در مسیر پیروزی(7)؛
انتقال امام خمینی از زندان قصر به پادگان عشرتآباد/ 4 تیر1342
مجید قنبری
خبرگزاری رسا، از 15 خرداد 1342 تا 15 فروردین 1343، امام خمینی(ره) به مدت ده ماه در بازداشت و حصر رژیم شاه بودند. امام این مدت را در پنج نقطه گذراندند که شامل زندان باشگاه افسران، زندان قصر، زندان عشرت آباد، منزلی متعلق به ساواک در داوودیه تهران و منزل دیگری در قیطریه است.
پادگان قصر
امام خمینی در زندان باشگاه افسران تنها چند ساعت ماندند. سپس به پادگان قصر انتقال یافتند. ایشان در این مکان، به مدت 19 روز در بازداشت بودند. طی این مدت حکومت شاه با دردسرهای فراوانی روبهرو بود. این دردسرها اشکال گوناگونی داشت. در این مدت واکنش های گسترده ای از سوی شخصیت ها و مجامع روحانی نسبت به بازداشت امام و سایر زندانیان سیاسی 15 خرداد ظاهر شد. عموم علما و روحانیون شیعه ایران و عراق با صدور اعلامیه ها و تلگرافهایی، دستگیری امام و دیگر علما و روحانیون و نیز کشتار مردم عزادار دوازدهم محرم (15خرداد) را محکوم کردند و کمتر از یک هفته پس از آن واقعه، دهها نفر از برجستهترین مراجع و علمای سراسر کشور به عنوان اعتراض به دستگیری امام به تهران مهاجرت کرده و به بحث و تبادل نظر پرداختند.
مهاجرت دسته جمعی علما از یک سو اسطوره وحشت و اختناق را در کشور شکست و از سوی دیگر حمایت قاطع آنان از امام، وی را در موقعیتی قرار داد که تجاوز به حریم ایشان ممکن نشد.
بازجویی بی نتیجه
در مدت بازداشت امام خمینی(ره)، رژیم شاه نتوانست کمترین توفیقی در بازجویی از امام به دست آورد؛ زیرا ایشان به هیچ یک از سؤالات بازجویان خود پاسخ نمی دادند.
از سویی دیگر نگاه داشتن امام در بازداشتگاه با توجه به نزدیک شدن تدریجی چهلمین روز شهادت قربانیان حادثه پانزدهم خرداد و مراسمی که قرار بود در سراسر کشور برگزار شود، شدیداً رژیم را نگران کرده بود. آزاد کردن امام نیز معنایی جز عقب نشینی و اعتراف به شکست رژیم در رویارویی با ایشان نداشت.
پادگان عشرت آباد
در چنین شرایطی امام خمینی روز چهارم تیر به پادگان عشرت آباد منتقل شدند و در این مکان به مدت چهل روز ماندند. امام در این مدت افزون بر عبادات روزانه و قرائت قرآن و دعا به مطالعه کتاب هایی پیرامون انقلاب مشروطیت، استقلال هند، استقلال اندونزی و ... نیز پرداختند. در همین مدت تنی چند از علما و روحانیون، از جمله برادر بزرگ امام توانستند با ایشان ملاقات کنند. در این دیدار بود که امام غیر مستقیم در جریان مهاجرت علمای شهرستان ها به تهران قرار گرفتند و پس از اطلاع از تعطیلی بازار و دروس حوزه، دستور بازگشایی بازار و شروع دروس را دادند.
خاطره آیت الله پسندیده
«قبل از من، مرحوم برادرمان آقای هندی با واسطه هایی، توانستند در زندان با امام ملاقات کنند. من هم تقاضای ملاقات کردم، موافقت نکردند. بالاخره من به وسیله ارتباطی که با برادرزاده نصیری، رییس شهربانی وقت داشتم درخواست ملاقات کردم. نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان، برای ملاقات امام به عشرت آباد رفتیم.
وقتی به در پادگان رسیدیم، گفتند: ماشین حق ندارد داخل محوطه باغ پادگان بیاید. از ماشین پیاده شدیم و به داخل باغ رفتیم. اول باغ، دست چپ، ساختمانی بود که مأموران شهربانی در آنجا سکونت داشتند. وقتی وارد شدیم فقط دو صندلی در آنجا بود، که روی یکی از آنها رییس پادگان نشسته بود و من هم روی صندلی دیگر نشستم. به او گفتم که: می خواهم با آقا ملاقات کنم. او گفت: پسر آقای محلاتی آمده است که با پدرش ملاقات کند، هر وقت برگشت نوبت شما می شود که بروید و با آقا دیدار کنید.
نوبت ما که شد با همان رییس پادگان برای ملاقات امام رفتیم. به من گفت: شما فقط احوالپرسی کنید و در امور سیاسی با آقا صحبت نکنید. گفتم: بسیار خوب، من خودم میدانم.
وارد محوطهای شدیم که از باغ جدا شده بود؛ اما دیوار نداشت. رفتند که به امام اطلاع بدهند، هنگامی که برگشتند، گفتند: آقا مشغول نماز است. رییس پادگان گفت: ما میرویم در یکی از همین اتاقها منتظر میشویم تا آقا از نماز فارغ شوند. طولی نکشید که آمدند و گفتند: آقا از نماز فارغ شده اند. سپس ما به اتاق امام رفتیم.
دیدار یار
در اتاق، تختی بود و امام روی آن نشسته بودند. چند صندلی هم داخل اتاق بود. امام از تخت پایین آمدند و روی صندلی نزدیک من نشستند. رییس پادگان نیز نشست؛ دو مأمور سرپا ایستادند.
من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم. اظهار داشتم: آقای شریعتمداری تقاضای ملاقات دارند، موافقید یا خیر؟ گفتند: مگر ایشان به تهران آمده اند؟ گفتم: آری، تازه آمده اند و منزل آیت الله خوانساری وارد شدهاند. ایشان پرسیدند: چرا آمده اند؟ پاسخ دادم: کار داشتند. آنگاه گفتم: آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بود. آیت الله آملی (که در تهران بودند) سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند و یک یک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شدهاند.
آنگاه پرسیدم: اجازه میدهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم؟ گفتند: بله گفتم: آقای آملی ظاهرا تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستانها که تعطیل است، باز شود. امام پرسیدند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری تعطیل است. گفتند: باز کنند، مانعی ندارد. گفتم: حوزههای درس هم تعطیل است، اجازه می دهید درس شروع شود؟ گفتند: آری. غرض من از این سؤال و جوابها این بود که ایشان را به مهمترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم له آگاه سازم. ایشان هم کاملا از اوضاع مطلع شدند و سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم تا در جلسات شرکت کنیم.»
خروج از زندان عشرت آباد
پس از مدتى براى اینکه بهانه در زندان ماندن امام از مردم گرفته شود و خشمها فروکش کند و از طرفى امکان حضور دائمى و آسان امام در بین مردم سلب شود، رژیم تصمیم گرفت با حصر امام در محلى تحت اختیار ساواک، به اهداف خود برسد. در یازدهم مردادماه، امام خمینی(ره) را به منزلی در داوودیه تهران که متعلق به ساواک بود منتقل کردند.
منابع:
1ـ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج1،
2 ـ زندگینامه سیاسی امامخمینی ج1 محمدحسن رجبی،
3 ـ پایگاه خبری جماران.
ارسال نظرات