بر اساس مبانی عقلی و فلسفی، ملایکه و مجردات چگونه به دنیای مادی می آیند؟
اندیشمندان، مجموعه معارف دینی را به سه بخش احکام، اخلاق و عقاید تقسیم کرده اند. در این بین، عقاید به عنوان زیر بنای معارف دینی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در قرآن و احادیث اهل بیت (ع) آموزه های فراوانی به تبیین مسائل مربوط به مبدأ و معاد پرداخته و برخی از اندیشمندان دینی را بر آن داشته که در باره آن تأمل و ژرف اندیشی کنند.
حاصل این تأملات و واکاوی ها، شکل گرفتن نحله ها و رویکردهای عقلی متفاوتی است که در مبانی و روش ها و نتایج، تفاوتهای عمده ای با یکدیگر دارند که از آن جمله می توان به رویکرد فلسفی اشاره کرد که از سوی بزرگانی از علمای شیعه دنبال شده است.
البته این رویکرد همواره مخالفین سرسختی نیز داشته است، به طوری که در برخی برهه ها، از سلاح تکفیر نیز بر علیه طرفداران فلسفه استفاده کرده اند.
در سالهای اخیر، این جریانات البته با روش های معتدل تر، در نوشته ها، مجلات و رسانه های مکتوب و مجازی، به نقد رویکرد فلسفی در تفسیر آموزه های دینی پرداخته اند.
از جمله مسائلی که از سوی آنان مورد نقد قرار گرفته، نظر فلاسفه و از جمله مرحوم علامه طباطبایی است در مورد مجرد بودن ملائکه و نحوه حضور آنان در عالم ماده و تفسیر آیاتی که اشعار به حضور ملایکه در دنیای مادی دارد.
در همین رابطه در گفت و گویی با حجت الاسلام کریم علی محمدی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و کارشناس تفسیر و علوم قرآن، مساله تمثل ملایکه از دیدگاه قرآن با نگرش عقلی را به بحث و بررسی گذاشتیم.
رسا - با توجه به آیات 17 تا 19 سوره مریم «فَاتخَّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا قَالَتْ إِنىّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا» آیا می توان گفت جبرییل از صورت اصلی خویش خارج شده و به صورت یک انسان مادی تغییر شکل داده است؟
تمثل در اصل از مادّه مثول به معنای ایستادن در برابر شخص است و ممثل به چیزی می گویند که بصورت دیگری نمایان گردد بنابراین «فتمثّل لها بشرا سوّیا» به این معنا است که آن فرشته الهی برای حضرت مریم به صورت انسان در آمد.
تمثّل، تصرف در ظرف ادراک مخاطب است، یعنی مریم(س) خیال کرد آن شخص به صورت انسانی در آمده است.
در آیات 17 تا 19سوره مریم نکاتی قابل توجه است:
1-مراد از (روحنا) جبرییل است، چون در آیات قرآن از جبرییل به روح تعبیر کرده است. (من کان عدّوا لجبریل فانهّ نزّله علی قلبک)بقره97
و در سوره دیگر از واسطه وحی به روح تعبیر آورده است:
(قل نزل روح القدس من ربّک )نحل102
و در آیه دیگر (نزل به روح الامین علی قبلک)شعراء194
2- جبرییل واسطه فیض، وحی الهی و کلمات الله است و عیسی (ع) نیز کلمه الهی است که جبرییل واسطه همه آنها می باشد.
3- تمثّل جبرییل در برابر مریم تصرف در ظرف ادراک ایشان بوده و جبرییل بصورت انسان واقعی تبدیل نگردیده والا تبدل در ذات و نوع پدید می آید و آن نیز عقلا محال است.
4-در خود آیه (فارسلنا الیها روحنا) روح آمده است که حکایت از تجرد روح از جسم انسانی می کند با توجه به اینکه واسطه فیض همان روح می باشد، اگر جبرییل بصورت انسان واقعی در آمده بود بر او روح صادق نمی شد، چون انسان مرکب از جسم و روح میباشد.
رسا - به نظر حضرتعالی آیا از این تعبیر صاحب مجمع البیان ( معناها اتاها جبراییل فانتصب بین یدیها فی صورة آدمی صحیح لم ینقص منه شیء ) می توان چنین استفاده کرد که جبرییل به شکل یک انسان خارجی مادی بدون خواص تجردی خویش در مقابل مریم (س) قرار گرفته باشد؟
از این عبارت مرحوم طبرسی(ره) در مجمع البیان، روشن می شود که جبرییل حقیقتش تغییر نیافته بود، چون میفرماید: در برابر مریم در قالب و ظرف انسان سالم و کامل ظاهر گردید، ظهور این جمله نمایان شدن در ظرف ادراک مریم را می رساند.
قرینه بعدی که این برداشت را از سخن مرحوم طبرسی(ره) تثبیت میکند، عبارت ایشان است که می فرماید: «و فی هذه الآیات دلالة علی جواز اظهار المعجزات لغیرالانبیاء لانّ من المعلوم انّ مریم لیست بنبیة و انّ رؤیة الملک علی صورة البشر بشارة الملک ایّاها و ولادتها من غیر وطی الی غیرها من الآیات الّتی اتاها الله بها من اکبر المعجزات»
در این عبارت میفرماید: مریم فرشته را به صورت انسان مشاهده کرد و آن فرشته به انسان واقعی تبدیل نشده بود، لذا هبه خدا را بدون عمل زناشویی دریافت کرد. این جمله نشان می دهد که مرحوم طبرسی معتقد است جبرییل درظرف ادراک مریم به صورت انسان آشکار شد و انسان واقعی نبود بلکه فرشته بود.
لازم به یادآوری است، معجزه در صورت تحدی و اثبات دعوی اظهار میشود و مریم(س) در این جریان دعوا و ادعایی نداشت، تا معجزه بیاورد، لذا تولد عیسی(ع) از کرامات مریم و مقدمه نبوّت عیسی(ع) محسوب میشود. و اطلاق معجزه بر تولد عیسی (ع) مسامحه است.
رسا - با توجه به آیات 69 تا 73 سوره هود که جریان حضرت ابراهیم (ع) و میهمانی ملایکه در منزل آن حضرت را بیان می کنند و آیات 77 تا 79 سوره هود، که جریان قوم لوط و ملایکه ای که برای عذاب آن ها آمده بودند، را بیان می کنند، آیا می توان اینگونه گفت که ملایکه مجرد نیستند بلکه مادی بوده و با همان صورت انسانی مانند بقیه انسان ها می توانند در بین مردم حضور داشته باشند، هر چند که غذا نخورند و نکاح و امثال اینها را نداشته باشند؟
فرشتگانی که به حضور حضرت ابراهیم(ع) رسیدند و در میان قوم حضرت لوط (ع) حاضرشدند، در ادراک مخاطبین تصرّف کردند و مخاطبین، آنان را به صورت انسان تصور نمودند، لذا با ایشان برخورد انسانی کردند. حضرت ابراهیم (ع) برای آنان غذا آورد، ولی ایشان دست به غذا نزدند و خود را به حضرت ابراهیم (ع) معرفی کردند و همچنین در برابر هجوم قوم لوط و نگرانی حضرت لوط (ع) خودشان را به عنوان رسولان پرودگار معرفی نمودند و راه نجات را به لوط (ع) نشان دادند و به قدرت الهی قوم فاسد را به عذاب شدید گرفتار و نابود کردند.
از طرف دیگر، آن قدرت نمایی از انسانها ممکن نیست، چون بر اساس روایات معتبر، جبرییل (ع) شهر لوط را با تمام افراد و حیوانات و سایر امکاناتش زیر و رو نمود، لذا در سوره تکویر آیه 19، ایشان را صاحب قدرت و قوه معرفی می کند.
علاوه بر این، در صورت تغییر ماهیت، انقلاب ذات پدید می آید و آن نیز براساس براهین قطعی عقلی محال است.
ممکن است گفته شود مسخ انسانها همان تغییر ماهیت است و همانطوری که تغییر ماهیت در انسان انجام گرفته است در فرشتگان نیز صحیح می باشد و در قرآن نیز از مسخ شدن بنی اسراییل خبر داده است.
اما این اشکال صحیح نیست، چون قاعده عقلی استثنا بردار نمی باشد و مسخ بنی اسراییل از باب تغییر ماهیت نبوده، بلکه با حفظ حقیقت انسانی، صورت جدیدی بر آنها بر اساس اعمالشان حاصل شده است و این انقلاب ذات نیست، بلکه با حفظ صورت انسانی صورت جدیدی طبق اعمالشان بر آنان داده شده است و مقوم آنان صورت اخیر آنها می باشد و این تبدل نوع نیست، آیات و روایات بیانگر این مطلب اند که انسانها بر اساس اعمالشان محشور می شوند.
رسا- لطفا این عبارت حضرت علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان که می فرماید: « و معنى تمثله لها بشرا ترائیه لها، و ظهوره فی حاستها فی صورة البشر و هو فی نفسه روح و لیس ببشر » را تبیین نموده و معنای ترائی و ظهور را توضیح دهید.
علامه طباطبایی (ره) در سوره مریم در بحث «کلام فی معنی التمثل»، عبارت «معنی تمثله لها بشرا تراییه لها» را توضیح داده است و می فرماید: جبرییل در ظرف ادراک حضرت مریم(س) بصورت بشر نمایان شده است، ولی حقیقت اصلیش تغییر پیدا نکرده بود، بر همین اساس بود که تنها مریم(س) یا حضرت ابراهیم(ع) جبرییل را دیدند و دیگران از دیدن ملایکه محروم بودند، مگر اینکه نسبت به آنان نیز ماموریت داشته باشند، مثل قوم لوط که فرشتگان به آنان نیز متمثل شدند و در ظرف ادراک آنان تصرف کردند و آنان فرشتگان را انسان تصور کردند.
در مباحث قبلی بیان کردیم که اگر فرشته به انسان حقیقی تبدیل گردد، باعث انقلاب ذات آنان می شود و انقلاب ذات نسبت به همه موجودات محال است، چون مستلزم تبدل نوعی به نوع دیگر است.
رسا- آیا می توان چنین نتیجه گیری کرد که مدعای المیزان در مورد آیه شریفه این است که آنچه که برای حضرت مریم (س) تمثل یافته بود جبرییل حقیقی نبوده، بلکه تنها یک صورت خیالی در ذهن آن حضرت بوده است لطفا بیشتر توضیح دهید.
در برابر مریم (س) جبرئیل حقیقی ظاهر شده بود و همانطوری که جبرئیل، رسالت آوردن وحی به پیامبر اسلام(ص) را داشته است، همچنین فرستاده خدا در هبه نمودن عیسی به مریم (ع) بوده است و این آیه که می فرماید: «فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا قَالَتْ إِنىّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا» (آیات17 تا19 سوره مریم)، در دو مورد، جبرئیل را رسول خدا معرفی می کند و در جمله دوم بر رسول بودن خود اصرار می ورزد و می فرماید: «انّما انا رسول ربّک لاهب لک غلاماً»، این آیات نشانگر این است که جبرئیل حقیقی بوده است و رسالت ایشان در این زمان هبه عیسی(ع) به مریم(س) بوده است و مریم(س) بعد از شناخت و آگاهی از رسالت جبرئیل، تسلیم گردید و عیسای هبة الله را دریافت نمود، جبرئیل را خیالی و غیر واقعی دانستن در جریان مریم و عیسی علیهماالسلام، انکار آیات الهی است که بر هیچ عاقلی شایسته نیست.
رسا ـ با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.
/924/گ402/ر