۳۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۳:۳۴
کد خبر: ۲۲۱۹۰۳

نقش صهیونیسم و غرب در القای منجی غربی

خبرگزاری رسا ـ انگاره موعود‌گرایی و چشم به راه بودن، فرجامی است خوش برای جهانی که وضع فلاکت بار موجود انسان را به ارمان شهر موعود تغییر می‌دهد. امروزه تبلور این درنگ نویدبخش در ادیان ابراهیمی به جلوه‌ای فراتر از یک انگاره بدل شده است و معتقدان به آن، کاربست راهبردی برایش فراهم کرده‌اند.
نقش صهيونيسم و غرب در القاي منجي غربي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، واسطه‌سازی، اساس قدرت‌های جدید شده و جنبش صهیونیسم یهودی از آن دست‌ واسطه‌ها به شمار می‌آید؛ که موعود‌گرایی، واسطه‌ای است که کانون قدرت جهان بران تمرکز کرده است و برای توجیه‌پذیری اعمال سیاسی از ان بهره‌برداری می‌کنند.

 

مطالعه ساز و کار جنبش صهیونیسم مسیحی و کار ویژه‌های اعتقادی در عرصه‌های سیاسی ـ اجتماعی، ما را معطوف منشأی متعالی می‌کند، که کاملا توجیه‌پذیر بوده و در افکار عمومی ریشه دوانده است.

 

از دیگر عواملی که به تمایز صهیونیست‌های مسیحی از دیگران در باور منجی می‌انجامد، باورمندی ایشان به برگزیدگی الهی است. جنبش صهیونیسم خود را قوم برگزیده می‌داند و برای خویش تبار الهی ساخته‌اند.

 

منجی‌گرایی صهیونیسم مسیحی به عنوان مهم ترین ابزار کسب قدرت تلقی شده و در جمع‌بندی کلی باورهای جنبش «اوانجلسیم» را می‌توان معطوف انگاره منجی‌گرایی دانست؛ واژه‌ای است که به اعمال اسرائیل و حمایت قدرت‌های بزرگ غربی از ان مشروعیت می‌بخشد؛ به طوری که فعالیت‌های اوانجلیست‌ها اعم از ترور مبارزان فلسطینی و ریختن بمب بر سر مردم بی‌دفاع افغانستان و کشتار شیعیان عراق به دست آمریکا، در واقع بسترسازی برای جنگ «آرماگدون» است؛ که مقدمه ظهورعیسی مسیح قلمداد شده است و معتقد به بازگشت مسیح هستند با این باور که آنان تحت رهبری ایشان از بیت المقدس بر جهان و تمام ملت‌ها حکومت نموده و به ثروت چشمگیر دست خواهند یافت.

 

واقعیت امر آن است که مسیح مورد نظر یهودیان با مسیح در باور مسیحیان متفاوت است. یهودیان به عیسی(ع) باور نداشتند و به همین جهت نیز اقدام به قتل او کردند و بر باور خود باقی بوده و هستند؛ ولی متاسفانه علی‌رغم این واقعیت‌، یهودیان و شخصیت‌های سرشناس انها به طور ضمنی این اعتقاد مسیحیان را پذیرفته و هیچ عکس‌العملی در خصوص این باور مسیحیان که خلاف اعتقاد یهودیان است از خودشان بروز نداده‌اند و با خوشحالی و شعف، نظاره‌گر حمایت پروتستان ها از طرح و نظریه بازگشت مسیح شدند.

 

انگاره انتظار برای ظهور منجی بین همه انسان ها و ادیان به ویژه، مسیحیت، یهودیت و اسلام مشترک است و نکته قابل تأکید، توجه به دو واژه «انتظار فعال» و «انتظار منفعل» است.

 

منتظران فعال، کسانی که با باور به ظهور منجی امکانات خویش را برای تحقق پایان تاریخ بسیج می‌کنند. انفعال منتظران نیز به معنای سلب مسؤولیت از خود است و هر گونه اقدام پیش از ظهور را محکوم می‌نمایند و نگاه به کارکردهای صهیونیسم مسیحی، از انتظار فعال هر چند سلبی در روش، حکایت می‌کند.

 

برای مشاهده انتظار فعال صهیونیسم مسیحی در القای منجی کافی است در یکی از جستجو‌گرهای اینترنتی، کلماتی چون «پیشگویی‌های انجیل» و «آخرالزمان» را جستجو کنیم؛ تا ببینیم چندین هزار مقاله در پایگاه پیش روی ما در فضای سایبری قرار خواهد گرفت. به طور مثال، سایت آرماگدون نیوز(Armagdon News) که هر روز ده ها مطلب به صورت خبر در مورد آخرالزمان عرضه می‌کند؛ که کاملا اخبار غریبه است؛ و برای منجی‌سازی اخبار کاذب آخرالزمان را در سایت منعکس می‌کنند.

 

صهیونیسم و غرب(اوانجلیست ها) در استفاده از حربه القای منجی آخرالزمان در افکار عمومی مسیحیان و یهودیان و آمادگی انان برای جنگ با مسلمانان در جنگ جهانی آرماگدون، رقابت تسهیلاتی را تشدید کرده و بازار تولید و مصرف تجهیزات نظامی را رونق داده‌اند.

 

در حال حاضر جدی‌ترین مانع پیش روی مسیحیان صهیونیست، رشد بیداری اسلامی به ویژه اسلام سیاسی در جهان اسلام و در خاورمیانه است؛ اسلام سیاسی که کانونی‌ترین عنصر آن، مهدی‌گرایی اسلامی بوده، و این حرکت را به انتظاری فعال و مثبت واداشته است؛ و برای پاک‌سازی درونی و بیرونی منتظران و نگاه و نگرش به مقوله مهدویت و منجی به مثابه یک آموزه جامع و فراگیر و یک موضوع راهبردی و استراتژیک عمل می‌کند.

 

با بررسی اعتقاد به منجی و منجی‌گرایی در بین پیروان ادیان الهی و غیر الهی و اقوام و قبایل مختلف بشری که دارای سابقه‌ای دیرینه بوده است درمی‌یابیم، اعتقاد به مهدویت در مکتب شیعه در مقایسه با مبانی، آراء و عقاید دیگر بسیار سازماندهی شده و عمیق‌تر است؛ چنان چه به جرأت می‌توان گفت: مهدویت در شیعه با پشتوانه دینی و استدلالی محکم، کامل‌ترین فلسفه منجی‌گرایی در بین ادیان دیگر بوده است.

 

شگرد دیگر دشمن، حمله‌ای است ناجوانمردانه و نفرت‌زا در مقابل جریان مهدوی، با ژست‌های علمی و هنری؛ که دشمن، برنامه‌های کوتاه مدت و طولانی مدت زیادی برای آن دارد. مانند:

1- نیروسازی برای صفوف خود با خطرناک جلوه‌دادن جریان مهدویت

2- ایجاد شک و تردید و تنفر در افراد به ویژه معتقدان به مهدویت

3- برنامه‌ریزی برای نسل‌های اینده در جهت ایجاد تنفر در آنان که این مسأله شامل معتقدان به مهدویت هم می‌شود؛ به عنوان مثال فیلم «پیش‌گویی‌های نوسترآداموس» ساخت کمپانی صهیونیستی «گلدن‌مایر» در جهت تخریب چهره‌ی مقدس امام زمان(عج) که آن را خشن و بسیار مخرب و وحشت‌زا معرفی و پیامد حضور ایشان را جنگ‌ها و جنایت‌ها و ناامنی‌ها قلمداد کرده است.

 

یا نمونه‌های دیگری از بازی‌های رایانه‌ای تحت عنوان «جهنم خلیج فارس» معروف به «یا مهدی» که نقش برنامه‌ریزی برای نسل آینده و ایجاد تنفر بین آنها و تخریب چهره‌ واقعی حضرت مهدی(عج) را تداعی می‌کند. تبدیل مقوله‌ی انتظار مهدی (عج) که اثار و پیامدهای بسیار شگرف و معجزه‌اسا و مثبتی دارد؛ به انتظار منفی، تلخ و ناگوار. این نگرش به انتظار که نفی امر به معروف و نهی از منکر، سر در جیب خود فرو بردن، هیچ تکلیفی در مقابل دیگران و جامعه‌ برای خود قائل نبودن، یا حتی امر به معروف و نهی از منکر را مخالف انتظار قلمداد کردن، وظیفه‌ منتظر را دامن زدن به فساد و تباهی‌ها دانستن و هر گونه حرکت و قیامی را قبل از ظهور حضرت باطل و مخالف دوران انتظار دانستن، دستاورد اندیشه ای است؛ که برگرفته از غرض‌ورزی‌های سیاسی دشمنان است و حربه یأس و ناامیدی بعنوان ابزار مهم دشمن در راستای تحریف نقش مؤثری در پیشبرد آن دارد./907/د101/ی

 

منبع: پایگاه اینترنتی موعود

ارسال نظرات