به بهانه 9 ربیع، سالمرگ عمر بن سعد
حسرت ابدی
خبرگزاری رسا ـ عمر بن سعد در کربلا جنایات بی شماری را مرتکب شد و امام حسین علیه السلام را به همران فرزندان، برادران و یارانش به شهادت رساند. امام حسین در باره او فرمود: تو را چه شده! خدا تو را به زودى در میان رختخوابت ذبح نماید و روز محشر تو را نیامرزد. به خدا قسم من امیدوارم تو از گندم عراق نخورى مگر یک مختصرى.
نهم ربیع الاول مصادف با سالروز به هلاکت رسیدن «عمر بن سعد بن ابی وقاص» ؛ فرمانده قاتلان کربلا به دست مختار است.[1]
عمر، فرزند سعدبن ابی وقاص است و در سال 23 هجری به دنیا آمد.[2] او کسی است که در جریان حکمیت جنگ صفین وقتی شاهد اختلاف میان سران سپاه امیر المؤمنین علی (علیه السلام) و معاویه بود، پدرش سعد را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما سعد نپذیرفت.[3]
او از جمله کسانی بود که بر ضد «حجربن عدی» گواهی داد که حجر به فتنه انگیزی برخاسته است. حجربن عدی از یاران با وفای امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بود که به دلیل همین شهادت دروغ ابن سعد و عده ای دیگر توسط معاویه در «مرج عذراء» به همراه یارانش به شهادت رسید.[4]
روز پیشوای متقیان امیر مؤمنان (علیه السلام) به عمربن سعد که جوانی بیش نبود، فرمود: «عمر چه خواهی کرد، آن روزی که خود را در میان آتش و بهشت، سرگردان می بینی و تو آتش را انتخاب می کنی».[5]
حدیث امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در سال 60 به حقیقت پیوست، زمانی که ابن زیاد حکومت ری برای ابن سعد مشروط به جنگ با حسین بن علی (علیهما السلام) کرد. او ابتدا با دوستان خود مشورت نمود و همگان او را از رفتن به کربلا بر حذر داستند؛ اما او دست آخر نتوانست از حکومت ری بگذرد و به فرماندهی چهار هزار نفر روز سوم محرم سال 61 هجری وارد کربلا شد.[6]
امام حسین (علیه السلام) بارها در کربلا به نصیحت و وعظ عمربن سعد پرداخت. از جمله آنکه امام شبانه کسی را نزد ابن سعد فرستاد و او را به دیدار خود فرا خواند. امام و ابن سعد هر کدام با 20 سوار آمدند، امام به جز عباس و علی اکبر (علیهما السلام) از یاران خود خواست که فاصله بگیرند، ابن سعد نیز به جز فرزندش فحص و غلامش دیگران را به عقب کشاند. سپس امام حسین (علیه السلام) به ابن سعد فرمود: یا بن سعد! واى بر تو! آیا از آن خدائى که بسوى او باز خواهى گشت نمی ترسى؟ آیا با من مقاتله می کنى، در صورتى که می دانى من پسر چه کسى هستم؟ دست از این گروه تبهکار بردار و با من باش، زیرا این عمل تو را بیشتر به خداى تعالى نزدیک خواهد کرد.
ابن سعد گفت: می ترسم خانهام خراب شود. امام حسین فرمود: من خانه تو را می سازم. ابن سعد گفت: خائفم از اینکه مبادا آب و املاکم گرفته شوند.
امام حسین (علیه السلام) فرمود: من از مالى که در حجاز دارم بهتر از آنها را به تو خواهم داد.
ابن سعد گفت: من اهل و عیالى دارم که براى ایشان نگرانم. امام حسین (علیه السلام) پس از این مکالمات ساکت شد و جوابى به ابن سعد نداد. سپس از نزد ابن سعد در حالى برگشت که به او می فرمود:
ما لک! ذبحک اللَّه على فراشک عاجلا، و لا غفر لک یوم حشرک! ؛ تو را چه شده! خدا تو را به زودى در میان رختخوابت ذبح نماید و روز محشر تو را نیامرزد. به خدا قسم من امیدوارم تو از گندم عراق نخورى مگر یک مختصرى.
ابن سعد از باب تمسخر گفت: اگر از گندم آن نخورم جو در عوض گندم کافى خواهد بود.[7]
گیرم که روزگار تو را میر ری کند
آخر نه مرگ، نامه عمر تو طی کند
گیرم فزون شوی ز سلیمان به ملک و مال
با او وفا نکرد جهان با تو کی کند؟[8]
عمر بن سعد در کربلا جنایات بی شماری را مرتکب شد و امام حسین (علیه السلام) را به همران فرزندان، برادران و یارانش به شهادت رساند. او حتی پس از شهادت سید الشهداء دستور داد که بر بدن او اسب بتازند که در پی این دستور ده نفر سوار بر اسب شدند و بر بدن امام تاختند.[9] همچنین او روز یازدهم پس از اسیر کردن اهل بیت امام و دفن اجساد کشتگان خود، ابدان مطهر شهدای کربلا از جمله امام حسین (علیه السلام) را رها کرد و به سوی کوفه رفت.[10]
سرانجام و پس از قیام مختار، او به دست غلام مختار در خانه و بستر خود کشته شد. بعد از آن نیز فرزندش حفض به هلاکت رسید و همراه با پدرش به دوزخ وارد شد.[11]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زاد المعاد، ص 344.
تهذیب التهذیب، ج 7، ص 451.
تاریخ الامم و الملوک، ج 5، 67.
همان، ج 5، ص 269.
تذکرة الخواص، ص 247.
طبقات الکبری، ج 5، ص 168؛ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 451.
الفتوح، ص 895.
ترجمه الفتوح، مترجم: مستوفی هروی، ص 887.
اللهوف، ص 135.
انساب الاشراف، ج 3، ص 206.
تاریخ الامم و الملوک، ج 3، ص 262؛ الفتوح، ج 6، ص 245؛ تاریخ طبری، ج 6، 61؛ انساب الاشراف، ج 6، ص 406؛ الکامل لابن اثیر، ج 4، ص 241.
703/ح
ارسال نظرات