۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۱
کد خبر: ۲۳۰۷۲۶
حجت الاسلام سقای بی‏ریا:

قمه‌زنی با هدف اصلی قیام عاشورا سازگار نیست

خبرگزاری رسا ـ بعضی سعی کرده‌اند که جنبه‌های حماسی از قیام عاشورای امام حسین(ع) را به طرف کارهایی ببرند که خود آن کارها جنبه حماسی دارد؛ ولی هیچ هدفی را نسبت به زندگی ما تعقیب نمی‌کند؛ مثل قمه زنی که بگویند این کار را بکنید و دیگر نیازی به هیچ کاری نیست.
قمه‌زنی با هدف اصلی قیام عاشورا سازگار نیست

حجت الاسلام ناصر سقای بی‏ریا دارای مدارک تحصیلی دکترای رهبری تربیتی و مطالعات فرهنگی از دانشگاه هوستون در ایالت تگزاس و کارشناسی ارشد از دانشگاه مک‌گیل در مونترال کانادا است.

 

وی در سوابق کاری خود، تصدی سمت‌هایی همچون، مشاور رییس جمهور در امور روحانیت در دولت نهم و دهم، ریاست دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو هیأت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، سرپرست مرکز تعلیمات اسلامی و امامت جمعه در ایالت تگزاس و نماینده تام الاختیار رهبر معظم انقلاب در آمریکا را بر عهده داشته است.

 

سقای‌ بی‌ریا از نزدیکان و شاگردان مرحوم آیت‏الله بهجت و آیت‏الله مصباح یزدی بوده و در زمینه علمی و پژوهشی دارای درجه شاخصی است.

 

ماه محرم الحرام و لزوم محکم شدن اتحاد شیعه و سنی در این ماه، ما را بر آن داشت تا در زمینه هجمه علیه اتحاد شیعه و سنی با وی به گفت و گویی صمیمانه بنشینیم.

 

رسا - در ماه محرم و صفر برخی از هیئت‌ها و محافل مذهبی، علیه وحدت شیعه و سنی، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند. در خارج از کشور هم شبکه‌های افراطی شیعه را داریم. می‌خواهیم بررسی کنیم و ببینیم که بیشینه این‌ها چه بوده است و همچنین راهکار برخورد با این‌ها چیست؟

 

در تاریخ تشیع و در تاریخ اسلام به صورت عام، دو نوع طرز تفکر وجود داشته است؛ یک طرز تفکر اینکه اسلام ربطی به زندگی ندارد و یک سری دستورات دین و اخلاقی است. به عبارت ساده‌تر، دین از دنیا و حکومت و دولت جدا است؛ به تعبیرهای مختلفی این مسأله ذکر می‌شود که در تشیع هم کسانی پیرو این مسأله بودند.

 

در متصوفه این مسأله بوده است و حتی عقیده به این‏که محبت به امیرالمؤمنین(ع) کفایت می‌کند و شما زندگیت هر طور می‌خواهد باشد؛ ولی چون شما محبت به علی‏بن‏ابی‏طالب(ع) دارید، اهل نجات هستید. در حالی‏که خود امیرالمؤمنین(ع) و آموزه‌های اهل بیت(ع) و سیره پیامبر اکرم(ص) غیر از این بوده است.

 

پیامبر اکرم(ص) حکومت تشکیل دادند و علی‏بن‏ابی طالب(ع) پنج سال حکومت کردند و اهل‏بیت(ع) همیشه حق خودشان را حکومت کردن و اداره امور و شئون جامعه اسلامی می‌دانستند. این مسأله با روح و ذات تعالیم اسلام ناسازگار است. ولی سؤال این است که چرا چنین فکری طرفدار پیدا می‌کند؟ اگر از نظر روانشناختی بخواهیم بررسی کنیم، علت جاذبه چنین طرز تفکراتی، مسأله ساده‌سازی دین و ساده‌انگاری تکالیف دینی، طبق قرآن «تلک امامی» است که به معنای آرزوهایی که حقیقتی پشتشان نیست؛ ولی چون آرزوی شیرینی است، مورد پسند عده‌ای قرار می‌گیرد.

 

به کسی بگویند تو هر کاری که می‌خواهی بکن، درآمدت از هر راهی که می‌خواهی باشد، فقط یک چند روزی اظهار ارادتی به یک ولی خدا بکن؛ حالا آن ولی خدا امیرالمؤمنین(ع) باشند و یا امام حسین(ع)، چه کسی بدش می‌آید که این قضیه واقعیتی داشته باشد و برای اعمال او توجیهی هم داشته باشد.

 

بعضی از چهره‌هایی که در فرقه‌های متصوفه قرار می‌گیرند را می‌بینیم که از امرا و سرهنگ‌های دستگاه طاغوت بودند. از آن طرف هم خانقاه می‌رفتند و ظواهر یک صوفی را رعایت می‌کردند و پیرو یک دین ساده و بی‌دردسر که کاری به کار دنیا ندارد بودند. اگر کسی در مورد وجود مقدس امام حسین(ع) عقیده‌اش این باشد که به خیمه حسینی بیاید و اشک بریزید، دیگر لازم نیست هیچ کاری بکند، همین تعمیم می‌شود.

 

اصلاً دین محتوایش همین است؛ بعضی سعی کرده‌اند که جنبه‌هایی حماسی از قیام عاشورای امام حسین(ع) را به طرف کارهایی ببرند که خود آن کارها جنبه حماسی دارد، ولی هیچ هدفی را نسبت به زندگی ما تعقیب نمی‌کند؛ مثل قمه زنی که بگویند این کار را بکنید و دیگر نیازی به هیچ کاری نیست. تقیه هم لازم نیست انجام دهید و کاری به مصالح اجتماعی و مسلمین نداشته باشید. پاسخ این‌ها روشن است؛ اول این‏که اسلام یک سیستم هماهنگ است و این در نهضت عاشورای امام حسین(ع) و زیارتنامه‌هایی که در زمینه امام حسین(ع) وارد شده است موجود است؛ همه این‌ها نشان‌دهنده این است که این حرکت سید‌الشهدا(ع)، یک حرکت ادامه‌دار الهی است تا زمان ظهور امام عصر(عج) و کسانی که با امام حسین(ع) می‌آیند، می گویند: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم»

 

یک جنگ و صلح و تعقیب، اهدافی وجود دارد. در زیارت عاشورا همه این عناصر را پیدا می‌کنید. حتی اینکه قیام امام حسین(ع) و کمک کردن به قیام امام زمان(عج) و فداکاری برای امام حسین(ع) در راه اهداف الهی و اسلامی؛ همه این‌ها در زیارت‌ها نهفته است. در حقیقت یک نوع تحریف اهداف امام حسین(ع) است و یک نوع ساده انگاری دین است که این افراد انجام می‌دهند.

 

می‌بینید که وقتی نوبت به برخورد با ظالمین و کسانی که علیه اسلام و مسلمانان و جامعه اسلامی کار می‌کنند، می‌رسد این‌ها مصلح کل می‌شوند! یعنی همه این عناصر را در کسانی که دارای این افکار هستند می‌بینید.

 

بعضی از صاحب نظرانی که در این گروه‌ها وجود دارند، معتقدند که اسلام یعنی صلح! در زمان صدام یکی از برجسته‌هایشان به صدام، با القاب، نامه نوشته بود. صدامی که این همه جنایات انجام داده بود و حداقل صدها هزار نفر را کشته است و یک فرد جانی که پرونده کمتر کسی است که این تعداد ظلم و جنایت دیده می‌شود، با القاب محترمانه با او برخورد می‌کنند. منتهی وقتی به حکومت اسلامی و حاکم اسلامی و ولی امر مسلمین می‌رسد، آنجا گاهی با اهانت برخورد می‌کنند! بنابراین این‌ها یک ایدئولوژی روشن واضح را تعقیب نمی‌‌کنند. یک ساده‌سازی و در حقیقت ارضاء توخالی نسبت به دین و محبت به اهل بیت(ع) را این‌ها ایجاد می‌کنند و پیشانی کار خودشان قرار می‌دهند. عده زیادی هم ممکن است جذب شوند. متأسفانه ما می‌بینیم که بعضی‌ها هم فریب می‌خورند.

 

رسا - به نظر شما بسترش در کشور ما وجود دارد؟

 

بله، این پدیده را در بعضی از افرادی که جلسات مذهبی برگزار می‌کنند، می‌بینیم که صاحب مجلس به سخنران می‌گوید که شما اصلاً در مورد سیاست صحبتی نکن. فقط در مورد دین صحبت کن. یا اگر کسی بخواهد در مجلس امام حسین(ع) در مورد مسائل جامعه مسلمین و مسائل روز آن صحبت کند، می‌گویند این جلسه متعلق به امام حسین(ع) است و شما خارج از موضوع صحبت می‌کنید. به او تذکر می‌دهند.

 

این گرایشات از همان قبیل است و متأسفانه بعضی‌ها خواسته یا ناخواسته به این سمت می‌غلطند. آسان است شما به چیزی کاری نداشته باشید و فقط یک مفاهیمی که هیچ کاربردی یا کاربرد مبنایی دارد را ذکر کنید؛ اما وقتی که شما آن سیستم را در نظر نمی‌گیرید و فقط آن مبنا را ذکر می‌کنید و هیچ دنباله‌ای به همراهش نیست، یعنی عواطف و احساسات و اعتقادات نسبت به اهل بیت(ع) را شما به تکلیف امروز گره نزنید. این سیستم ناقص است. مثل درختی است که میوه نمی‌دهد. درخت هست و همه چیز را هم دارد، منتهی با آن طوری برخورد شده است که آن ثمره حقیقی را نمی‌دهد. به عبارت دیگر «یومن ببعض و یکفر ببعض» است؛ یعنی آن ایده اهل بیت(ع) و آن قسمتی که برای شما ضرر ندارد را می‌پذیرید.

 

وقتی به جایی می‌رسید که می‌خواهد گوشه‌ای از زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد و یک تکلیف سختی را بار کند، آنجا دیگر شما زیر بار نروید. در همین قضیه تکفیری‌ها، این گروه‌ها خودشان را نشان دادند. ممکن است بعضی از گروه‌ها، وظیفه‌شان را انجام داده باشند، ولی نمود نداشته است.

 

می‌بینید که وقتی داعش به موصل حمله می‌کند و تهدید می‌کند که ما همه عتبات را با خاک یکسان خواهیم کرد، حضرت آیت‏الله سیستانی و علمای دیگر عراق برای جهاد فتوا می‌دهند؛ شما از لندن‌نشین‌هایی که این طور عقاید را به آن می‌دمند، هیچ تحرکی نمی‌بینید. نه خودشان به صحنه می‌آیند و نه اظهار نظری می‌کنند! به عکس می‌بینید که این‌ها با کمک پول‌هایی که معلوم نیست از کجا می‌‌آید، یکسری ماهواره‌ را اجاره می‌کنند و برنامه‌هایی که خلاف وحدت مسلمین هست را از این بلندگوها پخش می‏کنند و تعجب می‌کنم که بعضی از این‌ها آب به آسیاب دشمن می‌ریزند.

 

فرض کنید که رهبر انقلابی شیعیان را دستگیر می‌کنند و حکم اعدام برایش صادر می‌کنند، بعضاً‌ می‌بینید که این طور افرادی که رعایت تقیه نمی‌کنند، می‌گویند ایشان حقش بود و اگر ایشان اعدام شود هیچ اشکالی پیش نمی‌آید. حتی وقتش هم که برسد، به نفع دشمن و استکبار اظهار نظر می‌کنند؛ البته این تحرکات فقط در یک طیفی خلاصه شده است.

 

این طور نیست که همه گرو‌ه‌ها عملکردشان یکسان باشد. درجاتی از این مسائل را در آن‌ها می‌بینیم. آن خط ناب اسلام این است که اهل بیت(ع) به دنبال آن وعده الهی که «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»(صف/9) خدای متعال اسلام را بر همه ادیان وعده داده است که غلبه کند و به دست امام عصر(عج) این کار انجام شود.‌ این خط مبارزه از زمان امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) که در کربلا اوج خود را نشان داد و برای همه کسانی که می‌خواهند با استکبار مبارزه کنند، درس شد.

 

این مبارزه تا قیام امام عصر(عج) ادامه دارد و انقلاب اسلامی هم در آن راستا بوده و ادامه دارد. این خط ناب اسلام است. ما باید در آن دستگاه توجه به اهل بیت(ع) و عشق به اهل بیت(ع) و ولایتی که از آن‌ها داریم، امامت اهل‏بیت(ع) را کامل بپذیریم. طوری بپذیریم که در زندگی امروز ما اموری که تکالیف این ولایت و پیروی بر ما واجب ‌کند، آن‌ها را انجام دهیم؛ نه اینکه از زیر آن تکلیف‌ها شانه خالی کنیم.

 

مگر در کربلای امام حسین(ع) چه اتفاقی افتاد؟ آنجایی که آن فرد گفت اهالی کوفه به امام حسین(ع) علاقه‌مند بودند، ولی وقتی پای مال و جان و فداکاری در راه خدا به میان آمد، عقب زدند. آن فرد گفت «قلوبهم معک وسیوفهم علیک» قلب‌هایشان با شماست، اما شمشیرهایشان علیه شماست. این گروه‌های این طوری در حقیقت یک طرحی شبیه به آن را دارند و در زندگی پیاده می‌کنند. یعنی قلوبشان در جلساتشان اظهار محبت به اهل‏بیت(ع) است، اما در زندگی خودشان هیچ قدمی برای مبارزه با دشمنان اسلام و برای پیشبرد جامعه اسلامی برنمی‌دارند. در حالی‌که این‌ها تکلیف‌های مسلمی است که بر ما آمده است.

 

رسا - با توجه به فرمایشات شما اساساً مرز بین تولی و تبری را چه کسی مشخص می‌کند و تا کجا است؟‌

 

چند تا مسأله هست؛ یکی این‏که مشترکاتمان را با جهان اسلام و جهان اهل سنت، به خاطر آن وحدتی که لازم است علیه دشمن مشترک در دنیا داشته باشیم و این جزو سیره اهل‌بیت(ع) است، حفظ کنیم و این‏که در روایات آمده است که به عیادت برادر مسلمان خود بروید و یا در تشییع جنازه آنها شرکت کنید، برای این بوده است که شیعه به صورت یک جمعیت منزوی در دنیای اسلام مبدل نشود.

 

اهل‌بیت(ع) می‌فرمایند که با مردم باشید؛ این فتوای مراجع ما است که شما می‌توانید نماز جماعت را پشت سر اهل سنت به جای بیاورید و نماز شما هم مشکلی ندارد. مسأله دیگر بحث حق امیر‌المومنین(ع) و اهل‌بیت(ع) است که این مباحث باید در جای خودش و به صورت علمی بررسی شود.

 

ولی اینکه این مسائل را به سطح جامعه بیاورند و این باعث اهانت بشود، این مسأله جایز نیست. بنابراین اینکه ما می‌گوییم وحدت سنی و شیعه باید محقق شود، به این معنا نیست که دو طرف دست از اعتقادات خود بردارند؛ بلکه به این معنا است که مسائل را طوری در بین خودمان مطرح کنیم که باعث اختلاف و دو دستگی در میان مسلمانان نشود. این‏که مثلا شما در رسانه‌ای و در شبکه ماهواره‌ای به صورت گسترده این اختلافات را مطرح کنید و به مقدسات هم اهانت کنید، این به هیچ عنوان مورد تائید اسلام نیست.

 

رسا - گفته می‌شود که یکی از دلایل به وجود آمدن گروه‌های افراطی مانند داعش، بعضی از همین شبکه‌های افراطی شیعه هستند. می‌خواستم از شما سوال کنم که این مدعا تا چه میزان درست است؟

 

من شنیدم کسانی را که می‌خواستند عملیات تروریستی انجام بدهند را دستگیر کرده‌اند و از آنها پرسیده‌اند که چرا شما می‌خواستید با این کار خود، برادران مسلمان خودتان را از بین ببرید. این‏ها در جواب می‌گفتند زمانی که ما را برای عملیات تروریستی آماده می‌کردند، بعضی از فیلم‌هایی که شیعیان مقدسات ما را لعن می‌کردند می‌گذاشتند و ما هم در اثر عصبانیت ناشی از دیدن این فیلم‌ها، اقدام به عملیات تروریستی می‌کردیم.

 

بنابراین اینها به طور قطع در زیر پرچم آمریکا قرار می‌گیرند. من در سال‌هایی که در آمریکا بودم، می‌دیدم که بعضی از آدم‌هایی که با این گروه مرتبط هستند، پول مسجدی که می‌خواستند بسازند را از آمریکا گرفتند. بعد هم یک کلیپی در تایید اینها ساخته شد و در کلیپ می‌گفتند که در هیچ کجای دنیا نمی‌توان به مانند آمریکا به اسلام عمل کرد! این‌طور نیست که انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد و به هیچ چیز دیگر هم کاری نداشته باشد. اگر کسی در راه حق نباشد، در راه باطل خواهد افتاد. کسی که می‌خواهد هم محافظه‌کار باشد و هم محبت اهل‌بیت(ع) را داشته باشد، لاجرم به دام آمریکا خواهد افتاد و همین الان هم افتاده‌اند. اگر شما در جبهه حق نباشید، باطل شما را با خودش می‌برد.

  

رسا ـ در پایان از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید تشکر می‏کنم.

401/ر/922/

ارسال نظرات