پشت پرده نمایش آمریکا در تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه داعش
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، باراک اوباما، طی چند روز گذشته در مورد «راهبرد آمریکا برای مقابله با داعش» سخنرانی کرد و گفت: بر اساس این راهبرد، نیروی هوایی آمریکا مواضع این گروه را «در هر کجایی که باشند»، هدف قرار داده و نیروهای محلی همپیمان با آمریکا، عملیات زمینی را بر عهده میگیرند.
وی با اشاره دیرهنگام به اینکه داعش گروهی اسلامی نیست، بلکه یک سازمان تروریستی است، از ایجاد یک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا برای مقابله با تروریستهای داعشی سخن گفت. اوباما در سخنان خود ادعا کرد که هدف آمریکا از مقابله با داعش ایجاد آرامش در منطقه و نجات مردم از خطر داعشیهاست!
به دنبال این موضوع، جان کری، وزیر خارجه اوباما، با سفر به ترکیه، آماده سازی مقدمات رویکرد جدید آمریکا را کلید زد. وی بدون توجه به نقش صریح آمریکا، ترکیه، عربستان، قطر و... در ایجاد و پرورش سازمان تروریستی داعش، درباره یک ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا و با حضور ترکیه، کانادا، فرانسه، استرالیا و... سخن گفت. جان کری در این اظهارات نمایشی نه تنها به نقش جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریست های داعش اشاره نکرد، بلکه در یک دشمنی آشکار جمهوری اسلامی ایران را متهم به حمایت از تروریسم کرد.
کم رنگ جلوه دادن نقش ایران در مقابله با تروریسم توسط جان کری و دیگر مقامات آمریکا و اتهامات واهی آنها به جمهوری اسلامی ایران، موضوعی است که خود آنان از اشتباه بودنش آگاهند و برخی از نخبگان آمریکا طی یک سال گذشته بارها از ضرورت تعامل واشنگتن با تهران جهت حل مشکلات خود در خاورمیانه سخن گفتهاند.
تازهترین نمونه اظهارات برژینسکی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی سی.ان.ان است که تصریح کرد: آمریکا به تنهایی نمیتواند با حملات هوایی، تروریستهای داعش را نابود کند و کشورهای مسلمان از جمله ایران نیز باید در این مسأله ایفای نقش کنند.
از سوی دیگر منابع مطلع از اوضاع عراق تصریح میکنند که از ابتدای بحران داعش در عراق، مقامات آمریکائی به اشکال مختلف برای جلب همکاری ایران در مقابله با داعش تلاش گستردهای به عمل آورده و حتی با ارتباط گیری با سفرای ایران و برخی سطوح دیگر به دنبال درخواست کمک از ایران برای مبارزه با داعش بودهاند، اما آمریکاییها بعد از اینکه با پاسخ منفی ایران مواجه شدند، با سردرگمی و وارونه سازی این موضوع، از مناسب نبودن شرایط برای دعوت از ایران در پیوستن به آنچه از آن بعنوان ائتلاف ضد داعش نام میبرند، سخن گفتند.
بنابراین هوچیگریهای آمریکا علیه ایران چندان نیاز به رد کردن ندارد، مسأله اصلی در اینجا این است که عملیات آمریکا علیه داعش تا چه اندازه واقعی است و اهداف واقعی آمریکا از این تصمیم چیست؟
با توجه به عملکرد داعش طی یک ماه گذشته، یعنی ورود به منطقه کردستان عراق و حتی اشغال بخشهایی از اربیل، تهدید ترکیه و اردن به عنوان متحدان آمریکا، ابراز ترس عربستان از خطر داعش، جدی شدن خطر بازگشت عناصر اروپایی و امریکایی عضو داعش به کشورهای خود و در نهایت اعدام دو خبرنگار آمریکایی توسط داعش، واشنگتن و متحدان منطقهای او بالاخره عمق خطر اقدامات خودسرانه داعش را درک کردند و جهت محدودسازی آن در دایره اختیار خود تصمیم به اقدام علیه داعش گرفتهاند.
داعش با این اقدامات نشان داد که حد و مرزی برای فعالیتهای خود نمیشناسد و به ویژه منابع انرژی عربستان و دیگر کشورهای عربی را میتواند مورد تهدید جدی قرار دهد. نباید فراموش کرد که داعشیها طی اقدامات خود در سوریه و عراق، طعم غارت منابع نفتی را چشیدهاند و از همین رو به منابع نفتی شبه جزیره عربستان چشم دارند. طبق اخبار منتشر شده تولید روزانه 125 هزار بشکه نفت دنیا در اختیار تروریستهای داعش است. از قرائن قابل فهم است که داعش روزانه حدود 200 تانکر نفت ارزان به ترکیه میبرد و به واسطهها میفروشد و روزی 3 تا 5 میلیون دلار درآمد نفتی به دست میآورد.
بنابراین داعش اکنون نقطه مقابل آمریکا و متحدان وی قرار گرفته و تصمیم دولت آمریکا برای مقابله با این سازمان تروریستی را ظاهرا میتوان یک تصمیم واقعی دانست، اما در عین حال این یک تصمیم بسیار فریبنده است که تنها در جهت تأمین منافع آمریکاست.
دولت اوباما به دلایلی که میآید، نمایش ائتلاف بین المللی علیه داعش را راه انداخته، لکن در عمل منفعت این اقدام چندان متوجه مردم منطقه نیست و امریکا اهداف کاملا سیاسی از این برنامه دارد:
اولا حملات آمریکا و چند کشور غربی به داعش بیشتر هوایی خواهد بود و خطر تروریست های داعشی با این حملات از سر مردم منطقه دفع نمی شود، بلکه تنها منجر به عقب نشینی داعشی ها از اقدام علیه منافع آمریکا و متحدان واشنگتن خواهد شد.
ثانیا اساسا آمریکا به دنبال پاک سازی داعش از منطقه نیست، بلکه به دنبال تغییر آریش نظامی و سازمانی این گروه است تا بتواند کنترل بیشتری بر آن داشته باشد. امریکا گروه های تروریستی منطقه را همچنان برای مواقع لازم در وضعیت نیمه فعال و کنترل شده باقی میگذارد. مثال واضح در این زمینه طالبان و القاعده است که همچنان به عنوان قطعهای از پازل سیاستهای آمریکا در صحنه افغانستان، پاکستان و دیگر مناطق خاومیانه حضور دارند و حملات آمریکا به آنها خطرشان را از سر مردم منطقه دفع نکرده است.
بنابراین اهداف واقعی آمریکا در ایجاد ائتلاف بینالمللی علیه داعش چیزی غیر از نجات منطقه از خطرات داعش است که اوباما مدعی شده است. می توان دو هدف بارز را در این زمینه مشاهده کرد:
1- آمریکا با تبلیغات گستردهای که در زمینه ضرورت ایجاد یک ائتلاف بینالمللی برای مقابله با داعش تحت رهبری خود راه انداخته، میخواهد اتهامات و بلکه جرائم خود طی سالهای اخیر در حمایت از داعش و مشارکت در جنایتهای این تروریستها را پاک کند. مهرههای آمریکایی برای سران واشنگتن یک تاریخ مصرف دارند که با پایان تاریخ انقضای آنان، هزینه نگهداری آنها بر هزینه دورانداختنشان سنگینی میکند.
اکنون هزینهای که آمریکا در زمینه بیآبرویی و تهدید منافع خود از سوی داعش برآورد می کند بر هزینه حمایت از آن میچربد و بنابراین سران کاخ سفید تصمیم به مقابله با داعش تحت یک ائتلاف بینالمللی گرفته اند تا هم هزینههای خود را کاهش دهند و هم منافع دیگری را تأمین نمایند.
این وضعیت شباهت فراوانی با نوع مواجه آمریکا با طالبان بعد از حادثه یازده سپتامبر دارد که طی آن جمهوریخواهان کاخ سفید با ترسیم یک سری اهداف تخیلی به دنبال بسیج سراسری دنیا تحت فرماندهی خود برای مقابله با تروریسم و ایجاد یک نظم نوین جهانی بودند و دست آخر هم جز دادن هزینه فراوان و شکست چیز دیگری عاید آنها نشد.
در این جا یاد سخن یکی از مقامات سوری میافتیم که می گفت آمریکائیها شناخت تصویری و هالیوودی از تحولات خاورمیانه دارند. شاید آنان تحولات واقعی را همانند یک فیلم و قصه می بینند که می توانند هرگونه بخواهند رخدادها را به نفع خود مدیریت کنند. این راه جز هزینه دادن و افزایش شمار معترضان 99 درصدی جامعه آمریکا چیز دیگری در برنخواهد داشت.
2- وجه دیگر نمایش اوباما در مقابل رقبای جمهوری خواه خود است که می خواهد جایگاه سیاسی خود را بالا ببرد. به ویژه این که انتخابات میان دورهای آمریکا در پیش است و جمهوریخواهان برای غلبه بر دموکراتها به تکاپو افتادهاند. در چنین وضعیتی به گفته بسیاری از کارشناسان، باراک اوباما در صحنه داخلی آمریکا موفقیت و دستاورد بسیار ناچیزی داشته و در یک موقعیت سیاسی پائین قرار دارد. در زمان وی جنبش 99 درصدی مردم آمریکا شکل گرفت و وعدههای او در زمینه رفاه و بهداشت در آمریکا چندان عملیاتی نشده است.
اوباما از مدت ها قبل تلاش کرد این بی اعتباری در داخل را به نوعی در صحنه خارجی جبران کند و با یک دیپلماسی فعال در موضوع هستهای ایران، به زعم خود دولتش را حل کننده چالش هسته ای با تهران جلوه دهد، اما فشار لابی صهیونیسم و عدم شجاعت اوباما، رفتار متناقضی را از وی به نمایش گذاشت و در حالی که از ضرورت رسیدن به توافق جامع هستهای با تهران سخن می گوید، تحریم های جدیدی را نیز علیه کشورمان تصویب میکند.
از سوی دیگر حمایت بیشرمانه اوباما از جنایتهای صهیونیستها در حق مظلومان غزه، تنفر افکار عمومی منطقه از دولت آمریکا را افزایش داده و بنابراین اوباما در عرصه خارجی نیز نتوانسته اعتباری را برای خود دست و پا کند، ضمن اینکه وی در موضوع اوکراین نیز بازی را باخت و هرچند تحریمهای سنگینی علیه روسیه اعمال کرده، اما نتوانست مانع تجزیه سرزمینی اوکراین شود.
اوباما در چنین وضعیتی می خواهد با نمایش رهبری یک ائتلاف بین المللی علیه داعش، فرصت دیگری را برای کسب وجهه و اعتبار خود با تکیه بر مسائل منطقه فراهم کند. به عبارت بهتر منطقه خاورمیانه همچنان صحنه رقابت دموکرات ها و جمهوریخواهان آمریکاست وهزینه های آن را مردم بیگناه منطقه و نیز فقرای آمریکا میپردازند.
نکته پایانی اینکه آمریکائیها با شعار تشکیل یک ائتلاف بینالمللی علیه داعش، تعدادی از مهرههایی که داعش را ایجاد کردهاند، دور خود جمع نموده و بی توجه به نقش مؤثر جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریسم تکفیری میخواهد نمایش سیاسی خود را تکمیل کند. این ائتلاف بدون حضور ایران اساسا بیخاصیت خواهد بود و اقدامات آمریکا، ترکیه، عربستان و... که حسابهای بانکی سران داعش در این کشورهاست و هتلهای آنان از مهرههای داعش پذیرایی میکنند، علیه سازمان تروریستی داعش رنگ و بویی سطحی، نمادین و سیاسی خواهد داشت و نتیجه آن به خط کردن دوباره داعش و دواعش علیه جبهه مقاومت و مردم منطقه با سازماندهی دیگری خواهد بود./907/د101/ی
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی