برادران روحانی، وحدت کلمه و جمهوری اسلامی را حفظ کنید
به گزارش خبرگزاری رسا، ایمان بیاوریم به معجزه «شهادت»، باور کنیم که شهادت طلبان، از خود رسته و به خدا رسیدهاند، اینک ما در برابر روح های بلندی قرار گرفتهایم که عظمتشان، در ما احساس حقارت ایجاد میکند و نام و یادشان همواره جاویدان و معطر است.
ما به احیای نام شهیدانی دست زدهایم که آنان خود، زندهگان همیشه جاویدند و نزد پروردگارشان روزی خوران بهشت جاودان هستند: «احیاء عند ربهم یرزقون» گوارایشان باد آن حیات معنوی و جاویدان.
شهپر فرشتگان و پدری روحانی
آن روزهای آبی خدا در زیر گنبد نیلی و در خطّه سرسبز مازندران، خالق زیباییها نوزادی از تبار علم و نور و پاکی را در هفدهمین روز از مرداد ماه 1349 به «اسماعیل» عطا کرد.
در آن لحظات، فرشتگان شهپر سپید خود را به نوازش بر روی گلبرگ صورتش میکشیدند و «ابوطالب» در روستای «دلاکفیل» از توابع شهرستان ساری چشم به جان گشود.
پدرش از روحانیون متعهد و دلسوز منطقه بود که عمرش را در راه ترویج فرهنگ اسلام و قرآن سپری کرده بود.
هدف از طلبگی؟
ابوطالب سالهای خوش کودکی را همراه با تربیت دینی والدین مهربانش پشت سر گذاشت، سپس راهی مدرسه شد تا در سنگر علم آموزی الفبای رشد و کمال را بیاموزد، تحصیلات خود را تا پایان سال پنجم ابتدایی با موفقیت گذراند.
وی که خود دستپرورده خانواده علم و فضیلت بود و لذت زندگی طلبگی را در رفتار و حالات پدر مشاهده کرده بود، پس از گذراندن دوره ابتدایی با معرفتی صحیح، تصمیم گرفت در راه پدر قدم گذارد، آری، جذبه نگاه یوسف فاطمه (سلام الله علیها) شامل حال ابوطالب شد و او با کولهباری از عشق و محبت به مولایش راهی حوزه علمیه شد.
تحصیلات حوزوی را در مدرسه (امامیه) ساری آغاز نمود و تا پایان مقطع مقدمات علوم اسلامی در این مدرسه به کسب معارف و حقایق الهی پرداخت، حجرهها و در و دیوارهای مدرسه امامیه هنوز زمزمهها و گریههای شبانه ابوطالب را در خاطر خود دارد.
هدف او از طلبگی آمادگی برای جانفشانی در راه مولایش مهدی (عجل الله تعالی فرجه) بود.
وقتی که حجره سنگر، قلم تفنگ و کتاب، خشاب میشود!
با شروع جنگ تحمیلی، او یکی از هزاران طلبهای بود که مدرسه را به میدان جنگ، حجره را به سنگر، قلم را به تفنگ، کتاب را به خشاب و زبان را با گلوله مسلح کرده و در جهاد با کافران بعثی به نبرد پرداخت، وی سه مرتبه در مدت پنج ماه به مناطق مختلف عملیاتی هجرت کرد.
سر انجام این سرباز فداکار و عاشق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در 20/1/1366 در سرزمین مقدس(شلمچه) بعد از یورش مردانه بر سپاه دشمن دل به قبله دوست داد، در نمازی خونین بالهای قنوت، بر گشود و خلعت زیبا و بهشتی «شهادت» را در بر کرد و به «رضوان الله» رسید، پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه امت حزب الله در گلستان شهدای روستای «دلا کفیل» به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
«و الذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنَّهم الله رزقاً حسنا و ان الله لهو خیر الرازقین» (حج/58) و آنان که در راه خدا از وطن هجرت گزیده و در این راه کشته شدند یا مرگشان فرا رسیده، البته خدا رزق و روزی نیکویینصیبشان میگرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است.
شکر میکنم خداوند را که این توفیق را به من داده تا بتوانم وظیفهی شرعی خودم را در حد توانم نسبت به اسلام وقرآن انجام دهم، در مدت شانزده سال و نیم از عمرم، این زمان که در نبرد با صدامیان و کفار هستم را بهترین زمان عمرم میبینم.
هدف از نبرد؟ بر انداختن کفر و ظلم!
از خدا میخواهم که به من ایمان کامل عطا کند که فقط راه حسین (علیه السلام) را دنبال کنم، هدف من در نبرد با دشمن زبون، فقط برانداختن کفر و ظلم و ستمی است که بر مردم مسلمان این مرز و بوم وارد شد.
مکتبی را که من پذیرفتهام، در آن مسؤولیت سنگینی به دوشم نهاده است که باید دین خود را تا آنجا که توان دارم، به اسلام و مردم وطنم ادا نمایم،آرزوی من طلبه، چیزی جز شهادت نیست.
هیچ چیز نمیتواند گلوی تشنهی مرا سیراب کند، جز شهادت، من عاشقانه به سوی جبهه میروم؛ زیرا بدنم طاقت سوختن در آتش جهنم را ندارد چرا که شیفته و دلباخته و پیرو سرور شهیدان، حضرت امام حسین (علیه السلام) هستم که فرمود:
«به درستی که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملامت و تلخی و ناگواری نمیبینم» اگر مرد رهی، میان خون باید رفت، لذا به همهی بستگان و آشنایان و مردم دلاور توصیه میکنم که اگر میخواهید در قیامت پیش شهدا روسفید باشید، حسین زمان را یاری کنید و مردانه بهسوی جبهههای حق علیه باطل هجوم برید و با حضور در صحنهی انقلاب اسلامی، از جمله بسیج مستضعفین، شرکفر جهانی را از بلاد ایران برطرف سازید.
قطرهای از دریای بی کران و خیل عظیم شهدا
رزمندگان ما حسینگونه میجنگند و حسینگونه به شهادت میرسند، باشدکه ما ادامه دهندگان راه واقعی شهدا باشیم، بار خدایا، خودت آگاهی که شهادت خواست دل من بوده، من خودم را قطرهای از دریای بی کران و خیل عظیم شهدا میدانم، این خواست دل من بوده است.
مادرم! آفرین بر تو که چنین فرزندی تربیت کردی و به اسلام و قرآن تقدیم کردی و بخشیدی، مادرم! شرمندهام از اینکه نتوانستم ذرهای از زحمات تو را جبران کنم، امیدوارم که مرا بخشیده باشی.
مادر! جای تو و امثال تو دربهشت استو اجر زیادی داری، مادرم! شنیدم که تو بر اثر کارهای زیاد خانه و بیرون ناراحتی و زجر میکشی و مریض هستی، امیدوارم که با شهادت رسیدن من، خداوند متعال و خالق جهان، مریضی تو را مداوا کند.
برادرانم! نماز جمعه، دعای توسل و دعای کمیل
برادرانم! همیشه در خط امام امت باشید. هرگز به دل هراسی راه ندهید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را دعا کنید، همیشه در نماز جمعه و جماعات شرکت کنید و همیشه دعای کمیل و توسل را به جای آورید و بدانید که در جهاد با نفس ـ که جهاد اکبر است ـ پیروز میشوید، بر آن مسلط شوید و بدانید که هر کسی در جهاد اکبر پیروز نشود، در جهاد اصغر که جهاد با دشمن زبون است هم پیروز نمیشود.
بدانید که ماندن من در این جهان مثل ماندن در یک قفس تنگ است، ماندن در این دنیا برای من مثل زندان است، دیگرتوان آزاد نفس کشیدن را هم ندارم، جهان آخرت منزلگاه ابدی من و امثال من است.
اما صحبتی مانده است برای مادرم
اما صحبتی مانده است برای مادرم؛ سعی کن و کوشا باش که زینب گونه زندگی خود را ادامه دهی، فرزندانت را برایمحکم ساختن بنای اسلام و پایهی اساسی اسلام تشویق کن و افتخار کن که چنین فرزندی برای یاری رساندن به اسلامو مسلمین کشته شده است.
مادرم! همیشه آرزوی من بود که در رختخواب نمیرم و در سنگر بمیرم، مادرم! تو از زنان قهرمان هستی و مانند زینب و فاطمه(سلام الله علیهما)، مرا بزرگ کردی.
برای گناهان خود گریه کنید
برای من گریه نکنید؛ برای خود گریه کنید که خداوند گناهان شما را ببخشد، چون که همه و همه مثل من خواهند مرد.
مادر! به کسانی که بر مزارم میآیند، عوض تسلیت، تبریک بگو و آنها را با دل شکسته باز مگردان، به آنها خوشامد بگو و افتخار کن که چنین فرزندی به آن درجهای رسید که تمام دشمنان، حتی شیطان از آن درجه هراسان گردیدند.
وصیتی به برادران طلبه و روحانی
اما وصیتی دارم به برادران طلبه و روحانی: راه مرا ادامه دهید و همیشه پیرو خط امام و ولایت فقیه باشید، درس بخوانید تا عالم شوید؛ عالِمی با عمل صالح، با ایمان به اسلام و با تقوا.
روحانیت: برادران روحانی، حضرات محترم! همیشه وحدت کلمه و جمهوری اسلامی را حفظ کنید، عالم به تمام معنا و عالم باعمل باشید، مطیع ولایت فقیه باشید، فرایض دینی و مذهبی و احکام الهی را انجام دهید.
مبادا در بین شما اختلافی ایجاد شود، علت اصلی این اختلافات این است که بعضی از روحانیون به احکام الهی و فرایض دینی و مذهبی وسیاسی کم توجهاند، به مسؤولین حوزههای علمیه توصیه میکنم که بیشتر به فکر درس دادن برادران طلبه باشند و یک عالم به جامعه تحویل دهند و همین طور عالمان دیگر.
عاشقانه مکتوب
خداوندا، بارالها! شهادت در راه حق را هر چه زودتر نصیب بندهی حقیر بنما، از دنیای موقت و زندان مانند، نجاتمان ده و ما را به دنیای پر امید آخرت ببر. دیگر عرضی ندارم و شما را به خدای بزرگ میسپارم. والسلام علی من اتبع الهدی «والسلام علی عبادالله الصالحین » در ضمن 26 روز روزهی ماه رمضان نگرفتهام برایم بگیرید.
وصیتی برای مردم روستای دلاک خیل
بسمه تعالی حضور برادران و مردم ایران علیالخصوص مردم «دلاک خیل»: الآن که بنده حقیر عازم خط اول جبهه هستم از شما میخواهم که هر بدی که از من دیدهاید مرا ببخشید. خصوصاً برادران انجمن اسلامی «دلاک خیل» به شما توصیه میکنم به عنوان برادر کوچک شما، از شما میخواهم که راه احمد را ادامه بدهید و پایگاه شهید احمد را خوب حفظ کنید. این دل به سوی کربلا هر روز و شب پر میزند . امید هر بسیجی شفاعت حسین است . . . والسلام 13/1/1366
شایان ذکر است، علاقهمندان به کسب آگاهی بیشتر از زندگینامه، وصیتنامه و خاطرات شهدای روحانی، میتوانند به پایگاه اینترنتی«جلوه ایثار، روایت حماسه شهدای روحانی» به نشانی http://www.jelveisar.ir مراجعه کنند./995/د101/ن