انعکاس واقعه کربلا در کوفه وجدان خفته جهان اسلام را بیدار کرد
خبرگزاری رسا ـ واقعه کربلا در کوفه انعکاس وسیعی داشته است و وجدان خفته جهان اسلام را بیدار کرد و در شهرهای مهم اسلامی تأثیرگذار و انعکاس و در مدینه، مکه و کوفه بیشترین اثر را داشت.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، انعکاس واقعه کربلا در کوفه پس از مدتی بود، اما آنچه در اینجا مورد نظر است بیان انعکاس و عکسالعملهای افراد با فاصلهای اندک از شهادت امام حسین(ع) است، از این رو یادداشتی از حجتالاسلام ذاکری، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) را مرور میکنیم.
حجت الاسلام ذاکری در این نوشتار، به قیام های نشأت گرفته از واقعه کربلا نپرداخته، بلکه به عکسالعملهای نزدیکتر از آن اشاره کرده است.
عکسالعملها
اول این که وقتی که اسرای اهل بیت وارد دوازه کوفه شدند مردم به تماشا آمدند آنان که کم و بیش با خاندان علی آشنا بودند و خود نیز در این واقعه سهیم، با دیدن وضعیت آنان جمعی به گریه افتادند که حضرت زینب به این تأثر و گریه آنان در خطبه خود اشاره می کند و می فرماید: «ای مردم کوفه، ای صاحبان فریب و نیرنگ زیاد گریه کنید و کم بخندید» و از نقض پیمان آنان سخن می گوید.
دوم، جو ملتهب کوفه آرام نمی یافت وقتی سرهای شهدا را بر عبید الله بن زیاد وارد کردند وی با چوبی بر لب های امام حسین می زد تکرار این صحنه در شام نشانه ای از هماهنگی دستگاه حاکمه اموی در شیوه بر خورد با سر امام حسین دارد، این صحنه برای مردم کوفه چنان تأثر بر انگیز بود که زید بن ارقم دست به اعتراض زد و گفت: چوبت را از این دو لب بر دار به خدا سوگند دیدم رسول خدا این لب ها را می بوسد و شروع به گریه کرد ابن زیاد گفت: خدا تو را بگریاند اگر این نبود که پیر خرفتی هستی دستور می دادم گردنت را بزنند.
سوم، عکس العمل امام سجاد ع در برابر سخنان ابن زیاد و درگیری لفظی زینب با ابن زیاد یکی از صحنه های تأثر بر انگیز در کوفه است که مربوط به مردم کوفه نمی شود اما در دیگران یقینا تأثیر گذاشته است.
چهارم، صحنه بعدی وقتی است که عبید الله بن زیاد در مسجد کوفه به سخنرانی می پردازد و مغرور از پیروزی این گونه سخن آغاز می کند: حمد خدای را که حق و اهل آن را پیروز گرداند و یزید بن معاویه و حزبش را پیروز کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی و پیروانش را کشت.
عبد الله عفیف ازدی که نابینا و همیشه در مسجد بود و از شیعیان علی و روایاتی در فضائل حضرت دارد با صدای بلند گفت : دروغگو فرزند دروغگو تو و پدرت هستید و آن کسی که تو را به حکومت گمارده و پدرش، ای فرزند مرجانه آیا فرزندان پیامبران را می کشی و به گونه راستگویان سخن می گویی، عبید الله که انتظار نداشت با چنین عکس العملی رو به رو بشود گفت : او را نزد من بیاورید او را گرفتند، او شعار ازد را سر داد جمعی از ازدیان او را آزاد کرده به خانه اش بردند.
ابن زیاد دستور باز داشت وی را داد او در خانه اش با راهنمائی دخترش مقاومت می کرد تا این که دستگیر و به دار زده شد، این گزارش ها همه نشان می دهد کوفه وضعیت ملتهبی داشته است.
عکس العمل پنجم، پس از مرگ یزید در سال 64 هجری برخی از مردم کوفه تصمیم گرفتند عمر بن سعد قاتل امام حسین را به عنوان امیر کوفه بر گزینند. زنان قبیله همدان گریه کنان وارد مسجد شده و به این انتخاب اعتراض کردند مردان همدان نیز شمشیر به دست وارد مسجد شده و در اطراف منبر حلقه زدند در نتیجه تصمیم گرفته شد فردی از سوی ابن زبیر حاکم کوفه شود، این حادثه وقتی مهم می نماید که بدانیم زنان کوفه بودند که شوهران و فرزندانشان از اطراف مسلم بن عقیل پراکندند.
ششم، قیام توابین هم از کوفه در ربیع الاول سال 65 به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی آغاز شد و پس از آن، قیام مختار به وقوع پیوست که مختار هیجده ماه بر کوفه حکومت کرد. افزون بر این دو قیام مردم مدینه در سال 63 قیام کردند که به شدت سرکوب شد. هم چنین عبد الله بن زبیر که یزید قبل از سرکوبی آن، از دنیا رفت.
عکسالعمل ربیع بن خثیم
برخی ربیع بن خثیم را خواجه ربیع دانسته اند که در مشهد دفن است، اما برخی بر این نظرند که ربیع بن خثیم که از یاران علی و از زهاد هشت گانه بود در کوفه در گذشته است که این به نظر صحیح می رسد.
جو ملتهب کوفه بعد از شهادت امام حسین سبب شد که ابن زیاد در صدد گرفتن تأیید برای این جنایت هولناک خود باشد و گروهی مأمور و مزدور در این راه تلاش نمودند، این روشی بود که پدرش زیاد بن ابیه درباره حجر بن عدی انجام داد و عده ای علیه وی گواهی دادند، اما در این حادثه با دستور صریح یزید مبنی بر قتل امام حسین(ع) قبل از شهادت حضرت دنبال این مسائل نبودند و این ادعا که شریح قاضی، فتوای قتل حضرت را صادر کرده از نظر تاریخی درست نیست، زیرا با دستور صریح یزید نیازی به آن نبوده است.
افزون بر این شریح تجربه تلخی در این زمینه داشت، وقتی او نامه زیاد بن ابیه را در باره حجر بن عدی امضا کرد و حجر و یارانش را معاویه به شهادت رساند افراد قبیله کنده او را که پیشنمازشان بود بر کنار کردند و علت آن را قتل حجر ذکر کردند.
از گزارش های تاریخی استفاده می شود، برای آرام ساختن جو ملتهب کوفه چاره را در گرفتن تأیید از افراد برای جواز قتل امام حسین دیدند، از این رو گروهی با مسؤولیت ابوبرده پسر ابو موسی اشعری که سابقه قضاوت برای دستگاه اموی داشت، به این کار پرداخت، وی همراه با جمعی به دیدار ربیع بن خثیم آمد که برابر آنچه نقل شده بیست سال بود که سخن نمی گفت و عزلت را بر حضور در اجتماع بر گزیده بود.
جلسه دیدار با وی حکایت از این جریان خطرناک دارد که کمتر در تحلیل واقعه کربلا به آن توجه می شود، زیرا این گزارش در بخش چاپ نشده طبقات ابن سعد آمده که شرح حال امام حسین در آن ذکر شده است و اخیرا منتشر شده است، ابن سعد می نویسد : وقتی امام حسین(ع) کشته شد بزرگان کوفه که در جمع آنان ابو برده بود گفتند: ما را نزد ربیع بن خثیم ببرید تا نظر وی را بدانیم پس نزد وی آمدند و گفتند : به تحقیق حسین کشته شده است، ربیع بن خثیم گفت: آیا اگر رسول خدا به کوفه بیاید و در آنجا یکی از اهل بیتش باشد بر چه کسی وارد می شود، جز بر اهل بیتش، آنان نظر ربیع را دریافتند که مخالف شهادت امام حسین است.
این گزارش نشان می دهد که بزرگان کوفه پس از شهادت امام حسین در صدد دریافت نظرات شخصیت های برجسته کوفه بودند، مرحوم ملا فتح الله کاشانی در تفسیر خود گزارشی از عکس العمل ربیع بن خثیم دارد که برای تکمیل بحث سودمند است، وی می نویسد: ربیع بن خثیم از زهاد زمانه بود، روزى از واقعه امام حسین علیه السلام خبر داد و لعنت کرد بر قاتلان او و گفت: آه قتلوا من کان صلى اللَّه علیه و آله و سلم یجلسه فى حجره و یضع فاه على فیه ؛ آه کشتند آن کسى را که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم او را بر دامن خود می نشاند و دهن خود را به دهن او می نهاد و بعد از آن این آیه را تلاوت فرمود که « اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَالأَرْضِ...».
ربیع بن خثیم در کوفه در زمان امارت عبید الله بن زیاد در سال 63 از دنیا رفت، بنا بر این نمی توان وی را خواجه ربیع که در مشهد مدفون است دانست، او فقط کارگزار علی(ع) بر قزوین بوده است./907/د102/پ
ارسال نظرات