شهید آقا میری: با حفظ حجاب راه شهدا را ادامه دهید
به گزارش خبرگزاری رسا، عصری است و چندگاهی است که از جنگ میگذرد و گروهی به شهادت رسیدند و گروهی به عنوان شاهدان جنگ ماندند و امروز وظیفه شاهدان این است که به درستی شهادت دهند بر شهادت شهیدان. آنهایی که مدتها با دستهای خود پیک هزاران هزار آفتاب خاکستر شده را در خاک میهن خویش دفن کردند آنها به نظاره نشستند چگونه جمعی جوانان عاشق در هجوم ترکش، رقص مرگ میکردند و جام بلا را مستانه سر میکشیدند و از شنیدن نام آنها لرزه بر اندام دشمن میافتاد.
یکی از این سربازان گمنام امام زمان(عج) و زاده پاک پیامبر(ص)، سیدعلی آقامیری است، در سال 1347 سیدعلی در روستای عرب خیل شهرستان سراسر زیبای بابلسر پا به دنیا نهاد و قدوم مبارکش موجب شادی خانوادهاش شد.
پس از مدتی که دوران رشد و نمو را طی نمود تصمیم گرفت عازم حوزه علمیه گردد و لباس مقدس روحانیت را بر تن نماید و در سلک این گروه درآید. آری سید علی در اوج جوانی با شروع جنگ به جبهه رفت و با آنکه سنی نداشت اما مردانه نبرد نمود و مردانه مرگ سرخ را بر ماندن ذلتانگیز برگزید و سرانجام جان پاکش را در منطقه عملیاتی ماؤوت در سال 66 تقدیم جانان نمود و عطر وجودش برای همیشه در زادگاهش و بلکه در سراسر ایران پراکنده شد.
خدایا چگونه شکر تو را گویم
وصیت نامه سرباز کوچک آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- اگر مرا به سربازی قبول کند: «سید علی اکبر آقا میری». «فلیُقاتل فی سبیل الله الذین یَشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فیُقتل او یُغلَب فسوف نؤتیه اجراً عظیما» (نساء-74) مؤمنان باید درراه خدا با کسانی که حیات مادی را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند و هر کس در راه خدا کشته شود یا پیروز گردد به زودی او را اجر عظیم دهیم.)
با سلام و درود به محضر مقدس منجی عالم بشریت، آقا امام زمان مهدی موعود –عجل الله تعالی فرجه- که جهان با وجودش پا برجا میباشد و درود و سلام بر امام امت که حکومت اسلامی را در ایران به پا کرد و درود و سلام به تمام خانوادههای شهدا و اسرا و مفقودین و به تمامی رزمندگان اسلام. خدایا! بارالها! معبودا! چگونه تو را شکر کنم؟! همین قدر که مرا به جبهه روانه کردی و مرا به سوی خود خواندی که در راه تو جهاد کنم تا اسلام عزیز به وسیله این خونها رشد کند تا یک مقدار کمی، دینِ خود را به اسلام عزیز ادا کنم. خدایا! معبودا! عاشقا! من بنده گنهکار تو بیش نیستم؛ گناهانم را پوشاندی. اگر پردهام را کنار میزدی، مردم از من فرار میکردند ولی تو تمام گناهانم را آمرزیدی. الهی گـر کـنی چاک لباس من پیدا شود رخ حیوان نمای من.
به جبهه آمدنم برای پست و مقام نبود
الهی هر چه هستم، بنده هستم اگر بد بنده هستم از تو هستم خدایا! پیامبر میفرماید: «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابدا» میفرماید: خدایا! حتی یک چشم به هم زدن مرا به خودم وامگذار. خدایا! من چه بگویم؛ من که غرقِ در گناه هستم و در بیشتر اوقات غافل از تو هستم. بارالها! مرا به خودم رها مکن. حمد و سپاس ایزد منان را که مرگم را شهادت در راه خودش قرار دهد.
همانا در روایت آمده، افضل مرگ، شهادت در راه خدا میباشد. خدایا! چگونه و چطور و با چه زبانی که زبان به بند میآید شکر کنم تو را که مرا به راهی هدایت کردی که به راه ائمه چهارده معصوم -علیهم السلام- و 124 هزار پیامبر –صلوات الله علیهم اجمعین- هدایت کردی. خدایا! مرا به ائمه معصومین ملحق کن. پروردگارا! من که به جبهه آمدم به خاطر پست و مقام و برای نشان دادن مردم نبود بلکه برای این که از اسلام عزیز دفاع کنم که تمام جهان همه به اسلام از یک طریقی (مستقیم و غیرمستقیم) ضربه میزنند.
ای مردم شریف! امام عزیز را تنها نگذارید؛ تحت فرمانش باشید. برادرانم! جبههها را پر کنید و نگذارید تا خون اینشهدای عزیز پایمال شود. در مراسم دعای کمیل، ندبه، توسل و نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. میدانید چقدر امام زمان خوشحال میشود وقتی میبیند که برای تعجیل در فرجش دعا میکنید.
خدایا! شرمنده هستم از اسلام که هیچ کاری برای او نکردم. خدایا! این عبادتهای ناقابل این گنه کار را قبول کن. پدر گرامی ام! در صورت شهادتم شما مثل کوه مقاوم باش؛ میدانم برایم زحمت و رنج کشیدی تا از من بهرهای ببری، اما برای اسلام باید تمام چیز خود را انفاق کرد. پدرم! مرا قربانی از بین فرزندانت قرار ده. مادرم، مادر مهربانم، با تو چه سخنی بگویم؟! نمیدانم از کدام زحمت هائی که برای من کشیدی صحبت کنم؟! مادرم! بعد از شهادتم مقاوم باش؛ هیچ ناراحت نباش که این راهی بود که خودم انتخاب کرده بودم. به مردم بگو که علی اکبر-علیه السلام- به یاری حق شتافت و به ندای «هل من ناصر» حسین -علیه السلام- لبیک گفت. بعد از پیروزی اگر کربلا رفتید سلام مرا به حسین -علیه السلام- برسان و از آقا امام حسین - علیه السلام- معذرت بخواه که نتوانستم بیایم. ای برادرانم! اتحاد و وحدت را حفظ کنید؛ تابع جمهوری اسلامی باشید؛ به یاد خدا باشید.
خواهران! با حجاب راه شهدا را ادامه دهید
خواهرانم! شما مثل زینب -سلام الله علیها- شیرزن کربلا استوار باشید. برای خواهران تبلیغ کنید که حجابهای خود را رعایت کنند. شما خواهران هم به وسیله حجابتان میتوانید راه شهدای عزیز را ادامه دهید. شب اول قبر برایم نماز وحشت بخوانید تا با قبر انس بگیرم. برادران خواهران و دوستان و آن کسانی که مرا میشناسید! اگر از من بدی دیدید، مرا عفو کنید. بر مسلمان لازم است وصی و ناظر خود را معلوم کند؛ وصیّم پدرم و ناظرم مادرم. اگر جنازهام آمد، دوستانم بعد از دفنم زود از من جدا نشوند، چند بار آقا امام زمان-عجل الله تعالی فرجه- و چند بار سرورمان آقا امام حسین-علیه السلام- را صدا کنید تا با قبر دوست شوم. خدایا! مرا با جدم حضرت رسول الله-صلی الله علیه و آله- محشور کن و با مادرم حضرت زهرا -علیها السلام- محشور بگردان. مرا در مزار شهدای «عربخیل» دفن بفرمائید. دوست دارم پهلوی من بشکند؛ دوست دارم بازوهایم کبود شود؛ دوست دارم سینهام سوراخ شود، دوست دارم صورتم کبود شود مانند مادرم فاطمه زهرا –سلام الله علیها- که پهلویش شکست و صورت و بازویش کبودشد و سینه فاطمه زهرا –سلام الله علیها- با میخ درب سوراخ شد.
خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد دردمندان، مستمندان، بی پناهان را بگوئید منجــی عالـم پناه بی پناهـان خواهد آمد صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته مهدی ات با شیشه دارو و درمان خواهد آمد این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست خدایا! مرا از سربازان آقا امام زمان بگردان؛ قلبش را از من راضی و خشنود بگردان. دیگر وقت ندارم. خــدایــا، خــدایــا تـا انقـلاب مـهـدی، خمینی را نگهـــدار سید علی اکبر آقا میری 17 شعبان- 1365- داخل سنگر./919/د101/ن