۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۳
کد خبر: ۲۳۹۷۱۲
شعری از علی معلم دامغانی به پیشگاه رهبر معظم انقلاب؛

ای کهف امان امین اسلام

خبرگزاری رسا - استاد معلم دامغانی می‌گوید: این شعر را در دوران ریاست جمهوریشان تقدیم کردم. به تواضع سیادت، فرمودند : شایستة رهبر است، به ایشان تقدیم شود. بایگانی شد تا امروز که رهبر خود ایشان است. من از حرف خود برنگشته‌ام تا ایشان چه می‌فرمایند.
علي معلم دامغاني

 

استاد علی معلم دامغانی در روایت چند و چون سرایش این شعر می گوید: امام(قدس سرّه) بر سریر اقتدار بود و رهبر زمرة حضور. آقا رئیس‌جمهور بود و مثل همیشه بنا به سرشت خدای آفریده دو معنی را تحت حمایت و هدایت داشت؛ دو مورد آسمانی. لیکن یکی آنچنان والا که دیگری ظل آن هم نمی‌شایست.

 

 

لیکن به عنایت نبی اکرم(ص) و شرط قرآن این جماعت نیز مقبول واقع شدند. آقا علمدار اشاعه و رشد فرهنگ قرآنی و شعر پارسی بود و این معنی هنوز هم و تا هر‌ جا که خدا بخواهد در انحصار ایشان است. این شعر را در ایامی که استاد اوستا، آقای ستوده، گلشن کردستانی و محمود شاهرخی زنده بودند و استاد سبزواری و مشفق کاشانی(که عمرشان دراز باد) حضور داشتند تقدیم ایشان کردم. به تواضع سیادت، فرمودند : شایستة رهبر است، به ایشان تقدیم شود. بایگانی شد تا امروز که رهبر خود ایشان است. من از حرف خود برنگشته‌ام تا ایشان چه می‌فرمایند.

 

 

استاد علی معلم دامغانی از برجسته‌ترین چهره‌های شعر انقلاب است. او که از زمره پیشکسوتان شعر انقلابی و دینی و از رهروان راه شعرای کهن و شعرش پرتوی از عرفان و ادب و شور و شعور فارسی است به پیشگاه رهبر معظم انقلاب شعری سروده است که تقدیم حضور خواندگان عزیز می‌نماییم. شعری که خود حکایتی بس شنیدنی و متنی بسیار زیبا و خواندنی و معرفت آموز دارد.
 

 

محمد علی معلم دامغانی در شمار شاعران نسل اول انقلاب اسلامی است و بسیاری از شعرهای مطرح دوران انقلاب و دفاع مقدس از سروده‌های اوست: «این فصل را با من بخوان، باقی فسانه‌است / این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه‌است...» او مثنوی ماندگار «هجرت» را در مدح حضرت امام خمینی (ره) سروده‌است.


 

استاد معلم با سرودن مثنوی در اوزان بلند و بی‌سابقه با زبانی غریب و فاخر و کهن، با بهره‌گیری از اندیشه‌ها و اشارات دینی، عرفانی، اساطیری، تاریخی، اجتماعی با روحی نو کلاسیک و با توجّه به موسیقی واج‌ها و واژه‌ها و آمیختگی عرفان و حماسه، می‌توان گفت مبدع سبک و ساختاری تازه در عرصه مثنوی سرایی شد.


معلم از جمله شاعرانی است که دارای زبان و سبک خاص شعری است. استفاده وافر از عناصر شعری قدیم و انتخاب وزن و قافیه و تقلید و پیروی از قصیده‌سرایان و مثنوی‌سازان دوره‌های کلاسیک (خصوصاً ناصرخسرو) ، از مختصان سبکی اوست. او از جمله مقتدرترین مثنوی‌سرایان پس‌از انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود.

 

معلم سرودن ترانه وتصنیف را نیز در دفتر کار خود دارد، «در ترانه برخلاف مثنوی‌هایش که مخاطب خاص می‌طلبد خواسته‌های مخاطب عام را درنظر می‌گیرد. اشعار معلم گرچه به‌رویدادی خاص در متن انقلاب اشاره دارد. امّا پس‌از گذشت سالیان متمادی کهنه نگردیده و به‌نظر می‌رسد معنای دیگری از آن استنباط شود و به شعر این زمانی بدل شده است. استفاده از اوزان بلند، توجه به موسیقی کلمات (رعایت حروفی، ایجاد قافیه‌های درونی و ...)، به کارگیری ردیف باستان گرایی در زبان، وفور اشارات دینی و ادبی، آمیختگی حماسه و عرفان از مهم‌ترین ویژگی‌های مثنوی علی معلم است.

 

 

 

اما درباره این شعر که امروز ازسوی ایشان منتشر شد نکاتی نغز و پرمغز وجود دارد که آنچنان که بجا و دخور بود به بیان خود استاد معلم در ابتدای این متن خواندیم و اینک شعر استاد معلم دامغانی به پیشگاه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای:

 

 

ای شیخ زمان و پیر عالم
مولای جهان و میر عالم

 

استاد و حکیم و شیخ مطلق
علامه کل و حجت الحق

 

مفتاح خزائن و مسائل
مصباح یقین ابوالفضائل

 

آئینه صولت حسینی
سامان ده دولت خمینی

 

سبط صفی و سلیل آگاه
یعنی خلف و خلیفه الله

 

هم شیخ قبیله در نسب تو
هم سید ما به ماکسب تو

 

آنی که یگانه‌ای جهان را
زی اهل نظر مِهی مهان را

 

صاحب نظری و بی نظیری
هم خادم قوم هم امیری

 

فرزانه فری قویم پویی
ایثارگری کریم خویی

 

هم وام نه‌ای به هر چه داری
هم خام‌نه‌ای به پخته کاری

 

آنی که ندارم آن بصارت
تا گنج گهر کنم نثارت

 

ای قُدوه اهل فضل و بینش
مصنوع شریف آفرینش

 

فالی زدم از پی حکایت
زیر و بم او چو نی شکایت

 

ای میر زمان و پیر ما تو
در واقعه دستگیر ما تو

 

گر جذبه پیر اگر حمیدیم
خود پیر تویی و ما مریدیم

 

در حضرت تو بهانه‌جو ما
پشمینه قبای تندخو ما

 

گر زانکه سفر نکرده بودیم
از دیده عَبر نکرده بودیم

 

در محضر رأفتت به غایت
می‌رفت ز ما سه تن شکایت

 

لیکن نه چنان نبهره رائیم
کاین راست به کج روی سرائیم

 

زین است که راه کژ نپوییم
در پرده راستی بموئیم

 

زین درد به همرهی بنالیم
گر زانکه امان دهی بنالیم

 

 

/830/303/م

ارسال نظرات