۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵
کد خبر: ۱۸۶۷۱۳
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(102)؛

شقاوت، حاصل عدم تفکر صحیح است

خبرگزاری رسا ـ کسانی که متقی و پرهیزگارند، هرگاه وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها برسد، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می‌افتند؛ پس به واسطه این تذکر دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها می‌شوند.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌ وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در فصل بیست و ششم این کتاب، در بخش پیوست‌ها می‌خوانیم:

فکر غلط

آیت‌الله بهجت:

معاویه برای گرفتن انتقام از قتله عثمان و به بهانه خون خواهی او، از یکی از بزرگان و رؤسای قبایل شام درخواست نمود که او را در جنگ با علی(ع) یاری کند، به اتهام این‌که علی(ع) عثمان را کشته است، او در جواب گفت: بگذار فکر کنم.

معاویه افرادی را جداگانه و پی در پی به سوی او فرستاد تا مانع فکر او شوند و برای او شهادت دادند که: علی، خلیفه سوم عثمان را کشته است. بدین ترتیب، آن‌قدر افراد فرستاد تا سرانجام آن شخص خود نزد معاویه آمد و گفت: برای من ثابت شده که علی(ع) قاتل عثمان است اگر تو با او جنگ نکنی، ما با تو می‌جنگیم.

شقاوت، حاصل عدم تفکر صحیح

آیت‌الله بهجت:

... آدم جلوی یک نفر آدم عادی هرگونه معصیت نمی‌کند، با این‌که شخص عادی است، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشند نتواند به من کاری کند، اما همین‌قدر به من بدبین می‌شود، با من بد می‌شود، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و می‌داند «چه کسی می‌داند و چه کسی نمی‌داند»، همه این‌ها را می‌داند.

آیا جلوی او می‌توانیم مخفی بکنیم، یا نه آشکار کنیم طوری نمی‌شود، نمی‌تواند کاری بکند، آیا این‌جور است؟ آیا هیچ فایده برای ما دارد، آیا می‌توانیم مخفی کنیم؟

انسان، یا غیر انسان ـ مکلف ـ به جایی شقاوتش می‌رسد که اصلا این مطالب کانه به گوشش نخورده که خدایی داریم بیناست، شنواست، داناست، قادر است، رحیم و کریم است. قادر است یک سر سوزنی اگر در راه او صرف بشود، ‌مزدش را بدهد،‌ یک همچنین خدایی است.

در انجیل بر نابا که اقرب اناجیل به صحت است، نوشته شده که حضرت عیسی(ع) برای ابلیس شفاعت کرد: «خدایا این مدت‌ها عبادت تو را می‌کرد، تعلیمات می‌کرد، فلان می‌کرد، بیا از گناهانش بگذر!» با این‌که از زمان آدم تا زمان عیسی چه کارها، چه فسادها کرده بود. این چه نوری است که حتی به این هم ترحم کرد که گفت: خدایا از تقصیراتش بگذر!

خداوند فرمود: «بله من حاضرم ببخشم، بیاید بگوید: من گناه کردم، اشتباه کردم، ببخش. همین؛ بیاید بگوید: أخطأت فارحمنی،‌ بیاید این دو کلمه را بگوید».

حضرت عیسی(ع) خیلی خوشحال شد که کاری در عالم انجام داد، یک کاری که دیگر مثل ندارد. از زمان آدم تا به حال پر از فساد و افساد، حالا واسطه می‌شود و وساطتش اثر کرد، قبول شد.

از همان راهی که داشت، ‌شیطان را صدا زد، گفت: بیا، من برای تو بشارت آوردم!

گفت: از این حرف‌ها زیاد است. حضرت عیسی گفت: «تو خبر نداری، اگر بدانی، سعی می‌کنی، حریص می‌شوی کار را بفهمی».

گفت: «من به تو می‌گویم اعتنا به این حرف‌ها نداشته باش، از این حرف‌ها زیاد است».

گفت: «تو خبر نداری، خداوند می‌خواهد تمام این مفاسد با دو کلمه خلاص شود».

شیطان گفت: «بگو ببینم چه بوده است».

گفت: این‌که تو بیایی و در محضر الهی بگویی: «خدایا! أخطأت فارحمنی؛ من اشتباه کردم، تو ببخش».

ـ ببینید چه‌قدر ما به خودمان ظلم می‌کنیم که به سوی خدا نمی‌رویم، به سوی چه کسی می‌رویم؟ آخرش افتادن میان چاه است، آخرش پشیمانی است، خوب چیزی که می‌دانی آخرش پشیمانی است، حالا دیگر نرو ـ

شیطان گفت: «نه او باید بیاید و بگوید من اشتباه کردم! تو ببخش!، چرا؟؟ به جهت این‌که لشکر من از او زیادتر است! آن ملائکه‌ای که با من سجود نکردند و تابع من شدند، آن‌ها لشکر من هستند! شیاطین هم لشکر من هستند، تمام بت‌پرست‌های بشر،‌ لشکر من هستند!»

این،‌به زیادتی لشکر در روز قیامت می‌خواهد مغرور شود! آن‌جا جای زیادتی و کمی نیست. هرچه‌قدر زیاد باشد جهنم می‌گوید : «هل من مزید» آن وقت تو می‌خواهی با زیادتی لشکر کار بکنی! بله لشکر تو زیاد است اما جهنم جایشان می‌شود، جهنم نمی‌گوید: «اتاق نداریم» جهنم می‌گوید «هر چه قدر هست بیاورید،‌ هل من مزید؟» یعنی این‌که بیاورید، هرچه‌قدر زیادتر بیاورید جا داریم!

حضرت عیسی(ع) گفت: «برو ملعون! نتوانستم برای تو هم کاری بکنم. تو می‌گویی؟ خدا باید بیاید من او را ببخشم؟».

وسوسه‌های شیطانی

آیت‌الله اراکی:

شیخ محمد حسن امرآبادی که از معاصرین حاج شیخ عبدالکریم و از نجف بود، به بنده گفت: من هرشب جمعه دعای کمیل می‌خواندم. یک شب به این جمله که رسیدم: هب لی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر علی فراقتک، گفتم من چه جورم این چی است آیا من این‌طورم با خدا؟ من با خدا این‌جورم که فراق خدا از آن آتش به من سخت‌تر است؟ من چه کار کنم؟ این به کله‌ام آمد، آخر رفتم پیش آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی گفتم: آقا این مطلب به سرم آمده و مرا منصرف کرده است از خواندن دعای کمیل. ایشان متوحش شد، ‌گفت: نه، نه نکنید این کار را. این کار شیطان است، این خیال از شیطان بوده است،‌ خواسته تو را منصرف کندو مبادا ترک کنی. اوقاتش تلخ شد و گفت نکنید این کار را، این شیطان بوده خیال شیطانی بوده،‌ آمده در دل تو. گفت بخوان، بخوان. خیلی مرا توبیخ کرد که نکنی این کار را، چه کار داری تو دعا بخوان، هر کس به اندازه خودش.

آثار افکار شیطانی

... هنگامی که انسان دچار افکاری شود که دائم فکر او را مشغول به امور غیر قابل دسترسی نماید، یا محرک گناه باشد؛ آثاری برای او در پی دارد که با گسترش این نوع اندیشه‌ها، آن آثار، صورت مخرب‌تری به خود می‌گیرند، از جمله: اضطراب فکری، افسردگی، غفلت و در نتیجه گرفتار شدن به بیماری‌های جسمی، ابتلا به گناهان و معاصی، وسواس فکری، ‌پندارهای غلط و ... که جز گمراهی و ضلالت سرانجامی ندارد.

راه قطع وسوسه و فکرهای فاسد

ابتدا باید نفس خود را از صفات رذیله، که راه‌های نفوذ شیطان در دل هستند پالایش نمود. صفاتی مانند: شهوت ، ‌غضب ، حرص ، حسد ،‌ عداوت ، عجب ، کبر ، طمع ، بخل ،‌ ترس ، محبت به دنیا ،‌ بیم فقر ، عصبانیت ، بد دلی به خدا و خلق و ... که هر کدام راهی برای نفوذ شیطان هستند ...

مرحله دوم،‌ جایگزین کردن افکار الهی و پسندیده به جای افکار فاسد است. یعنی با رعایت تقوا، عبادت، مناجات و ... اخلاق فاضله را جایگزین آن اخلاق ناپسند نماییم.

مرحله سوم، اشتغال به ذکر خداوند در دل و زبان است. زیرا وقتی راه‌های نفوذ شیطان مسدود شد، شیطان در صدد یافتن راهی برای تسخیر قلب انسان است؛ از این‌رو اگر انسان لحظه‌ای از یاد خداوند غافل شود، شیطان قرین او می‌شود.

إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ

کسانی که متقی و پرهیزگارند، هرگاه وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها برسد، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می‌افتند؛ پس به واسطه این تذکر دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها می‌شوند.

هنگامی که شیطان انسان را وسوسه می‌کند، باید به خداوند متعال پناه برد و با ذکر خداوند، شیطان را از خود دور نمود.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/پ202/ن

ارسال نظرات