۲۱ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۱
کد خبر: ۱۰۱۷۶۸

بازخوانی دیدگاه استاد کورانی پیرامون تطبیق علائم ظهور

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام والمسلمین کورانی بیان داشت: تطبیق علائم ظهور قابل مناقشه است.
استاد كوراني

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مستند ظهور نزدیک است یکی از فیلم هایی است که چندی است در کشور پخش شده و معرکه آرای صاحب نظران قرار گرفته است.

سازندگان این مجموعه پس از آنکه نتوانستند پاسخ علمی مستندی به اشکالات بدهند، راه های گوناگونی برای دفاع از نظر خود در پیش گرفتند که استناد به حمایت های افراد شناخته شده از آن جمله بود.

پیگیری های ما نشان می دهد تعدادی از افرادی که به عنوان مدافع این مستند معرفی شده اند این انتساب را انکار کرده اند که در ادامه این جریان حجت الاسلام والمسلمین کورانی در گفت و گو با خبر آنلاین، در جواب به سوالی مبنی بر اینکه آیا شما این تطبیق هایی را که در این سی دی به نام شما هم مطرح می کنند، تایید می کنید؟ بیان داشته است : نه من اصلا تایید نمی‌کنم. من می خواستم بیانیه بدهم که تایید نمی‌کنم. تطبیق هایی که کرده اند در حکم توقیت است و توقیت حرام است. حتی ما داریم در احادیث کسی که وقت معین می کند لعن شده است. پس من چطور به خودم اجازه می دهم که این گونه تایید کنم یا تطبیق کنم.

گفتنی است سال ها پیش حجت الاسلام و المسلمین کورانی در مصاحبه ای که با مجله انتظار موعود به صورت تفصیلی عقیده خود را در مورد تطبیق روایات عصر ظهور بیان کرده و موارد شبهه انگیز در کتاب عصر ظهور را توضیح داده که به دلیل اهمیت موضوع، بخش هایی از  آن را منعکس می کنیم:

درباره نوشته‏های خود مثل عصر ظهور، ملائکة الغیب قادمون [فرشتگان غیبی در حال آمدنند ]و...) توضیح بفرمایید؟

   از نظر شیعیان دنیا، انقلاب ایران، به عنوان زمینه ساز ظهور مطرح است. آنان کم و بیش، می‏دانند که این از علایم ظهور است. در روایت‏های موجود، عبارات ((رجلٌ من قم)) و ((قوم من اثلاق)) آمده است. به این انگیزه خواستم کتابی بنویسم تا خلأ موجود اندکی پر شود؛ یعنی، برای آشنایی شیعیان با عصر ظهور و زمینه سازی برای آن و برای شناخت علامت‏های ظهور و رابطه انقلاب اسلامی ایران با آن علایم، کتاب ((عصر ظهور)) را تألیف کردم.

 به نظر شما تطبیقاتی که در کتاب آورده‏اید، چه قدر صحیح است؟ آیا ما می‏توانیم در حوزه تطبیق وارد شویم؟

   البته تطبیق قابل مناقشه است. تطبیق؛ یعنی، برداشت که بعضی از آنها یقینی و برخی ظنی است؛ مثلاً نقش ایرانی‏ها، یمنی‏ها، ابدال شام و نجبای مصر، در ظهور حضرت، یقینی و قطعی است؛ اما بقیه ظنی است.

 درمورد تطبیق قیام مشرق به انقلاب ایران، چنانچه خدای ناکرده انقلاب به بن بست رسید، آیا خواننده کتاب در اصل روایت تردید نمی‏کند؟

   من تطبیق قطعی نکردم؛ بلکه ترجیح دادم. البته در صورت تجدید چاپ، تذکر می‏دهم که بعضی از احتمالات، ظنی است.

شما ترک‏ها را بر روس‏ها تطبیق داده‏اید؛ در حالی که عملاً شوروی از بین رفته و این روایت چگونه بر روس‏ها تطبیق شده است؟
  
البته روس‏ها هنوز هستند؛ اما این تطبیق قابل مناقشه است.
 من از روایت برداشت کردم که منظور ترک‏های کافر است، نه مسلمان. در روایات، ((اقوام الترک)) و ((امم الترک)) آمده و اینها وسیع‏تر از ترک‏های ترکیه است؛ یعنی حتی، به هند، چین و بلغار، ((امم الترک)) گفته می‏شود.

 من قبلاً خیال می‏کردم طالقان، همین منطقه طالقان است؛ بعد به این نتیجه رسیدم که این گونه نیست. پیامبر(ص) وقتی می‏خواستند از سرزمین ایران صحبت کنند، فرمودند: ((ارض المشرق))، یا ((منطقه جبال طالقان))، مخصوصاً وقتی که دیدم اهل بیت عنایت داشته‏اند که مفهوم قم را گسترده کنند.
 یک روز عده‏ای به خدمت امام هادی(ع) رفتند، آن حضرت فرمود: اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل ری.

 فرمود: ((اهلاً باهل قم))؛ گفتند: آقا جان! ما اهل ری هستیم، فرمود: ((اهلاً باهل قم))؛ یعنی، معنای قم (تشیّع) و خط فکری و اعتقادی آن مطرح است.
 از این رو بعداً متوجه شدم که معنای حرفی مراد نیست. حتی به ایران یا از مشهد تا قزوین، خراسان می‏گفتند.

 آیا احتمال دارد منظور از ((سفیانی))، کسی باشد که تفکّر ابوسفیانی دارد؟ یا مراد ((از دجال)) کسی باشد که اهل نفاق است؟ یعنی شخص حقیقی مراد نباشد؟

   من نگفتم ((خراسانی)) شخص حقیقی نیست؛ بلکه شخص حقیقی منسوب به خراسان است. اما این خراسان ممکن است از پنجوین تا تاشکند باشد.
 اما درباره سفیانی گفتنی است که در ده‏ها روایت آمده که او اموی و از اولاد ابوسفیان است، از این رو نمی‏توانیم بگوییم: سفیانی، شخص حقیقی نیست. همچنین نمی‏توانیم بگوییم ((دجال)) رمزی است. نظر آن شخص لبنانی هم که در کتابش گفته دجال همین تمدن و اسرائیل است، سلیقه‏ای است و علمی نیست.

 شما در کتاب ((عصر ظهور)) فقط به نقل روایات پرداخته‏اید و بحث سندی یا تعارض روایات و... را مطرح نکرده‏اید! انگیزه شما چه بوده است؟

   بله، این نقص کتاب است، اما اعتقاد دارم که کلیات آن صحیح است. لذا اگر دوباره بخواهم بنویسم، اول روایات را بررسی می‏کنم، بعد می‏نویسم. در صورتی که مخاطب بگوید: چرا به این روایات اعتماد کردی؟ می‏گویم: من به آن نقل‏ها اعتقاد داشتم؛ اما این تصور قابل بحث است.

در نظام‏های جهانی، به این نتیجه رسیده‏اند که باید نظم نوین جهانی یا دهکده جهانی داشته باشیم. آیا اینها نشانه این است که جهان دارد به طرف حکومت حضرت نزدیک می‏شود یا این که مخالف جهت حرکت حضرت است؟

   این حرکت‏های اجتماعی، سیاسی و پیشرفت‏های جهان، به سود حضرت است.

 به چه دلیلی اینها مقدمه ساز است؟
  
حضرت مهدی(عج)، حکومت جهانی را مطرح می‏کند: ((انّ صاحبکم لفکب السحاب و... یکون العلم ص زمنه جزئغ ص الیه چساً و علاین جزئا و یبثها ص الناس سبعاً و علاین)).
 ((ما کان من سحاب ذلول فَسُخّر لذی القرنغ)).
 ((و اما السحاب الصعب فذخر لصاحبکم، قلت و ما السحاب الصعب قال الذی فیه صاعقة و رعد و برق)).
 ((الرجل ص زمن اثهدی یَری من ص اثلاق من ص اثغرب)).
 مجموع اینها دلالت دارد بر این که الان، جهان به طرف شکل حکومت حضرت پیش می‏رود.

 
شاخصه حکومت حضرت مهدی(عج) این است که معنوی است؛ ولی الآن جهان دارد به سوی مادیات می‏رود. در این جهان مادی و خلاف معنویت، چگونه امکان حکومت جهانی امام زمان(ع) وجود دارد؟
  
دو مسأله باید در نظر گرفته شود:
 اولاً انسان هر قدر در ظلمت فرو رود و غبار روی فطرتش بنشیند، باز هم فطرت انسانی‏اش باقی می‏ماند. حتی در غرب اعتقادشان در گرایش به اسلام بیشتر می‏شود؛ یعنی، وقتی یک نفر، مطلب روحی مطرح می‏کند، همه دنبالش می‏روند. ثانیاً حضرت مهدی(عج) از همان مطالب مادی برای توحید و نبوت و... دلیل می‏آورد؛ مثلاً با استفاده از حقایق قرآن و معادلات ریاضی (تعداد کلمات و معانی بعضی آیات)، راه‏های شکافتن کوه‏ها و... را ترسیم می‏کند (لو أنزلنا هذا القرآن...). یا برای درمان فلان درد می‏فرماید فلان کار را انجام دهید.

 مشکل مادیات و گرایش به آنها، بیشتر در غرب مطرح است که حضرت مسیح(ع) در آن جا ظهور می‏کند (در هشت ماه اول حرکت حضرت). غرب در این مرحله تکان می‏خورد و در حالت غضب می‏خواهد از امام مهدی (عج) و مسلمین انتقام بگیرد، لذا حضرت مسیح نازل می‏شود. و این که در ((قدس)) پشت سر حضرت نماز می‏خواند، در آخر است؛ نه این که اول در ((قدس)) نازل شود و نماز بخواند.
 حال شما تصور کنید وقتی حضرت عیسی(ع) در ایتالیا، واتیکان و یا نیویورک دیده شود، چه تظاهرات میلیونی در غرب راه می‏افتد. طبیعی است که گرایش به طرف حضرت عیسی(ع) صورت بگیرد و این حالت، اصلاً جامعه غرب را از چاه مادیات بیرون می‏آورد. ممکن است بعداً در سطح زمین اختلاف شود و بعضی از حکومت‏ها با حضرت درگیر شوند؛ ولی گروه و حزب حضرت عیسی(ع) زیاداند.
 حضرت عیسی(ع) در مراحل بعدی حکومت جهانی، نقش مهمی دارد. تمام پیامبران فوت کرده‏اند؛ اما خداوند متعال برای اصلاح جامعه مسیحیت، حضرت عیسی(ع) را نگه داشته است.
 مشکلی اصلی در حکومت جهانی، طرفداران حضرت عیسی(ع) هستند؛ یعنی، بعد از سه سال، حضرت عیسی از شأن سیاسی و تصمیم‏گیری منزوی شده و مردم تصمیم می‏گیرند با امام زمان(ع) بجنگند. در آن موقع حضرت عیسی(ع) می‏آید و پشت سر امام(ع) نماز می‏خواند.
 طبق یک حرکت طبیعی، طرفداران عیسی(ع) در غرب مسلمان می‏شوند و امام(ع) با جنگ کردن با بقیه مخالفان پیروز می‏شود. حال افرادی که از غرب مسلمان شده‏اند، وسیله تکوین جامعه و دولت می‏شوند.

 
آیا دین مسیحی‏ها عوض می‏شود و مسلمان می‏گردند یا این که به دین خود باقی می‏مانند؟

   وقتی حضرت عیسی در آخرین مرحله موضعش را مشخص می‏کند و پشت سر امام نماز می‏خواند، آنان مسلمان می‏شوند.
 برخی از دوستان می‏گویند: الان در فرانسه، اگر دولت مانع نشود، یک موج  اسلام گرایی به وجود می‏آید؛ ولی می‏بینیم وقتی فلان دکتر مسلمان شد، چقدر اذیتش کردند.

 آیا یهودیت که الآن این قدرت را در جهان دارد، تا آن دوره از بین می‏رود؟

   الآن صهیونیست‏ها، خیلی مؤثرند، حتی آقای کشورهای غربی هستند. ولی وقتی که حضرت عیسی(ع) می‏آید، یک موج جدید درست می‏شود و یهودی‏ها کم می‏شوند (در فلسطین شکست می‏خورند). فقط حکومت غربی‏ها می‏ماند که با امام زمان مخالف هستند.

 خداوند، حضرت عیسی(ع) را به عنوان یک ذخیره نگه داشته است؛ چون در صد زیادی از مردم دنیا مسیحی‏اند. آن حضرت می‏آید و حجتی بر مسیحیان می‏شود. به نظر شما تکلیف شرق آسیا چیست؟ مثلاً چین یک میلیارد نفر جمعیت دارد که مسیحی نیستند؟

صلح با مسیحیان امکان دارد؛ ولی غیر اهل کتاب یا باید اسلام را قبول کنند و یا با آنها باید جنگ کرد؛ یعنی، با اهل کتاب می‏توان با گرفتن جزیه یا بستن پیمان و... کنار آمد؛ اما با غیر اهل کتاب خیر.

 
در جوامع امروزی، این حرف آیا آثار منفی ندارد؟

   درست است. برای مسیحیت می‏توان گفت: حضرت عیسی با امام زمان(ع) هماهنگ می‏شود تا در جهان اصلاح واقع شود. اما برای وثنی‏ها (هندوها، و بودایی‏ها)، باید به گونه دیگری صحبت کنیم؛ ولی حکم شرعی همین است.


علاقمندان می توانند مشروح این گفت گو را در نشانی
http://www.entizar.ir/page.php?page=showarticles&id=21 مطالعه کنند. /909/پ202/ع

ارسال نظرات