۰۳ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۴
کد خبر: ۱۱۱۵۰۴
آیت‌الله تهرانی:

دعا قضای حتمی الهی را تغییر می‏دهد

خبرگزاری رسا ـ استاد اخلاق حوزه علمیه تهران گفت: شب نوزدهم «لیلة‏التقدیر» و شب بیست‏و‏یکم «لیلة‏الإبرام» اگر چه تقدیر تو ثبت و ضبط شده باشد، با این حال اگر دعا کنی، خداوند آن را در شب بیست و سوم عوض می‎کند.
آيت الله مجتبي تهراني

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، بیست و سومین شب از سلسله نشست‌های درس اخلاق و معارف اسلامی با موضوع دعا برگزار شد.

آیت‌الله آقامجتبی تهرانی در این جلسه شب بیست و سوم ماه رمضان را شب محو و اثبات خواند و افزود:اگر آن چیزی که برای ما در شب بیست‏ویکم نسبت به سال آینده ترسیم شد نقصی داشت، در شب بیست‏و‏سوم می‎توان آن را با دعا عوض کرد، به همین خاطر عظمت شب بیست‏و‏سوم بیشتر از شب‏های دیگر است چرا که شب سرنوشت‏ساز و شب محو و اثبات است.

مروری بر مباحث گذشته
ماه مبارک رمضان ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز عبد است. در این ماه عبد، خواسته‎ها و حاجاتش را از ربّش تقاضا می‎کند که از آن تعبیر به «دعا» می‎شود. لذا ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. بحث ما راجع به مضامین دعا بود. در شب نوزدهم عرض کردم که خواسته ما در این لیالی قدر دو چیز است؛ یکی ترمیم گذشته و دیگری ترسیم آینده.
در شب بیست‏ویکم عرض کردم که ما بهترین ترمیم و بهترین ترسیم را از خدا می‏خواهیم. بهترین ترمیم یعنی خدا نه تنها ما را به جهت خطاها و عصیان‏هایمان عقوبت نکند، و نه تنها تمام موجوداتی که از این فعل ما مطلّع شدند، علیه ما گواهی ندهند، بلکه این معاصی و خطاها را امحاء و انساء کند؛ یعنی آن موجوداتی که بر این خطاها مطّلع شدند، از قبیل اعضاء و جوارح و فرشتگان و زمین و زمان را به فراموشی بیفکند.

دعا، قضای حتمی الهی را تغییر می‏دهد

ابتدا باید مطلبی را تذکّر بدهم؛ در روایتی که از زراره نقل شد، بیان شد که شب نوزدهم شب اندازه‎گیری و بررسی امور است؛ لذا از آن تعبیر به «شب تقدیر» شد. شب بیست‏ویکم هم شبی است که امور مقدّر شده، ثبت و ضبط می‎شود. در شب بیست‏وسوم هم ولی‏الله‏الاعظم موارد ثبت‏شده را توشیح می‎کند. بنابر این امشب که شب بیست‏وسوم است، کار تمام شده است! پس ما برای چه اینجا جمع شده‏ایم؟!
من ابتدا دو روایت می‎خوانم و سپس عظمت امشب را عرض می‎کنم که به دلیل این عظمت، تا به این حد بر شب بیست‏وسوم تأکید شده است که بعضی‎ قائل هستند که شب قدر، همین شب بیست‏وسوم است. روایتی است که از روایات صحیح اصول کافی است. زراره می‏گوید امام محمد باقر(علیه‏السلام) به من فرمودند: «أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَى شَیْ‏ءٍ لَمْ یَسْتَثْنِ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ»؛ آیا می‎خواهی تو را به چیزی راهنمایی کنم که پیغمبر برای آن استثنا نیاورد؟ فرمایش حضرت اشاره به این است که پیغمبر در آن مسأله «اِن‏شاءالله» نگفت؛ بلکه آن را به صورت قطعی بیان فرمود. چون وقتی انسان «اِن‏شاءالله» می‎گوید، احتمال انحلال وعده وجود دارد. پیغمبر یک‏جا استثنا نکردند و محکم گفتند.
زراره می‏گوید گفتم بفرمایید! حضرت فرمود: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً»؛ دعا قضا را رد می‎کند، اگر چه ثبت و ضبط شده باشد. در موثقه زراره نیز فرمودند که شب نوزدهم «لیلة‏التقدیر» است و شب بیست‏و‏یکم «لیلة‏الإبرام» است. اگر چه تقدیر تو ثبت و ضبط شده باشد، با این حال اگر دعا کنی، خداوند آن را عوض می‎کند. در ادامه روایت می‏فرماید: «وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ» حضرت انگشت‎هایشان را مُشت کردند و به کنایه فرمودند اگر قضای تو به این محکمی هم باشد، خداوند آن را باز می‎کند!
روایت دیگری که آن نیز در اصول کافی است، روایت ابی‏ولّاد از امام موسی کاظم(علیه‏السلام) است که فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»؛ بر شما باد بر دعا! همانا دعا و درخواست از خدا، بلای ثبت‏شده‏ای را که تنها امضایش باقی مانده، رد می‎کند. «فَإِذَا دُعِیَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ سُئِلَ صُرِفَ الْبَلَاءُ صَرْفَةً» اگر خداوند خوانده شودو از او درخواست شود، بلا از انسان دور می‏گردد.

شب بیست‏وسوم ماه رمضان، شب محو و اثبات

شب بیست‏وسوم، شب سرنوشت‏ساز است؛ شب محو و اثبات است. یعنی اگر آن چیزی که برای ما در شب بیست‏ویکم نسبت به سال آینده ترسیم شد نقصی داشت، در شب بیست‏و‏سوم می‎توانی آن را با دعا عوض کنی و اگر سوء بود می‏توانی با دعا آن را تبدیل به حَسَن کنی. لذا عظمت شب بیست‏و‏سوم بیشتر از شب‏های دیگر است؛ چرا که شب سرنوشت‏ساز است، شب محو و اثبات است. آنچه‏که در موثقه زراره بود همه درست است، امّا از طرف دیگر صحیحه زراره و روایت ابی‏ولّاد نیز وجود دارد که مسائل را به خوبی ترسیم می‏کنند.

آداب ضیافت و مهمانی

در باب «آداب ضیافت و مهمانی» روایات بسیاری داریم. بعضی روایات به نحو کلّی دعوت به مهمان‎‏نوازی می‏کنند؛ مانند روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) که فرمودند: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَه» کسی که ایمان به مبدأ و معاد دارد، باید خوب مهمان‏نوازی و اکرام کند. در وصیت‎هایی که علی(علیه‎السلام) شب بیست‏و‏یکم به فرزندش کرد، حضرت اموری را فرمودند که یکی از آن‏ها این بود: «وَ إِکْرَامِ الضَّیْفِ» مهمان‏نواز باش! حتّی حضرت نسبت به قاتل خود نیز سفارش کردند که از او به خوبی پذیرایی کنید.
خصوصیات زیادی در بحث مهمان‏نوازی و مهمان‏داری بیان شده است که نمونه‏هایی را عرض می‎کنم. روایتی از امام صادق(علیه‎السلام) نقل شده است که فرمودند: «لَا تَقُلْ لِأَخِیکَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَکَلْتَ الْیَوْمَ شَیْئاً وَ لَکِنْ قَرِّبْ إِلَیْهِ مَا عِنْدَک»؛ مبادا به مهمانی که در خانه تو وارد شده بگویی آیا امروز چیزی خورده‏ای یا خیر! بلکه هر چه که داری پیش او بگذار و از او پذیرایی کن! « فَإِنَّ الْجَوَادَ کُلَّ الْجَوَادِ مَنْ بَذَلَ مَا عِنْدهُ» حدّ اعلای جود و سخاوت این است که میزبان آنچه را دارد در کاسه اخلاص گذاشته و نزد مهمان بگذارد.
روایاتی در مهمان‏نوازی نقل شده است که اگر مهمان خواست برود، او را در رفتن کمک نکن! یا این‏که کرم در این است که هر چه مهمان بیشتر مصرف کند، صاحب‏خانه بیشتر خوشحال شود. علی(علیه‎السلام) می‎گوید: «لَذَّةُ الکرامِ فی الإطعامِ» هر چه مهمان بیشتر مصرف کند، خوشحال‎تر می‎شوم. پیغمبر اکرم فرمودند: «مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِیَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَى الْبَابِ» اگر مهمان، خودش خواست برود، او را احترام کن و تا در منزل، او را همراهی کن. این‏ها همه از آداب الهی است؛ چون تمام این دستورهایی که انبیا و اولیا می‎دادند-‏اعمّ از الزامی و غیر الزامی‎- همه دستورهای الهی بوده است. این مقدّمه اوّل بحث بود!

ماه مبارک رمضان، خانه ضیافت الهی

امّا مقدّمه دوم؛ اهل معرفت می‏گویند ماه مبارک رمضان، «دارُ ضیافةِ الله» است. ماه رمضان، خانه مهمانی خدا است. ماه رمضان، ظرف زمان و مکان مهمانی خدا از بندگانش است. این محل، محل پذیرایی مهمان‎ها است و این مقطع زمانی، مقطع پذیرایی خدا از انسان‎ها است. عبارت «دارُ ضیافةِ الله» از خطبه‎ پیغمبر اکرم پیرامون ماه رمضان گرفته شده است که حضرت فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ...ِ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّه»؛ ماه رمضان، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده‏اید. «وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ» شما در این ماه مورد کرامت خاصّ الهی قرار می‎گیرید.
حالا سؤال من این است که آیا امکان دارد که خدا به انبیا و اولیا بگوید که به مردم بگویید این‎‏گونه مهمان‏داری کنید، امّا خودش به گونه‏ای دیگر مهمان‏داری کند؟! مگر می‎شود خدا آداب ضیافت را به من بفرماید و خودش عمل نکند؟! آیا قبیح نیست امشب خدا از من سؤال کند که در این ماه رمضان که مرا در خانه خودش مهمان کرده چه چیزی همراه خودت آورده‏ای؟! آیا قبیح نیست که از من بپرسد که آیا گرسنه‎ای یا سیری؟!
وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیم
و حمل الزاد اقبح کل شیء اذا کان الوفود علی لکریم
من مهمان شخصی کریم شده‏ام و چیزی هم به همراه ندارم؛ نه حسناتی دارم و نه قلبی سلیم. آیا وقتی کسی در خانه کریم مهمان می‎شود، توشه‎اش را نیز همراه خود می‎برد؟! چه زشت است این عمل! امشب همه‎ ما دست‏خالی آمده‎ایم و می‎خواهیم دست پر برویم. اِطعام این مهمانی چیست؟ اطعام این مهمانی در خطبه پیغمبر اکرم آمده است؛ «برکت، رحمت و مغفرت». تمام خیرات عالم از این سه چیز نشأت می‎گیرد. هر چه بخواهی در این سه سرفصل گنجانده شده است.

ظاهر لیله‏القدر و باطن لیله‏القدر، خادمان ماه رمضان

آیا این خوان نعمت الهی که بنابر روایات، شب قدر قلب آن است، خدمه هم دارد؟ بله! خدمه‎های این دار ضیافت، در ارتباط با اسرار و خزانه غیب الهی هستند. یکی از این خدمه‎ها فیوضات را از خزانه غیب الهی می‏گیرد، که از آن به «باطن لیلة‏القدر» تعبیر می‏شود. او این فیوضات را به موجود نورانی دیگری تحویل می‏دهد که او فیض الهی را در همه عالم هستی منتشر می‏کند، و از او به «ظاهر لیلة‏القدر» تعبیر می‏شود. این دو موجود نورانی با یکدیگر نسبت هم دارند و با هم محرم هستند. یکی مادر است و دیگری پسر است. مادر، فیوضات را از خزانه غیب الهی می‎گیرد و به دست پسرش می‎دهد و او است که این عنایات خداوندی را در عالم پخش می‎کند. در روایت نقل شده است که باطن لیلة‏القدر زهرا(سلام‎الله‎علیها) است و ظاهر لیلة‏القدر امام زمان(صلوات‎الله‎علیه) است.

توسّل به حضرت زهرا(سلام‏الله‏علیها)

حالا ببینیم با باطن لیله القدر چه کردند؟ در روایتی از حضرت زهرا(سلام‎الله‎علیها) نقل شده است که آن‏ها آمدند و درِ خانه من را به آتش کشیدند. من آن‏ها را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارید و بروید، امّا اعتنا نکردند و به این اکتفا نکردند. «وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِل»؛ چنان به این در لگد زد که این درِ نیم‏سوخته به روی من افتاد، در حالی که من باردار بودم... «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تَسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت به روی زمین افتادم، در حالی‏که آتش زبانه می‎کشید و چهره مرا می‎سوزاند... «فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی»؛ سپس چنان با سیلی به صورتم زد که گوشواره‎های من از گوشم پراکنده شد.... «وَ جَاءَنِی الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحسناً قَتِیلًا بِغَیْرِ جُرْم» درد زایمان مرا فراگرفت و محسنم را سقط کردند..../927/د102/ع

ارسال نظرات