روایت تلخ ترال غیرمجاز و مرگ خاموش ماهیان/ صیدی که چشمهای از فاجعه را پنهان دارد
تصور کنید کشتی بزرگ هرازگاهی در سکوت صبحگاهی آبهای ساحلی میلغزد؛ از پهلو طنابها و تورهای عظیمی به آب فرستاده میشود، دستگاههای سنگین موتورِ کفروب را روشن میکنند و تورِ چندصد متری مانند یک دهان باز از اعماق بسترِ دریا بیرون میآید. این روش، ترال کفروب است؛ شگردی صنعتی، ظاهراً کارآمد برای صید انبوه که اما پشت چهره پرسودش، چشمهای از فاجعه را پنهان دارد.
در صید قانونی و مدیریتشده، ترال در مقیاس محدود و با مقررات مشخص و مناطق و فصلبندی انجام میشود تا اثراتش قابل کنترل باشد. اما وقتی پای صید غیرمجاز ترال به میان میآید، همهی آن دیوارههای حفاظتی فرو میریزد: تورها در مناطق ممنوعه کشیده میشوند، در فصول تولیدمثل رها میشوند، و بیتفاوت به روزگاری که در زیر آب جریان دارد، بسترِ زیستی را تا عمق جانش میتراشند.

چرا ترالِ غیرمجاز خطرناک است؟
تیغهها و پاهای اسکراپرِ تور ترال، کفِ نرمِ دریایی را میخراشند، تودههای رسوب را برمیگردانند و مرجانها، تودههای سختزیست و هر ساختار کوچکی را که محل تخمریزی یا پناهگاه جانوران است نابود میکنند؛ ترال هر چیزی را که مقابلش بیاید میبلعد؛ ماهیان جوان، تخمها، میگوهای کوچک، لاکپشتها، ستارههای دریایی و حتی پستانداران دریایی کوچک. بخش بزرگی از صید ترال را گونههای غیرهدف تشکیل میدهند که اغلب دور ریخته یا مرده برمیگردد.
تخریب بستر و برداشت غیرقانونی از جمعیت مولد، میزان تولیدمثل و بقای لاروها را بهشدت کاهش میدهد؛ نسل جوانِ ماهیان دیگر نمیتواند به صورت طبیعی جایگزین نسل پیر شود. با حذف گونههای کلیدی و کاهش تنوع، شبکهٔ غذایی دگرگون میشود؛ برخی شکارگران رها میشوند، جلبکها یا بیمهرگان فرصت رشد مییابند و نظامِ اکولوژیک به هم میریزد.
برگرداندن رسوبات، آزاد شدن آلودگیهای ذخیرهشده در رسوبات و افزایش کدورت آب چرخههای زیستی را مختل میکند؛ حتی اگر صید غیرمجاز متوقف شود، بازسازی بسترهای دریایی و بازگشت جمعیت گونهها ممکن است دهها سال طول بکشد، بعضی زیستگاهها ممکن است هرگز به وضعیت سابق بازنگردند.
پیامدهای زیستیِ دقیقتر صید ترال

بسیاری از ماهیان و بیمهرگان برای تخمریزی و حفاظت از لاروها به صخرهها، وِجها و ساختارهای خاص بستر نیاز دارند. ترال این ساختارها را از بین میبرد؛ که نتیجه ان کاهش شدید جمعیت در نسلهای بعدی میشود و برخی گونهها که پراکنش محلی و جمعیت کوچک دارند، با یک دوره برداشت گسترده ممکن است از منطقه یا حتی از کل منطقه دریایی حذف شوند و با کاهش تولیدمثل و فرسایش بستر، بیماریها و انگلها شایعتر میشوند و مقاومت جمعیتها کاهش مییابد.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی صید ترال
در کوتاهمدت ممکن است بازار از وفور صیدِ غیرمجاز منتفع شود، اما در میانمدت و بلندمدت وقتی ذخایر کاهش یابد، ماهیگیران محلی گرفتار کاهش درآمد، بیکاری و فقر میشوند.
یکی از صیادان منطقه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در بندرعباس میگوید وقتی میبینیم ماهیهای کوچک که هنوز فرصت رشد نداشتند، با تور گرفته میشوند، دلمان میگیرد. دیگر نه تنها درآمدمان کاهش مییابد، بلکه آینده دریا هم در خطر است.
وجود گزارشهای تخریب و صید غیرقانونی میتواند بازارهای صادراتی را از دست برود؛ کشورهای مقصد، استانداردها و مجوزها را سختگیرانهتر میکنند. در دل دریاها و سواحل، زندگی و معیشت میلیونها نفر از مردم به ماهیها و منابع دریایی وابسته است. اما هر بار که تخلفات صید غیرقانونی و تخریب محیط زیست ثبت میشود، نه تنها طبیعت، بلکه اقتصاد و اعتبار یک کشور هم در معرض تهدید قرار میگیرد. گزارشهای متعدد از صید غیرمجاز و آسیب به زیستگاههای دریایی، زنگ خطری است برای بازاری که سالها با تلاش و کیفیت محصولات دریایی، ایجاد شده بود.
کشورهای مقصد صادرات، دیگر تنها به حجم و کمیت محصول نگاه نمیکنند؛ آنها با دقتی روزافزون استانداردها و مجوزهای واردات را بررسی میکنند و کوچکترین شواهد از تخلفات و صید غیرقانونی، میتواند مجوز صادرات را لغو کرده یا بازار را به رقبای دیگر واگذار کند. نتیجه این روند، کاهش اعتماد بازار جهانی و ضربه اقتصادی مستقیم به صیادان و تولیدکنندگان داخلی است؛ کسانی که برای تأمین زندگی خود، ساعتها در دریا زحمت میکشند، اما قربانی بیتوجهی به قوانین و تخلفات برخی سودجویان میشوند.
در واقع، هر گزارش تخریب و صید غیرقانونی، همچون سایهای تاریک بر مسیر تجارت و صادرات محصولات دریایی میافتد. این تخلفات نه تنها منابع طبیعی را تهدید میکنند، بلکه میتوانند دروازههای بازارهای جهانی را ببندند و سالها تلاش برای ایجاد برند و کیفیت محصولات دریایی را به یکباره نابود کنند.
کارشناسان تأکید میکنند که حفظ منابع دریایی و پایبندی به قوانین صید، تنها راه تضمین امنیت اقتصادی و صادرات پایدار است. آنها هشدار میدهند که بدون نظارت مستمر، هر گونه کوتاهی و بیتوجهی، نه فقط محیط زیست بلکه اعتبار ملی و آینده اقتصادی کشور را نیز در معرض خطر جدی قرار میدهد.
بازارهای جهانی، امروز به کیفیت، استاندارد و شفافیت توجه دارند؛ و هر تخلف کوچک در دریا، میتواند ضربهای بزرگ به اقتصاد و امنیت غذایی کشور وارد کند. حفاظت از منابع دریایی، دیگر یک وظیفه محیط زیستی نیست؛ بلکه یک ضرورت اقتصادی و راهبردی برای حضور پایدار در بازارهای جهانی است.
بازسازی بسترها، ایجاد مناطق حفاظتشده و تقویت یگانهای حفاظتی هزینهبر است؛ هزینهای که در نهایت به جامعه و دولت تحمیل میشود؛ جوامع ساحلی که هویتشان با دریا گره خورده و نسلها در کنار هم از دریا نان خوردهاند، با از بین رفتن ذخایر سنتی بخشی از هویت و میراثشان را از دست میدهند.
چرا صید غیرمجاز ادامه مییابد؟
ترالِ غیرقانونی میتواند در کوتاهمدت حجم بزرگی محصول تولید کند و سودجویی را وسوسه کند چرا که نبود گشتهای دریایی منظم، تقاطع منافع، فقدان ردیابی کشتیها و گاهی تساهل در پنجه قانون به ادامه این عمل کمک میکند و تا زمانی که معیشت کمترِ محلیها به اقتصاد غیرپایداری وصل باشد، برخی افراد به سمت فعالیتهای غیرمجاز سوق پیدا میکنند.
اما بسیاری ناآگاهاند که برداشت امروز، غذای نسل آینده را نابود میکند؛ پیامدها زمانی رخ میدهد که دیگر دیر شده است. در اعماق دریا، کشتیهایی هستند که شب و روز مشغول جمعآوری ماهیها و موجودات دریاییاند، اما نه به شیوهای پایدار و قانونی، بلکه با ترال غیرمجاز؛ ابزاری که در کوتاهمدت حجم بزرگی از صید را به دست میدهد و سودجویان را وسوسه میکند. نبود گشتهای دریایی منظم، فقدان ردیابی کشتیها، تقاطع منافع و گاهی چشمپوشی قانون، این فرصت را برای ادامه فعالیت غیرقانونی فراهم میکند. در چنین شرایطی، افراد محلی که معیشتشان وابسته به اقتصاد شکننده و غیرپایدار است، به جای روشهای قانونی و پایدار، به سمت این فعالیتها سوق پیدا میکنند؛ چرا که وسوسه سود سریع، لحظهای عقلانیت و آیندهنگری را خاموش میکند.
اما واقعیت تلخ این است که برداشت امروز، غذای نسل آینده را نابود میکند. تخریب کف دریا، از بین رفتن بچهماهیها و آسیب به اکوسیستمهای دریایی، پیامدهایی هستند که دیر یا زود خود را نشان میدهند؛ و زمانی که آثار این تخلفات آشکار شود، دیگر جبران گذشته ممکن نخواهد بود. هر ماهی که غیرقانونی صید میشود، نه تنها منابع طبیعی را تهدید میکند، بلکه امنیت غذایی و آینده اقتصاد جامعه را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
این چرخه معیوب، همچون سایهای بر معیشت مردم و سلامت دریاها افتاده است؛ سایهای که هشدار میدهد تنها با نظارت مستمر، فرهنگسازی و پایبندی به قوانین، میتوان مسیر صید پایدار را احیا کرد و تضمین کرد که نسلهای بعد نیز از نعمات دریا بهرهمند شوند، نه آنکه به قیمت سود کوتاهمدت، آینده خود را از دست بدهند.
برخورد با متخلفان چگونه است؟

سرهنگ احسانی فرمانده یگان حفاظت منابع آبزیان شیلات هرمزگان در این ارتباط میگوید: مأموران این یگان در قالب گشت تلفیقی و با همکاری عوامل ستاد و نیروهای پایگاه بندرعباس، موفق به شناسایی و توقیف ادوات صید غیرمجاز ترال در سواحل بندرعباس شدند.
وی با بیان اینکه برخورد با صیدهای مخرب و غیرمجاز از اولویتهای جدی شیلات هرمزگان است، افزود: اجرای این طرح در راستای حفاظت از ذخایر آبزیان و جلوگیری از تخریب صیادگاهها انجام شده و یگان حفاظت منابع آبزیان بهصورت شبانهروزی با گشتهای زمینی و دریایی، فعالیتهای صیادی را رصد میکند.
فرمانده یگان حفاظت منابع آبزیان شیلات هرمزگان تأکید کرد: هرگونه صید غیرقانونی با برخورد قاطع قانونی مواجه خواهد شد و حمایت از صیادان مجاز و حفظ پایداری ذخایر آبزیان از مهمترین مأموریتهای این یگان به شمار میرود.
چگونه میتوان جلوی این فاجعه را گرفت؟
در دل دریا، هر موج و هر نفس باد، شاهدی خاموش بر فعالیتهایی است که میتواند آینده نسلها را تهدید کند. اما هنوز دیر نشده است. فاجعهای که صید غیرمجاز ترال رقم میزند، تنها با اقدامات فوری و هوشمندانه قابل مهار است. راهکارها روشناند، اما نیازمند عزم ملی و همکاری همه بخشهاست.
نخستین گام، بهرهگیری از فناوری و نظارت مستمر است؛ رادارهای پیشرفته، سامانههای ردیابی کشتیها و پهپادهای دریایی میتوانند هر حرکت مشکوک را رصد کنند و حضور پررنگ گشتهای دریابانی در مناطق حساس، ترال غیرمجاز را به معادلهای پرریسک بدل میکند. اجرای قانون نباید تنها یک شعار باشد؛ مجازاتهای بازدارنده، توقیف شناورها، جرائم مالی سنگین و محاکمه سریع، باید به نمونهای عبرتآموز برای دیگران تبدیل شود و پیام روشنی بدهد: دریای ما، قلمرو بیقانونی نیست.
در کنار برخورد با تخلفات، حفاظت از خود منابع دریایی حیاتی است. تعیین مناطق حفاظتشده با ممنوعیت کامل ترال و رعایت بازههای زمانی تولیدمثل، از جمله فصلهای حساس برای بازتولید ماهیان، میتواند چرخه طبیعی دریا را بازگرداند. حمایت از صیادان محلی، ارائه تسهیلات و آموزش شیلات پایدار، و ایجاد مشاغل جایگزین همچون اکوتوریسم دریایی یا پرورش آبزیان با استانداردهای محیط زیستی، به آنان این فرصت را میدهد که بدون تخریب، زندگی خود و خانوادههایشان را تامین کنند.
بازسازی بستر دریا و احیای زیستگاهها نیز گام مهمی است؛ از سازههای مصنوعی کنترلشده گرفته تا کاشت مرجان و ایجاد زیستگاههای مصنوعی، میتوان آسیبهای گذشته را ترمیم کرد و آیندهای زنده برای اکوسیستمهای دریایی رقم زد.
آگاهی عمومی و مشارکت جامعه نیز ستون اصلی این مبارزه است. کمپینهای آموزشی، نگهبانان محلی و مسئولیتپذیری جوامع ساحلی، میتواند خط اول دفاع از دریا باشد. وقتی مردم خود را بخشی از حفاظت بدانند، هر شناوری که قصد تخریب منابع را دارد، با مقاومت محلی روبهرو میشود.
شفافیت در زنجیره تأمین، الزامی است؛ برچسب منشأ برای محصولات دریایی، نه تنها بازار را مطمئن میکند، بلکه فروشندگان متخلف را آشکار ساخته و اعتماد مصرفکننده را بازمیگرداند.
و سرانجام، در دنیایی که مرزها دریا را محدود نمیکند، همکاری منطقهای و بینالمللی حیاتی است. بسیاری از کشتیها و شبکههای غیرمجاز فراتر از یک کشور عمل میکنند و تنها با تبادل اطلاعات میان بنادر و کشورها میتوان زنجیره فعالیت غیرقانونی را قطع کرد.
در نهایت، حفاظت از دریا و منابع آن، تنها یک وظیفه محیط زیستی نیست؛ این یک تعهد ملی و انسانی است. اگر امروز به این هشدارها توجه نکنیم، فردا نه ماهیانی خواهند بود و نه اقتصادی پایدار؛ اما با اراده و همکاری همگان، میتوان دریایی سالم، جوامع ساحلی قوی و نسلی با امنیت غذایی را به ارث گذاشت.
آیا امیدی هست؟

اما بازیابی هزینه و زمان میخواهد. مطالعات اکولوژیک نشان دادهاند که با توقف فشارِ صیدِ غیرقانونی و اجرای برنامههای احیا، برخی زیستگاهها پس از چند سال شروع به بازیابی میکنند؛ اما برخی ساختارها مثل مرجانهای پیچیده یا تالابهای نمکی ممکن است دههها زمان نیاز داشته باشند تا به وضعیت قبل بازگردند. کلیدِ موفقیت، توقفِ فوری و همزمانِ فعالیتهای مخرب و سرمایهگذاری هدفمند در بازسازی است.
هر تورِ عظیمِ ترالِ غیرمجاز، نه تنها یک وعدهی کوتاهِ سود را با خود میآورد، بلکه هزاران حفره بر پیکرِ زندگیِ زیر سطح میسازد؛ بچهماهیهایی که امیدشان را برای رسیدن به بلوغ از دست میدهند، لاشههای گونههای محافظتشده که کنار ساحل پیدا میشوند، و پیرمردانی که دیگر صید کافی برای روزهای آینده ندارند. وقتی دیوارههای بستر خراشیده میشوند، رازهای هزارساله دریا، آن نظم شگفتانگیزِ غذای دریایی، آرام آرام فرو میریزد.
اگر امروز با ترکیبی از ارادهی سیاسی، مشارکت محلی و پاسخ بازار، جلوی ترال غیرقانونی گرفته شود، امید هست که فرداهای دریا دوباره جان بگیرند؛ امّا اگر چشمها را ببندیم و گوشها را فرو بندیم، نسلهای آینده در حالی زندگی خواهند کرد که از دریا تنها خاطرهای غروبزده و آینهای از نابودی برایشان مانده است.