نقش جامعه مدرسین در انقلاب اسلامی
مقدمه
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یکی از نهادهای دیرپای انقلاب اسلامی است که تاریخ شکل گیری آن به دوران آغازین نهضت امام خمینی(ره) باز می گردد و البته تا پیروزی انقلاب اسلامی و فراز و نشیبهایی را طی کرده است.
مهم ترین ویژگی این تشکل دیرپا، حمایت از نهضت امام خمینی(ره) در دوران اقامت ایشان در نجف بود که با صدور بیانیه های گوناگون صورت می گرفت. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن ایفای نقش عمده در پیروزی انقلاب اسلامی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران نیز فعال بود و در دوران استقرار نظام اسلامی نیز پیوسته پیرو خط امام(ره) است. این مقاله نگاهی کوتاه به تاریخچه تأسیس و مهم ترین فعالیت های جامعه مدرسین پیش و پس از انقلاب، و نقش آن در تداوم انقلاب اسلامی است.
تاریخچه تأسیس
تاریخ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را باید از تأسیس حوزه علمیه قم جست. آیت الله بروجردی، دهم فروردین 1340 از دنیا رفت. از آن پس، نشستهایی میان گروههای مختلف فضلا شکل گرفت. مهمترین مبحث مطرح شده در این جلسات، مرجعیت بود. این همفکری ها تا مهر 1341 ادامه یافت. در اواخر سال 1342 به دلیل وجود تشتت در مبارزات سیاسی با رژیم و محصور بودن امام خمینی(ره)، برخی از مدسین، گروه منسجم و پنهانی تحت پوشش اصلاح حوزه تأسیس کردند. به رغم اهمیت فروان تشکل مذکور، مع الاسف فعالیت آن، پس از حدود یک سال متوقف شد و در آغاز سال 1345 در جریان بازرسی منزل یکی از اعضا، اساسنامه جمعیت به دست ساواک افتاد و باعث تحت تعقیب قرار گرفتن برخی اعضا شد. با این همه این تشکل در تلاش های واپسین مدرسین حوزه، اثری ژرف نهاد.
با تبعید امام از ترکیه به نجف در میانه سال 1344 و دستگیری جمعی از مدرسین در آغاز سال 1345 و نیز در شرایطی که رژیم پهلوی، ضمن افزایش خفقان و سرکوب توانسته بود به اقتدار نسبی دست یابد، فعالیت جامعه مدرسین رو به کاهش گذاشت. اما در آبان 1356 با مرگ مشکوک حاج آقا مصطفی خمینی و پس از قیام 19 دی مردم قم، فصل جدیدی در تحولات سیاسی ایران رقم خورد و تشکل مدرسین حوزه نیز فعال تر شد.
مهم ترین اقدامات سیاسی و حوزوی:
از تأسیس تا تبعید امام خمینی (ره)
فعالیتهای سیاسی و حوزوی جامعه مدرسین را به سه بخش عمده می توان تقسیم کرد که در هر دوره به اقتضای نیاز حوزه و شرایط مبارزه، گوناگون بود. مهم ترین اقدامات این تشکل حوزوی از زمان تأسیس تا زمان تبعید امام خمینی به ترکیه و عراق عبارت است از:
1 - اصلاح و تکمیل برنامههاى درسى حوزههاى علوم اسلامى و پرورش طلاب.
2 - تحقیق در علوم و معارف اسلامى.
3 - تبلیغ و گسترش اسلام در داخل ایران و کشورهاى خارج.
4 - سعى در اجراى احکام و قوانین سیاسى، اجتماعى، قضائى، اقتصادى و فرهنگى اسلام.
5 - دفاع از اسلام و قرآن.
6 - مبارزه با طاغوت وستمگران و دفاع از حقوق محرومین و مستضعفین.
در سال 1342 که مبارزات اسلامى ملت مسلمان ایران، به رهبرى قاطعانه امام خمینى(ره) و همکارى علما و طلاب علوم دینیه و سایر اقشار مردم، آغاز شد جامعه مدرسین که یک تشکیلات روحانى بود دعوت امام خمینى را لبیک گفت و تمام توان خود را در تأیید و ادامه مبارزات به کار گرفت.
همگام با سایر مجاهدان، در چاپ، تکثیر و پخش اطلاعیههاى امام خمینى و سایر علما، در ارسال اطلاعیهها به شهرستانها، در ارسال طلاب به مراکز مختلف براى سخنرانى در مجامع عمومى و به ویژه در صدور اعلامیههاى بسیار در تأیید امام خمینى، و به طور کلى در انجام هر کارى که به مبارزات کمک مىکرد، فعالیت داشت.
در خرداد ماه سال 1342 که امام خمینی از سوی رژیم پهلوى در قم بازداشت و در پادگان نظامى تهران زندانى شد جامعه مدرسین در تشویق مردم به قیام برای اعتراض نقش مهمى را بر عهده داشت. رژیم پهلوى تصمیم داشت امام خمینى را در دادگاه نظامى محاکمه و اعدام کند، براى جلوگیرى از این کار علماى بزرگ اسلام از قم و دیگر شهرهاى ایران به تهران آمدند و تحصن کردند، جامعه مدرسین در این حرکت علما و مراجع قم و دیگر شهرستانها نیز سهم بزرگى را بر عهده داشت.
تعدادى از اعضاى جامعه نیز با شرکت در جلسات علما در هدایت و نتیجه بخش بودن جلسات نقش مهمى را ایفاء مىکردند. در همین زمان و به کوشش برخى از اعضاى جامعه، چند نفر از فقها و مراجع بزرگ طى اطلاعیهاى مرجعیت امام خمینى را تصدیق کردند. در اثر قیام همگانى مردم و تلاش علما و مراجع تقلید بود که رژیم نتوانست امام خمینى را اعدام کند و ایشان در 17 فروردین سال 1343 آزاد شده و با ورود به قم به رهبرى مبارزات ادامه دادند.
جامعه مدرسین پیشاپیش دیگر مبارزان، به فعالیتهاى خویش ادامه مىداد تا اینکه امام خمینى در چهارم آبانماه همان سال، طى نطق شدیدى قانون کاپیتولاسیون را مورد حمله قرار دادند و به همین دلیل در تاریخ 13 آبانماه 1343به تهران منتقل شده و از آنجا به ترکیه و بعد از چندى به عراق تبعید شدند.
از تبعید امام (ره) تا زمان پیروزی انقلاب
امت قهرمان و مبارز ایران، بعد از تبعید امام خمینى، از رهبریهاى مستقیم ایشان محروم شدند و هدف رژیم پهلوى از تبعید امام نیز همین بود، او مىخواست امام خمینى در نجف به فراموشى سپرده شود و مردم از مبارزات خسته و مأیوس گردند.
از این زمان وظیفه جامعه مدرسین سنگینتر و دشوارتر شد زیرا باید مردم را در صحنه مبارزه نگهدارند و از حادثه تبعید امام بهره بگیرند و بر علیه رژیم پهلوى افشاگرى کنند. اعضاى جامعه مدرسین همگام با سایر علما و طلاب و دانشگاهیان و دیگر اقشار مبارز، در غیاب امام خمینى در دو بعد فعالیت داشتند: یکى ترویج و گسترش دایره مرجعیت امام خمینى و زنده نگهداشتن نام او، دیگرى افشاگرى علیه ستمگریها و مظالم رژیم و در انجام این مسؤولیت به وسیله نامه یا تلفن یا پیام با امام خمینى در تماس بودند و از رهنمودهاى ایشان استفاده مىکردند.
در همین رابطه بود که پس از رحلت حضرت آیت الله العظمى آقاى حکیم(ره) اطلاعیهاى مبنى بر مرجعیت آیت الله خمینى، به امضاى دوازده نفر از علما و فقها، تهیه و تکثیر شد. اطلاعیه مذکور به کوشش جامعه مدرسین و امضاى تعدادى از اعضاى آن توزیع شد و رژیم پهلوى را خشمناک ساخت.
در فروردین ماه 1342 جمعى از اعضاى جامعه مدرسین به دستور رژیم دستگیر و زندانى شدند. لیکن در زندان نیز همگام با سایر زندانیان به افشاگرى و مبارزات خویش ادامه دادند.
در 17 دیماه 1356 در اثر توهینى که در یکى از روزنامههاى رسمى نسبت به امام خمینى انجام گرفت درسهاى حوزه علمیه قم تعطیل و تظاهرات وسیعى برپا شد که طى آن چند نفر شهید شدند و از همین زمان مبارزات اوج گرفت و به سایر شهرستانها کشیده شد، و شهادتها و تبعیدها و زندانها و شکنجهها نیز شدت و وسعت گرفت.
مهمترین فعالیتهاى جامعه مدرسین همگام با سایر علما و عموم اقشار مردم مبارز ایران در این مدت عبارت بود از:
1 - تماس با امام خمینى به هر طریق ممکن و اخذ رهنمود.
2 - ارتباط با فقها ومراجع قم و علماى بلاد و تقاضاى حمایت از مبارزات.
3 - تهیه اعلامیه در فرصتهاى مناسب و امضا گرفتن از مدرسین و اساتید.
4 - تکثیر و پخش اعلامیهها در شهرستانها.
5 - ایراد سخنرانى در مواقع لازم.
6 - اعزام طلاب به شهرستانها براى سخنرانى.
7 - دعوت مردم به تعطیلى و شرکت در تظاهرات.
8 - پخش عکس و رساله امام خمینى و ترویج مرجعیت ایشان.
9 - ارسال تلگراف به امام خمینى و تکثیر آن.
10 - رسیدگى به اعتصاب کنندگان، خانواده زندانیان، تبعید شدگان و شهدا.
11 – سرکشی به تبعیدیان.
12 - دعوت به تعطیلى حوزه علمیه و دانشگاه.
13 - دعوت به تحصن.
14 - صدور اعلامیه مبنى بر خلع شاه از سلطنت و پیشنهاد تأسیس حکومت اسلامى در تاریخ 21/9/1357
بعد از پیروزی انقلاب
دوازدهم بهمن ماه 1357، در زمان اوج مبارزات، امام خمینى به ایران بازگشت و در اثر رهبریهاى داهیانه امام و مبارزات سرسختانه امت قهرمان و شهید پرور ایران، سرانجام در روز بیست و دوم همان ماه، رژیم شاهنشاهى متلاشى شد وانقلاب اسلامى پیروز گشت.
در این زمان مسئولیت جامعه مدرسین تغییر کرد و از صورت مبارزه با رژیم طاغوتى به صورت مشارکت در تأسیس و تثبیت حکومت اسلامى تبدیل شد.
جامعه مدرسین در این مرحله وظیفه داشت در چند جهت به تثبیت نظام جمهورى اسلامى کمک کند:
1 - پذیرفتن مسئولیتهاى نظام، در همین رابطه در نهادهاى مختلف حضور فعال پیدا کرد. مانند شوراى انقلاب، مجلس خبرگان تدوین قانون اساسى، مجلس شوراى اسلامى، شوراى نگهبان قانون اساسى، مجلس خبرگان رهبرى، دستگاه قضایى، شوراى تشخیص مصلحت نظام، شوراى عالى انقلاب فرهنگى. که تا کنون نیز برخی اعضا در این مسئولیتها حضور دارند.
2 - تبیین و تحقیق در مسائل مورد نیاز نظام، مانند مسائل اقتصادى، قضایى و حقوقى، جزائى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى.
3 - اصلاح و برنامه ریزى براى حوزههاى علوم دینى، به گونهاى که با نیاز نظام و جهان اسلامى هماهنگ باشد به ویژه تشکیل شوراى مدیریت در حوزه علمیه قم و اداره بهتر حوزه.
4 - تدریس علوم و معارف اسلامى و تألیف کتب مورد نیاز.
5 - کمک به تأمین قضات.
6 - تربیت مبلغ و تبلیغ و گسترش اسلام در داخل جمهورى اسلامى ایران و دیگر کشورها.
7 - پرورش استاد براى تدریس معارف اسلامى در دانشگاهها.
8 - تربیت مبلغ براى داخل و خارج ایران.
9 - تأیید نظام و مبارزه با توطئه دشمنان در فرصتهاى مناسب.
10 - حضور فعال در سمینارها و مجامع علمى داخل و خارج کشور.
جامعه مدرسین و دفاع مقدس
یکی دیگر از تبلورهای حمایت و همراهی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انقلاب اسلامی، حضور برخی از اعضا در محور های عملیاتی دفاع مقدس است که باعث دلگرمی و قوت قلب رزمندگان در جنگ با متجاوزین بود. جامعه مدرسین، مسئله جنگ را مسئله اول نظام دانسته و در بیانیهها بر لزوم هماهنگ بودن همه امور با جنگ و در خدمت جنگ بودن میدانست.
یکی از مواردی که باعث زاویه پیدا کردن آیت الله منتظری با جامعه مدرسین شد همین مسئله جنگ و دیدگاه وی درباره سپاه پاسدان انقلاب اسلامی، پس از برکناری مهدی هاشمی و همفکران وی از سپاه بود که در پی آن آیت الله منتظری به جای تشویق و تقویت روحیه سپاهیان به انتقاد، اعتراض و بزرگ نمایی ضعف ها و به نحوی انتقام گیری از سپاه اقدام میکرد.
جامعه مدرسین و مرجعیت
شناسایی و معرفی مراجع معظم تقلید و هدایت و رهبری فکری مردم در این امر مهم، از وظایف ذاتی جامعه مدرسین بوده است که از دیر باز نیز به آن اهتمام داشته. نمونه بارز و نقطه عطف این رسالت، پس از ارتحال آیت الله حکیم بود که جامعه مدرسین بر آن شد امام خمینی را مرجع تقلید معرفی نماید.
تأکید بر مرجعیت امام خمینی(ره)
برخی از مسئولان رژیم در آغاز دستگیری امام، اعلام کرده بودند که وی را محاکمه خواهند کرد. مدرسین در پی آن بودند که بر مرجعیت ایشان تأکید کنند، چه اینکه در این حالت، آنان طبق قانون اساسی، نمی توانستند مرجع تقلید را محاکمه کنند. بر این بنیاد، جمعی از مدرسین در تلگراف ها و بیانیه ها یی که با روحانیان و علمای دیگر صادر کردند، بر مرجعیت امام تأکید نمودند. این مهم در تلگراف های مدرسان شاخص حوزوی با تعبیر «مرجع تقلید شیعه حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی» اشاره کرد.(1)
نیز چهار نفر از مراجع تقلید و علمای بزرگ قم، مشهد و تهران، آقایان شریعتمداری، نجفی مرعشی، میلانی و محمد تقی آملی در پاسخ به استفتائات صورت گرفته از آنها، بر مرجعیت تقلید امام خمینی تصریح کردند. (2)
آیات گلپایگانی و اراکی
پس از رحلت آیت الله العظمی خویی نیز جامعه مدرسین آیات عظام گلپایگانی و اراکی را به جامعه به عنوان مراجع تقلید معرفی کرد. (3) با ارتحال آیت الله العظمی گلپایگانی در آذرماه 1372جامعه مدرسین تصویب کرد که آیت الله العظمی اراکی مرجع منحصر معرفی شود. (4) و پس از آن موضوع ارجاع احتیاطات ایشان در دستور کار جامعه مدرسین قرار گرفت.
مراجع حاضر
با ارتحال آیت الله اراکی، در اطلاعیه ای نام آیات خامنهای، محمد فاضل لنکرانی، محمد تقی بهجت، حسین وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی، سید موسی شبیری زنجانی و ناصر مکارم شیرازی به مردم اعلام شد. (5)
لغو مرجعیت آقای شریعتمداری
آیت الله شریعتمداری از شاگردان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بود که پس از درگذشت آیت الله العظمی بروجردی در کنار دیگر مراجع، وارد میدان مرجعیت شد. آیت الله شریعتمداری با مبارزه قهرآمیز با رژیم شاه موافقتی نداشته و تلاش می کرد راه میانه سازش را دنبال کند و به همین دلیل تا روزهای پیش از انقلاب حاضر نبود نامی از شاه به میان آورد. (6)
وی در اواخر تیرماه 1358 طی مصاحبه ای با خبرنگار مجله لوموند به صورت تلویحی نقش اساسی و منحصر به فرد امام را نقد می کند و می گوید: « به نظر ما اگر مراجع در مقام ارشاد و راهنمایی باقی بمانند و هرجا لازم شد مداخله کنند بهتر است».(7)
مدت ها آذربایجان مرکز تجمع، تحرک، اغتشاش مرموز و بسیار خطرناکی شده بود. پس از انقلاب در سال 1358 حوادث و بحران های بسیاری در آذربایجان به وقوع پیوست. محور این حوادث حزب خلق مسلمان بود که در سال 1357 با توافق کامل آیت الله شریعتمداری وارد عرصه شد. وی در نامه ای به اهالی شهرستان خلخال به صراحت از این حزب دفاع و آن را تأیید میکند.
حزب خلق در طول 10 ماه فعالیت خود به مرور مخالفت خود را با سیاست های کلی نظام آشکار ساخت. برخی از مخالفت ها و موضع گیرهای این حزب عبارت است از:
الف- مخالفت حزب خلق مسلمان با شیوه برگزاری رفراندوم تغییر نظام.
ب- مخالفت حزب با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی.
ج- مخالفت با برخی اصول قانون اساسی و تحریم انتخابات.
د- گسترش دادن نا آرامی ها در تبریز و برخی از شهرهای آذربایجان شرقی و نیز در قم در مقابل بیت شریعتمداری
هـ- تصرف رادیو و تلویزیون تبریز
امام خمینی (ره) بارها خطر حزب خلق مسلمان را به آیت الله شریعتمداری هشدا دادند که مع الاسف کارگر نشد. جامعه مدرسین نیز سه نفر از اعضای خود را به ملاقات وی می فرستد و ایشان را از توطئه ای که در حال شکل گیری در تبریز بود مطلع می کند و از آن برحذر می دارند. با این همه این دیدار چندان ثمر بخش نبود. (8)
به دنبال ملاقات اعضای جامعه مدرسین با آیت الله شریعتمداری و با پی گیری های صورت گرفته، آیت الله شریعتمداری ضمن بیانیهای از حزب خلق مسلمان اعلام برائت میکند. پس از صدور اعلامیه آیت الله شریعتمداری ، جامعه مدرسین نیز بیانیه ای صادر میکند و در آن برادشتن حمایت آیتالله شریعتمداری را از حزب خلق مسلمان اعلام می کند. پس از انتشار اعلامیه، زمزمه هایی بر غیر واقعی و ساختگی بودن آن از سوی حزب خلق مسلمان و هواردان آن شایع شد. جامعه مدرسین با آیت الله شریعتمداری گفتگو می کند و از ایشان خواسته می شود به صورت تلفنی و از طریق رادیو صدور اعلامیه را تأیید کند، اما این تدبیر نیز با کارشکنی اطرافیان و بیت ایشان ثمر نمی بخشد. (9) دفتر آیت الله شریعتمداری محتوای اعلامیه جامعه مدرسین را نادرست و غیر واقعی می خواند (10) و فضای ابهام و تردید بیشتر می شود.
سرانجام پس از کشف کودتای نوژه و اعتراف کودتاچیان به آگاهی آیت الله شریعتداری از کودتا و آمادگی همکاری و تأیید آن و افشای توطئه قطب زاده و اعتراف به ارتباط آیتالله شریعتمداری با وی، جامعه مدرسین در تاریخ 31/1/1361 تشکیل جلسه داد و به عدم صلاحیت شریعتمداری برای مرجعیت، رای داد. (11)
اعلام عدم صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت
جامعه مدرسین که از دیرباز خود را پاسدار کیان مرجعیت شیعه و مدافع فقه اهلبیت(ع) می داند، همچون دیدهبانی مسئولیتپذیر در راستای وظیفه ذاتی خود (که شناسایی و معرفی مراجع معظم تقلید و هدایت و رهبری فکری مردم در این امر مهم است) در هنگامههای خطر و لغزشها پا پس نکشیده و در مواقع لزوم به خلع مرجعیت از شخیصتهایی که صلاحیت مرجعیت را از دست داده اند اقدام نموده است که نمونه آن در جریان شریتعتمداری است. از دیگر نمونه هایی که جامعه مدرسین درباره آن اظهار نظر نمود اعلام عدم صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت بود که در راستای همان مسئولیت مهم صورت گرفت. (12)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 83.
2. همان، ج 1، ص 152-157.
3. صورت مذاکرات و مصوبات جلسات جامعه مدرسین27/5/1371.
4. همان 19/9/1372.
5. همان 11/9/1373.
6. نگر: رسول جعفریان، جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران، ص 375.
7. انقلاب نامه، صص 270- 272.
8. نگر: صورت مذاکرات و مصوبات جلسات جامعه مدرسین 14/10/1358.
9. همان.
10. کیهان15/1/1358.
11. نگر: صورت مذاکرات و مصوبات جلسات جامعه مدرسین 3/1/1361.
12. حاصل دلایل و دیدگاههای اعضای جامعه مدرسین در کتاب پاسداشت مرجعیت عرضه شده است.