۱۱ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۹
کد خبر: ۱۲۴۳۷۴

گزارشی از کرسی‌‌ آزاد‌اندیشی اسلام و مدرنیته

خبرگزاری رسا ـ جلسه کرسی های آزاد اندیشی با موضوع رابطه اسلام و مدرنیته در دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد.
آرشيوي
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نشست کرسی آزاد اندیشی با موضوع «بررسی رابطه اسلام و مدرنیته » 11 اسفند به همت دفتر کرسی های آزاد اندیشی و همکاری کانون مطاعات راهبردی غرب شناسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد و استادان موسی نجفی و ‌حسین کچوییان در جمع طلاب و دانشجویان به ارائه نظریات خود در این خصوص پرداختند.

با رویکرد پدیده گری در شناخت مدرنتیه به نتیجه نمی رسیم

در ابتدای این نشست، موسی نجفی، رییس پژوهشکده فرهنگ، انقلاب و تمدن اسلامی با اشاره به بحث های فلسفی در شناخت مدرنیته و رابطه اسلام با آن گفت: عده ای با حوزه فکری پدیده گری به نقد غرب و مدرنتیه می پردازند و با قرار دادن چند تیتر بحث را آغاز می کنند و بسیار کوبنده هم جلو می روند ولی باید توجه داشت که با این روش بحث به نتیجه نمی رسد.

نجفی با اشاره به تفکرات هایدیگری و مددپور و سیر تفکری وی خاطر نشان کرد: او در ابتدا با این شیوه به نقد غرب پرداخت اما وقتی با واقعیات درون جامعه روبرو شد در بسیاری از نظراتش دچار تردید شد و کتاب سیر تفکر در ایران را در چاپ های بعدی با اصلاحات بسیاری منتشر کرد.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که جریان روشنفکری در ایران در ذیل تاریخ غرب قرار می گیرد، بیان این مبحث را نیازمند کاری بسیار دانست و افزود: به عقیده بنده در این میان یک چیزی کم است و در این نوع تفکر نوعی جبر و تسلیم وجود دارد. به هرحال این انقلاب در دوران مدرنیته و پست مدرنیته اتفاق افتاده است پس چگونه است که توانسته سرپا بایستد؟

نجفی یادآور شد: این که ما بیاییم این طور بسته بندی شده حرف هایی را بزنیم صحیح نیست و نمی‌توانیم نتیجه ای بگیریم بلکه این کار نیازمند این است که بر پایه یک سیرمطالعاتی حرکت کنیم که بستر آن را در تاریخ می توان یافت و دنبال کرد.

وی با ذکر این‌که سه دوره تاریخی در تقابل با غرب وجود دارد، به دوره فلسفی و آشنایی با تفکر یونان، دوره جنگ های صلیبی و دوره معاصر را که از زمان صفویه آغاز می شود، اشاره و خاطر نشان کرد: تقابل غرب و اسلام را باید در این دوره بررسی کرد که ظاهرا ما در این دوره در مواجهه با غرب شکست خورده ایم.

تمدن اسلام و مدرنیته ناگزیر از تقابل هستند

در ادامه این جلسه حسین کچوییان با اشاره به این‌که در ورود به بحث های مربوط به رابطه اسلام و مدرنیته باید دقت بیشتری صورت گیرد، ابراز داشت: همانطور که مدرنیته در چالش با سنت شکل گرفته دوره متآخر اسلامی نیز در چالش با مدرنیته شکل گرفته است ولی دلایل و انگیزه هایی که باعث تقابل سنت با مدرنیته شد با دلایل و انگیزه هایی که باعث تقابل اسلام و مدرنیته شده است تفاوت دارد.

وی با اشاره به این‌که در تقابل دو تمدن و تفکر ناگزیر خصومتی بین آن دو به وجود می آید و در غیر این صورت بدون این خصومت تقابل معنایی ندارد، تصریح کرد: اگر به این خصومت دامن زده شود و با توجه با آن به نقد و تقابل پرداخت موجب انحراف در فهم می شود همانطور که این انحراف در مدرنیته اتفاق افتاد و خصومت بین مدرنیته و سنت باعث شد از قرن 17 به بعد انحرافی در مدرنیته بوجود بیاید که موجب تغییر گفتمان مدرنیته بعد از قرن 17 گردید.

استاد دانشگاه تهران متذکر شد: این خصومت بین مسیحیت و مدرنیته در جاهایی از حد خود خارج شد که باعث نفی دین به طور مطلق، نگاه ریاضی گونه و کمی گونه به دنیا و نفی علوم دیگر در اندیشه مدرنیته شد.

وی با تأکید بر این که باید توجه کنیم که این تقابل که بخشی از هویت دینی ما است به تخاصم منجر نشود، افزود:ما نیازمند زمان بیشتری برای تعمق و فهم دقیق مدرنیته هستیم، زیرا یک تناقض آشکار در نظام اجتماعی و سیاسی ما وجود دارد و آن چه که الآن باید به آن فکر کنیم این است که این سخن به چه معنا است؟ و از جنبه تقابلی و سلبی بدانیم این متضمن چه نوع فهم و درکی از عالم است و نسبت آن با مدرنیته چیست؟

کچوییان با اشاره به اهمیت بحث تاریخی در این زمینه به این نکته که جهان امروز جهانی تاریخی است تأکید و خاطرنشان کرد: قبل از این‌که مدرن‌ها، مدرن شوند هیچ چیز معلوم نبود و الآن در مورد ما هم همین گونه است و هیچ چیز معلوم نیست و این دو قسمت تاریخی که ما در آن هستیم مبهم است و یک اساس خیلی مبهمی این چالش را بوجود آورده است.

وی ابراز داشت: ما واقعا نمی دانیم آن وجهی که ما را نو می کند دقیقا چیست تا بر روی آن بایستیم و الآن در واقع تجدد مالی و آلوده به خیلی از مظاهر مدرنیته شدیم.

عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با بیان این‌که در غرب نزاع های فراوانی بر سر مدرنیته اتفاق افتاده ولی در ایران مدرنیته به شدت و با تمام قوا پیش می رود، گفت: ما امروز در تمام رمینه هایی که نقدش می کنیم در مقام عمل انجام می دهیم و در عین این که نقد می‌کنیم به شدت جلو می رویم.

باید تاریخ مدرنیته را نسبت به خودمان بسنجیم

در ادامه نشست نجفی، به سیر تاریخی مدرنیته و نسبت آن با تاریخ ایران پرداخت و افزود: 50 سال بعد از رنسانس در اروپا در ایران دولت صفویه روی کار می آید و همان گونه که در غرب انسان در یک وضعیت جدید قرار می گیرد در ایران هم این وضعیت جدید بوجود می آید و در واقع یک نوع تجدد و نو آوری در ایران همزمان با رنسانس در اروپا شکل می گیرد.

وی با اشاره به این‌که در دوران رنسانس انسان غربی در خودش یک قدرت جدید را احساس می کند، به نقد روشنفکران دینی پرداخت و عنوان داشت: اکثر روشنفکران هنگامی از دوران رنسانس سخن می‌گویند آن را تمجید می کنند ولی در مقابل به تخریب وضعیت جدید در دوران صفویه می پردازند.

این استاد دانشگاه سپس به تفاوت بین این تجدد در اروپا و ایران اشاره و بیان کرد: در اروپا برای رسیدن به وضعیت جدید چون مذهب مزاحم بود آن را کنار گداشتند؛ اما در ایران مذهب شیعه به عنوان یک هویت صددرصد ملی به یاری و کمک این تجدد آمده است. پس ما می توانیم یک نوع تجدد و نوگرایی در تاریخ خود که سنت آن را خلق کرده مشاهده کنیم.

یونان مرحله اول غرب زدگی است

در ادامه نشست کچوییان با بیان این‌که ما امروز از دوران طب ابن سینا تمجید می کنیم پرسش این که این دوران چگونه شکل گرفته و وجه ممیزه آن چیست، را مطرح کرد و پاسخ داد: بنده قبول ندارم که تمدن اسلامی ما از یونانیان اخذ شده ولی حداقل همین مثال ها از کجا آمده است؟ طب جالینوسی یا طب مزاج شناسی یا هندسه و معماری نقش جهان از کجا آمده است؟

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: تمدن اسلامی که ما از آن تمجید می کنیم در دروه خودش دچار غرب زدگی است و یونان مرحل اول غرب زدگی است. حال این سؤال پیش می آید که چه چیزی تمدن ها را آنچه که هست، می کند؟ چون تاریخ بشری مملو از تعامل و اقتباس است.

وی خاطرنشان ساخت: مهم این است که بدانیم چه چیزی این ها را نگه داشته است؟ زیرا در غیر این صورت فلسفه که مطرود مسلمانان بود و هیچ وقت جانیفتاد ولی یک اتفاقی افتاد و آن این بود که همین منازعه باعث شد تا فلسفه یونان حکمت متعالیه بشود.

تمدن اسلامی ناشی از شریعت اسلام است

در ادامه نشست نجفی با بیان این‌که کسانی که برای تمدن اسلامی اصالتی قائل نیستند، تفکراتشان ناشی از استکبار است، گفت: تمدن اسلامی از آغاز وجود داشته و آنچه که تمدن اسلامی را شکل داد نه فلسفه بلکه شریعت و آموزه های ائمه بوده و این تمدن به جامعه اسلامی شکل داده اگرچه در آن زمان حکومت در دست خلفای عباسی و اموی بود ولی ما باید بین حاکمیت و تمدن تفکیک قائل شویم، زیرا اگر این را نپذیریم تمام دستاورد های دینی از دست می رود.

وی در ادامه اظهار داشت: در عصر صفویه یک تمدن شیعی قوی شکل گرفت که همین تشیع سلطنت را خلع می کند اما در دوران قاجار این تمدن دچار انحطاط و بحران هویت می شود و انقلاب اسلامی آمده است تا این بحران هویت را حل کند.

نمی توان بین حاکمیت و تمدن تفکیک ایجاد کرد

کچوییان با رد تفکیک بین حاکمیت و تمدن آن را نشان دهنده تناقض در کلام موسی نجفی عنوان کرد و افزود: تفکیک را در جایی می توان عنوان کرد که دست خارجی در کار باشد ولی خلافت عباسی و اموی از دل جامعه اسلامی بیرون آمده و این انحراف زاییده طبیعی آن است و با این تفکیک نمی توان مسأله را حل کرد.

وی ادامه داد: اگر همه متفکران را از خواجه نصیر گرفته تا فارابی و ملاصدرا و دیگران لیست کنیم با این پرسش مواجه می شویم که مشرب آن‌ها کجاست؟ اگر قائل به این شویم که همه متفکران همین گونه بوده اند، آن گاه هیچ متفکر و نظریه پردازی ارزش پیدا نمی کند./968/ز502/س
ارسال نظرات