۱۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۰
کد خبر: ۱۷۰۰۴۱
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(91)؛

آن‌چه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله بهجت: آن‌چه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. این‌طور نیست که آن‌ها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه ببریم!
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌ وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در فصل بیست و سوم این کتاب، در بخش پیوست‌ها می‌خوانیم:

تبخیر صفات بد

آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری:

وقتی شخصی طلبه می‌شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می‌شود و راه پاک شدن آن، ثلثان است. پس باید طلبه استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند، زیرا علم و دانش و مدرک، آدمی را مغرور و متکبر می‌سازد و یک طلبه باید آن‌قدر تلاش کند و بجوشد تا دو سوم او یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود، تا این‌که بتوان از او استفاده کرد.

اما مواظب باش گرفتار نا اهل نشوی، گرفتار این سیم وصلی‌ها نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می‌خواهد همه بفهمند آدم خوبی است و فکر می‌کند سیمش وصل است، به او اعتماد مکن، اگر کسی واقعا وصل باشد به کسی نمی‌گوید.

درس اخلاقی را که شما را بی حال کند، چرتی کند، شل و ول کند، درس اخلاقی که شما را از درس بیندازد، درس اخلاق نیست. این‌ها را کنار بگذار، مواظب باش تو را گول نزنند. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می‌آید.

همنشینی با خدا

آیت‌الله بهجت:

بارها گفته ام و بار دگر می‌گویم «کسی که بداند هرکه خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد؛ می‌داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می‌داند که آن‌چه را که نمی‌داند، باید انجام دهد،‌و در آنچه که می داند، باید احتیاط کند».

به فکر خود باشیم

آیت‌الله بهجت:

ما باید اهل محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلا ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.

سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‌ها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم!

افضل الناس من شغلته معایبه عن عیوب الناس

برترین مردم کسی است که پرداختن به عیوب خود، او را از توجه به عیوب مردم باز دارد.

به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی‌توانیم دیگران را اصلاح کنیم.

سؤال:

به نظر شما کمال انسان چیست؟ اسباب آن چه می‌باشد؟  و اگر در حال حاضر فردی را می‌توان الگو قرار داد و شما می‌شناسید، معرفی نمایید؟

آیت‌الله بهجت:

کمال انسان در عبودیت است و سبب عبودیت ترک معصیت در اعتقاد و عمل است. فرد کامل، مرشد است و در این عصر، فرد کامل ولی عصر است؛ و طریق رسیدن به ارشاد او، ادامه توسلات معلومه است از قبیل: زیارات مأثوره از روی صدق و با عدم تردید و نمازهای آن حضرت و همه تحببات به خدا و دوستان او.

خودسازی، راهی به سوی کمال

آیت‌الله حسن زاده آملی:

ما در عالم، کاری مهم‌تر از خودسازی نداریم، و تمام این درس و بحث، برای آن است که خودمان را درست بسازیم. در حکمت متعالی مبرهن است که علم و عمل، انسان سازند و انسان ابدی است.

برای ما «الی» و «حتی» و «متی» راه ندارد و برای طیران به قله معارف و سعادت، دو بال لازم داریم. کتب اخلاقی، بزرگان ما زیاد نوشته‌اند. مانند «احیاء الاحیاء» مرحوم فیض و «جامع السعادات» مرحوم نراقی، و ... این کتاب‌های اخلاقی بطون آیات و روایات‌اند که تشکیل می‌شود، و بحث و تحقیقی که می‌شود، همه برای این است که انسان بتواند نهال وجود خودش را از قوه به فعلیت برساند، از نقص به کمال بکشاند و انسان سعادت‌مند بشود.

خودسازی گام به گام

آیت‌الله بهجت:

گاهی به مطالب و دستورات روشن و آسان شرعی که می‌دانیم، عمل نمی‌کنیم و آن‌گاه نزد اساتید معرفت و اخلاق و تربیت می‌رویم و تقاضای ذکری سنگین‌تر و مطالبی بالاتر از آن‌چه لازم داریم می‌کنیم. در سطح کلاس اول هستیم و تکلیف سال هفتم را می‌خواهیم.

این علامت آن است که نمی‌خواهیم از راه صحیح بالا برویم و به کمالات و درجات عالی و معنوی برسیم! ای کاش می‌دانستیم صلاح دین و دنیای ما در تمسک به انبیاء و اولیاء و تمسک به انبیاء و اولیاء و تمسک به قرآن و عترت است!

تحصیل حکمت در سایه تهذیب نفس

میرداماد:

خطاب به ملاصدرا، پس از پایان اولین جلسه درس: ای محمد! من امروز گفتم کسی که می‌خواهد حکمت را تحصیل کند، باید حکمت عملی را تعقیب کند، و اینک به تو می‌گویم که حکمت عملی در درجه اول دو چیز است: یکی به انجام رسانیدن واجبات دین اسلام است.

دانشجو وقتی آن واجبات را انجام می‌دهد از هر یک نتیجه‌ای می‌گیرد که به سود او است. روش دوم که باید از طرف کسی که حکمت را تحصیل می‌کند در پیش گرفته شود، این است که محصل حکمت، باید از تأمین درخواست‌های نفس، خودداری ورزد. کسی که مطیع نفس اماره شد و مشغول تحصیل حکمت هم گردید، به احتمال قوی بی دین خواهد شد و از صراط مستقیم ایمان منحرف می‌گردد.

شیطان درون

آیت‌الله بهجت:

سعد وقاص ـ پدر عمر سعد قاتل امام حسین(ع) ـ با این‌که از اصحاب شورا بود و با علی(ع) بیعت نکرد و از معاویه هم مهم‌تر بود، وقتی به معاویه رسید، گفت: السلام علیک ایها الملک (درود بر تو ای پادشاه)

معاویه به او اعتراض کرد که چرا «امیرالمؤمنین» نمی‌گویی؟

گفت: از این راهی که تو این منصب را به دست آوردی اگر به من می‌دادند نمی‌پذیرفتم!

آن‌چه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. این‌طور نیست که آن‌ها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه ببریم!

استعانت  از خدای متعال

شهید آیت‌الله قدوسی:

... ما آدمی هستیم که می‌توانیم بالا برویم، تا یک حدی که ملائکه نمی‌توانند بیایند. آن‌وقت تمام این‌ها را بگذاریم، و بیاییم توی این منجلاب بیفتیم که من فلان لباس و فلان چیز را دارم.

شما می‌خواهید ادعا کنید که ما با بقیه مردم فرق داریم، آخر مردم باید ببینند که ما با بقیه فرق داریم و تا مردم نبینند که فرق داریم، هر چه بگویی مسخره‌ات می‌کنند.

از یک جا شروع کن و یک دفعه به فکر نیفت که از تمام لباس‌ها، زینت‌ها، غیبت‌ها، دروغ‌ها، همه را دور بیندازی که سنگ بزرگ علامت نزدن است.

نمازم را از کجا شروع کنم؟ از یک آیه شروع کن. یعنی بنا بگذار فقط روی «ایاک نعبد و ایاک نستعین» کار کنی، این آیه را فقط با توجه به خدا بخوان، وقتی که مسلم شد دیگر این آیه را برای غیر خدا نمی‌خوانی و کاملا به این آیه توجه داری، آن وقت یک آیه دیگر شروع کن، اما با این دقت که: آیه دوم را که شروع کردی، آیه اول را فراموش نکنی.

مانند کمان که رهایش کنند روی هم بیاید. اگر ساختمان یک طبقه‌ای ساختی و بعد دومی را خواستی بسازی، اولی را خراب کردی ساختمانت یک طبقه بیشتر نخواهد شد.

بعد یک آیه دیگر، یک وقت می‌بینی فردی هستی که واقعا نمازت را برای خدا می‌خوانی... اگر این‌طور شد، از تمام این درس‌ها و بحث‌ها نتیجه می‌گیریم و الا این‌ها همه سرگرمی است!

طلبه‌ای سراغ دارم نماز شبش ترک نمی‌شد، اما الان کجاست؟ طلبه‌ای سراغ دارم که شام نمی‌خورد، پول شامش را به فقیر می‌داد، الان (زمان شاه) قاضی است و بدترین قاضی! این‌ها دقیقا سنگ بزرگ برداشته بودند.

از خدا بخواهید در همان حال متوسل به امام(ع) شوید که من می‌خواهم خوب بشوم، کمک از شما، و قطعا کمک می‌کنند.

مراقبت و مداومت:

آیت‌الله رضا استادی:

برای خودسازی هیچ راهی جز مراقبت کامل به انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات نیست. بالاترین ریاضت‌ها همین است که انسان بتواند خود را تابع احکام شرع و اخلاق اسلامی سازد.

این مطلب را ممکن است برخی آسان فرض کنند، اما این چنین نیست و برای رسیدن به آن هفته‌ها و ماه‌ها، بلکه سال‌ها تمرین و مراقبت و دعا و توسل و استعانت از خدای متعال و نماز و قرآن و ... لازم است.

در حوزه جاذبه الهی

آیت‌الله العظمی بهجت، در همان نوجوانی به میدان خودسازی گام نهادند و در فراگیری علوم و تزکیه نفس چنان جدی بودند که گویا کاری غیر از آن نداشتند، همواره معتقد به لزوم همپایی دانش و اخلاق بودند و مؤکدا به خطر جدایی علم و تزکیه، هشدار می‌دادند و زیان عالم غیر مهذب و دانش بدون تزکیه را از هر ضرر و زیان دیگری، بیشتر می‌دانستند.

آن بزرگوار در همه حال، عقربه زندگی و حیات خود را به سوی خدا چرخانده و کوشیده بودند تا پیوسته در حوزه جاذبه الهی قرار گرفته و به همه چیز و همه کس با دید خداخواهی بنگرند.

خطر دائمی لغزش

شهید آیت‌الله قدوسی:

از مراحلی که درس اخلاق باید طی کند، یکی مسأله گذشت است و یکی این است که مسیری را که انسان انتخاب می‌کند، مسیر صحیحی باشد. یکی دیگر مسأله تعقیب و پشتکار و پی‌گیری است.

انسان تا وسط راه را خوب می‌آید، یک دفعه می‌بینی که از نسیمی دفتر ایام برهم می‌خورد. تمام اوضاع همین که یک ریاست به آدم بدهند دگرگون می‌گردد.

در ریاست، لازم نیست به بنده بگویند رییس کل هستم، همین که گفتند: آقا شما برای این سه چهار نفر درس بگویید، همین که گفتند: شما این‌ها را بپایید که برنامه‌شان این‌جور باشد، همین موضوع همه اوضاع را به هم می‌زند. لذا می‌بینید بزرگان اخلاق، با چه دقتی این مراقبت‌ها را داشته‌اند.

مرحوم حاج سید محمد فشارکی که استاد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده است، ایشان از افرادی بوده که در فضل بعد از مرحوم میرزای شیرازی اول بوده و در این مسأله هیچ کس شک نداشته که او بر دیگران مقدم است.

مرحوم حاج سید محمد فضارکی خودش نقل می‌کند (این را من به واسطه جناب آقای حائری از قول پدرشان نقل می‌کنم، یعنی فاصله این‌قدر کم است) ایشان فرموده بود من آن شبی که میرزای شیرازی فوت شده بودند، رفتم منزل دیدم مقل این‌که در دلم یک نشاطی هست. هرچه این در و آن در زدم جای نشاطی نبود.

مرحوم میرزای شیرازی فوت شده است، استاد من بوده، مربی من بوده، اصلا آن عظمتی که مرحوم میرزا داشت، از نظر علم و تقوی و زیرکی و ذکاوت، عجیب و کم نظیر بوده است.

مرحوم میرزا در جنبه‌های سیاست هم، مرد عجیبی بوده است. جمع کرده بود بین استعداد عجیب و غریب و هوش عجیب و غریب و حافظه و چیزهای دیگر.

ایشان گفته بود مدتی من نشستم ببینم کجا خراب شده؟ نشاط مال چیست؟ آخرش دیدم نکند که چون همین روزها باید من مرجع بشوم، نشاط مال همانست. (توجه کنید که چگونه می‌پایند و مترصدند و نگاه می‌کنند که این وسط یک دفعه اوضاع به هم نخورد. مرحوم حاج سید محمد فشارکی تا حد مرجعیت مطلقه آمده، حالا هم لب پرتگاه است).

ایشان شب را حرم مشرف می‌شود. در حرم متوسل می‌شود و تا صبح آن‌جا به سر می‌برد و صبح وقتی که می‌آید برای تشییع (نقل می‌کنند) او را دیدند با چشم‌های پر التهاب که همه‌اش را مشغول گریه بوده و تلاش کرد و کرد و زیر بار ریاست نرفت و فرموده بود «مشرف شدم حرم و از حضرت خواستم که این خطر را از من رفع کند. دارم حس می‌کنم که تمایل به ریاست دارم».

یعنی ببینید، گاهی تمام نتیجه یک عمرش را می‌دهد و پایمال می‌کند و از بین می‌برد، برای این‌که خطر لغزش را از بین ببرد. این گذشت است، این را باید درس اخلاق درست کند، آن پیگیری هدف و این گذشت را باید درس اخلاق درست کند.

خود شکستن و به خدا رسیدن

آقا میرزا جواد آقا ملکی، یکی از شاگردان آخوند، بعد از دو سال تلمذ، خدمت استاد عرض می‌کند «من در سیر خود به جایی نرسیدم». آخوند در جواب، از اسم و رسمش سؤال می‌کند، او تعجب کرده می‌گوید: مرا نمی‌شناسید؟ من جواد تبریزی ملکی هستم.

ایشان می‌گویند: شما با فلان ملکی‌ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد آقا چون آنان را خوب و شایسته نمی‌دانسته از آنان انتقاد می‌کند. آخوند همدانی در جواب می‌فرمایند: هر وقت توانستی کفش آن‌ها را که بد می‌دانی پیش پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد.

میرزا جواد آقا فردا که به درس می‌رود خود را حاضر می‌کند که در محلی پایین‌تر از بقیه شاگردان بنشیند، تا رفته رفته طلبه‌هایی که از آن فامیل در نجف بودند و ایشان آنان را خوب نمی‌دانسته، مورد محبت قرار می‌دهد، تا جایی که کفش‌هایشان را پیش پای آن‌ها جفت می‌کند.

چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بودند می‌رسد، رفع کدورت فامیلی می‌شود. بعدا، آخوند او را ملاقات می‌کند و می‌فرماید: دستور تازه‌ای نیست، تو باید حالت اصلاح شود، تا از همین دستورهای شرعی بهره‌مند شوی.

مراقب فضایل اخلاقی

هر صفت پسندیده اخلاقی مراتبی دارد که با توجه به ظرفیت افراد، زمان، مکان، توانایی اشخاص و ... در نوسان است. اگر این موارد مد نظر قرار نگیرد، طبعا آثاری منفی بر حای خواهد گذاشت.

زیرا گاهی ممکن است افراد کم ظرفیت، بلند پروازی نموده، به دنبال کسب مراتب بالاتر باشند و به دلیل عدم استعداد، شکست خورده و از مراتب پایین نیز محروم و مأیوس شوند و یا افرادی با توانایی‌های بالا، به همان مراتب نازله قناعت نموده و راه را پایین یافته تلقی کنند و از درجات عالی‌تر محروم گردند.

نقش فرار از مکروهات

در مباحث فضائل اخلاقی، نقش فرار و دوری از مکروهات را نباید مورد غفلت قرار داد. ارتکاب مکروهات، نورانیت دل، عقل، وجدان و فطرت را از بین می‌برد و زمینه را برای پذیرش القائات شیطان و نفس، مهیا می‌سازد.

با این وضعیت، وسوسه‌های شیطانی سد بزرگی در راه کسب فضائل و تداوم حرکت سازندگی اخلاقی ایجاد خواهد کرد و چه بسا با کوچک‌ترین مشکل، حالت تسلیم و یأس به انسان القا شود و دست از تلاش بردارد.

در مقابل، ترک مکروهات، جان را جلا بخشیده و روح انسان را نورانی می‌گرداند و موجب جلب توفیقات الهی، میل بیشتر به مجاهده نفسانی و کوشش در راه تخلق به اخلاق فضیله می‌گردد.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/ز503/پ

ارسال نظرات