۰۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۱
کد خبر: ۲۳۲۴۷۸

لبخند رهبری آرزوی پدر موشکی ایران

خبرگزاری رسا ـ شهید تهرانی مقدم تمام حرکت‌هایی که در مورد مسائل نظامی انجام می‌داد، فقط و فقط رضایت رهبری را مد نظر داشت.
شهيد تهراني مقدم حضور رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي با خانواده سرلشگر شهيد تهراني مقدم دانشمند برجسته و پارساي بي ادعا شهيد حسن تهراني مقدم

شهید تهرانی مقدم تمام حرکت‌هایی که در مورد مسائل نظامی انجام می‌داد، فقط و فقط رضایت رهبری را مد نظر داشت، به گونه‌ای که در سال‌های پس از رحلت حضرت امام(ره) در هیچ شاکله‌ای سیاسی‌ای وارد نشد و تنها شاکله سیاسی‌ای وارد نشد تنها هم و غمش، رضایت حضرت امام(ره) بود؛ از زمانی هم که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا برگزیده شدند، تمام دغدغه‌های و نگرانی ایشان در مسائل نظامی، رضایت و لبخند رهبری بود.

 

یکی از همکاران شهید تهرانی مقدم در مصاحبه پیش رو از دوستی می‌گوید که بیش از ربع قرن را با وی گذارنده است.

 

دوست دارید بیان خاطرات و دیدگاه‌های خود را این شهید تازه به وصل رسیده؛ از کجا شروع کنید؟

 

آقای تهرانی مقدم بیش از 25 سال فرمانده ما بود. آشنایی ما از سال 61 شروع شد. ایشان فرمانده توپخانه بودند ما جمعی زرهی بودیم؛ در مدرسه‌ای به نام پوپک بود که ما ارتباط کاری پیدا کردیم اما ایشان را اولین بار در اهواز، در مقر شهید مطهری دیده بودم؛ آقای تهرانی مقدم شخصیت منحصر به فردی داشت، طوری که انگار افرادی را که تازه با آن آشنا شده، سال‌های متمادی است که می‌شناسد؛ ایشان از نظر اخلاقی لطف و محبت زیادی به همه افراد داشتند.

 

برای، آشنایی ما هم از آنجا شروع شد؛ سال 1364 بود که من به عنوان مجموعه فرماندهان شکیب وارد مجموعه آقای تهرانی مقدم شدم در خدمت ایشان بودم؛ تا لحظه شهادتشان.

 

 ایشان از خصوصیات اخلاقی بارزی برخوردار بود، لطف و محبتش شامل همه می‌شد، طوری که یک سرباز یا سرتیپ برایش فرقی نمی‌کرد؛ رفتار محبتش نسبت به یک سرباز با محبتش به یک درجه‌دار همانند بود؛ از خصوصیات اخلاقی خوبی که این شهید داشتند وارستگی ایشان بود؛ رذایل اخلاقی در ایشان مشاهده نمی‌شد، از هر نظر آدم با صفا و با محبتی بود، دست همه را می‌گرفت؛ مخصوصاً اگر متوجه می‌شد که کسی مشکلی دارد.

 

 اساسا در تمام روابط اجتماعی‌شان مراقب بود و در غم و شادی بچه‌ها شریک بود و در دیگر زمینه‌ها به آن‌ها کمک می‌کرد؛ به علاوه، آدم صادقی هم بود و در تمام حرکت‌هایی که در مورد مسائل نظامی انجام می‌داد، فقط و فقط رضایت رهبری را مد نظر داشت، به گونه‌ای در سال‌های پس از رحلت حضرت امام (ره) در هیچ شاکله‌ای سیاسی‌ای وارد نشد و تنها هم و غمش، رضایت حضرت امام(ره) بود.

 

از زمانی که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر و فرمانده کل قوا برگزیده شدند، تمام دغدغه و نگرانی ایشان در مسائل نظامی؛ دیدن رضایت و لبخند رهبری بود؛ به همین دلیل هم بود که مقام معظم رهبری، به واسطه کارهایی که انجام داده بود، حرکاتی انجام می‌داد و تلاشی که در مجموعه می‌کرد، همیشه به طور کامل از ایشان رضایت داشت؛ این، خصوصیت بارز شهید تهرانی مقدم بود که از سال 1361 تا 1390 هیچ کم و کسری‌ای از لحاظ انرژی در ایشان دیده نمی‌شد.

 

 آن هم با توجه به آن فاصله دهه‌ای که بین این دو تاریخ وجود دارد؛ و گذشتن سردار تهرانی مقدم از بهار جوانی به میان‌سالی!

 

بله. دقیقا همان انرژی‌ای را که در 18 سالگی‌اش ـ یعنی زمان حضور در جبهه ـ داشت، در سن 52 سالگی در زمان شهادتش هم با همان انرژی کار و زندگی می‌کرد؛ شهید تهرانی مقدم هیچ وقت اجازه نمی‌داد اختلافی میان بچه‌ها اضافه شود وحدت بین آن‌ها خدشه‌دار شود، به همین دلیل همیشه و بچه‌ها در یک جمع دوستانه قرار می‌داد، به همه محبت می‌کرد، با همه دوست و رفیق بود؛ یا زیردست و بالادست؛ اگر کسی یک‌بار ایشان را می‌دید، به شدت مجذوب اخلاق و روحیاتش می‌شد و چه برسد به کسانی که به طور متوالی با این شهید عزیز کار کرده باشند.

 

شهید تهرانی مقدم در تمام مانورهای کنار بچه‌ها حرکت می‌کرد و در نهایت هم همراه و همگام با همان‌هایی که اطرافش کار می‌کردند به شهادت رسید؛ البته این را باید بگویم که بعد از ضربه مهلکی که شهد تهرانی مقدم به منافقین وارد کرد، پیش از 17 سال بود که منافقان دنبال این بودند که ایشان را به شهادت برسانند؛ اما خواست خدا بود که این داغ به دل منافقان بماند. شاید به این دلیل که شهید تهرانی مقدم در تمام سال‌های پس از انقلاب، هرچه انجام داد، هرچه از خدواند عمر گرفت، در خدمت نظام جمهوری اسلامی بود و هیچ عمل غیر مفیدی از خودش برجای نگذاشت، او شخصیت محکمی داشت که هر کاری که می‌خواست انجام بدهد، واقعا انجام می‌داد، خونی هم که از ایشان ریخته شد، به طور قطع و یقین، هدیه‌ای برای نظام مقدس جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری بود، هر چند که فکر نمی‌کنم غمی که شهادت شهید تهرانی مقدم به دل رهبر عزیزمان گذاشت، با اندوه شهادت یاران وفادار ایشان در این چند سال، قابل مقایسه باشد و مقام معظم رهبری تا به حال به این اندازه غمناک و غصه‌دار شده باشند.

 

بنابراین شهادتش هم خیلی به موقع بود، یعنی آرزوی دیرینه ایشان نزدیک شدن به این اهداف بود و درست زمان به آرزویش رسید که کارش را تمام کرده بود.

 

بله. آقای تهرانی مقدم، کاری بر روی زمین مانده باشد نداشت، هر کاری می‌خواست انجام دهد، انجام داده بود، شهادت هم آرزویش بود؛ خدا رحمت کند شهید حاج احمد کاظمی را، در سفرهای کاری‌مان می‌گفت که تمام آرزوهایش، رسیدن به شهید حاج حسین خرازی است؛ جالب این‌که همه آرزوی حاج حسن آقای تهرانی مقدم نیز رسیدن به شهید کاظمی بود! می‌گفت: حاج احمد، با شما هستیم تا بهشت، دوستت داریم تا بهشت؛ و همین هم شد.

 

 شهید تهرانی مقدم تمام مدت هشت سال جنگ را در دوران دفاع مقدس، در مناطق جنگی بود و خانواده و زندگی‌اش را رها کرده بود، همه هم و غمش، بحث جبهه و پشتیبانی از رزمنده‌ها بود.

 دوستان زیادی را در مجموعه توپخانه و سپاه داشت و معمولاً خیلی از اشخاص ایشان را می‌شناختند اما مردم، حسن آقا را نمی‌شناختند؛ زمامی که حسن آقا شهید شد، تازه چهره‌اش رسانه‌ای شد، هیچ مصاحبه نمی‌کرد، شخصیتی بود که در خفا و فقط برای رضای خدا کار می‌کرد، به خاطر اخلاصش بود که خدواند این اجر و پاداش را به شهد تهرانی مقدم اعطا کرد.

 

 برای ایشان هیچ ارزشی نداشت که بگوید برای فلان فرمانده یا فلان شخص، کاری انجام می‌دهم، همان طور که در ابتدا هم گفتم تنها خواسته ایشان این بود که لب مبارک رهبری؛ خندان و خاطرشان راضی باشد؛ به همین دلیل هم همیشه در همان رده و صف کار می‌کرد و همیشه هم رتبه اول را در بحث آمادگی داشت.

 

در سطح کل نیروهای مسلح در بحث آمادگی رزمی، رتبه حاج حسین تهرانی مقدم، اول می‌شد و حضرت آقا هم همیشه تقدیر و تشکرشان را ابراز کرده‌اند؛ البته تهرانی شهید مقدم به وصال یار رسید ولی با فقدانش داغ بزرگی را در دل مقام معظم رهبری گذاشت.

 

 در بحث تعبد و تهجد چگونه انسانی بود؟

 

ما در سفرهای زیاد با یکدیگر همراه بودیم ویژگی ایشان در این مورد، این بود که هر وقت اذان می‌گفت: در برف یا باران، یخ و یخبندان یا گرمای طاقت‌فرسا، اگر می‌توانست در مسیر را تنظیم کند، می‌ایستاد و نماز اول وقت را رها نمی‌کرد؛ در حقیقت نماز اول وقت و نافله‌های شب ایشان اصلاً ترک نمی‌شد و من به خاطره همان سفرهای زیاد شبانه‌روزی شاهد این عادات ایشان بودم؛ طوری که اگر بحث حضور در جلسه و کار مهمی هم مطرح بود، ایشان نماز اول وقتش را ترک نمی‌کرد، حقیقتاً من در طی چندین سال که با شهید تهرانی مقدم آشنا بودم، در تعبد و اخلاص؛ هیچ کم و کسری از ایشان ندیدم.

 

 به غیر از این‌ها شهید تهرانی مقدم؛ اعتقاد عجیبی به حضرت امیرالمؤمنین(ع) داشت؛ در مجموعه تنها یک جشن برای کل خانواده‌ها و بازنشسته‌ها می‌گرفت و آن جشن برای کل عید غدیر بود، می‌گفت: هیچ جشن دیگر گرفته نشود، فقط شب عید غدیر را جشن می‌گرفت هدایای خوبی هم به خانواده‌ها می‌داد؛ عشق و علاقه به خصوصی به کارهای مذهبی و ائمه(ع) داشت، وقتی هم که می‌خواست مکانی را افتتاح کند، یک مداح می‌آورد که ذکر یا علی(ع) را بخواند.

 

در مصیبت‌ها هم علاقه شدیدی به حضرت زهرا(س) داشت. خیلی هیأت‌ها شرکت می‌کرد؛ به خصوص در هیأت محبان الفاطمه(س) حضور پیدا می‌کرد که اتفاقا بردار کوچک حسن آقا، یعنی علی آقا تهرانی که ظهر عاشورا شهید شد، هم از بچه‌ها همین هیأت بود.

 

به هر حال چون آقای تهرانی مقدم هیأت محبان الفاطمه (س) را داشت و هیأت هم به اینجا نزدیک بود، تاسوعا عاشورا این‌جا می‌آمد می‌نشست، چای می‌خورد و باهم گپ می‌زدیم؛ اما امسال دیگر جایشان خالی است.

 

 همین‌جا بد نیست یک خاطره از ایشان تعریف کنم: سال 1382 که مقام معظم رهبری از مجموعه نیروی‌هایی سپاه بازدید داشتند؛ به مجموعه ما که ر سیدند، نزدیک اذان ظهر بود، بعد از این‌که آقا بازدید انجام دادن‌اند؛ مؤذن اذان ظهر را گفت، همه فکر می‌کردند که آقا بازدید را ترک می‌کنند؛ چون جمیعتی در حسینیه جمع شده بود، اما آقا فرمودند نماز را با یک ساعت تأخیر می‌خوانیم چون این موضوع، واجب‌تر است. آقای تهرانی مقدم هم گزارشی آماده کرده بودند که خدمت آقا ارائه دادند همانجا یک فنجان چای برای آقا آوردند و معظم له چایشان را میل کردند، کار ارائه گزارش که تمام شد همه بلند شدند که راه باز کنند تا آقا سمت حسینیه برود؛ حضرت آقا قبول نکردند و جایشان را با حسن تهرانی مقدم عوض کردند و خودشان به یک جمع خصوصی 30-20 نفره بین فرماندهان ستاد کل نیروها مسلح رفتند. مقام معظم رهبری همانجا فرمودند: که آقای حسین مقدم از فرماندهانی است که به تمام حرف‌های که می‌زند و قول‌های که می‌دهد؛ عمل می‌کند، پس سعی کنید مثل ایشان باشید.

 

 آنجا همه حسرت جایگاه و موقعیت حاج حسن آقا را خوردند که ولی‌فقیه به این صورت از ایشان راضی است و به ایشان استناد کرده‌اند؛ در واقع، موضوع مهم، بحث اخلاص حاج حسن آقا و کار شبانه‌روزی ایشان برای پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی بود، آقا هم کاملاً ایشان را می‌شناختند به منزل ایشان که رفت بودند؛ به مادرشان فرمود ده بودند من 26 سال بود که حسن آقا را می‌شناختم.

 

شهید تهرانی مقدم از کی و کجا با مقام معظم رهبری از نزدیک آشنا شده بودند؟

 

سال 1364 بود ما مانوری به نام تبوک برگزار کرده بودیم که با دوره ریاست جمهوری آقا هم زمان شده بود و ایشان برای بازدید از مجموعه آمده بودند؛ ما خمیه‌گاهی را در بیابان‌های المهدی (عج) درست کرده بودیم که حضرت‌آقا به آنجا آمدند و سخنرانی کردند.

 

معظم له پس از مراسم به حسن آقا گفتند من چندین سال دنبال این بودم که شماره را زیارت کنم، هنوز عکس‌های آن سال راداریم، از همانجا بود که رهبری ارتباط حسنه‌ای یا حسن آقا برقرار کردند و حسن آقا خیلی ارتباطی خوبی با آقا داشت، طور که هر وقت اراده می‌کرد، گزارش‌هایی ویژه­ای را در پیشبرد اهداف نظام خدمت آقا ارائه می‌داد.

 

شما با هم بچه محل بودید؟

 

البته ما در آن زمان هم دیگر را نمی‌شناختیم؛ منطقه ایشان امامزاده یحیی(ع) بود و ما در میدان خراسان زند گی می‌کردیم؛ ولی بعدها روز به روز باهم صمیمی شدیم.

 

شهید تهرانی مقدم به عنوان یک رفیق چگونگی انسانی بود؟

 

 یک رفیق باصفا و صمیمی بود، همه را دوست داشت و همه ایشان را دوست داشتند. واقعا رفیق بود، چون رفاقت، ویژگی‌ها دارد که برادری ندارد، ممکن است انسان سه چهار تا برادر داشته باشد و آن‌ها رفیق نباشد اما حسن آقا یک رفیق صمیمی تمام کمال برای همه بود.

 

پس شما در نبود روزهای سختی را دارید تحمل می‌کند.

 

بله خیلی، من داغ جوان دیده‌ام، پسرم 19 ساله بود و سرطان خون گرفت و چهار سال پیش فوت کرد، اما برایم داغ حسن آقا مثل داغ پسرم میثم نبود، وقتی میثم مریض بود، حسن آقا به بیمارستان می‌آمد، به ما سر می‌زد و با این بچه‌ها ارتباط برقرار می‌کرد، بچه‌ها هم ارتباطشان با من بود، چون شهید تهرانی مقدم اساساً با جوان‌ها ارتباط خوبی داشت و با بچه‌ها ارتباط خیلی خوبی برقرار می‌کرد.

  

نکته جالب این است که ایشان طلایه‌دار شهدای 1390 در آغاز این دهه با شهاتش نشان می‌دهد که باب شهاد همچنان مفتوح است.

 

 بله. به هر حال همان طور که اشاره کردید باب شهادت همیشه باز است، شهید کاظمی و شهدای غدیر در دهه 80؛‌ شهید صیاد شیرازی و شهدای آوینی در ده 70، شهید گنجی چند تا از شهدای ترور در خارج از کشور و داخل کشور و داخل کشور در بعد از جنگ در سال 1369 از جمله شهدای ما هستند و حاج حسن آقا هم افتخار دارند که طلایه‌دار شهدای دهه جدید این مرز و بوم باشند؛ ما هم به خودمان می‌بالیم که با چنین عزیزی، دوستی، مراوده و همکاری داشتیم، اما این را نمی‌توان منکر شد که بچه‌ها در این مدت، خیلی سختی کشیده‌اند، همه داغ‌دار و عزادار هستند و همه آرزوی ما این است که مانند وقت‌هایی حسن آقا زنده بود و به صورتی که گفتم با ما ارتباط برقرار می‌کرد؛ از این به بعد هم ما را از یاد نبرد و بنابراین روایت که خداوند متعال به هر شهید، اجازه شفاعت آدم‌ها را می‌دهد، ما هم لایق آن باشیم که بتوانیم در لیست شفاعت حاج حسین آقا قرار بگیریم. انشا الله دستمان بگیرد و ما را هم شفاعت کند./998/ت301/س

 منبع: ویژه نامه شهدای غدیر

ارسال نظرات