آیتالله جوادی آملی:
جریانهای تکفیری محکوم به نابودی هستند
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به اینکه جریانهای سلفی، تکفیری و داعش همچون غذای مسموم در ساختار نظام عالم هستند، گفت: عالم با حق بنا شده است و ظلم در آن دوام نمیآورد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر دوشنبه در جلسه درس تفسیر خود در مسجد اعظم، گفت: سوره مبارکه زمر در مکه نازل شد، فضای مکه فضای شرکآلود بود، به الله به عنوان ربالعالمین و مدیر کل معتقد بودند اما به عنوان رب امور انسان معتقد نبودند، به وحی و نبوت اعتقاد نداشتند به معاد هم معتقد نبودند و میگفتند پایان زندگی انسان مرگ است و بعد از مرگ خبری نیست، هم معاد را منکر بودند و هم وحی و نبوت، معاد به معنای مصطلح مورد قبول وثنیین حجاز نبود.
وی افزود: مشرکان حرفشان این است که ذات اقدس اله برای خود فرزندانی اتخاذ کرده است، در جریان ولد در سوره مبارکه صافات گذشت که خدای سبحان نه والد و نه ولد است، این معارف چه قدر مظلوم است که خدای متعال برای معرفی خودش بگوید خداوند نه والد و نه ولد است، آن بسیط الحقیقه را بگوید صمد است، ولد نیست، والد نیست و مولود نیست، «أَلَآ إِنَّهُم مِّنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَکَـٰذِبُونَ»، این آیه بیّنالغی است، آن حقیقت بسیط والد و ولد و مولود باشد مستحیل است، اما این که بعضی از موجودات را فرزند بگیرد که در آیه محل بحث آمد نیز مستحیل است، برای اینکه این فرزند گرفتن برای آن است که یا کمبودی دارد یا مشکلی دارد که میخواهد آن مشکل را به وسیله فرزندخوانده حل کند، که آن هم نیست، « سُبْحَـٰنَهُۥ ۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلْوَٰحِدُ ٱلْقَهَّارُ».
وحدت قاهره خداوند در صحنه قیامت ظهور میکند
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة گفت: در جریان قیامت فرمود آنها منکر قیامت هستند اما در صحنه قیامت همه را حاضر میکند و بین آنها و معبودهای آنان حکمیت میکند، از معبودهای آنان میپرسد آیا شما آنان را به خود دعوت کردید؟ در پایان سوره مائده از عیسی(ع) میپرسد آیا تو مردم را به خود دعوت کردی؟ حضرت عیسی(ع) میفرماید خدایا من همچو حرفی نزدم، بین عابد و معبود، بین ملحد و معتقد به مبدأ، بین مشرک و موحد، بین غیرمخلص و مخلص حکمیت قرار میدهد و آن چه محل اختلاف است، خدای سبحان داوری دارد و در نهایت «إِنَّ ٱللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِى مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهْدِى مَنْ هُوَ کَـٰذِبٌۭ کَفَّارٌۭ»، خدای سبحان کاذب کفار را به بهشت و هدایث ثانیه هدایت نمیکند، نه در قیامت به بهشت هدایت میکند و نه در دنیا قلبشان را گرایش به حق میدهد، «کفّار» را فرمود برای اینکه با «قهّار» و «غفّار» هماهنگ باشد، گاه این صیغه مبالغه برای شغل و حرفه یا برای صفت مبالغه است، گاه برای یک عمل مهم که جایگاه ویژهای دارد، شخص «کذّاب»، «کفّار» و مانند آن میشود.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «لَّوْ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًۭا لَّٱصْطَفَىٰ مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَآءُ ۚ سُبْحَـٰنَهُۥ ۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلْوَٰحِدُ ٱلْقَهَّارُ» خاطرنشان کرد: اگر خداوند بخواهد فرزند اختیار کند، خودش برمیگزید و به اختیار و انتخاب شما نیست، شما نمیدانید چه کسی را به عنوان فرزند برگزینید، لکن این کار را نکرد، پس اراده اصطفای ولد ندارد، اما این اصطفا محال است، برای این که چه کسی را اصطفا کند و بر چه کسی جامعه بنوت بپوشاند، او واحد قهار است، به موجودی میگویند واحد قهار که همه کثرتها تحت قهر او باشد.
وی بیان کرد: اگر همه تحت او هستند برای چی او را برگزیند، این واحد قهار که کار «أحد» را میکند، اگر همه کثرات تحت قهر اویند چیزی نیست که آن لیاقت را داشته باشد که ذات اقدس اله او را به عنوان فرزند قبول کند، خداوند سبحان و سبوح است، هر چه شما میپندارید او از این بینیاز است، اگر نیاز عاطفی باشد او سبوح از نیاز عاطفی است، اگر برای انجام کاری است، او سبوح است از این که کسی کار او را انجام دهد، چرا او سبوح است؟ برای اینکه وحدت او وحدت قاهری است، اگر او وحدت قاهره است، هرگز به سایهها و شئون خود نیازمند نیست، و همین وحدت قاهره در صحنه قیامت ظهور میکند «یَوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌۭ لِّنَفْسٍۢ شَیْـًۭٔا ۖ وَٱلْأَمْرُ یَوْمَئِذٍۢ لِّلَّهِ»، این وحدت قاهره در آن جا ظهور نمیکند، بلکه اکنون هم هست، قیامت ظرف ظهور این وحدت قاهره است، اکنون هم هیچ کس نسبت به فرد دیگری تملّک ندارد، آن روز معلوم میشود که مالک حقیقی خدای سبحان بود، کارگردان دیگری است منتها انسان آن را به وی اسناد نمیدهد.
قول، فعل و تقریر معصوم عین شریعت است
وی با اشاره به آیه « خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیْلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیْلِ ۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ ۖ کُلٌّۭ یَجْرِى لِأَجَلٍۢ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ ٱلْعَزِیزُ ٱلْغَفَّـٰرُ» اظهار کرد: در جریان ساختار نظام خلقت هستی فرمود که جهان با حق خلق شده است، عین حق است، « ٱلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ»، این حق که من الله است، فعل خداوند است، و مقابل آن باطل است، خداوند حقی است که مقابل ندارد، در برابر هستی محض چیزی جز نیستی نیست، «ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ ٱلْبَـٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلْعَلِىُّ ٱلْکَبِیرُ»، خداوند حقی است که مقابل ندارد و مقابلش عدم محض است، اما حق در آیه محل بحث در برابر باطل است، این حق از خداوند است، این حق که از خداوند است، فعل خداوند است و در برابرش باطل وجود دارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه ما یک حقی از خارج نداریم و یک شریعتی نداریم که کار پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) را برابر آن شریعت بسنجیم، ابراز کرد: ما شریعتمان را از قول و فعل و تقریر همینها میگیریم، «الحق مع علی و العلی مع الحق یدور معه حیث ما دار» اگر بخواهیم چه حق است چه باطل، چه خیر است، چه شر، چه صدق است چه کذب و چه حسن و چه قبیح از همینها میگیریم، حقی که بر خداوند است، مقابلش باطل است، این که در کتابهای اهل معرفت میگویند جهان عین حق است، این حق مخلوق به را میگویند، فرمود آسمانها و زمین را «بالحق» آفرید، این با نه بای مصاحبه و نه بای ملابسه است.
ادبیات عرب نمیتواند قرآن را تفسیر و معنا بکند
وی ادامه داد: برای ادبیات عرب مقدور نیست که قرآن را تفسیر بکند، بلکه سبعه معلقه را میتواند معنا کند، هرگز با سرمایه ادبیات عرب قرآن معنا نمیشود، آن قرآن کریم بخشی که عربی مبین است با ادبیات حل میشود، اما آن بخشی که فرمود «وَإِنَّهُۥ فِىٓ أُمِّ ٱلْکِتَـٰبِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ» اما آن بخشی که نزد علی حکیم است با ادبیات سبعه معلقه حل نمیشود، این که جهان عین حق است گاه به صورت سالبه بیان میکند که ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم، گاه به صورت موجبه میگوید که ما آسمان و زمین را به حق خلق کردیم، گاه میفرماید ما بازیگر نیستیم، گاه میفرماید آسمان و زمین بازیچه نیست، چون به حق خلق شدهاند ساجد هستند، اینها مسلمان، ساجد، مسبح، مطیع، حامد و محمِّد هستند، این که مسجد شکایت و شفاعت میکند، تشبیه نیست، بلکه حق خلق شدن آسمان و زمین نشأت میگیرد.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به اینکه این جا جای باطل نیست، هیچ کس کار باطل نکرده که در نظام هستی بهرهای ببرد و کام بگیرد، خاطرنشان کرد: خداوند این بنا را با حق آفرید، مانند این که در آیه بعد هم که درباره خلقت انسان است میفرماید من ساختار بدن انسان را با حق آفریدم، این دستگاه بد نمیپذیرد، اگر مختصری غذای سمی به دستگاه گوارش او وارد کنید، بالا میآورد، این طور نیست که جریان سلفی، داعشی و تکفیری بتواند بماند، این مانند غذای سمی است که انسان بالا میآورد، حالا طول بکشد یا نه بر عهده خداوند است، این نمیماند در عالم ظلم، دروغ و تهمت نمیماند این مانند غذای سمی است که کسی بخواهد در هاضمه ساختار خلقت قرار دهد، فرمود این ساختار طیب و طاهر است، تا کنون باطل تا چه زمانی دوام پیدا کرده است و نابود نشده است، اگر کسی تهمت و کینهای در درون خود نهفته است مانند غذای سمی است، «أَمْ حَسِبَ ٱلَّذِینَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ ٱللَّهُ أَضْغَـٰنَهُمْ»، در نهایت بالا میآورد./914/پ201/ج
ارسال نظرات