۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۲
کد خبر: ۴۳۳۰۶۹
آیت الله سبحانی:

افراد نادان در هر زمان به علم غیب اولیای الهی ایراد می گیرند

حضرت آیت الله سبحانی گفت: انبیا رجال آسمانی بودند و باید انبیا شناس بود و نبایستی علم غیب آنها را انکار کرد؛ علم غیب خدا حدودی ندارد، اما علم غیب انبیا، حد و حدودی دارد و در هر زمان انسان های نادان به علم غیب اولیای الهی ایراد گرفتند.
درس تفسیر آیت الله سبحانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جعفر سبحانی، ظهر امروز در دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان در سلسله مباحث تفسیری سوره مؤمنون که در مجتمع آموزش عالی فقه جامعه المصطفی العالمیه برگزار شد، خاطرنشان کرد: قوم ثمود، قومی بزرگ و دارای تمدن بودند؛ حضرت صالح(ع) برای هدایت قوم ثمود فرستاده شد و در واقع سومین پیامبر بود.

 

این مرجع تقلید به تهمت های قوم ثمود به حضرت صالح(ع) پرداخت و اظهار داشت: پس از تبلیغ ایشان، او را به تهمت های فراوان متهم کردند؛ گفتند که تو بشر هستی و بشر نمی تواند از جانب خدا برای ما رسول باشد و تو مثل ما هستی و اگر از تو پیروی کنیم، بر ما مرئوس می شوی؛ او را به کذب متهم کردند و در محتوای تبلیغ او که معاد باشد، اشکال کردند؛ در سوره های دیگر معجزه این پیامبر بیان شده است.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در تفسیر آیات 39 و 40 سوره مؤمنون تصریح کرد: قرآن در سوره مؤمنون داستان قوم حضرت صالح(ع) را همانند قوم حضرت نوح(ع) به صورت مؤجز بیان می کند؛ قوم ثمود از نظر شقاوت به حد اخراج از نزد حضرت صالح(ع) رسیدند و او را مسخره می کردند که اگر وعده تو درست است، ما آماده ایم؛ قرآن می فرماید « قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ»  «قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ» در این موقع حوصله مردِ آسمانی تمام می شود و به خداوند فرمود به من کمک کن که مرا تکذیب  کرده و قابل هدایت نیستند؛ از جانب خدا خطاب آمد که در موقع صبح پشیمان می شوند.

 

انسان های نادان به علم غیب اولیای الهی ایراد گرفتند

وی با اشاره به تفاوت علم غیب خداوند متعال و انبیا الهی گفت: اگر حضرت صالح(ع) پشیمانی آنها را به قومش وعده داده باشد، علم غیب است؛ انبیا رجال آسمانی بودند و باید انبیا شناس بود و نبایستی علم غیب آنها را انکار کرد؛ علم غیب خدا حدودی ندارد، اما علم غیب انبیا، حد و حدودی دارد و در هر زمان انسان های نادان به علم غیب اولیای الهی ایراد گرفتند.

 

حضرت آیت الله سبحانی به تفسیر آیه 41 پرداخت و یادآور شد: «لَّيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ» خبر غیبی است که حضرت صالح(ع) به قومش داده است؛ در آیه بعد، خداوند متعال می فرماید «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»؛ به احتمال زیاد، صیحه همراه با رعد و برق بوده، چرا که اگر با هم باشد، پرده گوش را پاره می کند و قلب ها را می کَنَد؛ صیحه به تنهایی مایه کشتن نیست، گاهی اوقات فشار صوت آن چنان است که بندهای قلب از هم پاره می شود.

 

این مرجع تقلید افزود: این عذاب، عذابی حق بود؛ برخی افراد اگر مسأله ای به نفع شان باشد، آن را حق می شمارند و اگر به ضررشان باشد، باطل می دانند و اینها خودخواهانی خودمحور هستند؛ «فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً» در لغت عرب به این معنا است که وقتی سیل می آید، کف و چیزهایی بیهوده روی سیل سوار می شود و پیکرهای قوم او مثل پیکرهای غثا شد و سپس خداوند اینها را نفرین کرد و فرمود دور باد این جمعیت ستمگر.

 

دقیق بودن زمان فرارسیدن مرگ افراد

استاد درس خارج حوزه علمیه قم به دقیق بودن زمان فرارسیدن مرگ افراد اشاره کرد و اظهار داشت: خدا می خواهد بگوید سنتی دارم و این سنت در اینجا تکرار می شود؛ در آیه بعد«ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ»؛ علت این که کلمه «قرن» را جمع بیان شده، به خاطر جمعیت های بیشتر است؛ یعنی بدان که سنت من این است که اگر جمعیتی را از بین بردم، جمعیتی دیگری را می نشانم و انبیایی را برای آنها می فرستم؛ خداوند سنت دیگری دارد و در آیه بعد می فرماید«مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ»؛ هیچ امتی از اجل او جلو و عقب نمی افتد؛ اگر این امت ها را در حالی نابود می کنیم، به موقع است.

 

وی در تفسیر آیه 44 سوره مؤمنون گفت: خداوند متعال در ابتدای این سوره می فرماید« ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَی» هر چیزی که پشت سر هم اما با فاصله بیاید را «تتری» می گویند؛ در ادامه این آیه می فرماید«كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ»؛ سنت دیگر خداوند این است هر موقع امتی می آید، ما هم پیامبری می فرستیم و سنت مردم این است که پیامبران را تکذیب می کنند؛ سنت خداوند، سنتی رحمانی و سنت مردم، سنتی شیطانی است؛ خداوند متعال در بخش دیگری از این آیه می فرماید« أَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ»؛ دیگر خبری از اینها نیست؛ ارسال رسل و تکذیب آنها فقط داستان شده است؛ باز قرآن به در انتهای این آیه به اینها لعنت می فرستد و می فرماید« فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ» و ظلم آنها سبب شد تا خدا از آنها تبری بجوید.

 

حضرت آیت الله سبحانی در پایان تصریح کرد: در آیه بعد خداوند متعال به داستان حضرت موسی(ع) اشاره می کند و به بیان زندگی پیامبران بین حضرت صالح(ع) تا حضرت موسی(ع) نمی پردازد، چرا که بنای قرآن در این سوره بر اختصار است./822/پ201/ج

ارسال نظرات