پیروزی حق و شکست باطل در هر مقطع تاریخی یک اصل کلی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم، امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخت.
این استاد تفسیر حوزه علمیه درباره معجزه ید بیضای حضرت موسی سلام الله علیه، گفت: خداوند در سوره طه فرمود دستت را به پهلویت ضمیمه کن تا ید بیضا شود، در آنجا صحبت از «ضم الید الی الجناح» است در سوره مبارکه قصص «سلوک الید فی جیب لخروجها بیضا» مطرح شده و در سوره نمل صحبت از «ادخال الید فی جیب» است، ادخال و سلوک که در سوره نمل و سوره قصص آمده به یکدیگر نزدیک تر است، در سوره قصص که می فرماید «و اضمُم اِلَیک جَناحَک مِنَ الرَهب» یعنی پهلویت را به خودت ضمیمه کن، یعنی تو این قدرت را داری که مالک خود و صدر و قلبت باشی، مثل «فاستقم کما أمرت» و کسی که به اذن مقلب القلوب مالک قلب خود شد می تواند آرام اشد.
این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به بحث مزدوری و اجیر شدن، گفت: در جریان اجاره آنچه مکروه است مزدوری است نه اصل اجاره، مزدور کسی است که صاحب کار را بر عمر خود مسلط کند که عمر فروشی و وقت فروشی کرده است، در مورد راننده ای که مسافر تحت سلطه موجر و راننده است، راننده کار خود و بخشی از منفعت مال را به تملیک دیگری درآورده که این مزدوری نیست، در مواردی مثل خیاطی که در مغازه اش نشسته و کار می کند یا پیمانکار هم همین طور است ولی آنجایی که شخص به منزله عین می شود مثل خانه ای که اجاره می شود و کلا تحت سلطه مستأجر است یا اتومبیلی که کلا در اختیار مستأجر قرار دارد گاهی انسان کل عمر خود را در اختیار دیگری است که سالانه در کشاورزی و دامداری مزدور دیگری است و تمام وقت خود را در اختیار او می گذارد که این می شود مکروه.
مفسر برجسته قرآن کریم گفت: انسان باید تلاش در تولید و قناعت در مصرف داشته باشد، کار در اسلام از پر برکت ترین امور است، انسان باید کار کند و نان خود را در بیاورد و به جامعه خدمت کند اما کار باید با کرامت همراه باشد و کریمانه عائله خود را اداره کند اما جریان موسی و شعیب سلام الله علیهما جریان مکتب و صاحب مکتب و محضر پیغمبر را ادراک کردن و امثال ذلک بود که یک فضیلت دیگری را دربر داشت.
معنای خوف و ترس حضرت موسی علیه السلام
حضرت آیت الله جوادی آملی در تبیین معنای خوف و ترس حضرت موسی علیه السلام، خاطر نشان کرد: حضرت فرمود می ترسم که با تکذیب یا قتل من حرف خدا را قبول نکنند و تکذیب کنند و گرنه حضرت از این که او را بزنند یا بکشند واهمه ای نداشت، در بخش اول هم که عرض می کند «فأخاف أن یقتلون» صحبتی از همراهی برادرش هارون نمی کند چون از او کاری ساخته نیست، اما در بخش دیگر که صحبت از «إنی أخاف أن یکذبون» است، در این خوف هارون را می خواهد که اگر آنها اعتراض کردند و من نتوانم خوب جواب بدهم کسی را می خواهم که به اعتراض آنها خوب پاسخ بدهد تا حرف خدا زمین نماند و خدای سبحان هم فرمود ما هر دو را حل می کنیم.
وی افزود: خداوند فرمود هم شما و هم پیروان شما پیروزید، پیروان که عصا و ید بیضا ندارند اما مکتب را دارند و این مکتب چون مکتب حق است و حق پیروز است پس مکتب پیروز است، اگر کسی مکتب حقی داشته باشد و آن را بفهمد و باور و عمل کند پیروز است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان داشت: فرعونیان در پاسخ حضرت موسی علیه السلام سه حرف دارند، اولا این که گفتند کار شما سحر است و ما ساحر زیاد دیده ایم، ثانیا فرق شما با ساحران این است که سحر خود را به دروغ به خدا نسبت می دهید و این سحر را می گویید کار خدا است، حرف سومشان هم این بود که معیار تکذیب و تصدیق ما کار گذشتگان و نیاکان ما است.
حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: حضرت موسی علیه السلام فرمود حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبیحی داریم، عالم نظام و حسابی دارد و آن که این نظام و انسان و جهان را آفریده ما را فرستاده است و این حرف او است، معیار حرف پدرانتان نیست بلکه حرف خدا معیار است، ملاک تشخیص سحر از معجزه هم آن است که سحر با معجزه پهلو نزند و میدان مسابقه هم باز است.
وی ادامه داد: حضرت فرمود که من هم دعوی دارم که من رسولم و هم دعوت که به توحید دعوت کرده ام و بعد هم معلوم می شود که شما که این همه تهدید می کنید خدا می داند که «من تکون له عاقبۀ الدار»، اگر مسأله قیامت به تنهایی باشد «والعاقبۀ للمتقین»، اگر مسأله دنیا به تنهایی باشد «والعاقبۀ للمتقین» و اگر جمع بین دنیا و آخرت باشد«والعاقبۀ للمتقین»، عاقبت برای متقین است، اگر بخواهیم جامع سخن بگوییم خدا می داند که سرانجام چه کسی پیروز می شود چه در دنیا و چه در آخرت، اینطور نیست که حساب دنیا از آخرت جدا باشد، در هر پاراگراف تاریخی حق پیروز است، یک قصه جدیدی شروع می شود، این طور نیست که یک قصه، صحنه و تاریخی بیاید و تاریخ قبلی تمام شود و باطل پیروز شود یا معلوم نشود چه کسی پیروز است، هر دو باطل است، در هر مقطع و فصل تاریخی که پرونده اش بسته می شود «والعاقبۀ للمتقین» عاقبت برای متقین است، این یک اصل کلی است «إنه لا یفلح الظالمون» بالقول المطلق، ظلم بیراهه رفتن است.
وی افزود: جهان یک حساب و نظمی دارد، یک کسی رهبری می کند «ما من دابۀ إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم» همه اشیا یک پیشانی دارند که به دست او است، پس خدا زمامدار و قائد است، یک عده ای را مستقیم به جهنم می برد، معلوم می شود عاقبت برای متقین و علیه اینها است چون «إنه لا یفلح الظالمون» و عده ای را هم مستقیم به بهشت می برد، این طور نیست که کسی بازی کند و خدا بازی او را پاسخ ندهد «مَکَرو و مَکَرَ الله و عند الله مَکرُهُم»، خدا آنها را با همان مکر می گیرد و عالم بی حساب و کتاب نیست.
تفاوت نظام عالم با مهندسی ساختمان ها
این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به قول بزرگان خاطر نشان کرد: تعبیر لطیفی مرحوم صدر المتألهین در تفسیرش دارد که نظام عالم مانند نظام مهندسی ساختمان های زیبا و معماری خوب نیست، نظیر مسجد شیخ لطف الله در اصفهان و مانند آن نیست، این زیبا و هنرمندانه است ولی عالم قوی تر از او است، اگر شما یک آجر از دیوار شرقی و یکی هم از دیوار غربی آن بردارید و جابه جا کنید فرو نمی ریزد اما فرمایش ایشان این است که کل جهان مانند سلسله حلقات اعداد است، اگر عدد 8 را از بین 7 و 9 بردارید روی دستتان می ماند، کجا می خواهید بگذارید، فرمایش ایشان این است که «کل شیء عندنا بقدر» است و همه اشیا «فعلوه» در «زبر» هست، کل شیء عنده بمقدار، کل شیء عند ربک بقدر و مقدار، مانند حلقات سلسله اعداد، نباید به این عدد دست بزنید که روی دستان می ماند.
وی ادامه داد: ظلم و باطل و خلاف این طور است، نمی شود یک کاری را از جایی گرفت و جای دیگر گذاشت، باید براساس همین نظام حرکت کنیم، بنابر این اگر مسأله دنیا یا آخرت به تنهایی باشد یا جامع هر دو باشد کما هو الحق، «لا یفلح الظالمون»، ظالم هرگز به مقصد نخواهد رسید، خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل و همیشه در هر مقطع و فصل تاریخی، عاقبۀ الدار برای مؤمن و موحد است./913/پ201/ج