۲۰ تير ۱۳۹۶ - ۰۵:۵۰
کد خبر: ۵۱۰۵۶۹
سرمقاله؛

آشفته گویی در سیاست

آشفته‌گویی و پیروی نكردن از چارچوب‌های حرفه‌ای در حوزه سیاست، در ابهام و ایهام سخن گفتن، زدن زیر هر قاعده عقلی و نقلی، شوخی و تمسخر در امور جدی و جدی انگاشتن برخی ‌شوخی‌های سیاسی و تحقیر و تصغیر منتقدین را می توان از مصادیق آشفته گویی در سیاست دانست.
روزنامه رسالت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت، آشفته‌گویی و پیروی نكردن از چارچوب‌های حرفه‌ای در حوزه سیاست، در ابهام و ایهام سخن گفتن، زدن زیر هر قاعده عقلی و نقلی، شوخی و تمسخر در امور جدی و جدی انگاشتن برخی ‌شوخی‌های سیاسی و تحقیر و تصغیر منتقدین را می توان از مصادیق شلخته كاری سیاسی و نوعی آشفته گویی در سیاست دانست.

متاسفانه ادبیات رییس جمهور در پردازش به مهم‌ترین مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی كشور و بی‌انضباطی در سخن گفتن و خروج از ادب و آداب سیاست‌ ورزی، امروز یكی از مشكلات در راه وحدت ملی، انسجام اسلامی و مدیریت سیاست داخلی كشور است.

تنبلی در عمل به وعده‌ها و شعارها و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم بویژه در حوزه معیشت شان، چنین رویكردی را برای اتاق فكر دولت ضروری ساخته و خسارت‌های آن را مردم تحمل می‌كنند  و هزینه‌های روزافزون آن برای نظام مرتب فاكتور می شود.

رئیس جمهور بر طبق اصل 121 قانون اساسی سوگند یاد كرده است كه پاسدار مذهب رسمی كشور باشد اما مطالبی می گوید كه از آن انكار غدیر و نصب الهی حاكم مستفاد می شود . صدای مراجع علمی و نخبگان را در حوزه و دانشگاه در می آورد و بعد مجبور می شود در پاسخ به اعتراضات نوعی آن را رفع و رجوع كند.

رئیس جمهور بر طبق اصل 121 قانون اساسی سوگند یاد كرده است از خودكامگی بپرهیزد و مروج اخلاق باشد، آزادی و حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی را رعایت كند اما از تریبون عمومی منتقدین خود را به جهنم حوالت می دهد و با بی‌مهری آنها را «بی دین»، «حسود»، «كاسب تحریم»، «متوهم»، «بزدل»، «بی شناسنامه»، «جیب‌بر»، «عقب‌مانده»، «عصر حجری»، «هوچی‌باز»، «كودك» و «فاسد» می نامد. حال آنكه خود می داند جمع عظیمی از فرهیختگان كشور كه در میان آنها مراجع عظام تقلید، علمای بزرگ بلاد و نویسندگان و روزنامه‌نگاران مستقل در صف اول نقد كاركردهای دولت در حوزه فرهنگ ، اقتصاد و ... قرار دارند.

این نارواگویی نوعی بی مهری و خروج از الزامات سوگند ریاست جمهوری است بویژه آنكه اگر بخواهیم با عدد و رقم احتجاج كنیم، 16 میلیون ایرانی در پای صندوق‌های رأی در انتخابات اخیر نارضایتی خود را از كاركردها و عملكرد چهار ساله دولت اعلام كرده و به غیر رئیس جمهور مستقر رأی دادند.

رئیس جمهور طبق اصل 121 قانون اساسی سوگند یاد كرده كه از «استقلال» كشور حراست كند، اما روحانی تمام قد از سند 2030 دفاع كرد و برای اجرای آن تصویب نامه در دولت گذراند و كارگروه برای عملیاتی كردن آن تشكیل داد.

حال آنكه فریاد مراجع عظام تقلید و مردم و نخبگان این است كه این سند مغایر استقلال مملكت است. نباید اجازه بدهیم دست‌هایی مشكوك در پشت سازمان ملل برای ملت ما سند آموزشی و فرهنگی و ... بنویسند.

آیت الله مكارم شیرازی از مراجع مسلم تقلید می فرماید: « سند 2030 به تمام معنا سكولار و منهای مذهب است.»چطور ممكن است یك سندی با این مشخصات مورد پذیرش دولتی قرار گیرد كه رئیس‌جمهور آن سوگند یاد كرده پاسدار اسلام و مذهب باشد . چطور ممكن است كارگروهی برای اجرای یك موافقت‌نامه ، قرارداد معاهده بین‌المللی تصویب كنیم كه در هیچ یك از مراجع قانونی كشور راجع به متن این قرارداد یك كلمه بحث و بررسی انجام نشده است.

با وجود این همه اعتراضات حتی واكنش شورای عالی انقلاب فرهنگی لغو تصویب‌نامه دولت تا كنون در این باره ابلاغ نشده است.

این مواضع «افراطی» نه تنها شایسته رئیس جمهور نیست- كه با شعار اعتدال از مردم رأی گرفته است- بلكه نوعی اشداء علی المؤمنین ترجمه می شود.

رئیس جمهور در همایش بین المللی مقابله با گرد و غبار گفته است ؛ قوی ترین كشور در منطقه نباید به عنوان هدف اول دنبال شود، باید به فكر منطقه قوی باشیم. مفهوم این سخن تخطئه هدف‌گذاری‌های جمهوری اسلامی در سند چشم‌انداز بیست ساله است . رئیس جمهور به پشتوانه چه منطق و قانونی بر خلاف این سند حرف می زند با آنكه او طبق این قاعده موظف به اجرای آن است؟ با توجه به اینكه اشرار منطقه و فرامنطقه‌ای لوله توپ و تانك و موشك خود را به سمت ایران گرفته اند و از تروریسم به عنوان چاشنی نبرد سخت علیه ایران و اهداف منطقه ای ما استفاده می كنند تفوه به این سخن چه مفهومی دارد؟

رئیس جمهور در تاریخ 25 شهریور 1392 در جمع فرماندهان سپاه گفته بود: «سپاه فرزند  انقلابی است و برای حراست و  دفاع از انقلاب اسلامی است، سرمایه معنوی سپاه او را محبوب دلها قرار داده است. سپاه دژ مستحكم و پناه مردم است. آنچه می گویم حرفی است كه از دل برمی‌آید و یك كلمه در آن تعارف نیست، آن نیرویی كه در خط مقدم در برابر توطئه ایستاده است سپاه است. من شایعاتی كه در مورد سپاه می گویند را اصلا قبول ندارم. سپاه رقیب بخش خصوصی نیست، سپاه پیمانكاری همانند پیمانكارهای معمولی نیست، سپاه پروژه‌هایی كه بخش خصوصی قادر به انجام آن نیست انجام دهد، سپاه باید بیاید بار پروژه های بزرگ ملی  را به دوش بگیرد كمااینكه در این 35 سال  همیشه افتخارات بزرگ داشت.»

اما یكباره رئیس جمهور همزمان با حمله سنای آمریکا به سپاه، در جمع شماری از فعالان اقتصادی در حالی كه سپاه سینه خود را در برابر دشمنان اسلام و نظام سپر كرده و شجاعانه از امنیت داخلی و امنیت مرزها و فرامرزی‌ها دفاع می كند، می آید مطالبی عنوان می کند كه بوی بی‌مهری به نهادی دارد كه قانون اساسی آن را نگهبان انقلاب اسلامی می‌شناسد.

سپاه در اوج تحریم‌ها كه كمپانی‌های خارجی بویژه در حوزه نفت و انرژی تعهدات خود را یك سویه رها كردند و رفتند، پروژه‌های ملی نظیر آنچه در پارس جنوبی و ... بود را انجام داد تا بگوید نیاز ما به بیگانه توهم است.

ناكامی دولت در اجرای سیاست‌های اصل 44 را وصل كردن به کارکرد سپاه در انجام پروژه‌های ملی و به جای تقدیر و سپاس و نواختن این نهاد انقلابی، با  متلك «دولت با تفنگ» اوج بی مهری به فرزندان انقلابی است كه برای اعتلای كشور و امنیت ملی از همه چیز از جمله جان مایه گذاشته‌اند. این از مصادیق بارز آشفته ‌گویی در سیاست است. آن هم در شرایطی كه دولت از باب اجرای همین پروژه‌ها 21 هزار میلیارد تومان به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) بدهكار است و پول آن را نمی دهد.

بهره گیری از تجربیات سپاه در 8 سال دفاع مقدس و توان اجرایی این نهاد انقلابی و ندادن دستمزد به آنها و در نهایت زدن آنها به تیر و توپ ناسزا، نه تنها با مفاد سوگند ریاست جمهوری سازگار نیست بلكه با اصول اولیه جوانمردی هم نمی خواند.

سرّ این دوپهلوگویی و شلخته‌ كاری در سیاست چیست؟ كاركردها و كاربردهای آن كدام است؟ كدامین اتاق فكر در درون و بیرون ریاست جمهوری حكم می كند در نطق های رئیس جمهور چنین تناقض گویی‌هایی بروز و ظهور پیدا كند؟

یك نظریه ارتباطی وجود داد و آن اینكه ؛ تنوع و تكثر مخاطب  اقتضاء می كند برای هر جماعت از مخاطبین خوراك متناسب با هاضمه فكری و سیاسی آن مهیا شود . لذا اگر تناقض وجود دارد از این زاویه باید به آن نگریست كه هنگام صدور سخن، مخاطب در هر جا سهم خوراك فكری خود را بردارد و آن هم به گونه ای كه احساس تضاد و تناقض و آشفته سخن شنودن نكند. این راهبرد فقط انتخابات محور است و دغدغه رأی مردم را دارد لذا رئیس جمهور را همیشه در وادی تبلیغات انتخابات نگه می دارد و كاری به مشكلات كشور و مطالبات مردم ندارد. بنابر این راهبرد نمی گذارد رئیس جمهور پاسخ درستی به مطالبات مردم بویژه در حوزه اقتصادی بدهد.

مجلس و نهادهای نظارتی و رسانه ها باید فكری برای این رویكرد اتاق فكر در نهاد ریاست جمهوری بكنند. مردم در دولت دوازدهم هم دنبال مطالبات خود هستند، از آشفته گویی و در ابهام و ایهام سخن گفتن رئیس‌جمهور چیزی عایدشان نمی شود. نتیجه این رویكرد فقط تحقیر ملی و نادیده گرفتن موضوعات مهمی است كه در سوگند ریاست جمهوری به عنوان وظیفه كلیدی او ذكر شده است.اگر بخواهیم به واژه «كلید» فكر كنیم باید برگردیم به بازخوانی سوگند ریاست جمهوری و آن را به صورت یك مطالبه ملی مطرح نماییم./۹۶۹/۱۰۲/خ

ارسال نظرات