آیت الله روحانی مشعل فروزان خطه شمال
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در بابل، ایام شهادت مظلومانه نهمین امام شیعیان یادآور خاطره ای از فراق مردم ولایتمدار مازندران با عالم ربانی و مشعل فروزان خطه شمال حضرت آیت الله هادی روحانی، نماینده ولی فقیه در مازندران و امام جمعه بابل است. به این بهانه در گزارشی به زندگی سراسر پر برکت آن عالم ربانی می پردازیم.
آیت الله حاج شیخ هادی روحانی(ره) در سال 1302 هجری شمسی در سالروز ولادت با سعادت امام محمد نقی هادی(ع) در خانه ای باصفا از دامن پرمهر مادری به نام شهربانو در روستای کله بست که بعدها به هادی شهر تغییر نام داد، دیده به جهان هستی گشود. پدر بزرگوارش که از متدینین به نام منطقه و واعظ و ذاکر اهل بیت(ع) بود، نام نیکو و زیبای هادی را برای او انتخاب کردند.
آیتالله روحانی در نوشته ای که از ایشان بر جای مانده است، در خصوص آن روزها می گوید: مادرم با کارگری سر مزرعه دیگران و کوبیدن شالی با وسایل سنتی قدیم و با دوزندگی لباس دیگران با دست تا نیمههای شب، مدام تلاش میکرد تا نانی به دست آورد و بنده و خواهرم را اداره کند. پوشاک ما لباس های مندرس بچه های دیگران بود!
این عالم ربانی با مشاهده مشکلات زیاد مادر، به سمت کارگری کشیده شد و مدتی پس از کارکردن در مغازه نانوایی، چند ماهی در منزل یکی از متمولان شهر به عنوان کارگری مشغول شد؛ اما چون از بافت و نوع فرهنگ حاکم بر آن خانه و خانواده راضی نبود، آنجا را ترک کرد.
وی برای تعلیم کتب فارسی و خط به مدرسه غیر رسمی آن روز، نزد شیخ ابوالحسن افضلی نوری شوهر خواهر بزرگش رفت و تا کلاس سوم را در آنجا آموخت. اما بر اثر فشار زندگی، هادی از ادامه تحصیل باز ماند و مجبور شد در همان سن کم به کار کشاورزی و کارگری به همراه مادرش روی آورد.
در سال 1320 همزمان با سرنگونی رضاخان پهلوی که مدارس علوم دینی گشوده شد و جوانان به سوی حوزه های علمیه روی آوردند، دریچه ای جدید در زندگی ایشان گشوده شد.
وی که شیفته علم و دانش بود، در سن 18 سالگی با تشویق یکی از بستگانش به نام ملا ابراهیم توسلی، به فراگیری علوم اسلامی در مسجد مولانای بابل روی آورد و در محضر علمای آن روز بابل مانند حاج شیخ یعقوب ابوالحسنی درونکلایی و مرحوم آیت الله سید محمد محقق بهشتی، سرپرست این حوزه علمیه به کسب معارف دینی پرداخت و پس از اندکی با فراگیری جامع المقدمات، وارد مدرسه علمیه صدراعظم خاتم الانبیاء(ص) شد.
آیت الله هادی روحانی تا سال 1323 در مدرسه علمیه صدر بابل مشغول تحصیل بود و در اواخر سال 1323 برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد.
وی بعد از دو سال ادامه تحصیل در قم و تهران در اواخر سال 1325 هجری شمسی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس رفت و مطول و سیوطی و مغنی ابن هشام را نزد عالم ربانی، ادیب نیشابوری فرا گرفت.
چهار سال تحصیل در جوار بارگاه رضوی در مشهد مقدس، فرصتی مغتنم برای تسلط به ادبیات، فقه، اصول و معارف برای ایشان فراهم کرد تا اینکه تشنگی فراگیری علوم دینی ایشان را در سال 1329 هجری شمسی مجددا راهی قم کرد.
آیتالله روحانی پس از پایان دروس سطح، وارد درس خارج شد و از محضر استاد آیتالله مرعشی و حاج شیخ عبدالحسین فقیهی گیلانی بهره برد.
وی درس فقه را از محضر آیت الله حاج شیخ عباس علی شاهرودی و به مدت دو سال از محضر امام خمینی(ره) و مدت هشت سال از مرجع بزرگ عالم تشیع حضرت آیت الله بروجردی بهره مند شد.
آشنایی با اندیشه های امام راحل(ره) و تلمذ در محضر ایشان از سال 1341 به مدت دو سال، نقطه عطفی را در زندگی ایشان رقم زد و در کنار ایشان مبارزه علیه رژیم ددمنش شاهنشاهی را آغاز کرد.
پس از پایان یافتن دروس، از حوزه علمیه قم به بابل بازگشت و سرپرستی مدرسه دینی صدر بابل را از سال 1343 عهده دار شد. در دوران حضور ایشان در مازندران و شهر بابل به عنوان نماینده امام در منطقه، در ایام خفقان شاهنشاهی و تبعید امام راحل به فعالیت می پرداخت و از هر فرصتی برای مبارزه و نشر اندیشه های امام استفاده می کرد. سخنرانی های آتشین آن عالم بزرگوار علیه نظام شاهنشاهی موجب دستگیری چندین باره و زندانی شدن ایشان شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده امام راحل در استان مازندران آن روز(مازندران و گلستان) از سوی امام خمینی(ره) معرفی شد و در امام راحل در حکمی در آبان 1358 ایشان را به عنوان نخستین امام جمعه مازندران منصوب کردند و نخستین نماز جمعه مازندران به فرمان امام راحل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با عید سعید غدیر خم در 18 آبان 58 در دانشگاه نوشیروانی بابل به امامت مرحوم آیت الله روحانی برگزار شد.
ایشان در خالصانه ترین شکل ممکن به نظام جمهوری اسلامی عشق می ورزید و از دشمنانش تنفر قلبی و باورمند داشت و رابطه آشتی ناپذیر وی با گروهک های ضدانقلابی جلوه تبری ایشان از مخالفان نظام اسلامی بود.
یکی از نزدیکان ایشان در توصیف ویژگی های این عالم ربانی اینچنین می گوید: تنها مرزبندی موجود میان مرحوم روحانی با دیگران، اعم از بستگان و نزدیکان و دوستان تا مسؤلان و مراجعان و سایر شهروندان، تقواپیشگی، مبانی اعتقادی و نوع رابطه آنها با نظام و امام و اسلام بود! علیرغم کهولت بالای سنی و کسالت شدید جسمی برای عزیمت و سرکشی از جبهه ها و حضور در بین رزمندگان اسلام تلاش می کرد.
یکی از بزرگترین جلوه های این عشق به رزمندگان و توجه به جبهه ها، در میدان داری همه جانبه معظم له در ماجرای تعهد مازندران برای بازسازی کامل سوسنگرد در ایام جنگ تحمیلی بود.
ایشان بعد از رحلت امام راحل و در جریان مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده مازندران نقشی به سزا در انتخاب مقام معظم رهبری داشت و پس از رهبری به ایشان عشق می ورزید و ولایتمداری ایشان زبانزد بود؛ به گونه ای که مقام معظم رهبری در خصوص ایشان عباراتی را به کار برد که کمتر از ایشان دیده می شود. عباراتی مانند انسان در کنار ایشان(آیت الله روحانی) احساس آرامش می کرد و یا اگر به تعداد انگشتان دست مانند آقای روحانی داشتم خیالم راحت بود.
یکی از جلوه های بی نظیر ارادت مرحوم آیت الله روحانی به مقام معظم رهبری را جریان سفر پنج روزه مقام معظم رهبری در سال 75 به مازندران می توان نام برد که در خاطر این استان ماندگار شد.
پس از جریان فتنه 78 ایشان به شدت از اهانت های ضد انقلاب و فریب خوردگان به ساحت ولایت ابرازی تأثر و ناراحتی می کرد و این مسأله موجب تشدید بیماری ایشان شد و سرانجام این مجاهد نستوه، پس از مجاهدت های بی نظیر، در شب شهادت امام هادی(ع)، در سال 1378 به لقاءالله پیوست. رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی از وی با عنوان مشعل فروزان خطه شمال یاد کردند و فرمودند: یاد و نام نیک او از خاطر این ملت محو نخواهد شد.
خاطرنشان می شود مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال این عالم ربانی در روز شنبه 13 اردیبهشت همزمان با سالروز شهادت امام هادی(ع) در مدرسه علمیه خاتم الانبیاء (ص) بابل با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی، امام جمعه موقت تهران از ساعت 17 الی 19 برگزار شد.
/950/704/ر