۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۴
کد خبر: ۲۳۹۵۰۹
گفت‌وگوی تفصیلی رسا با شاگرد شهید آوینی؛

تا تفکر شهید آوینی سرلوحه قرار نگیرد نمی‌توان به هنر دینی رسید

خبرگزاری رسا ـ شاگرد شهید آوینی می‌گوید: نگاه سید مرتضی به رسانه و سینما یک نگاه دقیق است که اگر آن را سرلوحه قرار ندهیم نمی‌توانیم به نتیجه مطلوب برسیم، امثال آوینی کار خود را کردند و پیام خود را رساندند؛ فقدان آنها یک فقدان فیزیکی است، در حالی که اندیشه‌شان روح حاکم بر جامعه دینی ما را تشکیل می‌دهد.
مرتضي آويني

امروزه در جامعه بشری سینما به عنوان یکی از مؤثرترین و مهم‌ترین رسانه‌ها مطرح است؛ انسان روند تکاملی بروز فکر بشر را در این هنر می‌بیند. امروزه سینما ابزاری برای بیان عقاید، افکار، آداب، سنن و دیگر مسائل شده است؛ در دنیای امروزی بسیاری از افراد برای بیان عقاید خود از سینما بهره می‌گیرند، حتی کار به جایی رسیده که بسیاری از مردم در رفتار و اخلاق خود مقلد سینما شده و آن را وحی منزل می‌دانند!

 

حالا باید دید در این میان، جایگاه سینمای دینی به ویژه نقش روحانیت در این عرصه چیست و کجا ظهور و بروز می‌یابد؟ البته پرداختن به موضوع روحانیت در سینما حساسیت ویژه‌ای را می‌طلبد و شاید همین نکته باعث شد تا سینماگران در سالهای دور، خیلی متمایل به تصویر کشیدن روحانیون در قاب سینما نباشند، ولی این بهانه خوبی برای بهره نبردن از این هنر جهان شمول در راستای دین و معنویت و روحانیت نیست.

 

براساس دغدغه‌ای که بیان کردیم تصمیم گرفتیم با هم‌سخنی با جناب مهدی بنکدار از فعالان حوزوی در عرصه سینما که دارای تحصیلات خارج فقه و اصول حوزه علمیه بوده و از دانش آموختگان سینما از دانشگاه هنر تهران محسوب می‌شود، فضایی برای تعمق و تأمل بیشتر و دقیق‌تر در این حوزه پدید آوریم.

 

 

آثار داستانی و مستند مانند «جست‌وجوگران»، «ماه گویان»، «رواق» و «یک آسمان نجابت» از تولیدات عضو شورای فیلم و سریال شبکه پنج سیما و عضو شورای بازبینی نمایش خانگی معاونت سینمایی ارشاد است؛ بنکدار داوری جشنوار‌ه‌های مختلف منطقه‌ای و استانی را نیز در کارنامه خود دارد.

 

 

 

رسا ـ به نظر شما تصویر روحانیت در سینما، تلویزیون و رسانه چگونه قابل ارزیابی است و دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

روحانیت از نهادهای مذهبی ریشه‌دار در جامعه فرهنگی ایران و دارای قدمتی در حدود چندین قرن است؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز افزون ‌بر وظایف مختلف روحانیت در خصوص هدایت و ارشاد جامعه، بحث حاکمیتی را نیز در دست گرفت و طبیعی است که در عرصه هنر به ویژه هنرهای جدید همانند سینما که بازتابی از جریان‌های اجتماعی است، حضور فعالی داشته باشد.

 

این حضور در برهه‌ای بسیار سهل و ممتنع بود، این در حالی است که می‌بایست ضمن حفظ قداست‌ها و شئون اصلی روحانیت، این قشر در عرصه سینما و رسانه نیز مطرح می‌شد؛ بحمدالله به سبب حساسیت‌ جامعه، حضور روحانیت در قاب رسانه و سینما بسیار با احتیاط شروع شد، ولی به تدریج این حضور گرفتار آسیب‌هایی شد که نتوانست کنه و واقعیت جامعه روحانیت و وظایف او را به خوبی برای جامعه بیان کند.

 

رسا ـ دلیل این آسیب در عدم بیان واقعیت جامعه روحانیت در سینما چه بود؟
برخی نسبت به قشر روحانیت شناخت نداشتند و یک ورود شعاری و تصنعی داشتند، ولی عده‌ای از هنرمندان توانستند با مشاوره گرفتن رسالت اصلی حوزه‌ها را درک کرده و حضور موفقی داشته باشند، به نظر بنده اگر خود نهاد روحانیت به صورت فعال درگیر پدیده رسانه و سینما شود، می‌تواند این حضور را مدیریت کرده و آسیب‌ها را کم کند.

 

رسا ـ پس تأکید شما بر خلاف نظر برخی از افراد، ورود روحانیت در عرصه رسانه به ویژه سینما است؟
بله، قطعا حوزه‌ها باید در این زمینه ورود پیدا کنند، چرا که چاره‌ای جز این نیست، ما در جامعه‌ای زندگی‌ می‌کنیم که هجوم ابزارهای مدرن رسانه‌ای همه عرصه‌های زندگی را فراگرفته و اگر روحانیت بخواهد نسبت به این پدیده حالت انفعال داشته باشد، قطعا بازی را باخته است، لاجرم باید نسبت به این موضوع ورود فعالی داشته باشد.

 

البته این ورود نباید صرفا شعاری و تبلیغی باشد، بلکه باید بخشی از روحانیت که دارای استعداد و ذوق کافی است در عرصه رسانه وارد شده و به عنوان یک عرصه نوین تبلیغی، این کار را به صورت جدی به همراه یادگیری و شناخت تکنیک و محتوا دنبال کند؛ این ورود باید به قدری جدی و با شناخت باشد که روحانی بتواند نسبت به مفاهیم و زبان مشترک هنرمندان آشنایی داشته و این عرصه را بسیار سالم و صحیح مدیریت کند.

 

 

 

رسا ـ چگونه یک روحانی می‌تواند ضمن حفظ زی طلبگی خود در عرصه رسانه ورود فعال و مؤثری داشته باشد؟
برای استفاده بهتر از هر پدیده‌ای باید نخست آن را خوب شناخت، در این عرصه نیز نخستین قدم نگاه عمیق و ریشه‌ای روحانی نسبت به مسأله رسانه و سینما است، یعنی یک فرد روحانی بداند، منشأ سینما که محصول تمدن غرب است چیست؟ اکنون به سبب سیطره تمدن غرب نسبت به دیگر جوامع، رسانه‌های آن نیز سیطره پیدا کرده‌اند، از این‌رو برای مقابله و برخورد با این‌ها باید در دل قضیه قرار گرفت، این کار نیز با شناخت نسبت به رسانه و سینما حاصل می‌شود.

 

فراز، نشیب‌ها و قابلیت‌های سینما را باید شناخت؛ باید شناخت که مفاهیم دینی را چگونه می‌توان به وسیله رسانه بیان کرد، بحث‌های فنی را باید به صورت کامل شناخت. یک روحانی و به صورت کلی نهاد روحانیت اگر بخواهد در مسائلی که بیان کردم ورود نداشته و آشنایی پیدا نکند، نمی‌تواند وسط گود قرار گیرد، چرا که غرق و هضم می‌شود؛ یک روحانی باید با ماهیت، تکنیک و چگونگی استفاده از رسانه و سینما به طور کافی و وافی آشنا گردد که این معرفت، با موضع‌گیری و ورود صحیح میسر می‌شود.

 

رسا ـ همچنان که اطلاع دارید در میان طلاب افراد خوش ذوق و مستعد فراوانی داریم که برخی از این افراد در زمینه رسانه و فضای مجازی بسیار فعال بودند، ولی در این زمینه شناخت و حمایت طلاب مستعد از نکات قابل توجه است، در عرصه رسانه وظیفه مسؤولان حوزه برای حمایت از طلاب چیست؟
بحمدالله در دهه اخیر نهاد روحانیت، یعنی بدنه حوزه علمیه ضرورت قضیه را درک کرده است؛ تا قبل از دهه هشتاد نهاد روحانیت در این زمینه و تربیت کارشناسان به صورت رسمی ورود پیدا نکرده بود؛ یعنی به صورت جدی به آن بهاء نمی‌داد، حتی طلبه‌های همانند بنده به صورت قاچاقی درس سینما می‌خواندیم، ولی در دهه اخیر ضرورت این کار برای بزرگان حوزه و بدنه حوزه مشخص شده و هیچ حرفی در اینباره نیست.

 

در بحث اجرایی، لازم است آقایان به عده‌ای از طلاب مستعد اعتماد کرده و بودجه‌های در این زمینه برای آموزش و تحقیقات افراد اختصاص دهند، در این باره نیز می‌توان باید یک تست، طلاب رشد کرده در زمینه‌های حوزوی و دارای مطالعات سینما و رسانه را شناسایی کرد، پس از این کار افراد موفق در یک نهادی به صورت رسمی سخنگوی سینمایی حوزه باشند و سخنان این‌ها سخنان حوزه باشد.

 

در این‌باره موفقیت‌هایی نیز رخ داده و طلاب به صورت فردی مطالعاتی داشتند، حتی گروه‌های تشکیل شده است و بنده فکر می‌کنم رو به رشد نیز خواهد بود، چرا که گروه‌های مختلفی در نهادهای مختلف پژوهشی و اجرایی شکل گرفته است.

 

البته حوزه باید در این زمینه حمایت جدی‌تری داشته باشد، بودجه‌های بیشتری را تخصیص دهد و این موضوع را کاملا جدی بگیرد، حتی به جایی برسد در بدون هیچ شک و شبهه‌ای در رشته‌های رسانه‌ای و سینمایی صاحب نظر داشته باشد، امتیازاتی را به این افراد قائل شود، حتی بخشی از حق تبلیغ‌ها را در زمینه رسانه قرار دهد.

 

لازم است در این جا تأکید کنم که ورود طلاب نیز در این زمینه باید به گونه‌ای فنی باشد که اهالی سینما و هنر سخن او را بپذیرند، یعنی بدانند که این فرد اهل فن بوده و نظری که می‌دهد از روی علم و آگاهی مطرح می‌کند؛ به نظر بنده این موضوع گرچه دیر شده است، ولی اتفاق افتاده است.

 

رسا ـ شما بر تعامل میان حوزه و هنرمندان تأکید دارید، چگونه این تعامل میان دو قشر کاملا متفاوت از هم ایجاد می‌شود؟
وقتی زمینه‌ها آماده باشد این تعامل به وجود می‌آید، چرا که هنرمندان و فیلم سازان به نحوی طالب این مفاهمه هستند، وقتی بدانند که در این باره از آنها استقبال شده و ترد نمی‌شوند، گرایش بیشتری پیدا می‌کنند، این موضوع گرچه عمومیت پیدا نکرده است، ولی در بسیاری از کارها رخ داده است؛ وقتی گروه‌های تشکیل شوند، این مراوده صورت می‌گیرد و لازمه‌اش این است که اطلاع رسانی در بحث‌ رسانه‌ و سینما قوی‌تر شود تا افراد بشناسند.

 

لازمه دیگر سعه صدر داشتن در حوزه است، یعنی به محض این‌‌که هنرمندی خطا و اشتباهی در طرح موضوع داشت، بسیار با او به صورت سلبی برخورد نشود، بلکه باید تعامل را بیشتر کرد تا بتوان این جریان فرهنگی را ایجاد کرد.

 

 

رسا ـ آیا شما موافق ورود حوزه در عرصه رسانه و سینما هستید، یعنی خود حوزه در این عرصه افراد را تربیت کند؟
حوزه متکفل کلان فرهنگ جامعه است، به نظر بنده حوزه‌ها باید مباحث نظری و نرم افزاری این مقولات را مسلط باشند و بتوانند در جریان این شناخت مفاهمه را برقرار کنند؛ چرا که سینما یک حرفه بودجه‌بر و وقت گیر است، کسی که بخواهد در سینما حضور پیدا کند باید حرفه‌ای شود، از این‌رو دیگر فرصت برای ماهیت حوزوی باقی نخواهد ماند.

 

حتی ما افراد حوزوی داشتیم که نخست به سبب احساس وظیفه در این زمینه ورود پیدا کرده و جدی نیز پیش رفتند، ولی کم کم ماهیت حوزوی خود را از دست دادند؛ چرا که این حرفه همانند غولی است که همه را در خود هضم می‌کند، از این‌رو اگر طلبه‌ای به صورت حرفه‌ای وارد این موضوع شود دیگر برای ماهیت حوزوی او زمانی وجود نخواهد داشت؛ بهاء حرفه‌ای شدن فراموش کردن و از دست دادن ماهیت حوزوی است.

 

حوزه‌ ضرورت ندارد در بحث‌های سخت افزایی وارد شود، بلکه به مقداری که لازم است باید به صورت ستادی و نرم افزایی، نهایتا در بحث‌های نوشتاری، نقد، تحلیل و مدیریت فرهنگی باید ورود پیدا کنند، در این زمینه هم اگر ورود مناسبی داشته باشد و به مباحث نظری در کلان قضیه با استفاده از طلاب مستعد و خوش ذوق بپردازد، می‌تواند موجی را ایجاد کند؛ همین ورود سبب ایجاد جریان سالم سینمای دینی و رسانه‌‌ای با محتوای دینی می شود و اکنون این موضوع را کم و بیش شاهدیم.

 

 

رسا ـ آقای بنکدار شما بارها در این گفت‌وگو نسبت به تعامل میان حوزه با هنرمندان تأکید کردید، با این وجود پرسشی که مطرح می‌شود این است که جایگاه جشنواره اشراق در این باره چقدر بوده و این جشنواره اصولا چقدر موفق عمل کرده است؟
جشنواره اشراق را براساس همین ضرورت بر پا کردیم، از نخست چنین دغدغه‌ای وجود داشت و این جشنواره مد نظر دارد، نخست تعامل چهره به چهره میان هنرمندان علاقه‌مند برای ورود در عرصه ساخت فیلم دینی ایجاد کند و ثانیا از طلاب و حوزویان دارای دغدغه رسانه‌ای بهره بگیرد که این جشنواره سبب شکل گیری چنین موضوعی شد و در مجامع هنری و سینمای کشور انعکاس خوبی داشت.

 

هدف دیگری که جشنواره اشراق دنبال می‌کند این است که بتواند سطح علمی هنرمندان برای ورود به عرصه رسانه دینی را افزایش دهد؛ همچنین روحانیونی که می‌خواهند در عرصه رسانه و سینما وارد شوند، نسبت به مباحث شناخت داشته باشند، در این باره نیز میان مدت زمان دو جشنواره کارگاه‌های همانند مستند سازی و فیلم سازی را دنبال می‌کنیم.

 

حتی پیش از این جشنواره ارزیابی کمی نداشتیم که به چه میزان افراد در این زمینه فعالیت می‌کنند، ولی در این جشنواره به سطح وسیع هنرمندان پی بردیم، به گونه‌ای که از 27 استان شرکت کننده داشتیم، یعنی از این استان‌ها درباره روحانیت کار فرستاده شد، البته این افراد را روحانیان و غیر روحانیان تشکیل می‌دادند، ولی در مجموع بیش از 400 اثر از سطح کشور برای جشنواره ارسال شد.

 

یکی دیگر از برکات جشنواره اشراق این بود که میان دو جشنواره سطح کیفی، هنری و فنی آثار ارتقا پیدا کرد و ما نیز همین هدف را دنبال می‌کردیم؛ اکنون نیز در تلاش هستیم، این جشنواره بتواند در عرصه سینمای دینی جریان سازی کند، به عنوان یک مرکز به صورت تخصصی بحث حضور روحانیت در سینما را دنبال کند، یعنی حضور سخت و نرم افزایی روحانیت در پشت و جلوی دوربین را سیاستگذاری، مدیریت و هدایت کند و بتواند یک جریانی را در باب سینما داشته باشد.

 

رسا ـ اگر موافق باشید بحث را عوض کرده و مقداری درباره فیلم‌های سینمایی که با محوریت روحانیت ساخته شده است بحث کنیم؟
اشکالی ندارد، بفرماید.

 

 

رسا ـ همانگونه که خود شما مستحضرید، تاکنون قریب به 15 فیلم سینمایی با محوریت روحانیت ساخته شده است، شما به عنوان یک حوزوی آشنا به عرصه سینما کدام فیلم سینمایی را بیشتر می‌پسندید؟
این موضوع مقداری سلیقه‌ای است، ولی به نظر بنده کار نخست آقای میرکریمی «زیر نور ماه» و «طلا و مس» در میان این کارها بهتر هستند، حتی فیلم «مارمولک» قابلیت داشت که فیلم خوبی باشد، ولی مقداری بی‌سلیقگی‌ سازنده و جو و عکس العمل شدید که در حد فیلم نبود، سبب شد تا این فیلم ضایع یا به تعبیری ذبح شود؛ فیلم‌های دیگر به سبب عدم شناخت سازنده و تصعنی وارد شدن امتیازاتی کافی را نداشتند.

 

رسا ـ آقای بنکدار فیلم‌های «زیر نور ماه» و «طلا و مس» چه امتیازاتی دارند که دیگر فیلم‌ها ندارند؟
در عرصه سینما به ویژه هنر به صورت دستوری نمی‌توان هنرمند را فرد مهذب قرار داد تا فیلم خوب شود؛ البته فرد بازیگر ممکن است به صورت دستوری به سبب حاکمیتی که کارگردان دارد مسائلی را رعایت کند، ولی مهذب نمی‌شود؛ نخستین ویژگی‌ این دو فیلم ساز(کارگردان‌ها زیر نور ماه، طلا و مس) این بود که این افراد با نگاه قلبی و اعتقادی خود به عنصر روحانیت فیلمی درباره این قشر ساختند.

 

سازندگان این دو فیلم به صورت سفارشی و بخشنامه‌ای کاری را انجام نداند؛ از این‌رو به اعتقاد بنده مهم‌ترین مؤلفی که این دو فیلم را موفق کرد، اعتقاد و فطرت قلبی خود سازنده به روحانیت بود.

 

دومین موضوع مشاوره‌ خوب گرفتن این دو کارگردان از طلاب و روحانیان درباره کارشان بود؛ سومین دلیل نیز جرأت این دو فرد بود که شخصیت پردازی خوبی از یک روحانی انجام دادند، یعنی روحانی را تصنعی و شعاری مطرح نکردند؛ شخصیت روحانی این دو فیلم در جاهای گرفتار تردید می‌شود، ضعف نشان می‌دهد و در مجموع به رشد می‌رسد که این سبب باور پذیری این شخصیت‌ها برای مخاطبان شد.

 

در فیلم «طلا و مس» شخصیت اصلی فیلم از یک طلبه تک بعدی به جامعه ورود پیدا می‌کند، حتی در زندگی خود گرفتار تردیدهای می‌شود و می‌فهمد که اخلاق تنها در مدرسه نیست و در زندگی نیز به فضایل اخلاقی رسید.

 

در فیلم «زیر نور ماه» نیز طلبه در پوشیدن لباس روحانیت دچار تردید می‌شود، سپس در متن اتفاقاتی قرار می‌گیرد و نهایتا به این نتیجه می‌رسد که باید لباس روحانیت را بپوشد، این نگاه واقعی بدون حب و بغض و در عین حال اعتقاد شخص سازنده، از طلبه یک شخصیت باور پذیر و دوست داشتنی می‌سازد.

 

رسا ـ شما نسبت به باور پذیر بودن یک شخصیت از سوی مخاطبان بسیار تأکید دارید، آیا در این باره هنرمند مؤثر است، موضوع دیگر این است که برخی از کارگردانان از هر شخصیتی برای ایفای نقش روحانی بهره می‌گیرند، تحلیل شما درباره این موضوع چیست؟
در این باره دو مطلب مطرح است، انتخاب بازیگر به شعور و آگاهی کارگردان باز می‌گردد، یعنی سازنده بتواند بازیگری را انتخاب کند که در این نقش جا بیفتد، موضوع دیگر این است که کارگردان به چه میزان هنر داشته دارد که بتواند از بازیگر خود بهره بگیرد.

 

 

رسا ـ یکی از نقض‌های که می‌توان به فیلم‌ها ساخته شده در زمینه روحانیت وارد کرد، نگاه تک بعدی کارگردان به روحانیت است، یعنی کارگردان بیشتر سعی می‌کند تنها بعد عبادی و عرفانی یک روحانی را مطرح کند، به گونه‌ای که گویی یک روحانی بعد سیاسی ندارد، دلیل این کار چیست؟
پرداختن به شخصیت روحانی مقداری لبه تیغ راه رفتن است، چرا که در این جا بحث قداست و حاکمیت مطرح است، به نظر بنده پرداختن به جنبه‌های اخلاقی و عرفانی روحانی به نحو حاشیه امنی برای فیلم ساز ایجاد می‌کند؛ چرا که اگر ورود سیاسی پیدا کند خواسته و ناخواسته مشکلاتی ایجاد می‌شود، گروهی این ساخته را می‌پذیرند و گروهی نمی‌پذیرند.

 

البته در عرصه سیاسی نسبت به شخصیت‌های شهید فیلم‌های ساخته شده است و موفق نیز بودیم، ‌ولی اگر فردی در عرصه سیاسی ورود صحیح داشته باشد، گرفتار تبعاتی می‌شود، بنده نمی‌خواهم تقصیر را گردن ممیزی کار بیندازم، بلکه جامعه ما خود ظرفیت کافی ندارد.

 

موضوع دیگر این است که به نظر ما بحث سیاسی و حاکمیتی یک فضای فرهنگی است، امام راحل نیز فرمودند «انقلاب ما انقلاب فرهنگی است»، بحث جدایی ناپذیر بودند دین از سیاست نیز به این موضوع باز می‌گردد؛ همچنین شخصیت یک طلبه و روحانی بیشتر فرهنگی و اخلاقی است، حتی اگر در منصب سیاسی داشته باشد.

 

به طور کلی به نظر بنده مقداری برای پرداختن به بحث‌های سیاسی هنوز زود است؛ چرا که جامعه حاکمیتی و مخاطبان هنوز پذیرش نقد جدی و حضور سیاسی روحانیت در جامعه سیاسی را ندارد؛ موضوع دیگر این است که اگر تنها بخواهیم مسائل مثبت را مطرح کنیم مخاطب نمی‌پذیرد.

 

در عرصه سیاسی نیز باید به واقعیت‌ها و بحث آسیب شناسی پرداخت و جامعه ما آن را نمی‌پذیرد، چرا که هنوز قداست‌ها است؛ به نظر بنده راه صحیحی است که روحانی را بخواهیم از منظر تزکیه نفس و ارشادات دینی بیان کنیم، چرا که اگر این پدیده خوب جا بیفتد دیگر عرصه‌ها را نیز می‌توان بهتر مطرح کرد.

 

رسا ـ آقای بنکدار منظور بنده جناح بندی یا بیان روحانی یک حزب و جناح خاص نیست، بلکه منظور بنده بیشتر جنبه انقلابی یک روحانی است که در فیلم‌ها به آن پرداخت نمی‌شود، از نظر شما دلیل این امر چیست؟
خب این ضعفی است که باید کم کم به آن پرداخت، ولی شاید یکی از دلایلش این باشد که هنرمندان مقداری احتیاط کرده و جرأت ورود در این فضا را ندارد، البته در برخی از ساخته‌ها نسبت به حضور روحانی در بحث رهبری مردم و جامعه اشاراتی می‌شود.

 

رسا ـ خود شما نیز مطلع هستید که روحانیت پس از انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف حتی فضای مجازی ورود پیدا کرده است، خب چرا سازندگان بیشتر به دنبال بیان بعد عرفانی و عبادی یک روحانی هستند؟
عالم سنت به فطرت افراد نزدیک‌تر است، فیلم سازانی هم که بحث سنت را مطرح می‌کنند نمی‌خواهند نشان دهند که روحانیت سنتی فکر می‌کند، بلکه به سبب جایگاه فضای سنتی و عدم آلودگی آن به مسائل مدرن را نشان می‌دهند، در این زمینه‌ها نیز نقدهای داریم، ولی کارگردانان می‌خواهند در فضای سنتی عرفان را برسانند و حتی با نشان دادن باغچه‌ می‌خواهند بهشت را نشان دهند.

 

ولی خب هر چند دیر شده است ولی باید در عرصه‌ها مختلف ورود پیدا کرد و کار را از جای شروع کرد، این شروع نیز آسیب‌ها و خطاهای خواهد داشت که حوزه‌ و هنرمندان باید به گونه‌ای عمل کنند که این آسیب‌ها به حداقل برسد و بتوانیم در آینده حضور فعال‌تر و رسمی‌تر داشته باشیم؛ البته در عرصه مستند سازی ورود جدی نسبت به برخی از مسائل شده است.

 

رسا ـ آقای بنکدار اگر موافق باشید در آخر بحث مقداری درباره شخصیت و جایگاه شهید آوینی صحبت کنید، نخست این که شما چند سال شاگرد ایشان بودید؟
بنده به مدت دو سال به صورت مستقیم شاگرد شهید آوینی بودم که این دو سال نیز سال‌های پایانی عمر ایشان بود.

 

 

رسا ـ از شهید آوینی به عنوان سید شهیدان اهل قلم یاد می‌شود، از دیدگاه شما فقدان چنین شخصیتی چه تبعاتی داشت و چگونه می‌توان دوباره چنین شخصیت‌ها داشت؟
بسیاری از بحث‌های مطرح شده در این گفت‌وگو بر گرفته از نظرات و اندیشه‌های ایشان است، شاید فقدان ایشان یکی از برکاتی بود که آثار و نگاهیشان فراگیر شود، ولی بحث سر این است که شهید آوینی مظلوم ظاهر شد.

 

بیشتر در جامعه شخصیت بسیجی و جایگاه شهادت ایشان دیده می‌شود، ولی از شخصیت ایشان به عنوان یک متفکر و نظریه پرداز در باب هنر، فرهنگ و توسعه مبانی اسلامی زیاد یاد نمی‌شود، ما مطرح کردیم طلبه‌ها باید به ماهیت سینما پی ببرند، این بحث تنها برای طلاب نیست، بلکه باید نظام ما یعنی بچه مسلمانان، مذهبی‌ها و سینمایی دینی این‌گونه ورود پیدا کند، البته روحانیت باید به صورت خاص وارد شود.

 

بنده شاگرد مستقیم ایشان بودم و نگاه ایشان را دیدم، در عین حال که بحث ایمانی قضیه را جدی گرفت، بحث تکنیکی کار را نیز جدی گرفت؛ ما به عنوان بچه مسلمان می‌خواهیم هنر دینی داشته باشیم، ولی تا خودمان دینی نشویم، تا تزکیه نفس و ایمان در هنرمند شکل نگیرد، این تزکیه و ایمان در اثر او نیز شکل نخواهد گرفت.

 

البته ممکن است در برخی ساخته‌ها ظاهر دینی وجود داشته باشد، ولی اثر نخواهد داشت؛ چرا که خود هنرمند به ساخته خود اعتقاد ندارد و ورود حوزه‌های علمیه و جامعه دینی به هنر دینی و معنوی نباید این‌گونه باشد، وگرنه غیر از تلف شدن، له شدن زیر چرخ فضای رسانه‌ای، تکنولوژی و سینما اثر دیگری نخواهد داشت، طلابی که می‌خواهند در عرصه رسانه به خصوص سینما وارد شوند باید نگاه شهید آوینی را بداند.

 

نگاه شهید آوینی به رسانه و سینما یک نگاه عالی است که اگر آن را تابلو و سرلوحه قرار ندهیم نمی‌توانیم به نتیجه مطلوب برسیم، البته افرادی همانند شهید آوینی کار خود را کردند، نور افشانی کردند، پیام خود را رساندند، فقدان این‌ها یک فقدان فیزیکی است، در حالی که اندیشه‌شان روح حاکم بر جامعه دینی ما را تشکیل می‌دهند.

 

نکته دیگر که باید بنده به آن متذکر شوم این است که بسیاری از فیلمسازان ما هر چند متظاهر به مذهبی بودن نمی‌کنند، ولی فطرت‌های سالمی دارند، ایمان قلبی دارند، وقتی مشخصات فیلم‌هایشان را با نظریات شهید آوینی تطبیق می‌کنیم متوجه می‌شویم به چه میزان ارتباط و ایمان دارند و این خیلی امیدبخش و اعتماد آفرین است.

 

/830/401/م

ارسال نظرات