خاتمی و هاشمی را باید دعوت به تعقل کرد/ احمدینژاد میداند مشایی رد صلاحیت میشود
به گزارش خبرگزاری رسا، عباس سلیمی نمین در گفتگویی به تشریح صف آرایی نیروهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده پرداخته است.به اعتقاد او انتخابات آینده سه ضلعی خواهد بود یعنی رقابت میان اصلاح طلیان،اصول گرایان و طرفداران دولت به انتخابات ریاست جمهوری شکل خواهد داد.او از چهره های سیاسی می خواهد که در طرح شعارهای خود به مصالح ملی توجه کنند.مشروح گفتگوی وی با «زندگی» از نظرتان میگذرد
در حال حاضر بحثی درباره انتخابات آزاد توسط افرادی مانند آقای رفسنجانی مطرح شده است به نظر شما پروژه آقای رفسنجانی برای انتخابات پیش رو چیست؟
درباره انتخابات بعضا عناصر تاثیرگذار یا عناصر دارای برنامه برای انتخابات، تلاش میکنند از عناوین ویا شعارهایی بهره گیرند که جاذبه بیشتری برای مخاطب ایجاد کند. این کار ناپسندی نیست اما باید در شعارها و کلیدواژههایی که به کار میگیریم دقت کنیم تا موجب شکل گیری ذهنیتهایی برخلاف واقع نشود. طبیعی است که تمام کسانی که به سلامت کشور میاندیشند و دغدغه سلامت را دارند در مورد انتخابات حساسیت ویژهای داشته باشند تا حقوق اساسی ملت به خوبی حفاظت شود. در سالهای گذشته هم اینگونه بوده و هر گزارشی که در مورد انتخابات هم از جانب امام و هم از جانب رهبری واصل میشده مورد پیگیری قرار میگرفته که مبادا نظام سیاسی ما در صیانت از آرای مردم دارای ضعفی بوده باشد،با این حال این حساسیت با استفاده از شعارها برای ایجاد جاذبه یک مقدار متفاوت است اما با وجود این تفاوت باید این حق را برای دستاندرکاران احزاب و گروهها قائل باشیم تا بتوانند بر جاذبههای خود بیفزایند و برای حزب خود کشش بیشتری را به وجود بیاورند اما این کششها نباید با لطمه زدن به واقعیتها و مخدوش کردن مسائل گذشته صورت بگیرد که متاسفانه برخی از شخصیتهای سیاسی ما صرفا به جاذبههای خود میاندیشند نه به عواقب سوءاستفاده از شعارهایی که داده میشود. لذا فکر میکنم بر همه روشن است عناصر تاثیرگذار در جامعه باید در این نوع کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی سقفی را لحاظ کنند که آن سقف مصالح ملی است.
افرادی معتقدند امثال آقای هاشمی میخواهند با بحث انتخابات آزاد پرونده انتخابات گذشته را باز کنند، از آن سو عدهای هم معتقدند که با این صحبتها میخواهند اجرای انتخابات را از دست دولت خارج کنند. به نظر شما کدام یک از این تحلیل ها به واقعیت نزدیک تر است؟
علیالقاعده نمیتواند بحث دوم یعنی تغییر ساختار درست باشدو در ارتباط با تغییر ساختار فرصت لازم را برای قانونی کردن این خواسته در اختیار ندارند . بحثی که در مورد ساختار انتخابات در مجلس مطرح شده و به شورای نگهبان منتقل شده هم نتوانسته به نقطه نظر نهایی برسد. لذا این اظهارات سیاسی قطعا با این رویکرد نیست. به نظرم این بحث در راستای بازکردن پرونده مسائل انتخابات گذشته هم نمیتواند باشد. نمیتوانم قطعا بر این بحثی که شما ادعا میکنید صحه بگذارم و چنین برداشتی ندارم اما تصور میکنم برای ایجاد بستری برای جذب مخاطب در انتخابات آتی است.
طیفهای مختلفی مثل آقای هاشمی، احمدینژادو خاتمی این بحث را مطرح کردهاند. مگر بحث انتخابات آزاد برای چند درصد از مردم جذابیت و اهمیت دارد که همه گروهها بخواهند برای جذب آرا از این بحث استفاده کنند؟
شعارهای انتخاباتی قطعا باید به نوعی دارای کشش باشد. در گذشته هم این کارها صورت گرفته و مسئله جدیدی نیست. آقای احمدینژاد و هاشمی گرچه دو شخصیت وابسته به دو طیف متفاوت هستند اما در این زمینه برای ایجاد کشش از یک شعار بهره گرفتهاند. اما باید این افراد را در مطالبی که بیان میکنند دعوت به تعقل کرد. داشتن حساسیت نسبت به قانون و عمل در چارچوب قانون اساسی در جهت حفظ حقوق ملت، قابل احترام است اما شعارهای سیاسی برای ایجاد جاذبه مقوله قابل تامل دیگری است که به نظرم آقایان هاشمی و احمدینژاد با بی توجهی صرفا به جاذبههای شعارها توجه کردهاند .ابن بحث به این معنا نیست که در گذشته انتخابات مخدوش بوده چرا که خود این آقایان با همین ساختار انتخاباتی در دوره های مختلف به ریاست جمهوری منصوب شدند.
این روزها اصولگرایان سنتی از جمله آقای عسگراولادی اظهاراتی را در حمایت از اصلاح طلبان مطرح می کنندوحتی آقای عسگراولادی آقایان موسوی و کروبی را اهل فتنه ندانسته است. به نظر شما هدف ایشان از این گفتهها چیست؟
طبق صحبت ایشان این افراد در راس فتنه نیستند و در راس فتنه کسانی هستند که همیشه با ما دشمنی داشته و همواره مترصد فرصتی هستند که ضربه خود را به نظام و ملت ایران وارد کنند. آقایان کروبی و موسوی در واقع با خطای خودشان به دشمنان ملت ایران امکان جولان دادند. در این فضای سیاسی که گروههای رقیب برای رسیدن به قدرت حاضرند نیروی مقابل خود را به هر طریقی از صحنه سیاسی خارج کنند؛ این دیدگاه آقای عسگراولادی پندی به گروههای سیاسی است که این بداخلاقی ها و رقابتهای انتخاباتی موجب نشود که خطایی انجام دهیم که دشمنان بتوانند از آن بهره برداری کنند.
به نظر شما با این اظهارنظرها امکان بازگشت اصلاحطلبان به فضای سیاسی کشور به وجود میآید و باب گفتمان بین دو طرف باز می شود؟
کسی مخالف بازگشت اصلاحطلبان و نیروهای طرفدار آنها نیست حتی رهبری هم مخالف نیستند. اصلاحات یک اندیشه و یک گرایش فکری است و ما نمیتوانیم یک گرایش فکری را در صحنه سیاسی کشور حذف کنیم .اگر از درون اصولگرایان هم کسی دچار لغزش اخلاقی، سیاسی، اقتصادی شود حذف خواهد شداما آیا اگر شخصی از میان اصولگرایان دچار لغزش شود کل اصولگرایان حذف خواهند شد؟ به طور قطع اینطور نیست.
پروژه دولت و جریان انحرافی را در انتخابات آتی چطور میبینید؟
این دیگر بحث دیگری است.
طبق گفته شما آقای احمدینژاد با همین ساختار انتخاباتی روی کار آمده و در حال حاضر بحث انتخابات آزاد را مطرح میکند. خیلیها بر این اعتقادند که با توجه به اینکه امکان کاندید شدن و رد صلاحیت آقای مشایی وجود دارد آقای احمدینژاد درجهت برهم زدن فضا این بحث را مطرح میکند.نظر شما چیست؟
این بحث محتمل است که آقای احمدینژاد هم با یک سری انگیزههایی بحث انتخابات آزاد را مطرح کرده که اگر با دلیل و مدرک آقای مشایی ردصلاحیت شدند آن زمان زمینه فشار آوردن را هموار و ایجاد کرده باشند. این نظر خیلی دور از ذهن نیست کما اینکه این مطلب درباره آقای هاشمی هم صادق است. بنابراین به نظر من دوستانی که براساس ساختاری خودشان توانستهاند کرسیهای قدرت را در دست بگیرند برای زیادهخواهی یا تامین امیالشان تلاش نکنند که قانون و جایگاه قانون را تضعیف کنند؛ باید خود را با جایگاه قانونی تطبیق دهند چون خودشان هم مشروعیت این جایگاه را از شورای نگهبان کسب کردهاند و اگر شورای نگهبان ادلهای برای رد صلاحیت یا عدم تایید صلاحیت فردی که مدنظر شخصی است را دارد، آن فرد نباید برای تضعیف جایگاه قانونی مقدمهسازی یا بسترسازی کند.
به طور کلی دولت و جریان انحرافی در انتخابات آتی جایگاهی دارد؟
قطعا در انتخابات آتی جریان وابسته به دولت جایگاهی دارد. این واقعیتی است که آقای احمدینژاد توانسته خدماتی را به مردم ارائه دهد که این خدمات بدنه اجتماعی یا جایگاهی را برای ایشان رقم زده است. اگر آقای احمدینژاد در چارچوب قانون عمل کند میتواند از بدنه اجتماعی کمک بگیرد اما اگر تصور این باشد که از این بدنه اجتماعی برای کارهای غیرقانونی یا تضعیف جایگاه قانون در کشور میتواند استفاده کند اشتباه است و قطعا به نتیجه نخواهد رسید. به طور منطقی و معقول آقای احمدینژاد پایگاهی اجتماعی دارد که امیدوارم استفاده از این پایگاه منطقی باشد و در مسیر غیرمنطقی قرار نگیرد چون آن زمان دیگر این پایگاه اجتماعی به کمک ایشان نخواهد آمد. در گذشته هم جریان اصلاحات یک پایگاه اجتماعی داشت اما وقتی برخی اصلاح طلبان در مجلس تحصن و زیادهخواهی کردند همین پایگاه اجتماعی به صحنه نیامد ، وقتی در گذشته این مساله به کمک سایر احزاب نیامده، در مورد آقای احمدینژاد هم این مسئله صادق است.
اگر آقای مشایی کاندید شود این پایگاه اجتماعی حفظ میشود؟
خیر.آقای مشایی مشکلاتی دارد و خود آقای احمدینژاد هم اطلاع دارد که ایشان نمیتواند نظر شورای نگهبان را کسب کند. مردم هم ایرادات آقای مشایی را مشاهده کردهاند. من این بحث را ورود به عرصههای غیرقانونی و غیرمنطقی عنوان میکنم. اینکه فشار بیاوریم که موانع غیرقانونی را از پیش رو برداریم. اما اگر جریان فکری آقای احمدینژاد کاندیدای صالحی را به میدان بیاورد که بتواند نظر شورای نگهبان را کسب کند و واقعا توانمند هم باشد و ضعفهای احمدینژاد را نداشته باشد و به جای این ضعفها قوت بیشتری داشته باشد قطعا میتواند گزینه خوبی باشد.پایگاه اجتماعی تعقل دارد و براساس یک اندیشه وارد میدان میشود. اینگونه نیست که عقل خود را کاملا تعطیل میکند. دولت آقای احمدینژاد یک پایگاه اجتماعی دارد و خود ایشان و گروهشان دارای یک پایگاه اجتماعی هستند. میخواهم بگویم اگر از این پایگاه اجتماعی در مسیر قانونی استفاده شود به کار میآید.
منظور شما این است که دولت از جریان انحرافی قابل تفکیک است؟
خیر بحث من این نبود. عرض کردم دولت یک پایگاه دارد (منظورم کلا نیروهایی است که نیروهای تاثیرگذار در اطراف آقای احمدینژاد هستند)، دولت یا افراد اطراف آقای احمدینژاد نیرویی با یک گرایش و سلایق محسوب میشوند که این پایگاه اجتماعی صرفا زمانی برای آن کارایی دارد که در مسیر قانون حرکت کند والا هرگز کارایی نخواهد داشت. البته در مسیر قانون هم که حرکت میکند بین دو کاندیدا تفاوت است. امکان دارد کاندیدایی داشته باشد که مردم به او اقبال نداشته باشند و یا برعکس. آنچه مسلم است این است که تصور نشود این پایگاه اجتماعی چشموگوش بسته وارد میدان خواهد شد و به هر نوع خواستهای پاسخ مثبت خواهد داد. این تصور کاملا خطاست.
آیا میتوانیم جریان دولت را رقیبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات پیش رو عنوان کنیم؟
این بحث دیگری است. انتخابات آتی سه ضلعی خواهد بود یعنی دو طرف ندارد. در انتخابات آتی جناح آقای احمدینژاد، اصولگرا و دوم خردادیها یا اصلاحطلبان را خواهیم داشت. در واقع مثل گذشته یک انتخابات دوضلعی نخواهیم داشت. پس دولت تنها رقیب نیست بلکه یکی از رقباست.
منظورم این است که میتواند یک رقیب جدی برای اصولگرایان تلقی شود؟
اینها بستگی به عوامل مختلف دارد. اگر در چارچوب قانون عمل کنند و فرد لایقی را به میدان بیاورند میتواند رقیب جدی باشد. تمام این موارد بسته به گامهایی دارد که اگر در مسیر غیرقانونی حرکت کند رقیب نخواهد بود و جمعیت قابل توجهی از آنها حمایت نخواهد کرد.
یعنی اگر آقای احمدینژاد در چارچوب حرکت کند و شخص لایقی را معرفی کند میتواند مانند گذشته با اصولگرایان ائتلافی را شکل دهد؟
اگر ایشان از راهی که میرود برگردد بله اما در حال حاضر او متاسفانه در حال فاصله گرفتن از اصولگرایان است.
به نظر شما آقای الهام میتواند شخص لایق موردنظر از طرف دولت باشد؟ یعنی صاحب ویژگیهای لازم هستند؟
از نظر من خیر شاید از نظر خودشان صاحب این ویژگی باشد. آقای الهام با توجه به چرخشهای اخیرشان و رفت و برگشتهایی که داشتند صاحب این ویژگی نیستند./916/د102/ع