» می‏توان زندگی مسالمت‏آمیز کرد اما با «مستکبر بی أَیْمان» هرگز ممکن نیست؛ زیرا زندگی بدون تعهدِ متقابل، میسور نیست؛ وقتی طرف مقابل به عهد و سوگند و میثاق خود احترام نمی‏نهد و هر لحظه که زورمند شد، آن را نقض می‏کند، هرگز نمی‏توان با او زندگی مشترک داشت.
آنچه در جاهلیت جدید همانند جاهلیت کهن دامن‎گیر جامعه بشری شده پیمان‏شکنی زورمداران عصر حاضر است که شرح نارسایی سازمان بین‏الملل و سایر مجامع بین‏المللی و مدعیان حقوق بشر، در مقابله با تهاجم ددمنشانه گروه‏های مهاجم در نقاط مختلف جهان، خارج از حوصله این مقاله است.
3 ـ رعایت امانت و پرهیز از خیانت در اموال و حقوق، سومین اصل پیشگیرانه اسلام است که فرمود «إنَّ الله یأمرکم أن تؤدُّوا الأمانات إلی أهلها»(16)، دستور خداوند، لزوم رعایت امانت و تأدیه آن به صاحبش می‏باشد. بیان قرآن در ستایش مردم با ایمان این است «والّذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون»(17)، یعنی آنان، امانتدار و مراعات‏کننده عهد و پیمان خویش هستند. قرآن کریم بسیاری از انبیاء الهی را به وصف امین بودن به جهانیان معرفی کرده که آیات سوره شعراء نمونه‏ای از آن می‏باشد.
تأثیر احترام متقابل به امانت‏های یکدیگر، در برقراری امنیت و آزادی و تأسیس مدینه فاضله، کاملا مشهود است. قرآن مجید با تحلیل ساختار انسانی، ثابت کرد که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد در امانت، خیانت کند و نژادپرستی صهیونیست‏ها و کسانی که دچار خودبرتر بینی شده و رعایت امانت دیگران را بر خویش لازم نمی‏دانند را محکوم کرده، چنین می‏فرماید «ومنهم من إن تأمنه بدینارٍ لا یؤدِّه إلیک إلاّ مادمت علیه قائماً ذلک بأنَّهم قالوا لیس علینا فی الا ممّیّن سبیلٌ»(18)، یعنی برخی از یهودیان، اگر به عنوان امانت، دیناری را به او بسپاری، آن را پس نمی‏دهد؛ مگر آنکه مراقب او باشی و با زور از او بستانی.
این خیانت‏ورزی، به سبب آن است که آنان خود را نسبت به غیر اهل تورات برتر می‏پندارند و می‏گویند: بر ما حرج و قدح و ذمّی نیست اگر امانت غیر یهودیان را برنگردانیم. روشن است که چنین افراد بی‏تعهّد و نژادپرست و مستکبری که به خیانت در یک دینار تن در می‏دهند، خیانت در ثروت کلان و منابع ملی را قطعاً مباح شمرده و از هر غارت ابتدایی نیز پرهیز نخواهند کرد.
 
اهداف حکومت اسلامی در دعای ابراهیم(ع)
سلسله انبیاء ابراهیمی(ع) که سالیان متمادی، حکومت اسلامی را عهده‏دار بوده‏اند و قرآن کریم درباره آنان می‏فرماید «اذکروا نعمة الله علیکم إذ جعل فیکم أنبیاء وجعلکم ملوکاً»(19)، خطوط کلی امامت، رهبری و اصول مهم سیاست و حکومت را از بنیانگذار کعبه، معمار مطاف و مهندس قبله جهانی، به ارث برده‏اند. حضرت ابراهیم(ع) نه تنها در سیره خویش آن اصول و خطوط کلی را رعایت می کرد، بلکه در نیایش‏های خاص خود نیز مطرح کرده و اجابت آنها را از خداوند درخواست می کرد.
عصاره دعاهای آن حضرت در این زمینه، همان دو هدف مهم حکومت اسلامی یعنی خلیفة الله شدن انسان صالحِ سالکِ کوی کمال و تأسیس مدینه فاضله است. با توجه به این نکته، روشن می‏شود که سامان یافتن مدینه فاضله، در پرتو تعالی انسان‏هایی است که مقام منیع خلافت الهی بهره آنان شده باشد.
آنچه به آبادی، آزادی، امنیت، اقتصاد سالم، و مانند آن بر می‏گردد، از اوصاف و شرایط مدینه فاضله است که در آیاتی از قبیل «ربِّ اجعل هذا بلدا امناً وارزق أهله من الثَّمرات»(20) آمده است و آنچه به کمال‏های انسانی بر می‏گردد و زمینه‏ساز خلیفةاللهی است، در آیاتی مانندِ «واجنبنی وبنیَّ أن نعبد الأصنام»(21) و «ربَّنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک ویعلِّمهم الکتاب والحکمة ویزکِّیهم إنَّک أنت العزیز الحکیم»(22) ذکر شده و ریشه‏های اصلی دعاهای سیاسی که در جوامع روائی ثبت شده، همین نیایش‏های زمامداران الهی است که صحائف آسمانی و به خصوص قرآن کریم آنها را بازگو کرده.
علل سقوط حکومت در کلام امیرمؤمنان(ع)
حضرت علی بن ابی‏طالب(ع) تجربه‏ای طولانی در زمینه حکومت اسلامی داشت، زیرا در دوره پرافتخار رسول اکرم(ص) از مهم‏ترین کارگزاران سیاست اسلامی آن حضرت به شمار می‏آمد و در عصر خود نیز چند سالی عهده‏دار زمام امور مسلمانان بود. ایشان اهداف حکومت اسلامی را به خوبی تبیین کرد که خلاصه آن به شکلی فشرده بیان شده و ضمناً به علل سقوط سیاسی اجتماعی و به علل سقوط اقتصادی حکومت اشاره فرموده‏اند که بازگشت آنها به عدم رعایت اصول یاد شده است.
گفتار آن حضرت(ع) درباره علل سقوط سیاسی اجتماعی چنین است «یُستدلُّ علی إدبار الدُّول بأربع: تضییع الأصُول والتَّمسُّک بالغُرور و تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل»(23)؛ یعنی می‏توان برای سقوط حکومت چنین استدلال کرد: هرگاه چهار چیز در ساختار حکومت راه یابد، آن دولت سقوط می‏کند:
1. ضایع کردن اصول اساسی
2. مغرور شدن
3. مقدم داشتن فرومایگان
4. مؤخّر قرار دادن فرزانگان. ریشه هر کدام از اینها ضعف سیاسی و سوءمدیریت مسؤولان حکومت است.
گفتار آن حضرت(ع) درباره علل سقوط اجتماعی اقتصادی چنین است: «یُستدلُّ علی الإدبار بأربعٍ: سُوء التَّدبیر و قُبح التبذیر و قلَّة الإعتبار و کثرة الإعتذار»(24)؛ یعنی می‏توان با چهار چیز بر زوال دولت استدلال کرد:
1. سوء تدبیر و ضعف مدیریت.
2. تبذیر ناروا و هزینه‏های زیانبار اقتصادی.
3. عبرت نگرفتن از تجارب سودمند.
4. به جای جبران گذشته مکرراً عذرخواهی کردن. امور یاد شده همان‏گونه‏که سند سقوط حکومت است، نشانه زوال زندگی شخصی نیز هست، چنان‏که بخش مهم امور یادشده به مدیریت ضعیف و ناروا برمی‏گردد؛ خواه در مسائل سیاسی باشد یا اقتصادی و اجتماعی.
امید آنکه جوامع اسلامی به اهداف اصیل حکومت الهی آگاه شوند و برای تحقق آن جهاد و اجتهاد کنند. با قیام و اقدام خود، هرگونه عامل تأمین‏کننده را فراهم کنند و با ایثار نفس و نثار نفیس، هرگونه مانع را بزدایند، تا عدل الهی در زمین مستقر گردد.
محمد ساکی مالحی
/9466/
-----------------------------------------------------------------------
منابع:
1ـ سوره سبأ، آیه 12.
2ـ سوره سبأ، آیه 13.
3ـ سوره نمل، آیه 44.
4ـ سوره سبأ، آیه 10.
5ـ همان، آیه 11.
6ـ سوره أنبیاء، آیه 80.
7ـ سوره هود (علیه‏السلام)، آیه 37.
8ـ سوره مؤمنون، آیه 27.
9ـ سوره کهف ، آیه96.
10ـ سوره بقره، آیه 279.
11ـ سوره إسراء، آیه 34.
12ـ سوره بقره، آیه 177.
13ـ سوره أنفال، آیه 56.
14- سوره حجرات، آیه 13.
15ـ سوره توبه، آیه 12.
16ـ سوره نساء، آیه 58.
17ـ سوره مؤمنون، آیه 8.
18ـ سوره آل عمران، آیه 75.
19ـ سوره مائده، آیه 20.
20- سوره بقره، آیه 126.
21ـ سوره ابراهیم (علیه‏السلام)، آیه 35.
22ـ سوره بقره، آیه 129.
23- شرح غرر و درر، ج 6، ص‏450، شماره 10965.
24- شرح غرر و درر، ج‏6،ص 449.
ارسال نظرات