حکومت اسلامی در اندیشه آیت الله جوادی آملی؛
تحلیلی بر چگونگی رشد صنعتی و حقوقی در مدینه فاضله/راه رسیدن به توسعه حقیقی
خبرگزاری رسا ـ استفاده صحیح از منابع خدادادی در رشد صنعتی و همچنین بهره برداری از تجربیات حکومتداری از برجستهترین نکات و ویژگیهای مدینه فاضله و حکومت اسلامی است.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، قوانین اسلامی و مسؤولان نظام دینی، عهدهدار تبیین، تدوین و تحقق رشد حقوق داخلی و بینالمللی هستند؛ زیرا جامعه انسانی هر چند در شؤون گوناگون اقتصاد مترقی باشد و هر چند در امور تشویقی صنعت کارآمد باشد، مادامی که از قوانین حقوقی کامل و متقابل آگاه نباشد، به آن معتقد نشود و در عمل به آنها متعهد شود هرگز کامیاب نخواهد شد؛ چرا که همان سلاحهای اقتصادی و صنعتی، بدون صَلاح حقوقی و اخلاقی، زمینه تباهی را فراهم میکند.
فرآیند صحیح صنعتی
پیشوایان نظام اسلامی، عهدهدار ترغیب به فراگیری کامل فرایند صحیح صنعتی و تعلیم کیفیت بهرهبرداری از آن هستند. قوانین الهی، ضمن ارائه خطوط کلی فراگیری آن، با نقل سیره آموزنده اسوههای تمدن و عصارههای مدینه فاضله، نحوه استفاده از مدرنترین صنعتهای هر عصر را به انسانهای صالحِ سالکِ کوی سعادت میآموزند که نموداری از آن بازگو میشود:
1 ـ سلیمان(ع) که حکومت اسلامی را در پهنه وسیعی از زمین گسترش داد و به برخی از زمامداران عصر خود نامه نوشت و آنان را به اسلام فرا خوانده و کامیاب شد، از امکانات فراوانی برخوردار بود و قرآن کریم نحوه استفاده او از وسایل صنعتی آن روزگار را چنین بازگو میکند «واسلنا له عین القطر»(1)؛ ما برای او جشمه مس گداخته را سیلگونه روان ساختیم؛ «یعلمون له ما یشاء من محاریب وتماثیل وجفان کالجواب وقدروا راسیات اعملوا ال داود شکراً وقلیل من عبادی الشکور»(2) کارگزاران نظام اسلامیِ حضرت سلیمان(ع)، در صنعت معماری بناهای بلند و قصرهای منیع میساختند و در صنعت نقاشی و هنر، تمثال فرشتگان و پیامبران و صالحان را با زیبایی ترسیم میکردند تا ضمن تشویق به هنر و ارضای غریزه هنرجویی، روش بهرهبرداری صحیح را ارائه کرده و اسوهها را به صورت نقاشی، فراسوی مردم نصب کنند تا با مشاهده نقش، هنر بیاموزند و با شهود منقوش، سعادت را تحصیل کنند.
در صنعت فلزکاری، ظروف مورد نیاز فردی و جمعی را میساختند تا در کنار هنرآموزی، وسائل رفاهی را فراهم کنند و آیین بهزیستی را در سایه تأمین لوازم ضروری زندگی بیاموزند؛ از این رو به ساختن ظرفهای بزرگ، کاسههای عظیم و دیگهای رفیع و استوار میپرداختند و در عین حال که نعمت صنعت را بجا صرف میکردند، به شکرگزاری خداوند منان مأمور شدند؛ خداوندی که نعمت مواد خام و معدنی را آفرید، نعمت استخراج آنها را در اذهان بشر خلق کرد و نعمت ساختوساز وسائل سودمند را یادشان داد.
جریان ورود ملکه سبا به ساحَت قدس سلیمان(ع) و مشاهده قصر ظریف شیشهای و پندار آب و بالا زدن پوشش پا، شاهد بر پیشرفت صنعت معماری، هنری، و صنعتی آن عصر است: «قیل لها ادخلی الصَّرح فلمّا رأته حسبته لجَّةً وکشفت عن ساقیها قال إنَّه صرحٌ ممردٌ من قواریر»(3).
2 ـ حضرت داود که پدر سلیمان(ع) بوده و زمینه حکومت اسلامی را با رهبری انقلاب و ستمزدایی از عصر خود آغاز کرد از امکانات مناسبی متنعم بود. او مأمور شد که از نعمت غیبی خداوند که آهن سرد و سخت را در دستش چون موم نرم کرده بود، صنعت زرهبافی را ارائه کند و نظم هماهنگ بندها و حلقههای زره را رعایت کند. بیان قرآن مجید در این باره چنین است: «ولقد اتینا داود منّا فضلا یا جبال اوبی معه والطیر والنّا له الحدید»(4)؛ «أنِ اعمل سابغات وقدِّر فی السَّرد واعملوا صالحاً»(5)؛ «وعلَّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من بأسکم فهل أنتم شاکرون»(6).
نکته قابل توجه آن است که صنعت زرهبافی، از علوم عملی، هنری و قابل انتقال به غیر میباشد؛ لذا قرآن کریم در این باره به کلمه «تعلیم» تعبیر کرده، ولی نرم کردن آهن همچون موم در دست، هرگز از علوم نظری یا عملی نیست؛ زیرا به کرامت روح ولیّ خدا و نزاهت نفس رسول حق وابسته است و به همین سبب قرآن در این باره تعبیر تعلیم را به کار نبرد، بلکه به کلمه «اَلَنّا» بسنده کرد تا روشن شود که لیّن و نرم شدن آهن در دست داود(ع) با قدرت غیبی میسر میشود؛ البته آهن را از دیر زمان با آتش نرم میکردند. لیکن آن، جزء علوم عملی بوده و مسأله ای عادی است نه خارق عادت؛ به خلاف اعجاز خارقالعاده داود(ع).
3 ـ نوح، شیخ الانبیاء(ع) که نه تنها در مسأله وحی و نبوت، از پیشگامان کوی رسالت است، بلکه در جریان استفاده صحیح از علمِ صنعت، از پیشکسوتان به شمار میآید و خداوند، هم تعلیم کشتیسازی او را به عهده گرفت و هم توفیق و تأیید عملی آن را عهدهدار شد که قرآن کریم در این باره چنین میفرماید «إصنع الفلک بأعیننا ووحینا»(7)؛ «فأوحینا إلیه أنِ اصنع الفلک بأعیننا ووحینا»(8).
خلاصه مطالب گذشته آنکه:
1) اصل فرآیند صنعتی در حکومت اسلامی، ممدوح و مورد ترغیب است.
2) لزوم استفاده صحیح از آن، در سیره عملی زمامداران دینی بیان شده است.
3) مهمترین بهره از صنایع پیشرفته هر عصر، عبارت است از تأمین نیازهای علمی و عملی مردم آن عصر.
4) آنچه در قرآن یاد شد، جنبه «تمثیل» دارد نه «تعیین»؛ یعنی در قرآن، مثال بهرهوری صحیح از صنعت بازگو شده نه آنکه استفاده درست از صنعت، منحصر در همین چند مورد باشد.
5) صنعت کشتیسازی نوح(ع) الگویی برای ساخت و پرداخت هر گونه وسایل نقلی دریایی و زیردریایی، اعم از وسیله نقل مسافر، بار و مانند آن و نیز وسایل نقلی زمینی و هوایی به طور عام میباشد؛ صنعت زرهبافی داود(ع)، الگویی برای ساختن هر گونه وسایل دفاعی است؛ خواه در برابر تیر و مانند آن باشد، خواه در قبال سموم شیمیایی و نظایر آن، صنعت معماری و کارهای دستی و ظرایف هنری و ساختن ظروف فلزی سلیمان(ع)، نمونهای برای ساخت هر گونه لوازم زندگی است که نیازمندیهای فردی یا گروهی و همچنین نیازمندیهای هنری و ادبی، به وسیله آن برطرف می شود.
اکنون که عصاره سیره رهبران حکومت اسلامی در نحوه بهرهبرداری از صنعت بازگو شد، مناسب است آنچه از ذوالقرنین در قرآن کریم نقل شده بیان شود. قرآن کریم اگر چه از نبوت او سخن نگفت، ولی روش پسندیده او را با برخورداری از همه وسایل مقدور آن عصر، به طور نسبی گزارش داد. او از همه امکانات لازم بهرهمند بوده و فعالیت های قابل توجهی انجام داده است.
یکی از آن کارهای شگفتانگیز، ساختن سدّ عظیمِ نفوذناپذیر بوده که بر اثر ارتفاع و صاف بودن، قابل فتح نبود و بر اثر استواری و استحکام، سوراخ نمی شد؛ زیرا آن سدّ عظیم فلزی، از خاک، آجر، سنگ، سیمان، و مانند آنها ساخته نشد، بلکه از پارههای آهن و مس گداخته ساخته شد که بیان قرآن مجید در این باره چنین است «اتونی زُبر الحدید حتّی إذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی إذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً»(9)، یعنی پس از چیدن تکههای آهنِ همانند قطعات سنگ، دستور داد که با استفاده از کوره آهنگری، در آن بدمند تا کاملا قطعههای آهن به صورت آتش گداخته درآید و آنگاه فرمان داد که مس گداخته را در آن تعبیه نمایند تا به صورت سد کامل و محکم فلزی درآید.
از مجموعه این نمودارها میتوان خط مشی حکومت اسلامی را درباره بهرهبرداری از صنایع استنباط کرد که استفاده از تکنولوژی در همه امورِ سازنده و سودمند رواست، اما بهرهبرداری از آن در امور تخریبی، تهاجمی، سوزنده، کشنده و تباهکننده زمین، دریا، هوا، گیاهان، جانوران، انسانها، مناطق معمور و...، هرگز روا نیست و با این تحقیق، میتوان تفاوت میان کادر صنعتی در مدینه فاضله که هدف حکومت اسلامی است را با کادر صنعتی کشورهای مهاجم و مخرّب و مدعی تمدّن بررسی کرد.
رشد حقوقی داخلی و بینالمللی
قوانین اسلامی و مسؤولان نظام دینی، عهدهدار تبیین، تدوین و تحقق رشد حقوق داخلی و بینالمللی هستند؛ زیرا جامعه انسانی هر چند در شؤون گوناگون اقتصاد مترقی باشد و هر چند در امور تشویقی صنعت کارآمد باشد، مادامی که از قوانین حقوقی کامل و متقابل آگاه نباشد، به آن معتقد نشود و در عمل به آنها متعهد شود هرگز کامیاب نخواهد شد؛ چرا که همان سلاحهای اقتصادی و صنعتی، بدون صَلاح حقوقی و اخلاقی، زمینه تباهی را فراهم میکند.
جنگ جهانی اوّل و دوم و نیز تهاجمهای موضعی پس از آن دو که سبب شد همواره زورمداران در موضع تخریب قرار گیرند و محرومان را در موضع انزوا و قتل و غارت قرار داد، گواهی صادق بر این سخن است.
حکومت اسلامی، برای پیشگیری از این فجایع و تباهیها، اصولی را ارائه مینماید که نموداری از آن نقل میشود:
1 ـ نفی هر گونه سلطهگری یا سلطهپذیری «لا تظلِمون ولا تظلَمون»(10).
2 ـ رعایت عهدها و مواثیق بینالملل «وأوفوا بالعهد إنَّ العهد کان مسؤولا»(11).
باید دانست که لزوم عمل به عهد، اختصاصی به عهد با خدا ندارد بلکه اطلاق آیه و سایر ادله، دلیل است بر ضرورت وفای به عهد مطلقاً حتی در عهد با خلق خدا. قرآن کریم مؤمنان والا مقام را که به مرحله ابرار نائل آمدهاند، چنین معرفی میکند: «والموفون بعدهم إذا عاهدوا»(12)، یعنی سیره و روش اَبرار آن است که وقتی عهدی میبندند، به عهد خود وفا میکنند و در سوی دیگر، خدای سبحان، مشرکان و کافران را به دلیل بیتعهدی و نقض عهد، چنین نکوهش مینماید «الّذین عاهدت منهم ثمَّ ینقضون عهدهم فی کلِّ مرَّة»(13).
اهتمام حکومت اسلامی برای برقراری نظامِ تعهد، قانون و عمل به پیمان و احترام به میثاق، برای آن است که جامعه متعهد، از امنیت و آزادی که از لوازم تمدن و اصول مدینه فاضله به شمار میآید، برخوردار گردد. اگر رعایتِ میثاق، از جامعهای رخت بربندد، امنیت، آزادی، و سایر شؤون مدنیّت آن نیز از میان خواهد رفت.
قرآن کریم، تبیین رسایی در این باره دارد که با تحلیل آفرینش انسان و تساوی همه انسانها در اصول کلی خلقت و عدم تأثیر زمان، زبان، نژاد، رنگ، رسوم، و آداب و عادات محلی و بومی و مانند آن «یا أیّها النّاس إنّا خلقناکم من ذکرٍ أو أُنثی وجعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنَّ أکرمکم عند الله أتقیکم»(14)، اجازه هیچ گونه اعتلا و برتریطلبی را به هیچ فرد یا گروهی نمیدهد و استکبار را عامل مهم بر هم زدن تعادل اجتماعی میداند.
نبرد با آن را از این جهت لازم میداند که خوی استکبار، خوی پیمانشکنی و نقض میثاق است و از این رو چنین میفرماید «وإن نکثوا أیمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فی دینکم فقاتلوا أئمة الکفر إنَّهم لا أیمان لهم لعلَّهم ینتهون»(15)، یعنی مهمترین دلیل نبرد با مستکبران، همان پیمانشکنی آنان است.
قرآن کریم مبارزه با چنین اشخاصی را نه به جهت بیایمانی آنان، بلکه به دلیل بیتعهدیشان لازم میداند و فرمود «لا أَیمان لهم» (به فتح همزه)؛ یعنی اینها افراد بیتعهّدی هستند؛ بنابراین غیر قابل اعتمادند. با «کافر بی إیمان» میتوان زندگی مسالمتآمیز کرد اما با «مستکبر بی أَیْمان» هرگز ممکن نیست؛ زیرا زندگی بدون تعهدِ متقابل، میسور نیست؛ وقتی طرف مقابل به عهد و سوگند و میثاق خود احترام نمینهد و هر لحظه که زورمند شد، آن را نقض میکند، هرگز نمیتوان با او زندگی مشترک داشت.
آنچه در جاهلیت جدید همانند جاهلیت کهن دامنگیر جامعه بشری شده پیمانشکنی زورمداران عصر حاضر است که شرح نارسایی سازمان بینالملل و سایر مجامع بینالمللی و مدعیان حقوق بشر، در مقابله با تهاجم ددمنشانه گروههای مهاجم در نقاط مختلف جهان، خارج از حوصله این مقاله است.
3 ـ رعایت امانت و پرهیز از خیانت در اموال و حقوق، سومین اصل پیشگیرانه اسلام است که فرمود «إنَّ الله یأمرکم أن تؤدُّوا الأمانات إلی أهلها»(16)، دستور خداوند، لزوم رعایت امانت و تأدیه آن به صاحبش میباشد. بیان قرآن در ستایش مردم با ایمان این است «والّذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون»(17)، یعنی آنان، امانتدار و مراعاتکننده عهد و پیمان خویش هستند. قرآن کریم بسیاری از انبیاء الهی را به وصف امین بودن به جهانیان معرفی کرده که آیات سوره شعراء نمونهای از آن میباشد.
تأثیر احترام متقابل به امانتهای یکدیگر، در برقراری امنیت و آزادی و تأسیس مدینه فاضله، کاملا مشهود است. قرآن مجید با تحلیل ساختار انسانی، ثابت کرد که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد در امانت، خیانت کند و نژادپرستی صهیونیستها و کسانی که دچار خودبرتر بینی شده و رعایت امانت دیگران را بر خویش لازم نمیدانند را محکوم کرده، چنین میفرماید «ومنهم من إن تأمنه بدینارٍ لا یؤدِّه إلیک إلاّ مادمت علیه قائماً ذلک بأنَّهم قالوا لیس علینا فی الا ممّیّن سبیلٌ»(18)، یعنی برخی از یهودیان، اگر به عنوان امانت، دیناری را به او بسپاری، آن را پس نمیدهد؛ مگر آنکه مراقب او باشی و با زور از او بستانی.
این خیانتورزی، به سبب آن است که آنان خود را نسبت به غیر اهل تورات برتر میپندارند و میگویند: بر ما حرج و قدح و ذمّی نیست اگر امانت غیر یهودیان را برنگردانیم. روشن است که چنین افراد بیتعهّد و نژادپرست و مستکبری که به خیانت در یک دینار تن در میدهند، خیانت در ثروت کلان و منابع ملی را قطعاً مباح شمرده و از هر غارت ابتدایی نیز پرهیز نخواهند کرد.
اهداف حکومت اسلامی در دعای ابراهیم(ع)
سلسله انبیاء ابراهیمی(ع) که سالیان متمادی، حکومت اسلامی را عهدهدار بودهاند و قرآن کریم درباره آنان میفرماید «اذکروا نعمة الله علیکم إذ جعل فیکم أنبیاء وجعلکم ملوکاً»(19)، خطوط کلی امامت، رهبری و اصول مهم سیاست و حکومت را از بنیانگذار کعبه، معمار مطاف و مهندس قبله جهانی، به ارث بردهاند. حضرت ابراهیم(ع) نه تنها در سیره خویش آن اصول و خطوط کلی را رعایت می کرد، بلکه در نیایشهای خاص خود نیز مطرح کرده و اجابت آنها را از خداوند درخواست می کرد.
عصاره دعاهای آن حضرت در این زمینه، همان دو هدف مهم حکومت اسلامی یعنی خلیفة الله شدن انسان صالحِ سالکِ کوی کمال و تأسیس مدینه فاضله است. با توجه به این نکته، روشن میشود که سامان یافتن مدینه فاضله، در پرتو تعالی انسانهایی است که مقام منیع خلافت الهی بهره آنان شده باشد.
آنچه به آبادی، آزادی، امنیت، اقتصاد سالم، و مانند آن بر میگردد، از اوصاف و شرایط مدینه فاضله است که در آیاتی از قبیل «ربِّ اجعل هذا بلدا امناً وارزق أهله من الثَّمرات»(20) آمده است و آنچه به کمالهای انسانی بر میگردد و زمینهساز خلیفةاللهی است، در آیاتی مانندِ «واجنبنی وبنیَّ أن نعبد الأصنام»(21) و «ربَّنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک ویعلِّمهم الکتاب والحکمة ویزکِّیهم إنَّک أنت العزیز الحکیم»(22) ذکر شده و ریشههای اصلی دعاهای سیاسی که در جوامع روائی ثبت شده، همین نیایشهای زمامداران الهی است که صحائف آسمانی و به خصوص قرآن کریم آنها را بازگو کرده.
علل سقوط حکومت در کلام امیرمؤمنان(ع)
حضرت علی بن ابیطالب(ع) تجربهای طولانی در زمینه حکومت اسلامی داشت، زیرا در دوره پرافتخار رسول اکرم(ص) از مهمترین کارگزاران سیاست اسلامی آن حضرت به شمار میآمد و در عصر خود نیز چند سالی عهدهدار زمام امور مسلمانان بود. ایشان اهداف حکومت اسلامی را به خوبی تبیین کرد که خلاصه آن به شکلی فشرده بیان شده و ضمناً به علل سقوط سیاسی اجتماعی و به علل سقوط اقتصادی حکومت اشاره فرمودهاند که بازگشت آنها به عدم رعایت اصول یاد شده است.
گفتار آن حضرت(ع) درباره علل سقوط سیاسی اجتماعی چنین است «یُستدلُّ علی إدبار الدُّول بأربع: تضییع الأصُول والتَّمسُّک بالغُرور و تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل»(23)؛ یعنی میتوان برای سقوط حکومت چنین استدلال کرد: هرگاه چهار چیز در ساختار حکومت راه یابد، آن دولت سقوط میکند:
1. ضایع کردن اصول اساسی
2. مغرور شدن
3. مقدم داشتن فرومایگان
4. مؤخّر قرار دادن فرزانگان. ریشه هر کدام از اینها ضعف سیاسی و سوءمدیریت مسؤولان حکومت است.
گفتار آن حضرت(ع) درباره علل سقوط اجتماعی اقتصادی چنین است: «یُستدلُّ علی الإدبار بأربعٍ: سُوء التَّدبیر و قُبح التبذیر و قلَّة الإعتبار و کثرة الإعتذار»(24)؛ یعنی میتوان با چهار چیز بر زوال دولت استدلال کرد:
1. سوء تدبیر و ضعف مدیریت.
2. تبذیر ناروا و هزینههای زیانبار اقتصادی.
3. عبرت نگرفتن از تجارب سودمند.
4. به جای جبران گذشته مکرراً عذرخواهی کردن. امور یاد شده همانگونهکه سند سقوط حکومت است، نشانه زوال زندگی شخصی نیز هست، چنانکه بخش مهم امور یادشده به مدیریت ضعیف و ناروا برمیگردد؛ خواه در مسائل سیاسی باشد یا اقتصادی و اجتماعی.
امید آنکه جوامع اسلامی به اهداف اصیل حکومت الهی آگاه شوند و برای تحقق آن جهاد و اجتهاد کنند. با قیام و اقدام خود، هرگونه عامل تأمینکننده را فراهم کنند و با ایثار نفس و نثار نفیس، هرگونه مانع را بزدایند، تا عدل الهی در زمین مستقر گردد.
محمد ساکی مالحی
/9466/
-----------------------------------------------------------------------
منابع:
1ـ سوره سبأ، آیه 12.
2ـ سوره سبأ، آیه 13.
3ـ سوره نمل، آیه 44.
4ـ سوره سبأ، آیه 10.
5ـ همان، آیه 11.
6ـ سوره أنبیاء، آیه 80.
7ـ سوره هود (علیهالسلام)، آیه 37.
8ـ سوره مؤمنون، آیه 27.
9ـ سوره کهف ، آیه96.
10ـ سوره بقره، آیه 279.
11ـ سوره إسراء، آیه 34.
12ـ سوره بقره، آیه 177.
13ـ سوره أنفال، آیه 56.
14- سوره حجرات، آیه 13.
15ـ سوره توبه، آیه 12.
16ـ سوره نساء، آیه 58.
17ـ سوره مؤمنون، آیه 8.
18ـ سوره آل عمران، آیه 75.
19ـ سوره مائده، آیه 20.
20- سوره بقره، آیه 126.
21ـ سوره ابراهیم (علیهالسلام)، آیه 35.
22ـ سوره بقره، آیه 129.
23- شرح غرر و درر، ج 6، ص450، شماره 10965.
24- شرح غرر و درر، ج6،ص 449.
ارسال نظرات