آثار مثبت و منفی محبت
بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«ابراز دوستی» میخوانیم:
رابطههایی که بر پایه دوست داشتن و محبت است، استوارتر و دیر پا تر است. اهرم نیرومند عشق و محبت نیز، در بسیاری از زمینههای اجتماعی و ارتباطات انسانی، کارسازتر از عوامل دیگر است. از اینرو،ریشهیابی عوامل تقویتکننده دوستی، ریشهکنی عوامل سست کننده علاقهها و استفاده از عوامل محبت آفرین، در بهبود مسایل معاشرت مهم است.
اگر عقل و اندیشه، در زندگی نقش «چراغ راهنما» دارد که روشنی میبخشد و راه را نشان میدهد، عشق و محبت قلبی نیز نقش «موتور محرک» را دارد که پیش برنده است و حرکت آفرین و زبان دل، قویتر از زبان عقل است و گاهی هم که محبت و عشق، فرمان میدهد، عقل از پای میماند و مطیع میگردد.
آثار مثبت و منفی محبت
در روابط انسانی، عشق و علاقه، هم آثار نیک و جهات مثبت دارد و هم اگر بیحساب و بی معیار و خارج از کنترل باشد، پیامدهای سوء خواهد داشت.
به همان اندازه که دوست داشتن و عشق ورزیدن، در انسان دوستدار، کشش و امید و دلگرمی ایجاد میکند، او را به هم رنگی و همسانی با محبوب و اطاعت از معشوق میکشاند و عاشق را به فداکاری، گذشت و ایثار در راه محبوب میکشاند، گاهی هم حقایق را بر انسان پوشیده میسازد و عیبها را کتمان میکند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل مینماید و زشت را زیبا جلوه میدهد و این، از عوارض سوء «افراط در محبت» است.
به تعبیر حضرت رسول(ص): «حب الشئ یعمی و یصم»; (1) علاقه به چیزی انسان را کور و کر میکند.
و به فرموده حضرت امیر(ع): «من عشق شیئا اعشی بصره و اعمیقلبه ...»; (2) کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا میسازد، پس او با چشمی ناسالم مینگرد و با گوشی ناشنوا میشنود و خواستهها و تمنیات، عقل او را از هم میگسلد و دنیا، دلش را میمیراند ...
محبت، گاهی در داوری انسان نسبت به دیگران هم اثر میگذارد و محبت را به داوری ناحق میکشاند. علاقه، در نپذیرفتن نقد و انتقاد هم مؤثر است. اگر شما دوستدار کسی باشید، اغلب حاضر نیستید درباره او انتقاد و عیبجویی بشنوید.
محبت، بعضی محبوبها را مغرور میسازد. برخی ظرفیت آن را ندارند که طرف محبت قرار بگیرند و گرفتار عجب میشوند. بعضی کودکان اگر محبت زیادی ببینند، لوس و پرتوقع و دشوار و خودپسند میگردند. به هر حال، اینها عوارض نیک و بد محبت است که نباید از نظر دور بماند.
ابراز علاقه
آنچه بیشتر به جنبه معاشرتی مربوط میشود، آشکار کردن محبت و علاقه به دیگران است. اگر کسی را دوست دارید، چه از دوستان و برادران ایمانی، یا نسبت به فرزندان و همسر و ... این محبت را بر زبانآورید و آن را ابراز کنید، تا محبتها افزوده شود و دوستیها تداوم و استمرار یابد.
انسان علاقه دارد که مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن دوست داران، محبت خود را آشکار کنند، محبوب هم به محبان علاقهمند میشود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت بیشتری برخوردار میسازد. ما اگر بدانیم که خدا دوستمان دارد، ما هم خدا را بیشتر دوست خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم که رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این علاقه را بارها نشان داده و اظهار کردهاند، محبت عترت در دل ما بیشتر خواهد شد.
اینکه خداوند بارها در قرآن کریم، محبت خویش را ابراز کرده و در آیاتی که «ان الله یحب الذین ...» دارد، میفرماید که دوستدار پاکان، توبه کنندگان، پاکی جویان، نیکوکاران، متقین، متوکلین، صابران، اهل قسط و عدل است. و در جایی از کسانی یاد میکند که هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند (یحبهم و یحبونه) (3) توجه به این نکته، «حب خدا» را در دلها شعلهور میسازد. وقتی ائمه معصومین(ع) محبتهای خویش را نسبت به هوادارانشان ابراز میکنند، متقابلاً این اظهار عشق، عشق میآفریند.
از حضرت علی(ع) میپرسند: یا علی! چگونهاید؟ میفرماید:دوستدار دوستانمان و دشمن دشمنانمان هستم: «اصبحت محبا لمحبنا ومبغضا لمن یبغضنا». (4) آیا اگر بدانیم که مولای متقیان به دوستانش علاقه دارد، نخواهیم کوشید که گوهر عشق او را در سینه داشته باشیم؟!
آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر میسازد، ابراز علاقه است. ممکن است شما به کسی علاقه و ارادت داشته باشید، ولی به دلیل تنبلی و بیحالی، یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هرگز بر زبان نیاورید و به او نگویید که دوستش دارید، او از کجا پی به علاقهمندی شما ببرد و به شما علاقه پیدا کند؟ کلید جلب محبت او، ابراز علاقه خودتان است. این نکته در دستورالعملهای اخلاقی آمده و حتی بابی برای آن گشوده شده است. (5)
امام صادق(ع) فرمود: «اذا احببت رجلا فاخبره»; (6) اگر به کسی علاقه و محبت داشتی، او را آگاه کن.
در روایت است که مردی از مسجد گذر کرد، در حالی که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز در مسجد نشسته بودند. یکی از اصحاب امام باقر(ع) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست میدارم. امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا که این خبر دادن، هم مودت و دوستی را پایدارتر میکند، هم در ایجاد الفت، خوب است «الا فاعلمه فانه ابقی للمودة و خیر فی الالفة». (7)
از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود: «اذا احب احدکم صاحبه او اخاه فلیعلمه»; (8)
هر یک از شما دوست یا برادر دینیاش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند.
در حدیث دیگری همین مضمون آمده، با این اضافه که «فانه اصلحلذات البین»; (9) این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایستهتر و مفیدتر است.
نقش ابراز علاقه در خانواده
نکتهای که یاد شد، غیر از محیط اجتماعی و روابط انسانی مسلمانان با یکدیگر، در محیط خانه و میان افراد خانواده هم مطرح است. صفای زندگی به حاکمیت عشق و علاقه بر محیط زندگی و معاشرت است و اگر دوستی و علاقه نباشد، زندگی جهنمی است سوزان و محیطی است سرد و بیروح.
گاهی گفتن کلمه «دوستت دارم»، شعله محبت را فروزان میکند و به زندگیها روح و نشاط میبخشد. ابراز عشق و علاقه در محیط خانواده، میان دو همسر، یا میان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبدیل میکند. چه دوزخهای سوزانی که معلول کمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدین است و حسرت شنیدن «عزیزم، دلبندم،تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل کودکان میماند و گرفتار عقده کمبود محبت میشوند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا»; (10) اینکه مرد، به همسر خود بگوید: «تو را دوست دارم»، هرگز از دل همسر بیرون نمیرود!
شگفتا که یک جمله کوتاه و ساده، ولی یک دنیا تاثیر و عشق آفرینی! و چقدر بخیلند آنان که از گفتن چنین واژههای محبتآوری نسبت به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان خویش، مضایقه دارند و از عواقب و پیامدهای نیکو و آثار سازنده آن غافلند.
ابراز دوستی و محبت، تنها به گفتن و لفظ نیست. گاهی احترام کردن، بوسیدن، نوازش کردن، هدیه و سوغات خریدن و این گونه حرکات، نشانه عشق و دوستی است.
رسول خدا(ص) فرمود: «احبوا الصبیان و ارحموهم»; (11) کودکان را دوست بدارید و به آنان ترحم و شفقت نمایید. لطف و مهربانی به خردسالان، گواه عشق و محبت نسبت به آنهاست. و ترحم، خود نشانه محبت داشتن به فرزندان است. در روایات بسیاری به بوسیدن فرزند توصیه شده و برای هر بوسیدن اولاد، درجهای در بهشت منظور گشته است «من قبل ولده کتب الله له حسنة ... .» (12)
در روایت است: روزی حضرت رسول(ص)، دو فرزندش امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را بوسید. اقرع بنحابس کنار حضرت بود، گفت: من ده فرزند دارم، تاکنون هیچ کدام را نبوسیدهام! پیامبر خدا فرمود: من با تو چه کنم، که خدا رحمت و عطوفت را از دلت کنده است. (13) در روایات متعددی هم به رعایت عدالت در بوسیدن و پرهیز از تبعیض در بوسیدن و ابراز محبت به فرزندان تاکید شده است.
راستی، فرزندی که از پدر و مادر محبت ندیده و سخن گرم و عشق آفرین نشنیده است، آیا به این نتیجه نمیرسد که دوستش ندارند و در خانه جایی ندارد و کسی او را به حساب نمیآورد؟ و آیا این«عقده»، بعدها برای او چه پسر باشد و چه دختر، مشکل به بار نمیآورد؟ کودکانی که از خانه فرار میکنند، پسران و دخترانی که جذب برخوردهای عاطفی دشمنان دوست نما میشوند و به فساد میگرایند، آیا جز معلول فقدان محبت و عاطفه در درون خانواده است؟ اگر فرزندان در محیط خانه از نظر عاطفی و محبت اشباع شوند، هرگز به دام شیادان که با تور محبت به شکار جوانان و نوجوانان میپردازند، نمیافتند.
بررسی پرونده برخی از بزهکاران و مجرمین یا فراریان از خانه یا اقدام کنندگان به خودکشی، نشاندهنده کمبود محبت آنان در خانه و از سوی والدین است. در نامه دختری که پس از آلوده شدن و گرفتاری دردم شیادان و گرگهای عفاف، اقدام به خودکشی کرده، چنین آمده است(درباره مادرش): «او مادر من بود. برای تربیت من که تنها فرزندش بودم رنج بسیار کشید، ولی هرگز نخواست دوست من باشد ... روزی رسید که این کمبود را شیطان دیگری جبران کرد. من که تشنه محبت بودم، دست پرمهر او را به گرمی فشردم و به رویش آغوش گشودم. یقین دارم که دختران محبت دیده، هرگز دچار این لغزش نمیشوند. کسی که در خانهاش چشمه آب حیات دارد، به دنبال سراب نمیرود ... .» (14)
نتیجه آنکه; حیات اجتماعی، شادابی و صفای خود را مدیون محبت و دوستی است. وقتی به کسی علاقه و محبت داریم، چه پدر و مادرمان باشد، چه برادر و خواهرمان، چه فرزندانمان، چه استادمان، چه شاگردمان، چه هر انسان دیگری که به دلیل داشتن فضیلتی و برخورداری از عملکردی شایسته و تحسین برانگیز، محبوب ما شده و در خانه دلمان جای گرفته است، این دوست داشتن و ارادت و عشق را بر زبان آوریم و در دل نگه نداریم.
ابراز دوستی و اظهار علاقه، خود ما را هم مورد علاقه و محبت دیگران قرار میدهد. معاشرت گرم و محبتآمیز با دیگران، هنری است شایسته که باید کوشید این ادب اجتماعی را فرا گرفت و به کار بست.
پینوشتها:
1) بحارالانوار، ج74، ص165.
2) نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه 109.
3) سوره مائده، آیه 54.
4) سفینةالبحار (چاپ اسوه)، ج2، ص17.
5) باب استحباب «اخبار الاخ فی الله یحبه له و ان القلب یهدی الی القلب». (بحارالانوار، طبعبیروت، ج71، ص181.
6) همان، ص181.
7) همان.
8) همان، ص182.
9) همان.
10) وسائلالشیعه (آلالبیت)، ج20، ص24.
11) همان، ج21، ص483.
12) میزان الحکمه، ج10، ص699.
13) همان، ص100.
14) تربیت کودک در جهان امروز، احمد بهشتی، (چاپ جدید)، ص136./971/د101/ن