۰۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۶
کد خبر: ۲۱۴۷۳۲
به بهانه همنوایی با دل مادران غزه؛

فطر بی‌افطار غزه

خبرگزاری رسا ـ باور و یقین داریم که نتیجه مقاومت بدیختی و آوارگی نیست و در انتهای این خط پیروزی و سرافرازی مقرر شده است؛ گر چه این موفقیت و سربلندی بهایش جز خون انسان‌های آزادی خواه نباشد؛ اما ثمره و میوه این ایستادگی چشیدن طعم شیرین رهایی است.
غزه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، امسال در حالی عید فطر را درک کردیم که از طرفی غصه دار به اتمام رسیدن این ماه مبارک در روزهای پایانی هستیم و از سویی با شنیدن اخبار غزه دل هایمان به درد می آید و بار دیگر برای جرم مسلمان بودن کودکان و زنان غزه دلایل منطقی و انسانی در راستای ادامه جنگ نابرابر پیدا نمی کنیم و زبان هایمان فریاد مرگ بر اسرائیل را بر سر سازمان های منهای حقوق بشر فریاد بر می آورد تا شاید بتوانند اندکی حقوق انسانی را لمس کنند؛ گر چه غفلت این ابرقدرت ها تا بدانجا پیش رفته است که ترجیح می دهند کور و کر شوند تا فریاد آزادی خواهان جهان امروز را نشوند و بار دیگر با دستانی بسته، فقط و فقط تماشاگر این صحنه های جنایت و وحشی گری شوند و با سکوت خودشان مهری بر این اعمال ناشایست از سوی گرگ صفتان اسرائیل و آمریکا بزنند و در پستوی ترس و بی خبری، سکوت خودشان را توجیه گر شوند.

 

ثمره و میوه این ایستادگی چشیدن طعم شیرین رهایی

باور و یقین داریم که نتیجه مقاومت بدیختی و آوارگی نیست و در انتهای این خط پیروزی و سرافرازی تعبیر شده است؛ گر چه این موفقیت و سربلندی بهایش جز خون انسان های آزادی خواه نخواهد بود؛ اما ثمره و میوه این ایستادگی چشیدن طعم شیرین رهایی خواهد بود.

یکی از خصلت های ذاتی تشیع از آغاز تاکنون، مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ تشیع به چشم می‌خورد و امام(ره) بر خلاف بسیاری دیگر از علمای معاصر خویش که نه تنها از تاریخ معاصر غفلت می‌ ورزیده ‌اند، بلکه نسبت به تحولات تاریخ اسلام نیز تأمل جدی روا نداشته ‌‌اند، به طور گسترده ‌ای به تاریخ، رویکرد داشت.

بر این اساس، ‌دانش تاریخ در اندیشه امام خمینی(ره) معلوماتی منقطع از زمان حال نبود و بین دیروز و امروز در نظر آن اندیشمند فرزانه جدایی یافت نمی‌ شد. او می ‌کوشید تا با مطالعه گذشته نه تنها از تعاملات حوادث با خبر گردد، بلکه با ژرفا بخشیدن به اندیشه خویش، پاسخ‌ های مناسب برای چالش‌ های موجود را نیز بیابد و به همین دلیل اندیشه نابودی و محو اسرائیل از صفحه روزگار از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز چراغ فرا روی بسیاری از مقاومت گرایان فلسطین است؛ چرا که می دانند برای پیروزی چاره ای به جز مقاومت نیست و این همان فریادی بود که امام(ره) در دهه 50 بر آورد و تا به امروز هنوز جدید جدید است.

بیداری اسلامی و تحولات به وجود آمده در منطقه و گرایش به معنویت توحیدی در جهان، معادلات جهان مادی را بر هم زده است. این به معنای ایجاد شکاف ایدئولوژیک در قلب غرب است که دارد اتفاق می‌ افتد. موج گرایش به معنویت توحیدی و موج گرایش به اسلام در غرب، از مخاطراتی است که غرب را تهدید به فروپاشی از درون می‌کند. نگاه امام(ره) این است که انقلاب اسلامی یکی از مراحل حرکت جبهه حق به سمت عصر ظهور است؛ مأموریتی هم که برای انقلاب اسلامی قائلند، در قدم اول ایجاد جمهوری اسلامی و ایجاد درگیری با شبکه ظلم و استکبار در شرق و غرب بود.

 

اصول کلی مقاومت ایمانی در جنگ بین اسلام و کفر از زبان حجت الاسلام میر باقری

1. به طور کلی اگر حقیقت یک جنگ را در منازعه بین اراده های انسانی تحلیل کنیم، جنگ بر سر موضوع پرستش انسان ها است. اما گاهی معبود هر دو طرف دنیاست و گاهی نیز معبود یکی دنیا و دیگری آخرت و کلمه حق و باطل است. ما باید یک اندیشه دفاعی همه جانبه برای جنگ حق و باطل داشته باشیم تا همه ابعاد جامعه را درگیر این جنگ کند و نباید فقط طراحی جنگ نظامی و دفاع نظامی کنیم. اگر همه صحنه ‌های جامعه را صحنه درگیری ببینیم، باید برای پیشرفت در همه صحنه‌ ها برنامه ­ریزی کنیم. اما ابزار اصلی ما در جنگ ایمان و کفر چیست؟ آیا ابزار طبیعی و ابزارهای غیر انسانی ابزار اصلی است؟ یا نه، مقدورات اصلی ما، آن روحیات و حقیقت ‌هایی است که در درون انسان ‌ها وجود دارد؟  به نظر می رسد مقدورات اصلی ما قسم دوم باشد.

2. در جبهه حق و یا در جبهه باطل بدون امداد خدای متعال، هیچ نتیجه ‌ای حاصل نمی ‌شود. یعنی حتی اگر دستگاه ابلیس پیروز می ‌شد، این پیروزی بر اساس امداد الهی است؛ امّا امدادی که در جبهه حق است، امداد محوری و امداد اصلی است. لذا خدای متعال تصریح می ‌فرماید: اگر بیست نفر از شما باشند، بر دویست نفر از آنها غلبه می‌ کنند. این معنایش این است که میزان امدادی که خدای متعال نسبت به جبهه حق می ‌کند، بسیار متفاوت است.

اما ضعف دستگاه مادی در آن است که در دستگاه معادلات ایشان نه انگیزه های انسانی را می تواند به طور کامل شناسایی کند و نه معادله امداد الهی برای ایشان قابل محاسبه است. در حالی که امداد الهی اصلی ترین معادله ای است که باید کشف شود؛ ولی ایشان اصلا متوجه آن نیز نیستند. خداوند به خصوص جهاد برای جفظ کلمه توحید را امداد می ‌کند، ولو هیچ کس نباشد؛ اما در ذهن آنها این است که پتانسیل‌ های مادی است که با هم درگیر می ‌شوند، مثل دو بردار نیرو که در یک نقطه به هم می ‌رسند. دقیقاً می ‌خواهند بگویند دو تا جریان انرژی مادی است که با هم درگیر می ‌شوند، پس نیروی قوی‌ تر برنده است.

اما در دستگاه تحلیل ایمانی، این امداد قطعی است و با نمونه‌ هایی که در عصر ما و در تاریخ وجود داشته است، می‌ شود این امدادهای غیبی را باذن الله تحلیل کرد. اما بسیار روشن است که این محاسبه با عینک و کارشناسی مادی مقدور نیست و محسبات دیگری می خواهد. گر چه این فرصت برای بیان چگونگی این محاسبات ترتیب داده نشده است؛ اما اجمالا این است که اصل در چنین میدانی، امداد الهی است. مثل بیان الهی در جنگ ‌های صدر اسلام، وقتی می ‌فرمایند: «ما شما را با ملائکه امداد می ‌کردیم»، «نصرت آن است که از طرف خدای متعال می ‌آید» و... . پس اگر ما به وظیفه مان عمل کنیم، خدای متعال نیز به وعده اش در امداد جبهه حق و کلمه توحید عمل خواهد کرد.

اگر کسانی از جبهه حق مادی فکر کنند و تحلیل علمی و کارشناسی مادی داشته باشند، به ابزار، به خصوص امروز که بسیار دقیق و فریبنده شده است، بهای تام خواهند داد و با ملاحظه کم و کیف سلاح دشمن خواهند گفت که کاملا پیداست که ما در این میدان شکست می­خوریم و همین مطلب عامل تضعیف روحیه آنها می شود.

3. شهادت طلبی: شهادت طلبی یعنی، یک انسان حاضر است برای وفای به معبود خودش، همه هستی خویش را بدهد و عبور از هستی خود را راه رسیدن به معبود بداند. اگر انگیزه انسان ارتقاء پیدا کند و بیش از دنیا را طلب کند و رسیدن به درجات قرب الهی را با گذشتن از دنیا ممکن بداند، پتانسیل و انگیزه‌ ای ایجاد خواهد کرد که قابل مقایسه با کسانی که برای دنیا می ‌جنگند نیست.

گر چه فداکاری بر سر دنیا هم یک ظرفیت و کارآمدی خاص دارد؛ اما اصلاً ظرفیت این دو نوع انگیزه قابل مقایسه نیست. فداکاری درجاتی دارد و ما می دانیم که گاهی انسان به مقام رضوان توجه می‌ کند، مثل سیدالشهدا(ع)، چنین توجهی می­تواند یک تاریخ را تحت تأثیر قرار دهد و اصل آزادی خواهی و معنویت خواهی و شهادت خواهی بقیه تاریخ را از دل خود بزاید. بسیاری از آثار عاشورا، به خاطر ظرفیت همان عبودیت و انگیزه‌ای است که حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانشان داشته ‌اند. مراتب پایین تر فداکاری ایمانی هم مثل آن است که انسان بهشت را بخواهد و برای عبور از دنیا به سمت بهشت و درجات بهشت فداکاری کند؛ این نیز در مرتبه بالایی از توان را به همراه خواهد داشت که با محاسبات مادی نمی توان اثرات آن را اندازه گرفت.

ولی پایه انگیزه ‌های مادی شدت روانی نسبت به خود دنیا است. دنیا خواستن، جست و جوی آب و خاک و یا زنده ماندن نام و نژاد خودش و تعلقات و هویت مادی خودش را در فداکاری از انواع این نوع انگیزش است. همه جنگ‌ های مادی بر دوش همین ظرفیت چرخیده اند. هیتلر با همین ظرفیت ‌ها بود که توانست با دنیا بجنگند. اما این ظرفیت، با ظرفیت انگیزه الهی قابل قیاس نیست هم در مقیاس و هم در جهت.

4. طبیعتا وقتی انگیزه حضور تفاوت پیدا کند، حتماً نحوه توازن نیروها، معادلات توازن، موضوع و معادله تغییر موازنه قدرت نیز تغییر پیدا می ‌کند. همچنین نحوه آرایش درونی و ارکان ماشین جنگی ما و میدان‌ های درگیری متفاوت خواهد شد. اگر انرژی جنگ را تغییر دهیم، اما ساختار جریان این انگیزه را تغییر ندهیم، این انگیزه شکست می ‌خورد. جنگ ما یک جنگ نامتقارن بود و توازن نیروها به گونه ‌ای نبود که در جنگ کلاسیک تعریف می‌ شود.

اگر ما می ‌خواستیم میدان ‌های درگیری و نحوه آرایش نیروهای و نحوه موازنه قوا را به صورت کلاسیک تنظیم کنیم و آن را مبنای پیروزی و شکست قرار بدهیم از همان اول شکست خورده بودیم. اگر جنگ هشت ساله ما و یا جنگ 33 روزه لبنان یا جنگ 22 روزه فلسطین به جنگ اسلحه و ابزار و میدان های متعارف جنگ تبدیل می ‌شد، قاعدتاً شکست می­ خوردیم. این یک نکته کلیدی همیشگی است که ما هیچ گاه در موازنه جهانی قدرت نباید به اصول متعارف و تکنیک های مادی جبهه خود را آرایش دهیم و الا باید از اول اعلام شکست کنیم و معتقد باشیم که ما در موازنه ضعیف ‌تر هستیم و بنابراین نباید وارد این درگیری شویم، بلکه باید شرایط جهانی را بپذیریم.

اما این که ما توانستیم در میدان جهانی مبارزه وارد شویم و موازنه جهانی را به نفع اسلام تغییر دهیم، ناشی از همین است که امام(ره) ابتدا انگیزه ‌های درگیری را ارتقاء بخشیدند و انگیزه دفاع از اسلام، توسعۀ معنویت، گسترش عبادت خدای متعال را به به انگیزه فداکاری و وصال در راه خدای متعال که ما آن را شهادت طلبی می‌دانیم تبدیل کردند. آن گاه به طبع این ارتقاء انگیزه، میدان های درگیری را نیز تغییر دادند. میدان هایی که امام در آنها مبارزه می کردند، تنها در حوزه ابزار نبود.

اصل در جهاد و درگیری، درگیری ارواح است. هدف برتری مادی نیست. بلکه ایجاد بصیرت بیشتر و بیداری بیشتر است. به تعبیر دیگر، میدان درگیری، میدان درگیری دو جبهه حق و باطل و نیروهای انسانی برای ایجاد بصیرت و بیداری در بین بشر و بیدار شدن فطرت ‌ها است و در اینجا فداکاری، ریسک خطر، شهادت و خون دادن ضرب در عواطف و انسانیت شدید ابزار میدان است. استراتژی غلبه خون بر شمشیری که از سیدالشهدا(ع) درس گرفته شده است، همین است و همین استراتژی ما در مدیریت و تغییر وضعیت روانی جهان است و همین استراتژی ما در تغییر موازنه مدیریت نیروهای انسانی است. این کاری است که امام(ره) با بصیرت انجام دادند.

شیوه جنگی ما شیوه کلاسیک نبود، مقاومتی هم که کردیم و غلبه ‌ای هم که پیدا شد، حتی در میدان ‌های نظامی، مبتنی بر قواعد متعارف کلاسیک نبود. چه بسیار مواقع بود که حمله می‌ کردیم و پیروز می ‌شدیم، در حالی که قواعد پیروزی بر اساس محاسبات کلاسیک نبود. مثلاً توازن نیروی ما سه به یک هم نبود. یا دفاع می ‌کردیم و پیروز می ‌شدیم و آن توازنی که در مقام دفاع می ‌گویند نبود. یعنی حتی نیروهای ما یک سوم آنها هم نبود. ما در دفاع از خرمشهر تا چهل روز و حفظ آبادان تا آخر، توازن نیروهایمان این گونه نبود.

حتی در بعضی ازجبهه ‌ها گاهی ما یک تک دشمن را که با یک تیپ کامل انجام می ‌شد، با چند نفر نیروی محدود شکست دادیم. موارد زیادی از این نمونه داریم. در جنگ حزب الله هم همین الگو عیناَ به کار گرفته شد و پیروزی آفرید. پس توازن نیروها در جنگ نامتقارن تغییر پیدا می‌ کند. در میدان درگیری نیروی دریایی آنجایی که ما با قایق‌ های تندرو در مقابل ناوها ایستادگی می ‌کردیم، قطعاً توازن نیرو، توازن متعارف کلاسیک نبود؛ اما ما موفق بودیم.

کلام آخر: «إن تنصروا الله ینصرکم»

/934/704/ر

به نقل از «کتاب نقد»، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ش 13.

سایت 598

 

 

ارسال نظرات